❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
🦋 نکته تربیتی 🦋
والدین عزیز❗️
هر چه انرژی برای #فرزندپروری دارید
👈تا ۱۲ سالگی فرزندتان بکار بگیرید.
️چرا که بعد از آن، اثر بخشی تربیت به شدت کاهش می یابد.
🔴 والدینی که با مشاهده بحران های رفتاری #نوجوان تازه به فکر تربیت می افتند، با سختی زیادی روبرو می شوند.
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
🦋 نکته تربیتی 🦋
#اعتماد_به_نفس
کلید طلایی اعتماد به نفس کودک :
هیچ چیز به اندازه مسئولیت دادن به کودکان اعتماد به نفس آنها را افزایش نمی دهد، پس سعی کنید به فرزند خود مسئولیت های متناسب با سنش را منتقل کنید.
خواهید دید که هرگاه او مسئولیتش را انجام می دهد چه رضایت خاطری پیدا می کند و احساس می کند که چقدر در خانواده اش فرد مهمی است.
مثلا از کودک ۳ یا ۴ ساله خود بخواهید جعبه دستمال کاغذی را روی میز ناهارخوری بگذارد و یا از کودک ۷ ساله خود بخواهید لباس ها را پس از خشک شدن تا کند و در قفسه های مربوط به خود قرار دهد.
سعی کنید این احساس درونی را در آنها به وجود آورید که خودشان باید مشکلاتشان را حل کنند.
#نکته_تربیتی
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
17.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
انیمیشن حضرت مهدی (عج)🌼🍃
زیباییهای ظهوروالقاب امام زمان(عج)💖💖💖💖
#انیمیشن
#حضرت_مهدی _ع
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
🦋 کاردستی ارسالی🦋
🌺 کاردستی که فاطمه خانم شهیدی درست کرده😊🌸
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
9.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣
مولودی
علی ای همای رحمت ...
#مولودی
#امام_علی_ع
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
🦋 قصه 🦋
#کودک_و_نوجوان
#قصه_های_یک_دقیقه_ای
🐴🐴دعای چهارپایان
ابوذر داشت به الاغش آب میداد. یکی او را دید و به او گفت: آیا کسی را نداری که به الاغت آب دهد؟ حتماً باید خودت این کار را بکنی؟
ابوذر گفت: من از پیامبر شنیدم که فرمود: هر چهارپایی هنگام صبح می کند و می گوید خدایا صاحب نیکوکاری به من بده که به اندازه کافی علف به من بدهد و خوب سیرابم کند و بیش از توانم از من کار نکشد، برای همین دوست دارم خودم به الاغم آب بدهم.
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
🦋 کاردستی 🦋
گل زیبا
#کاردستی
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
🦋 کاربرگ مهدوی 🦋
🌺 دعای من زیر بارون ...
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
152.3K
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣
🦋صوت ارسالی🦋
🌸آقا محمد طاها جلالی شعر دوازده امام را برامون خونده😊🌸
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
📜شناسنامه امام اول شیعیان 🌺
#حضرت_علی(ع)
#شناسنامه
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
🦋 قصه 🦋
🎲🎗قصه روباه پوستین دوز🎗🎲
روزی روزگاری، روباهی پوستینی پیدا کرد. جلو رفت و آن را برداشت. خوب نگاهش کرد و با خود گفت: «عجب پوستین خوب و گرمی است. آن را بردارم، به دردم می خورد.»
روباه، پوستین را روی دوشش انداخت و به راهش ادامه داد. در بین راه، گرگی به روباه رسید. با تعجب به او نگاه کرد. جلو رفت و پرسید: «عجب پوستین خوبی داری!»
روباه گفت: «بله، پوستین گرم و نرمی است. زمستان که بشود، راحتم. دیگر از سرما نمی ترسم، این پوستین از پوست گوسفند درست شده. پشم های بلند آن مرا گرم نگه می دارد.»
گرگ با حسرت به پوستین نگاه کرد. روباه فهمید که گرگ هم دلش می خواهد پوستینی مثل او داشته باشد، در همان لحظه نقشه ای کشید تا به گرگ کلک بزند.
پس به گرگ گفت: «می خواهی پوستینی مثل این داشته باشد.
گرگ گفت: «بله، خیلی دلم می خواهد.»
روباه گفت: «اینکه کاری ندارد. خیلی راحت می توانی صاحب یک پوستین شوی.»
گرگ گفت: «چطوری؟»
روباه گفت: «کار من پوستین دوزی است. خودم برایت یک پوستین خوب می دوزم. فقط یک شرط دارد.»
گرگ پرسید: «چه شرطی؟»
روباه گفت: «شرطش این است که یک گوسفند شکار کنی و برای من بیاوری، من هم با پوست آن، پوستینی برایت می دوزم.»
گرگ خوشحال شد و رفت. گوسفندی شکار کرد و آن را نزد روباه برد.
روباه گوسفند را گرفت و گفت: «سه روز دیگر بیا و پوستینت را تحویل بگیر.»
سه روز بعد، گرگ سراغ روباه آمد و پرسید: «پوستین من حاضر است؟»
روباه گفت: «نه. گوسفندی که آورده بودی، خیلی کوچک بود. پوستش برای یک پوستین کافی نبود. گوسفند دیگر بیاور.»
گرگ رفت و گوسفند دیگری آورد. روباه با خوشحالی آن را گرفت و گفت: «سه روز دیگر بیا! پوستینت حاضر است.»
اما سه روز بعد، وقتی گرگ به خانه روباه رفت، پوستین حاضر نبود. روباه گفت: «گوسفندی که آورده بودی، پوستش را کندم. دیدم پوست خیلی نازکی دارد. پوستینش خوب در نمی آید. باید گوسفند دیگری بیاوری.»
گرگ رفت و سومین گوسفند را آورد. روباه هم گفت که سه روز دیگر بیاید و پوستین را ببرد؛ اما سه روز بعد، باز هم پوستین حاضر نبود. این بار هم روباه خواسته بهانه ای بیاورد؛ اما گرگ خیلی عصبانی شده بود.
روباه را به کناری پرت کرد و داخل خانه اش شد تا ببیند چه خبر است. دید کلی پوست و استخوان گوسفند در حیاط خانه روباه ریخته است. همه چیز را فهمید. به طرف روباه دوید تا حقش را کف دستش بگذارد. که روباه پا به فرار گذاشت. رفت که رفت.
هنوز هم که هنوز است، روباه از دست گرگ فراری است و خودش را به او نشان نمی دهد.
#قصه
👇🏽👇🏽👇🏽
🎲
🎗🎲
🎲🎗🎲
🎗🎲🎗🎲
🎲🎗🎲🎗🎲
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸