❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
🦋 کاربرگ مهدوی 🦋
🌺 دعای من زیر بارون ...
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
152.3K
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣
🦋صوت ارسالی🦋
🌸آقا محمد طاها جلالی شعر دوازده امام را برامون خونده😊🌸
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
📜شناسنامه امام اول شیعیان 🌺
#حضرت_علی(ع)
#شناسنامه
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
🦋 قصه 🦋
🎲🎗قصه روباه پوستین دوز🎗🎲
روزی روزگاری، روباهی پوستینی پیدا کرد. جلو رفت و آن را برداشت. خوب نگاهش کرد و با خود گفت: «عجب پوستین خوب و گرمی است. آن را بردارم، به دردم می خورد.»
روباه، پوستین را روی دوشش انداخت و به راهش ادامه داد. در بین راه، گرگی به روباه رسید. با تعجب به او نگاه کرد. جلو رفت و پرسید: «عجب پوستین خوبی داری!»
روباه گفت: «بله، پوستین گرم و نرمی است. زمستان که بشود، راحتم. دیگر از سرما نمی ترسم، این پوستین از پوست گوسفند درست شده. پشم های بلند آن مرا گرم نگه می دارد.»
گرگ با حسرت به پوستین نگاه کرد. روباه فهمید که گرگ هم دلش می خواهد پوستینی مثل او داشته باشد، در همان لحظه نقشه ای کشید تا به گرگ کلک بزند.
پس به گرگ گفت: «می خواهی پوستینی مثل این داشته باشد.
گرگ گفت: «بله، خیلی دلم می خواهد.»
روباه گفت: «اینکه کاری ندارد. خیلی راحت می توانی صاحب یک پوستین شوی.»
گرگ گفت: «چطوری؟»
روباه گفت: «کار من پوستین دوزی است. خودم برایت یک پوستین خوب می دوزم. فقط یک شرط دارد.»
گرگ پرسید: «چه شرطی؟»
روباه گفت: «شرطش این است که یک گوسفند شکار کنی و برای من بیاوری، من هم با پوست آن، پوستینی برایت می دوزم.»
گرگ خوشحال شد و رفت. گوسفندی شکار کرد و آن را نزد روباه برد.
روباه گوسفند را گرفت و گفت: «سه روز دیگر بیا و پوستینت را تحویل بگیر.»
سه روز بعد، گرگ سراغ روباه آمد و پرسید: «پوستین من حاضر است؟»
روباه گفت: «نه. گوسفندی که آورده بودی، خیلی کوچک بود. پوستش برای یک پوستین کافی نبود. گوسفند دیگر بیاور.»
گرگ رفت و گوسفند دیگری آورد. روباه با خوشحالی آن را گرفت و گفت: «سه روز دیگر بیا! پوستینت حاضر است.»
اما سه روز بعد، وقتی گرگ به خانه روباه رفت، پوستین حاضر نبود. روباه گفت: «گوسفندی که آورده بودی، پوستش را کندم. دیدم پوست خیلی نازکی دارد. پوستینش خوب در نمی آید. باید گوسفند دیگری بیاوری.»
گرگ رفت و سومین گوسفند را آورد. روباه هم گفت که سه روز دیگر بیاید و پوستین را ببرد؛ اما سه روز بعد، باز هم پوستین حاضر نبود. این بار هم روباه خواسته بهانه ای بیاورد؛ اما گرگ خیلی عصبانی شده بود.
روباه را به کناری پرت کرد و داخل خانه اش شد تا ببیند چه خبر است. دید کلی پوست و استخوان گوسفند در حیاط خانه روباه ریخته است. همه چیز را فهمید. به طرف روباه دوید تا حقش را کف دستش بگذارد. که روباه پا به فرار گذاشت. رفت که رفت.
هنوز هم که هنوز است، روباه از دست گرگ فراری است و خودش را به او نشان نمی دهد.
#قصه
👇🏽👇🏽👇🏽
🎲
🎗🎲
🎲🎗🎲
🎗🎲🎗🎲
🎲🎗🎲🎗🎲
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸
🦋سوژه سخن طنز🦋
نگهبان شب 😂
بعد از اینکه آقای حسین بازنشسته شد
حضور او در خانه دائمی شد
و انتقادات وی از همسرش به ویژه در مورد خانه و آشپزخانه ، و بحث و گفتگو و فریاد مکرر او برای چیزهای بی اهمیت و غیره زیاد بود.
همه فاميل روزی که اقا حسين بازنشسته شد ، نفرین می کردند.
با این حال ، آقای حسین متوجه شد که همه از او ناراحت هستند ، بنابراین تصمیم گرفت راهی پیدا کند تا حضور خود را در خانه کاهش دهد.
او با قدم زدن در پارک و مراکز خرید برنامه ای برای زندگی خود تنظیم کرد.
او به طور هم زمان با یک خانم همکار 38 ساله ملاقات کرد که در گذشته با او کار می کرد.
او از وضعیت جدیدش برای خانم تعریف کرد.
خانم همکار به او گفت:
گوش کن، من در خانه تنها هستم و شوهرم مدتها پیش درگذشت، و من بچه ندارم .. بیا باهم ازدواج کنیم !
آقا حسین از این حرفا خوشش امد وبا خانم رفت و طبق شرع با او ازدواج کرد.
صبح روز بعد ، او به خانه بازگشت ، وهمسرش از او پرسید:
دیروز کجا بودی؟
او پاسخ داد: "کار پیدا کردم ...!"
همسرش خوشحال شد زیرا می خواست از شر او خلاص شه، و گفت:
خیلی خوبه، شما هنوز جوانی، خوب کاری کردی، اینطوری هم خودتان را مشغول میکنی و هم برای ما و شما خوبه.
و طبق گفته: حرکت یک نعمت است !!
اما شغل جدید شما چیست؟
پاسخ داد: یک نگهبان شب
اون بهش گفت:
عالی، شغل پربرکتیه ...!
فعلا آقای حسین هر روز صبح خسته از شغل جدید خود از خانه همسر دومش برمیگرد وهمسر اولش برایش صبحانه آماده می کند ... و بعد از صبحانه به او می گوید:
پیداس که شما خسته هستید ، برو بخاب واستراحت کن شوهر عزیزم، بعد از ظهر ناهار رو آماده میکنم و بیدارت میکنم تا به کار خود بیدار و قوی بری.
اینطوری اقای حسین، اعتبار و احترام خودش را پس گرفت و وقت خود را با چیزی مفید مشغول کرد.
و به خانوادش نیز آرامش بازگشت.
امیدوارم هر کسی دچار مشکلی شبیه این شود، از تجربه اقای حسین بهره مند شود ...
با احترام ..
* اداره امور بازنشستگان ...
😂😂😂
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
💢راهكارهاى ایجاد محبت
❇️هرگز همسرتان را با زن یا مرد دیگر مقایسه نكنید.
❇️از رفتارهاى مطلوب همسرتان تشكر كرده، او را تشویق كنید و انگیزه تكرار آن رفتار را بیشتر سازید.
❇️ با همدلى، همفكرى، همكارى و مشورت با یكدیگر درباره مسائل مختلف، میان اعضاى خانواده روابط سالم پدید آورید.
❇️هر یك از زوجین دیگرى را نزدیكترین و محرمترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامى و پشتیبان خود تلقى كند
💠این قضایا متقابل هستش صرفا جهت اطلاع 💠
#سوژه_سخن_طنز
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
eitaa.com/kodak_va_nojavan
❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸❣🌸
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
🦋سوژه سخن طنز🦋
داره رعد و برق میزنه مامانم میخواد بره پشت بوم لباسارو جمع کنه
میگه وای چه رعد و برقی نکنه برق بگیرتم ؟!؟!؟!
پاشو تو برو
ینی دهنم وا موند از این حرف مامانم …
من سر راهیم ، میدونم !
⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜
💢تشویق کردن به گناه
دقت کردین بعضی از چیزها میدونیم ضرر داره و شاید در نوع خودش گناه هم هست ولی هستن بعضیا ما رو به این کار اشتباه تشویق میکنند،و در حالی که میدونم اگه برم سمتش تو چاه میفتم .
💠پیامبر فرمود: «مَنْ سَنَّ خیراً فَاسنن بِه کانَ لَهُ اجره و من أُجُورِ مَنِ اتَّبَعَهُ غَیْرِ مُنْتَقَصٍ مِنْ أُجُورِهِمْ شیئا، و من سن شرا فاسنن به کان علیه وزره و من اوزار من تبعه، غیر منتقص من اوزارهم شیئاً: کسی که سنت نیکی را در جامعه پایه ریزی کند و دیگران به آن اقتدا کنند، گذشته از اینکه پاداش کسانی که از او پیروی کردند نیز بهره خواهد برد. بدون آنکه از پاداش تبعیت کنندگان کاسته شود! کسی که سنت شرّی را در جامعه پایه ریزی کند و دیگران به آن اقتدا کنند نیز، گناه آن سنت غلط و گناهان کسانی که پیروی کردهاند، را بر دوش خواهد کشید، بدون آنکه از گناهان آنها کاسته شود.» (تحف العقول عن آل الرسول، ص244)
#سوژه_سخن_طنز
http://eitaa.com/kodak_va_nojavan
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
🦋 نکته تربیتی 🦋
🔹️فرزندانتان را درگير بحث و گفتگو
و مخصوصا مشورت كنيد
وفرصتي دهيد تا از تواناييهاي
كلامي وعقلي خود درجهت توجيه
و توصيف و تحليل حالات واحساسات
خود استفاده كنند.
🔹️هرگونه استدلال و گفتگو برای آنان
مفيد است. شما کافیست که برایشان
شنونده خوبی باشید.
#نکته_تربیتی
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
🆔https://eitaa.com/kodak_va_nojavan
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
🦋 نکته تربیتی 🦋
🔹️اگر فرزندشما
به خاطر ترس از عصبانیت شما،
❌انضباط را بپذیرد
👈آنگاه درک نامناسبی
از#نظم در ضمیر وی نقش می بندد.
👈سعی کنید با فرزندانتان #دوستانه رفتار نمایید.
#نکته_تربیتی
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
🆔https://eitaa.com/kodak_va_nojavan
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
🦋حکایت🦋
استاد سر کلاس گفت:
کسی خدا رو دیده؟
همه گفتند : . . . نه . . . !
استاد گفت: کسی صدای خدا را شنیده؟
همه گفتند : . . . نه . . . !
استاد گفت:کسی خدا را لمس کرده؟
همه گفتند : . . . نه . . . !
استاد گفت: پس خدا وجود ندارد!
یکی از دانشجویان بلند شد و گفت:
کسی عقل استاد را دیده؟
همه گفتند : . . . نه . . . !
دانشجو گفت: کسی صدای عقل استاد را شنیده؟
همه گفتند : . . . نه . . . !
دانشجو گفت: کسی عقل استاد را لمس کرده؟
همه گفتند : . . . نه . . . !
دانشجو گفت: پس استاد عقل نداره!!!...
#حکایت
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
🆔https://eitaa.com/kodak_va_nojavan
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱
🦋✨﷽✨حکیمانه🦋
↻روزی عقربی یکی از دوستان امیرالمومنین عليه السلام را نیش زد و سریعا نزد امیرالمومنین عليه السلام آمد.
↻حضرت به او فرمود: بر اثر این نیش نمی میری برو. او رفت و پس از مدتی آمد و عرض کرد:
یا امیرالمومنین بر اثر آن نیش عقرب دو ماه زجر کشیدم
حضرت به او فرمود: میدانی آن عقرب چرا تو را نیش زد؟
↻عرض کرد خیر حضرت فرمودند:
چون یک بار در حضور تو سلمان را به خاطر دوستی ما مسخره کردند و تو هیچ نگفتی و از سلمان دفاع نکردی این نیش عقرب به خاطر آن است.
↻نیش و کنایه زدن به محبین و موالیان حضرات معصومین(علیهم السلام) اینقدر مهم و حساس است. دفاع نکردن از سلمان این عقوبت را داشت.
#حکیمانه
🦋 ویژه کودک ونوجوان ووالدین
به کانال مادر ایتاء بپیوندید
🆔https://eitaa.com/kodak_va_nojavan
🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱🌺🌱