eitaa logo
کودک و نوجوان
647 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
175 فایل
💟 ویژه :‌ ❣کودکان❣نوجوانان❣والدین❣معلّمان❣مربیان❣مبلّغان ❣ایتا کودک ونوجوان 🆔 eitaa.com/amoopakdel ایتا قیچی سخنگو✂(کاغذوبرش و کاردستی و اوریگامی) 🆔eitaa.com/kardasti313 ارتباط باادمین: @pakdel1
مشاهده در ایتا
دانلود
پیامبر اکرم (ص): هر کس کودک گریان خود را راضی کند تا آرام شود، خداوند از بهشت آنقدر به او می دهد تا راضی شود. 💟 ویژه :‌ ❣کودکان❣نوجوانان❣والدین❣معلّمان❣مربیان❣مبلّغان ❣ایتاء eitaa.com/amoopakdel ❣تلگرام t.me/amoopakdel ❣واتساپ👇 🆔https://chat.whatsapp.com/CBHpk5v8ERc45MnMSVpRmC
🔴ﺗﺴﺖ ﺟﺎﻟﺐ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ 👌 ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ۴ﺗﺎﺣﯿﻮﻭﻥ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﯾﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺎﺭﮔﯿﻞ ﺑﺮﻥ ﺑﺎﻻ : ﺷﯿﺮ ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺯﺭﺍﻓﻪ ﺳﻨﺠﺎﺏ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺑﺪﻥ ﻛﻪ ﻛﺪﺍﻡ ﯾﻚ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯿﺪﻥ ﯾﻚ ﻣﻮﺯ ﺍﺯﺩﺭﺧﺖ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮ ﺑﺎﻻ ﻣﯽﺭﻭﺩ! ﻓﻜﺮ ﻣﯿﻜﻨﯽ ﻛﺪﺍﻣﯿﮏ ﺑﺮﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ 🔻ﭘﺎﺳﺦ،ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺗﻮﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﺗﻮ: ﺷﯿﺮ ﺍﺳﺖ = ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﻛﺴﻞ ﻫﺴﺘﯽ ﻣﯿﻤﻮﻥ = ﮔﯿﺞ ﻫﺴﺘﯽ ﺯﺭﺍﻓﻪ = ﻛﺎﻣﻼ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻫﺴﺘﯽ ﺳﻨﺠﺎﺏ = ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻫﺴﺘﯽ ﭼﺮﺍ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﻜﻪ: ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺎﺭﮔﯿﻞ ﻛﻪ ﻣﻮﺯ ﻧﺪﺍﺭه ﺣﺘﻤﺎ ﻟﯿﺴﺎﻧﺴﻢ داری... یارانه هم میگیری؟؟ 💟 ویژه :‌ ❣کودکان❣نوجوانان❣والدین❣معلّمان❣مربیان❣مبلّغان ❣ایتاء eitaa.com/amoopakdel ❣تلگرام t.me/amoopakdel ❣واتساپ👇 🆔https://chat.whatsapp.com/CBHpk5v8ERc45MnMSVpRmC
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 کاردستی وبازی 🦋 🦋 کاردستی وبازی 🦋 👌تلویزیون رنگی 💟 ویژه :‌ ❣کودکان❣نوجوانان❣والدین❣معلّمان❣مربیان❣مبلّغان ❣ایتاء eitaa.com/amoopakdel ❣تلگرام t.me/amoopakdel ❣واتساپ👇 🆔https://chat.whatsapp.com/CBHpk5v8ERc45MnMSVpRmC
🌙 خوابیدن مینا کوچولو شب شده بود، خورشید خانم پشت کوه ها رفته بود و مینا کوچولو باید مثل همیشه به رختخواب می رفت اما او دوست داشت تا دیر وقت و زمانی که مامان و بابا بیدار بودند، کنارشان بنشیند و با آنها حرف بزند و مثل آنها تلویزیون تماشا کند. اما مامان هر وقت که مینا از او اجازه میگرفت بیدار بماند، اخم هایش را در هم می کرد و به او می گفت: بچه ها باید شب ها زود به رختخواب بروند و صبح ها هم زود از خواب بیدار شوند . آنها نمی توانند مثل بزرگ ترها تا دیر وقت بیدار باشند. مینا از شنیدن این حرف ناراحت می شد ، او فکر میکرد ، مامان چرا هیچ وقت به او اجازه بیدار ماندن تا دیر وقت را نمی دهد. آن شب مینا با نارحتی به رختخواب رفت ولی صبح زود وقتی چشم هایش را باز کرد و از اتاقش به آشپزخانه رفت ، با تعجب دید بابا بزرگ و مامان بزرگ به خانه شان آمده اند . مینا خیلی خوشحال شد و خودش را در آغوش مامان بزرگ انداخت . او تا شب در کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ نشسته بود و با آنها بازی میکرد. مینا با خودش فکر می کرد ؛ حتماً امشب که مامان بزرگ و بابا بزرگ به خانه آنها رفته اند ، مامان و بابا به او اجازه می دهند تا دیر وقت بیدار بماند ، ولی وقتی مینا شامش را خورد ، مثل بقیه شب ها مامان از او خواست که مسواک بزند و به رختخوابش برود . مینا که از شنیدن این حرف خیلی ناراحت شده بود ، شروع به گریه و بهانه گیری کرد . او روی پاهای مامان بزرگ نشسته بود و می گفت : دوست ندارم به اتاقم بروم . می خواهم اینجا پیش شما بمانم. مامان بزرگ از مامان اجازه گرفت تا به اتاق او برود و برایش قصه بگوید . آن وقت بود که مینا و مامان بزرگ با هم به اتاق او رفتند . مینا روی تختش دراز کشید و مامان بزرگ برای او قصه کودکی های خودش را تعریف کرد ، درست همان موقع که به سن مینا بود. وقتی یک دختر کوچولو بودم درست به سن و اندازه تو ، دلم می خواست مثل بزرگ ترها باشم ؛ مثل آنها تا دیر وقت بیدار بمانم ؛ دوست داشتم هر کاری که آنها انجام می دادند ، را انجام بدهم . به همین خاطر زمانی که با من مخالفت می کردند ، ناراحت می شدم و گریه می کردم. تا این که یک روز مامان به من اجازه داد که آن شب را بیدار باشم. خیلی خوشحال شده بودم با خودم فکر می کردم که آن شب خیلی به من خوش می گذرد و من هم می توانم مثل بزرگترها باشم . اصلاً فکر می کردم ، خیلی بزرگ شده ام. شب که شد مثل مامان و بابا تا دیر وقت تلویزیون تماشا کردم و با آنها شام خوردم . با این که خوابم گرفته بود ، ولی دلم می خواست بیدار باشم . آخر شب وقتی به رختخواب رفتم ، خیلی خسته بودم . صبح وقتی چشم هایم را باز کردم ، متوجه شدم چقدر دیر شده است . بابا سرکار رفته بود و مامان در آشپزخانه در حال پختن ناهار بود . دیر وقت بود که صبحانه خوردم . موقع ناهار که شد اشتهایی به خوردن ناهار نداشتم . دلم می خواست دوباره بخوابم . برای همین شروع به بهانه گیری کردم تا این که شب بابا به خانه آمد . چون ناهار را دیر خورده بودم ، شام نخوردم. تازه آن موقع بود که متوجه شدم چرا پدرها و مادرها به بچه هایشان می گویند که باید زود به رختخواب بروند . چون اگر بچه ها دیر شام بخورند و کم بخوابند ، صبح زود روز بعد نمی توانند از خواب بیدار بشوند و اگر چند روز این طور بیدار باشند مریض می شوند. از شب های بعد خودم بعد از این که شام می خوردم به اتاقم می رفتم . مامان هم که دیده بود متوجه اشتباهم شده ام ، قبل از خواب کنارم می آمد و برایم قصه می گفت ؛ قصه هایی که آن قدر قشنگ بودند که تا صبح خوابشان را می دیدم. مینا کوچولو بعد از شنیدن قصه کودکی های مادر بزرگ ، تصمیم گرفت شب ها زودتر به خواب برود. او یاد گرفته بود که اگر تا دیر وقت بیدار بماند چقدر بهانه گیر می شود و هیچ کس از یک بچه بهانه گیر و عصبانی خوشش نمی آید. مامان هم که متوجه شده بود مینا تصمیم گرفته است شب ها زود به خواب برود تا صبح ها با خوش اخلاقی از خواب بیدار شود ، هرشب کنار او می رفت و برایش یک قصه قشنگ تعریف می کرد قصه ای که مینا کوچولو تا صبح خواب آن را می دید. 💟 ویژه :‌ ❣کودکان❣نوجوانان❣والدین❣معلّمان❣مربیان❣مبلّغان ❣ایتاء eitaa.com/amoopakdel ❣تلگرام t.me/amoopakdel ❣واتساپ👇 🆔https://chat.whatsapp.com/CBHpk5v8ERc45MnMSVpRmC
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👻شیطنت‌های لازم 🎭ای کاش هیچ‌ پدر و مادری، فریب آرامش ظاهری بچه‌ها را نمیخورد. ⚽️شیطنت و بازیگوشی، راز آرامش بچه‌هاست. بچه هایی که اهل شیطنت اند، دل آرامی دارند. 🎾 بازیگوشی‌ و فعالیت، زمینه آرام شدن در دوران نوجوانی و جوانی را فراهم‌ میکند. 🌸امام کاظم(ع): بازیگوشی و‌شیطنت بچه در دوران خردسالی، پسندیده است، برای اینکه در بزرگسالی بردبار شود. 📚برگرفته از‌ کتاب من دیگر ما عباسی ولدی ═༅🎡برای بچه ها بازی یعنی زندگی🎡༅═ 💟 ویژه :‌ ❣کودکان❣نوجوانان❣والدین❣معلّمان❣مربیان❣مبلّغان ❣ایتاء eitaa.com/amoopakdel ❣تلگرام t.me/amoopakdel ❣واتساپ👇 🆔https://chat.whatsapp.com/CBHpk5v8ERc45MnMSVpRmC
🦋لطیفه واحکام 🦋 🌸🍃﷽🍃🌸 یارو وقتی وارد طویله الاغ میشد به الاغش سلام میکرد...😳 گفتن: فلانی این الاغه نمیفهمه که سلامش میکنی.. یارو گفت: اون الاغه، ولی من که آدمم من آدم بودن خودم رو ثابت میکنم بذار اون نفهمه..👌 👏👏😇😍 خداوند متعال در قرآن کریم 📖 می‌فرماید:🔻 🌷وَ إِذا حُییتُمْ بِتَحِیةٍ فَحَیوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلی کلِّ شَیءٍ حَسیباً🌷 [هر گاه به شما تحیت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید یا (لا اقل) به همان‌گونه پاسخ گویید! خداوند حساب همه چیز را دارد.] 🌺🌸🌺 🔹جواب سلام باید فوری باشد و سلام کننده بشنود. 🌺🌸🌺 🔹هنگام سلام کردن فشردن دست غیر مسافر و در آغوش گرفتن مسافر مستحب است. 🌺🌸🌺 🔹اگر 2 نفر، همزمان به یکدیگر سلام کنند، بر هر کدام واجب است، جواب سلام دیگرى را بدهد. 🌺🌸🌺 🔹سلام کردن به وهابیِ ناصبی (کسی که به اهل بیت (ع) ناسزا میگوید) جایز نیست. ❌ 🌺🌸🌺 🔹جواب سلام کودکان هم مثل بزرگترها است. 🌺🌸🌺 🔹جاهایی که سلام کردن، است: 👇 1_سلام کردن مردان به زنان جوان. 2_سلام کردن به نمازگزار. 3_سلام به کسی که درحال تشییع جنازه است. 4_سلام به کسی که درحمام است. 🌺🌸🌺 🔹در روایت به سلام نکردن به این افراد، توصیه شده است:👇 1 و 2_ قماربازان و شرابخواران 3_کسانی که اهل بربط و طنبور از آلات موسیقی هستند. 4_کسانی که به شوخی و برای سرخوشی به مادران مردم فحش و ناسزا می‌گویند.   5_شاعران [البته منظور شاعرانی است که اشعارشان حول موضوعات و امور باطل است.] 6_ یهودیان و مسیحیان 🌺🌸🌺 🔹اگرکسى به نمازگزار سلام کند باید همانطور که او سلام کرده جواب دهد; مثلاً اگرگفته: «سلامٌ علیکم» درجواب بگوید: «سلامٌ علیکم» و اگر گفت: «سلام»، بگوید: «سلام» 💟 ویژه :‌ ❣کودکان❣نوجوانان❣والدین❣معلّمان❣مربیان❣مبلّغان ❣ایتاء eitaa.com/amoopakdel ❣تلگرام t.me/amoopakdel ❣واتساپ👇 🆔https://chat.whatsapp.com/CBHpk5v8ERc45MnMSVpRmC
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🦋 آموزش نقاشی 🦋 مرحله_مرحله 🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳 💟 ویژه :‌ ❣کودکان❣نوجوانان❣والدین❣معلّمان❣مربیان❣مبلّغان ❣ایتاء eitaa.com/amoopakdel ❣تلگرام t.me/amoopakdel ❣واتساپ👇 🆔https://chat.whatsapp.com/CBHpk5v8ERc45MnMSVpRmC
قصه درمانی و ناخن جویدن 🐰 خرگوش کوچولو روزی روزگاری ، باغی بود با گل ها و گیاهان زیبا. باغبان از کار و زحمتی که در باغ کشیده بود، خشنود و راضی بود. گیاهان باغ قشنگ بودند و همه نوع رنگ و شکلی در آنها دیده می شد. برگ ها و شاخه ها به شکل طبیعی خود بودند. باغبان می دانست که چه موقع باید شاخه های کوچک خشکیده را بچیند. او آنها را هر هفته با یک قیچی باغبانی می چید تا ظاهر گیاهان هم سالم و بی نقص باشد. روزی خرگوش کوچولویی با دندان های بلند سفید به باغ آمد. خرگوش کوچولو خیلی کوچک بود و چیزی درباره ی باغبانی نمی دانست. نمی دانست که باید گل ها و گیاهان را به حال خودشان بگذارد تا درست رشد کنند. می دانید، او هنوز کوچکتر از آن بود که بداند بعضی از گیاهان را نباید گاز زد. بنابراین شروع کرد به گاز زدن و جویدن اولین شاخه ای که دید. ملچ ملوچ، ملچ ملوچ . جویدن برگ ها و شاخه ها به او احساس خوبی می داد. همین که یکی از گل ها را می جوید به سراغ دیگری می رفت. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ . دست کم ده ردیف از گیاهان باغ را جوید. روز بعد، باغبان از خانه بیرون آمد تا برود و باغ را ببیند. باغبان همیشه خوشحال بود ، زیرا باغ و گیاهان قشنگش را دوست می داشت. هر روز به آنها نگاه می کرد. آنها را تمیز نگه می داشت و می شست. این کار برای سالم و زیبا نگه داشتن گل ها لازم بود. علاوه بر این ، می دانست که هر کس به دیدن باغ بیاید ، مثل او از دیدن گیاهان زیبا لذت خواهد برد. اما آن روز، وقتی که باغبان به داخل باغ قدم گذاشت ، ناراحت شد چون دید که کسی هر ده تا ردیف گیاهان را جویده و خورده است. نوک آنها خیلی کوتاه شده بود و ظاهر گل ها و سبزه ها را زشت و ناقص کرده بود. وقتی که بازدید کنندگان هم برای دیدن گل ها به باغ امدند خیلی ناراحت شدند. آنها آمده بودند تا گیاهان زیبا را ببینند ، اما همه گیاهان زشت و جویده شده بودند. خرگوش کوچولو که همان اطراف بود متوجه شد که باغبان خوشحال نیست. رفت و در کنار او نشست و پرسید :” چرا ناراحتی؟ ” باغبان گفت : ” یک نفر گیاهان زیبای مرا جویده است.” خرگوش کوچولو سرش را پایین انداخت و به آهستگی گفت : ” متاسفم آقای باغبان. من بودم که گیاهان شما را جویدم.” باغبان با ناراحتی گفت :” اما آنها گل های زیبایی بودند. نگاه کن حالا چقدر زشت شده اند.” خرگوش کوچولو به نوک گیاهان آن ده ردیف نگاه کرد و دید که دیگر زیبا به نظر نمی رسند. خرگوش کوچولو گفت : ” متاسفم آقای باغبان. بعضی وقت ها نمی توانم جلوی خودم را بگیرم. حتما باید چیزی را بجوم و این ده ردیف گیاهان باغ دم دستم هستند. چکار می توانم بکنم ؟ “ باغبان بلند شد و خرگوش کوچولو را به گوشه ای از باغ برد و گفت : “نگاه کن، من این گوشه ی باغ هویج کاشته ام. هر وقت احساس کردی دلت می خواهد چیزی را گاز بزنی و بجوی، می توانی این هویج ها را بجوی.” خرگوش کوچولو سرش را تکان داد. باغبان گفت : ” اما آن گیاهان را به حال خودشان بگذار تا رشد کنند.” خرگوش کوچولو گفت : ” آیا می توانم برای آن سبزی های بیچاره ای که جویده ام کاری بکنم؟.” باغبان لبخندی زد و گفت : ” بله می توانی.تو می توانی مراقب آن ده ردیف گیاه باشی و هر وقت به اندازه کافی بزرگ شدند به من بگویی تا آنها را با قیچی باغبانی بچینم و مرتب کنم. تو به من نشانشان می دهی و من آنها را می چینم. بعدها که کمی بزرگتر شدی به تو یاد می دهم چگونه خودت این کار را انجام بدهی.” خرگوش کوچولو خیلی هیجان زده شد و باغبان را در آغوش گرفت. باغبان لبخندی زد و یک هویج آبدار به او داد. خرگوش کوچولو از باغبان تشکر کرد و با دندان های سفید بزرگش گاز بزرگی به هویج زد. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ. 💟 ویژه :‌ ❣کودکان❣نوجوانان❣والدین❣معلّمان❣مربیان❣مبلّغان ❣ایتاء eitaa.com/amoopakdel ❣تلگرام t.me/amoopakdel ❣واتساپ👇 🆔https://chat.whatsapp.com/CBHpk5v8ERc45MnMSVpRmC
🦋 عکس نوشته 🦋 💟 ویژه :‌ ❣کودکان❣نوجوانان❣والدین❣معلّمان❣مربیان❣مبلّغان ❣ایتاء eitaa.com/amoopakdel ❣تلگرام t.me/amoopakdel ❣واتساپ👇 🆔https://chat.whatsapp.com/CBHpk5v8ERc45MnMSVpRmC
🌺سرود پرخاطره جشن عبادت شده ام نه ساله جشن تکلیف من است جا نماز و چادر همه در کیف من است دین من اسلام است من مسلمان هستم می رسد صوت اذان شاد و خندان هستم چادری داده به من هدیه ای مادر من مثل تاجی از گل چادرم بر سر من شده ام نه ساله بعد از این خوشحالم چون فرشته شده است دست هایم، بالم می پرم رو به خدا لحظه ی سبز نماز پنج نوبت هر روز می کنم راز و نیاز مثل گل می شکفم باز در سایه دین ای خدا! شکر! شدم زود همسایه ی دین شاعر: عباسعلی سپاهی یونسی 💟 ویژه :‌ ❣کودکان❣نوجوانان❣والدین❣معلّمان❣مربیان❣مبلّغان ❣ایتاء eitaa.com/amoopakdel ❣تلگرام t.me/amoopakdel ❣واتساپ👇 🆔https://chat.whatsapp.com/CBHpk5v8ERc45MnMSVpRmC
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 کاردستی وبازی 🦋 اسبابِ‌بازیتو بساز 🧐 اسبابِ‌بازیتو بساز فهرست لازم: قیچی/کاتر(برای بریدن بهتر کارتن) کاغذ مدادرنگی کارتن چسب و یک یا چند نقاش و سازنده مهربون😉 🔸 کنار هم ساختن و تکمیل کردن رو تجربه کنیم.😄 ═༅🎡برای بچه ها بازی یعنی زندگی🎡༅═ 💟 ویژه :‌ ❣کودکان❣نوجوانان❣والدین❣معلّمان❣مربیان❣مبلّغان ❣ایتاء eitaa.com/amoopakdel ❣تلگرام t.me/amoopakdel ❣واتساپ👇 🆔https://chat.whatsapp.com/CBHpk5v8ERc45MnMSVpRmC