eitaa logo
نمونه اجرای عموروحانی
2.6هزار دنبال‌کننده
127 عکس
245 ویدیو
133 فایل
محتوای تخصصی جشن عبادت عموروحانی و گروه نمایش مجری برنامه های شاد در سراسر کشور سایت عمواخوان amooakhavan.ir کانال عموروحانی @amooakhavan هماهنگی برنامه در سراسر کشور 09127482911 @amooakhavan_a
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن در با اعضای خانواده در منزلتان بگیرید 🎤سخنران جلسه به صورت صلواتی اعزام خواهد شد. جهت درخواست سخنران پیام دهید 👇👇 @alamdar29
بصیرت_عاشورایی_1400 نوجوان 🌷 مزه شهادت 🍃 قاسم بن الحسن(ع) نوجوانی است که هنوز به حد بلوغ و تکلیف نرسیده بود. در شب عاشورا وقتی که امام حسین فرمود همه کشته خواهند شد شما بروید، و اصحاب قبول نکردند که بروند، این نوجوان سیزده، چهارده ساله عرض کرد: عمو جان آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟ به تعیبر ما امام حسین خواست این نوجوان را آزمایش کند فرمود: عزیزم کشته شدن در ذائقه تو چگونه است؟ گفت: احلی من العسل: از عسل شیرین تر است. ببینید، این، آن جهت گیری ارزشی در خاندان پیامبر است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مربیان موسسه علمدار
1.pdf
7.07M
🌷کاربرگ نسل حسینی🌹 💠کاربرگ شماره 1⃣ ❇️این کاربرگ مناسب کودکان دبستانی می باشد❇️ 🔰شما پدر ومادر یا مربی گرامی دو برگه ی فایل را پرینت گرفته در اختیار کودک قرار دهید تا با خواندن شعر وقصه، رنگ آمیزی، پاسخ به پرسش ها با یاران کوچک امام حسین آشنا شود 🔆
♦️🔹گل دخترای نازنین 😊 ♦️🔹هنرمندهای مهربون🌸 عزاداریهاتون قبول باشه🤲 و الهی که سالیان سال سلامت باشید و پرچمدار امام حسین علیه السلام 🥀 عزیزای دلم ❤️ایام محرمه و خلاقیتی هم که برای شما دردونه های امام حسین جون😍 در نظر گرفتیم همین رنگ و بو رو داره ☘ میخواهیم با یک سری وسایل ساده مثل مقوا، چسب یه کاردستی خوشگل درست کنیم🌟 به نظرتون چی هست🤔❓ گهواره🛏 اگه این گهواره به نام دردانه امام حسین علیه السلام❣ حضرت علی اصغر💕 باشه که برامون یه جایگاه دیگه ای پیدا میکنه🌿 درسته🤔❓ خداجونم فرشته های ما این گهواره رو درست میکنن و شما رو قسم میدن به لبهای خشکیده ی علی اصغر امام حسین علیه السلام که ظهور امام زمانمون رو نزدیکتر کن🤲 رهبر عزیزمون رو در پناه خودت حفظ کن🤲 همه مریض ها رو شفا بده 🤲 کمک کن ادامه دهنده راه شهدا باشیم🤲 و...🤲 🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶
آقا علی اکبر همیشه نمازشون رو اول وقت میخوندن😊 و خیلی عاشق خدای مهربان بودن🌺 شجاعت بی نظیری داشتن👏🏻 و اجازه نمی دادن کسی به آدم های فقیر و ضعیف ظلم کنه😇 بخاطر همین پدرشون آقا امام حسین علیه السلام خیلی ایشون رو دوست داشتن🌹 و میگفتن من هر وقت دلم برای حضرت رسول صلی الله علیه و آله تنگ میشه به چهره علی اکبر نگاه میکنم😍 امام حسین علیه السلام سه تا پسر داشتن 💐یکی از اونها آقا علی اکبر علیه السلام🌺بودن آقا علی اکبر قصه ما بسیار زیبا و نورانی بودن😍 آقا علی اکبر شباهت زیادی به پدر بزرگشون حضرت محمد صلوات الله علیه و آله😍 داشتن اخلاقشون و نحوه صحبت کردنشون و خلاصه تمام رفتارشون 💐شبیه به حضرت محمد صلوات الله علیه و آله بود🌺 آقا علی اکبر ما خیلی مهربان و مودب بودن🌺 هیچ وقت به کسی بی احترامی نمی کردن👌🏻 و همیشه در حال کمک کردن بودن😍 به فقیرها کمک میکردن☺️ مهمان نواز بودن😊 و به خوبی از مهمان هاشون پذیرایی میکردن🌺 ایشون خیلی آدم مومنی بودن و همیشه با خدا راز و نیاز میکردن🤲🏼 ادامه دارد...
فرشته های مهربونم💐 در سفری که امام حسین علیه السلام به کوفه داشتن🌺 آقا علی اکبر شجاع ما هم بودن🌺 وقتی همه یاران امام حسین علیه السلام وارد میدان میشن و با دشمن میجنگن آقا علی اکبر هم اجازه میخوان تا ایشان هم به میدان برن 💐 آقا امام حسین علیه السلام هم اجازه میدن که آقا علی اکبر وارد میدان بشن🥀 سربازهای دشمن با دیدن آقا علی اکبر خیلی میترسن و وحشت میکنن و میخوان فرار کنن حاکم بدجنس 😡بلند فریاد میزنه اینجا چه خبره😡❓ هرکس بتونه علی اکبر رو بکشه کلی طلا و سکه🏆 پیش من جایزه داره😔 همون موقع تعداد زیادی از سربازهای دشمن 😱بخاطر همون طلا و سکه ها به سرعت به سمت حضرت علی اکبر علیه السلام حمله میکنن😱 ولی ایشون خیلی شجاع بودن و با قدرت با همه اونها میجنگن🌺 دوباره کلی سرباز دیگه وارد میدان میشن😔 آقا علی اکبر ما اونقدر شجاع بودن🌺 که ۲۰۰ سرباز دشمن رو میکشن وقتی آقا علی اکبر مشغول جنگیدن و دفاع از امام حسین علیه السلام بودن🌹 یکی از سربازهای دشمن یواشکی و نامردانه به او حمله میکنه😱 آقا علی اکبر رو زخمی میکنه😭 ایشون از روی اسب به زمین میفتن😭 ادامه دارد.... ☘🥀☘🥀☘🥀☘
آقا علی اکبر پدرشون رو صدا میزنن😭 آقا امام حسین علیه السلام ایشون رو بغل میکنن و شروع به گریه میکنن😭 اقا علی اکبر میگن پدر جان خیلی تشنه هستم 💦امام به زخم های آقا علی اکبر دست میکشن😔 و میگن پسرم به زودی در بهشت از دست پدر بزرگت حضرت رسول صلی الله علیه و آله آب می نوشی و سیراب میشی🌺 بچه ها آقا علی اکبر دوباره به میدان برمیگردن😔 و با شجاعت و قدرت زیاد با دشمن ها میجنگن🌹 ولی آقا علی اکبر یک نفر بود و تعداد سربازهای دشمن خیلی زیاد بود😱 بخاطر همین دشمن زخم های زیادی به ایشون میزنه😭 و باعث میشه آقا علی اکبر هم به شهادت برسن😭 امام حسین علیه السلام و خانوادشون از دست دشمن خیلی ناراحت بودن😭 امام حسین علیه السلام به سپاه دشمن نگاه میکنن و میگن خدا به شما رحم نکنه که این چنین به ما ستم میکنید😔 ☘🥀☘🥀☘🥀☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عنوان داستان امروز 💫تابنده ترین خورشید💫 سالها پیش☘️توی خانواده ای یه پسر خیلی خیلی نورانی و زیبا به دنیا اومد😍 اعضای اون خانواده از به دنیا اومدن این پسر خیلی خوشحال شدن☘ به همه همسایه ها و مردم مهمانی دادن🥗 این نوزاد ما بزرگ و بزرگتر شد🌹 تا اینکه شد یک جوان زیبا و رشید😍 اونقدر زیبا و نورانی بود که همه مردم و خانوادشون بهشون می گفتن تو مثل ماه توی آسمون هستی😍 و بهشون لقب قمر بنی هاشم داده بودن🌹 این جوان قصه ما همیشه به مردم کمک میکردن👌🏻 بچه ها رو خیلی دوست داشتن☘ با اونا بازی میکردن😍 بچه ها هم خیلی ایشون رو دوست داشتن ❤️و همیشه دنبالشون میگشتن تا پیداشون کنن و باهاشون بازی کنن🥰 ادامه دارد.... ☘🥀☘🥀☘🥀☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جوون زیبای قصه ما🌹 برادری داشتن که تحت هر شرایطی با برادرشون بسیار محترمانه و مودبانه حرف میزدن👌🏻 هیچ وقت پاهاشون جلو برادرشون دراز نمی کردن🌹 هیچوقت برادرشون رو به اسم کوچک صدا نمی زدن🌹 وقتی میخواستن با برادرشون صحبت کنن و ایشون رو صدا بزنن☘ می گفتن آقای من ،مولای من، امام من🌹هر وقت مادرشون خوراکی بهشون میدادن سریع میدویدن تا برادرشون رو پیدا کنن☘ و خوراکی رو اول به برادرشون بدن🍇 هر وقت میخواستن کاری انجام بدن اول از برادرشون اجازه می گرفتن 🌹می گفتن اگر برادرم راضی باشن من اینکار رو انجام میدم🌹 همیشه کنار داداششون بودن☘ به حرفاشون گوش میدادن👌🏻 و خیلی برادرشون رو دوست داشتن❤️ و همیشه یار و یاور برادرشون بودن🌹 آخه به پدرشون قول داده بودن هیچوقت برادرشون رو تنها نگذارن و مراقب ایشان و خانواده برادرشون باشن💐 ادامه دارد.... ☘🥀☘🥀☘🥀☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چندین سال گذشت ☘️این جوان قصه ما حالا یک مرد شجاع و باغیرت شده بود☘ مردم شهر کوفه از برادر این مرد کمک خواستن🙏🏻 تا به شهرشون بره و بهشون کمک کنه🙏🏻 و اونا رو از دست حاکم بدجنس😡 نجات بده. برادر این مرد هم که همیشه همراه ایشان بود عازم شهر کوفه میشن🌹 مرد شجاع و وفادار ما🌹 مثل همیشه کنار برادرشون بودن🌺 همراه با برادر و خانوادشون بار سفر میبندن و راهی کوفه میشن💐 اما مردم کوفه بجای اینکه به استقبال این خانواده بیان مقابل اونها شمشیر میکشن😭 و خواستن با اونها بجنگن😔 آخه شهر کوفه یک حاکم بدجنس😡 داشت😡 ادامه دارد.... ☘🥀☘🥀☘🥀☘