|⇦•دلشوره دارم امسال...
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شبِ اول محرم ۹۹ به نفس کربلایی حسین سیب سرخی•ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
" اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ"
*خوشبحال اونايي كه الان حرمِ حسين هستند*
" اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"
"ياحسين"
دلشوره دارم امسال، چي ميشه آخر روضه
واجب تر از نونِ شب، برايِ نوكر روضه
يعني ميشه كه امسال، بپيچه بويِ اسپند
تو كوچه هايِ اين شهر، بساطِ چايي و قند
بازم هيئت ها با هم، نوكرها با تو بيعت مي كنن
مَردم رو برات، سمتِ روضه ها دعوت مي كنن
حسين! اي جانم حسين، اي جانم حسين...
*ممنونم كه باز هم آقا نگام كردي، آقا خيلي حرف ها شنيدم، خيلي طعنه ها شنيدم، خيلي جاها مسخره ام مي كردن، ولي باشه، قشنگيش به همينه هر كي حسين رو بخواد بايد طعنه بشنوه، هر كي ارباب رو ميخواد، هر كي كربلا رو ميخواد، بايد طعنه بشنوه، مگه نبود غروبِ عاشورا، همون هايي كه آقا اميرالمؤمنين يه روزي بهشون محبت كرده بود، غروبِ عاشورا رسيدن به پسرِ همين آقا، اينقدر توهين كردن، اينقدر بي ادبي كردن، آقارو نگران كشتن، حسين!...*
چي فكر مي كردم، چي شد، حرم نديدن سختِ
تو اين مُحرم آقا، طعنه شنيدن سختِ
چي فكر مي كردم، چي شد، چشام برات مي بارن
مَردم اين شهر حتماً، سنگِ تموم ميذارن
خودِت مي بيني آقا، اوضاعي شده، تويِ شهرِ ما
كاري كن برام، امسال اربعين، پابوست بيام
حسين! اي جانم حسين، اي جانم حسين...
*شبِ گريه است، هر جوري ميتوني خودت رو وصل كن به مادرِ سادات خانوم فاطمه ي زهرا، امشب مادرش كربلاست...*
چي فكر مي كردي، چي شد، تو رو تو گودال بُردن
با زور و تيغِ نيزه، پيكرت رو آزُردن
چي فكر مي كردي، چي شد،لباسِ تو غارت شد
جلو چشايِ زينب، به تو هم جسارت شد
حسين! اي دورِ از وطن
بينِ بوريا، موندي بي كفن
حسين! تويِ قتلگاه
كُشتنت تو رو، بي جُرم و گناه
*دوست دارم اين ناله ات رو ببري قتلگاه..*
هر شبِ جمعه صدايِ مادر آيد از حرم
من تمامِ عُمر دنبالِ صدايِ مادرم
مي زند: ناله "بُنَيَّ!" كو لباسِ كهنه ات
كو سرت؟ كو حنجرت؟ كو مادرت؟ كو دخترت؟
بشكند دستِ كسي كه دست بر مويت زده
گيسويت خاكي شد و من خاك مي ريزم به سر
*جوري صدا بزن صدا به صدا نرسه، معني اين صدا به صدا نرسه رو ميخواي بدوني چيِ؟ آخه يه روزي تويِ مدينه كه ميخواستن مادرش رو بزنن، ايستادن مردم مدينه هلهله مي كردن، كه صدايِ فاطمه رو علي نشنوه...علي ميگه: من ديدم يه نانجيبي با غلاف شمشير...*
زنِ جوانِ مرا مي زدن نامردان
مدينه فاطمه ام را در احتضار انداخت
و يك غلاف كه دستِ چهل نفر چرخيد
و دستِ فاطمه را عاقبت از كار انداخت
خودم ز سينه ي او ميخ را در آوردم
ببین مرا به چه کاری که روزگار انداخت
*حالا از اينجا مي برمت كربلا، شب اولِ اين مجلس از مدينه بريم كربلا...اينجا به مادرش جسارت كردن، حُرمتش رو نگه نداشتن، غروبِ عاشورا مادرش برگشت گودالِ قتلگاه...چه زماني؟..." وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ"*
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
اسخوان هايِ گلويش زقفا ريخت بهم
* هر كجا نشستي جوري صدا بزن اين صدات تويِ عالم بپيچه، بدونن عزايِ ابي عبدالله ست، بچه شيعه پايِ ابي عبدالله تعصب داره، بلند صدا بزن: حسين....*
هدایت شده از توسعه آموزشهای مداحی
افرادی که واقعا مشکل مالی دارن
کلمه (#حیدر_مدد )
رو برای ایدی بالا ارسال کنند
تا تخفیف بیشتر دریافت کنند
فقط تا ساعت 23:30
❤️
🍃رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیا أَمْرَنَا
🌸خدای رحمت کند کسی را که امر و راه ما را احیا کند
#امامصادقعلیهالسلام
#وسائلالشیعهجلد10صفحه392
#محرم
مداحی آنلاین - بسمِ الله از ما اجازه از شما - سید رضا نریمانی(1).mp3
5.96M
🔳 #شور احساسی #محرم
🌴بسم الله از ما اجازه از شما
🌴ایشالله #اربعین پیاده کربلا
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌فوق زیبا
#شب_دوم_محرم
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸اهل ولا، چو روی به سوی خدا کنند
🔸اول برای یوسف زهرا، دعا کنند.
اول هر مجلسی...
دعای ما سلامتی امام زمانمون هست...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
متن روضه
🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم
🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم
شب دوم محرمه...
یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه...
مثل فردایی...
روز دوم محرم...
وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن
ابی عبدالله فرمود...
نام این سرزمین چیه؟
عرضه داشتند آقا...
به این سرزمین قاضریه میگن...
آقا فرمود آیا این سرزمین...
نام دیگه ای هم داره یا نه؟...
بله آقا جان...
به این سرزمین نینوا هم میگن...
یکی یکی اسم ها رو گفتند...
اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده...
حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟...
آقا... به این سرزمین...
کربلا هم میگن...
تا نام کربلا رو شنید... صدا زد...
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
(خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا)
اینجا همون سرزمینیه که...
جدم رسول خدا بهم خبر داده بود...
انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا
از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست...
اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند...
وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا
(لهوف ص 116)
اینجا محل دفن ماست
🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب
🔸میشود لبها کبود از قحط آب
مردم... اینجا همونجاییکه...
دستهای عباسم رو قطع میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند...
اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند...
🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ
🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ
نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند...
چه حالی پیدا کرد...
اومد کنار برادر صدا زد حسین جان...
نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم...
دنیایی از غم به دلم نشسته...
برادر جان حسین...
اینجا چه سرزمینیه؟...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
آماده ای بگم یا نه...
امشب برات کربلات رو از آقا بگیری...
🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست
🔸این زمین غصه و درد و بلاست
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
آماده باش زینبم...
🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند
🔸در همین ده روز پیرت میکنند
زینبم... طاقت داری بگم یا نه...
🔸می برن اینجا گلو و حنجرم
🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم
یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد...
چی میگی برادر...
جلوی من حرف از مردن میزنی...
مگه نمیدونی...
زینب بدون تو میمیره...
ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد...
اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
دلداریش میداد...
اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد...
🔻گریز
یک جای دیگه هم روز عاشورا...
وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
هی دور برادر میگرده...
میگه حسین...
میخواهی بری میدان...
زینبت رو تنها بگذاری...
تو یادگار مادرمی...
من بدون تو میمیرم حسین...
خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود...
زینب کربلا جان میداد...
صدا زد... خواهرم...
انقده بی تابی نکن...
من میرم میدان...
اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام...
مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر...
خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه...
صدای تکبیر برادر رو نشنید...
بی تاب شده زینب...
هی توی خیمه میشینه رو زمین...
بلند ميشه...
میگه حسین...
چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش...
چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید...
تا فهمید ذوالجناح برگشته...
اما حسین نیومده...
دیگه طاقت نیاورد...
دوان دوان...
به سمت گودی قتلگاه...
(حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...)
از بالای بلندی یک نگاه کرد...
دید دور بدن برادر رو گرفتند...
یک نفر با سنگ میزنه...
یک نفر با نیزه میزنه...
جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند...
یک نفر هم خنجر گرفته...
داره میره به سمت حسین...
من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه...
اشاره کرده باشه...
ارجعی...
زینبم برگرد... نبینی خواهر...
🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم
🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم
🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی
🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
YEKNET_IR_zamine_shabe_avval_moharram1399_mojtaba_ramezani.mp3
2.91M
🔳 #زمینه #شب_دوم #محرم
🌴صدای پای کاروان می آید
🌴به این کویر تشنه جان می آید
🎤 #مجتبی_رمضانی
👌بسیار دلنشین
امیرالمؤمنین علیه السلام:
در فریب آرزوها، عمرها به پایان می رسد
#غررالحکمحدیث6471