۵ـ غافلان و جاهلان :
پس از آمدن عُبيدالله بن زياد به كوفه و تحویل دارالعماره از نعمان بن بشیر، به دستور یزید، عمر بن سعد را به حكومت ری و دَسْتبى (دشتى پهناور ميان ری و همدان كه بعدها به قزوين ملحق گرديد) منصوب و به سركوبى شورش ديلميان مأمور کرد، عمر بن سعد طبق دستور با چهار هزار سپاهى در بيرون كوفه اردو زد و آماده حركت به سوی ری شد، اما خبر حركت امام حسين "ع" به سوی كوفه، عبيدالله بن زياد را واداشت تا ابن سعد را برای مقابله با امام "ع" به كربلا بفرستد.
وی ابتدا از اين كار سرباز زد، اما وقتى عبيدالله بن زياد او را تهديد كرد كه يا بايد به مقابله با حسين "ع" برود و يا فرمان حكومت را باز پس دهد.
ابن سعد مأموريت جديد را پذيرفت و با سپاهيان تحت امر خود به سوی كربلا حركت كرد و در روز دوم يا سوم محرم الحرام سال ۶۱ هجری وارد كربلا شد.(۲۹)
به نقلی افرادی بودند در سپاه عمر بن سعد که به قصد فتح ری از کوفه درآمده بودند و شاید در انتهای لشگر اطلاعات کافی نداشتند از اینکه طرف مقابل کیست؟
و چرا با او می جنگیم و به نوعی سیاهی لشگر بودند.
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
▫️مدرس: استاد محمد جواهری فکور
▫️دبیرخانه: سعید میری ٠٩١٩٨١٨۴٦٩۴
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه هفدهم ، دسته پنجم
اینان افراد غافل و بیخبری بودند که نه شخصیت اهلبیت علیهم السلام خاصه امام حسین علیه السلام را درک کرده بودند و نه از کفر خلیفه جدید خبری داشتند و از سوی دیگر با تبلیغات سوء علیه امام حسین "ع" که وی بر ضد خلیفه مسلمانان قیام نموده و از دین خروج کرده، با این انگیزه در کربلا شرکت جستند.
و اگر هم می دانستند که طرف مقابل امام حسین "ع" است، علت جنگ را نمی دانستند و در جهالت بودند و شاید خیلی از اینها به خاطر ترس از جان و مال و زن و فرزند که عبیدالله آنان را تهدید کرده بود، به لشگر ابن سعد پیوسته و جزء لشگریان پسر سعد شده بودند.
در روز عاشورا یکی از فرماندهان لشکر کوفه به نام عمرو بن حجاج زُبیدی که چهار هزار نفر تحت فرمان او بودند، از جهالت برخی از سربازان خود، استفاده کرد و سربازان خود را به جنگ با امام حسین "ع" تشویق و ترغیب می نمود، در حالی که چنین می گفت :
{قَاتِلُوُا مَن مَرَقَ عَنِ الدِّینِ وَ فَارَقَ الْجَمَاعَةَ}
بجنگید، بجنگید باکسی که از دین خدا برگشته و از صف مسلمانان بیرون رفته است.
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
▫️مدرس: استاد محمد جواهری فکور
▫️دبیرخانه: سعید میری ٠٩١٩٨١٨۴٦٩۴
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه هجدهم ، دسته پنجم
امام حسین علیه السلام وقتی گفتار عمروبن حجاج را شنید فرمود :
{وَیْحَکَ یا عَمْرُو! أ عَلیَّ تُحَرِّضُ النَّاسَ؟
أََ نَحْنُ مَرَقْنَا مِنْ الدّینِ وَ اَنْتَ تُقِیمُ عَلَیْهِ؟
سَتَعْلَمُونَ اِذا فَارقَتْ اَرْواحُنَا اَجْسَادَنَا مَنْ اَوْلَی بِصَلیِ النَّارِ}
اف بر تو ای عمرو! آیا مردم را به این بهانه و اتهام که ما از دین خدا خارج شده ایم به جنگ و ریختن خون ما تشویق و ترغیب می کنی؟
آیا ما از دین خدا خارج شده ایم و تو در دین خدا پا برجا هستی؟
نه، هرگز چنین نیست؛ روزی که روح از تن ما جدا گردید، خواهید فهمید که چه کسی سزاوار آتش است!(۳۰)
و خود عمر بن سعد در روز عاشورا برای تحریک سربازان خود، به آنان گفت :
{یا خَیْلَ اللّهِ! ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری}
لشکریان خدا! سوار شوید که شما را به بهشت بشارت می دهم!(۳۱)
در حالی آنان قدرت تشخیص را از دست داده بودند که واقعاً ما لشگریان خدا هستیم و طرف مقابل دشمن ماست؟!!
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
▫️مدرس: استاد محمد جواهری فکور
▫️دبیرخانه: سعید میری ٠٩١٩٨١٨۴٦٩۴
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه نوزدهم ، دسته پنجم
منابع :
۱)الامامة و السّیاسة دینوری، صص۶۷-۷۰
۲)معرفة الصحابة اصبهانی، ج۱، ص۶۸
۳)الصراط المستقيم عاملی نباطی، ج۱، ص۲۱۸
۴)تاريخ الإسلام ذهبی، ج۳، ص۴۵۱
۵)شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج۹، ص۳۳
۶)مقتل الحسين(ع) خوارزمی، ج۲، ص۱۴
۷)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۲۶۲
۸)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۱۸۰
۹)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۶
۱۰)ينابيع المودّة قُندوزی، ج۳، ص۸۰
۱۱)فرحة الغُری عبدالکریم بن طاووس، ص۳۲
۱۲)امالی شیخ صدوق، ص۴۶۲
۱۳)تاريخ طبرى، ج۴، ص۳۲۲
۱۴)تاريخ طبرى، ج۵، ص۴۵۵
۱۵)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ج۱، ص۹۷
۱۶)تاريخ طبرى، ج۵، ص۴۵۵
۱۷)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۹۲
۱۸)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۸
۱۹)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵
۲۰)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۴
۲۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳
۲۲)اللهوف ابن طاووس،ص۱۲۹
۲۳)اللهوف ابن طاووس،ص۱۳۰
۲۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۷۵
۲۵)تاریخ طبری، ج۵، ص۳۶۷
۲۶)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۲
۲۷)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۶۷
۲۸)تاريخ طبرى، ج۵، ص۴۵۵
۲۹)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۱۷۶
۳۰)البدایه والنهایه ابن کثیر، ج۸، ص۱۸۲
۳۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۶۷
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
▫️مدرس: استاد محمد جواهری فکور
▫️دبیرخانه: سعید میری ٠٩١٩٨١٨۴٦٩۴
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه بیستم ، پایان
بررسی شخصیت، عملکرد و زندگینامه ننگین قاتلین امام حسین علیه السلام
✍ #یزید بن معاویه لعنت الله علیه...
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
الا لعنة الله علی القوم الظالمین...
یزید در سال بیست و شش هجری قمری به دنیا آمد. پدر او «معاویه» فرزند ابوسفیان و مادرش «میسون بنت بجدل کلبی» است.
میسون پس از ازدواج با معاویه، نتوانست زندگی در دمشق را تحمل کند و پس از جدایی از او به همراه یزید که بنابر احتمال تاریخی شیرخوار بوده، به صحرا بازگشت، بدین ترتیب یزید کودکی خود را در قبیله میسون و در کنار مادرش گذراند که مردمان آن قبیله از قبایل حُوّارین "در منطقه حمص شام" با پیشینیه مسیحیت، در زمان پیش از اسلام که بعد از اسلام نیز تمامی قبیله او مسلمان نشدند.
افزون بر اخلاق ظاهری بادیه نشینی و صحراگزینی در یزید همچون علاقه به شکار، اسب سواری، تربیت حیوانات و بازی با سگ و میمون، از تربیت خاصّ مسیحیان تأثیر پذیرفت و از این رو شراب خواری، رقص، غنا، سگ بازی و خوش گذرانی جزء طبیعت وجودی وی در آمد.
▫️خلافت یزید :
قاضى نعمان مىنويسد، روزى حضرت رسول اکرم "ص" به معاویه فرمود :
{أَىُّ يَوْمٍ لِأُمَّتِي مِنْكَ؟ وَ أَىُّ يَوْمِ سُوءٍ لِذُرِّيَّتِي مِنْكَ مِنْ جَرْوٍ يَخْرُجُ مِنْ صُلْبِكَ؟ يَتَّخِذُ آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ يَسْتَحِلُّ مِنْ حُرْمَتِي مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَ!}
امّت من چه روز سختى از تو خواهند داشت؟ و خاندان من از فرزندى كه از صلب تو خارج مىشود، روز بدى را در پيش دارد!
همان فرزندى كه آيات خدا را به استهزا مىگيرد و آنچه را كه خداوند از حريم من حرام كرده، وى حلال مىشمارد.(۱)
در تاریخ خلفاء هیچ نامی از نام "یزید" شومتر و نفرت انگیزتر نیست.
خلافت کوتاه او که فقط سه سال و نیم طول کشید از نظر مسلمانان چیزی جز یک سلسله فجایع مستمر نبود.
یک سال امام حسین علیه السلام را به شهادت رساند، یک سال مدینه را غارت کرد و سال بعد هم کعبه را به سنگ و آتش بست.
هر یک از این سه واقعه می توانست یک خلیفه و یک خاندان را ننگین کند.
▫️کارنامه جنایات یزید بن معاویه در طی حکومت سه ساله ی خود:
"از سال۶۱ تا ۶۴ هجری"
۱)خلق واقعه کربلا (سال۶۱ ه.قمری)
۲)خلق واقعه حره (سال۶۳ ه.قمری)
۳)تخریب کعبه (سال۶۴ ه.قمری)
جریان از این قرار است که پس از مرگ معاویه، یزید به حکومت رسید و او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، به انتصاب پدرش و به صورت موروثی حاکم شد.
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه اول ، یزید بن معاویه
یزید بن معاویه در روز نخست، نامهای به حاکم مدینه نوشت و او را از مرگ معاویه مطلع ساخت و به او دستور داد که از حسین بن علی علیه السلام و عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بکر و عبدالله بن زبیر به زور بیعت بگیرد و هر کس نپذیرفت گردنش را بزند.
امام حسین علیه السلام با شناختی که از یزید داشتند؛ فرمودند:
{هَيْهاتِ مِنَّا الذِلَّةُ..وَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلسَّلاَمُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ اَلْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي يَقُولُ : اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ سُفْيَانَ!}
ما تن به ذلت نمی دهیم، زمانی که امت اسلامی گرفتار زمامداری مثل یزید شود، باید با اسلام خداحافظی کرد، و همانند من با چنین فردی بیعت نمی کند.
شنیدم از جدم رسول خدا "ص" که می فرمود : خلافت بر آل ابی سفیان حرام است.(۲)
بعد از امتناع امام حسین علیه السلام از بیعت با یزید، واقعه کربلا رخ داد و امام حسین "ع" مظلومانه به شهادت رسید و واقعه کربلا موجب شد یزید به یکی از منفورترین شخصیت ها نزد شیعیان تبدیل شود.
شیعیان، یزید را مستحق لعن دانسته و بیزاری جستن از او را از ضروریات مکتب خود میدانند.
در منابع روایی شیعه، روایاتی از حضرت رسول اکرم "ص" و اهل بیت علیهم السلام در لعن یزید و قاتلان امام حسین "ع" نقل شده است.
در زیارت عاشورا عبارتی در لعن همه خلفای بنیامیه وجود دارد.
افزون بر این، در نسخه مشهور زیارت عاشورا، با عبارتِ؛ {اللهُمَّ الْعَنْ یزِیدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَیدَ اللهِ بْنَ زِیادٍ...} به لعن یزید تصریح شده است.
یزید پس از سه سال و هشت ماه حکومت، در سال ۶۴ قمری در ۳۸ سالگی به درک واصل شد.
▫️علت مرگ وی در تاریخ:
۱)گروهی سبب مرگ یزید را مستی بیش از حد ذکر کردهاند.(۳)
۲)برخی دیگر گفتهاند که روزی در حالت مستی، میمون خود را بر الاغی وحشی سوار کرده بود و در پی او میتاخت تا اینکه از اسب فرو افتاد و مُرد.(۴)
۳)برخی نیز میگویند بر اثر بیماری ذات الجنب "عفونت ریه" مُرد.(۵)
به هر ترتیب او را در دمشق دفن کردند و نقل شده است که وقتی عباسیان بر دمشق مسلط شدند، قبر وی را نبش کردند.
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه دوم ، یزید بن معاویه
▫️نمونه هایی از روحیات پلید و خبیث یزید :
١ـ میمون باز و سگ باز :
یزید به رسم بادیه نشینان به حیوانات خود لقب و کنیه می داد و بر آنها لباس ابریشم و حریر زیبا و زربافت می پوشاند و بر صدر مجلس و بعضاً در کنار خود بر روی منبر جای می داد، حتی با آنان بر سر سفره طعام می نشست.
نقل است که او ؛
{[کَانَ] يَلْعَبُ بِالْكِلَابِ [وَ الْقُرُودِ]}
️او همواره با سگان و میمونها هم بازی می شد.(۲)(۳)
یزید علاوه بر آن با بوزینگان نیز مانوس بود، او میمونی داشت که به او لقب «اباقیس» داده بود و او را در مسابقات اسب سواری شرکت می داد.
اباقیس در یکی از این مسابقات از مرکب سقوط کرد و مُرد!
یزید بسیار اندوهگین شد و دستور داد، همه سران مملکت را جمع کنند.
یزید خود بوزینه اش را در طی مراسمی کفن و دفن کرد و بر آن نماز خواند، و مراسم ترحیمی برای آن حیوان گرفت!(۴)
٢ـ زنا کار و هوس ران :
یزید معشوقه ای به نام هند دختر عبدالله بن عامر که کنیه اش ام کلثوم بود، داشت که همواره با او در حال هوسرانی علنی بود، تا جایی که در اشعار یزید ذکر شده است :
{مَا إِنْ أُبَالِي بِمَا..
إِذَا اتَّكَأْتُ عَلَى الْأنمَاطِ فِي غُرَفٍ،
بِدَيرِ مُرَّانَ عِنْدِي أُمِّ كُلْثُومٍ!}
️من باكى ندارم زیرا كه من در «دير مرّان» در ميان غرفهها بر بالشها تكيه زدهام و امّ كلثوم را در كنار خود دارم!(۵)
عبدالله بن حنظله بعد از ديدارش با يزيد گفته :
{اِنَّهُ رَجُلٌ یَنْکِحُ الاُمُّهَاتِ وَ الْبَنَاتِ وَالاَخَوَاتِ}
او شخصي است كه در زناشويی حريم شرع را رعايت نمی كند و با مادران و دختران و خواهران زنا می کند.(۶)
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه سوم ، یزید بن معاویه
٣ـ شارب الخمر :
يزيد از كودكی اهل شُرب خمر بود و در شهر مدينه و در ملاء عام شرابخواری می كرد.
او در مجالس علنی شراب می خورد و مست لايعقل، به ياوه گويی می پرداخت!
او همواره به باده به دستان می گفت :
{إِسْقِنِي شَرْبَةً تَروِّي مُشَاشِي...}
اى ساقى! به من شرابى بنوشان كه جان مرا سيراب كند!(۷)
عبدالله بن حنظله بعد از ديدارش با يزيد می گوید :
{قَدِمْنَا مِنْ عِنْدِ رَجُلٍ لَيْسَ لَهُ دِينٌ، يَشْرِبُ الْخَمْرَ}
ما از نزد مردى آمديم كه دين ندارد، او شراب مى نوشد.(۸)
يزيد به هنگامى كه مىخواست شراب بنوشد چنين مىسرود :
{وَ إِنْ حَرُمَتْ يَوْماً عَلَى دِينِ أَحْمَدَ
فَخُذْهَا عَلَى دِينِ الْمَسِيحِ بْنِ مَرْيَمَ}
اگر نوشيدن شراب در دين اسلام حرام است؛ آن را مطابق دين مسيح بنوش!(۹)
۴ـ تارک الصلاه :
ابن حنظله نیز می گوید :
{یَزِیدُ رَجُلٌ یَدَعُ الصَّلَاةَ...}
یزید نماز را رها کرده بود.(۱۰)
نقل شده است كه روزی يزيد مجلس بزم و شرابی مهيا ساخت كه صدای اذان به گوشش رسيد، به او گفتند وقت نماز است، يزيد پاسخ داد اين مجلس شراب بهتر از نماز است و من جريان بهشت را به ته پيالهها خريدهام.
۵ـ مطربی و اهل غناء و شاعر اشعار کفرآمیز :
مسعودي می گوید :
در دوران حكومت كوتاه وى، حتّى در محيط مقدّسى همچون مكّه و مدينه جمعى به نوازندگى و استعمال آلات لهو و لعب مىپرداختند و يزيد خود اهل طرب و موسیقی و خنیاگری و عياشی بود که همواره زنان و کنیزان زیبا روی کاخ، در حال رقص و آواز در کنار یزید دیده می شدند.(۱۱)
نقل است که؛
{يَضْرِبُ بِالطَّنَابِيرِ وَ يُعْزَفُ عِنْدَهُ الْقِيَانُ}
او طنبور مىنواخت و نوازندگان در نزد وى به لهو و لعب مشغول بودند.(۱۲)
حتی اشعاری در انکار مقام نبوت و وحی از خود و دیگران می سرود :
{لَعِبَت هَاشِمُ بِالمُلكِ فَلَا، خَبَرُ جَاءَ وَ لَاوَحيٌ نَزَلَ!}
بنی هاشم با حكومت بازى کردند وگرنه، نه خبرى آمده بود و نه وحى ای نازل شده بود.(۱۳)
٦ـ قمار باز :
یزید با ندیمان خود همواره در حال قمار بود.
امام حسین علیه السلام دلیل عدم بیعتش را با یزید اینگونه می فرماید :
{..غُلَامٌ مِنَ الْغِلْمَانِ، يَشْرِبُ الشَّرَابَ، وَ يَلْعَبُ بِالْكِعَابِ}
پسرک جوانی که شراب می خورد و قمار بازى مىكند(۱۴)
《أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القَومِ الظَّالِمِینَ》
✍ منابع:
۱)المناقب و المثالب قاضی نعمان، ص۷۱
۲)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ص۲۵
۳)الثقات ابن حبان، ص۱۶۲
۴)انساب الأشراف بلاذری، ج۵، ص۲۸۷
۵)تاریخ مدینة دمشق ابن عساکر ج۶۵، ص۳۹۷
۶)البداية و النهاية ابن کثیر، ج۸، ص۲۳۹
۷، ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۶)الكامل فی التاریخ ابن اثير، ج۴، ص۱۰۳
۸)البداية و النهاية ابن کثیر، ج۸، ص۲۳۹
۹، ۱۱، ۱۳، ۱۵)مروج الذهب مسعودی، ج۳، ص۶۸، ۶۶
۱۷)البداية و النهاية ابن کثیر، ج۸، ص۲۴۶
۱۸)الاحتجاج طبرسى، ج۲، ص۹۲
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه چهارم ، یزید بن معاویه
بررسی شخصیت، عملکرد و زندگینامه ننگین قاتلین امام حسین علیه السلام
✍ #عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه...
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
الا لعنة الله علی القوم الظالمین...
عُبیدالله بن زیاد با کنیه ابوحفص، از کنیزی به نام مرجانه زاده شد.
برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش "ابن مرجانه"منسوب می کردند که اشاره به ناپاکی تولد عبیدالله دارد.
پدرش زیاد بن ابیه، در دوران امام علی علیه السلام کارگزار ایشان در استخر فارس بود که بعد از شهادت امام علی "ع" معاویه، زیاد را با استناد به صحبتی از پدرش ابوسفیان که زیاد را حاصل زنای خود با سمیه، مادر زیاد میدانست، بدین رو معاویه، زیاد را برادر خویش میخواند و وی را "زیاد بن ابی سفیان" خطاب می کرد.(۱)
اما در نسب زیاد بن ابیه نیز اختلاف است و مشخص نیست پدر او کیست، از این رو، وی را ابن ابیه "یعنی پسرِ پدرش" خواندهاند.
معاویه، زیاد را در دوران حکومت خود به حکومت بصره و کوفه گمارد که بعدها از سرداران و حکمرانان نامی اموی شد که در سرکوب شورشها در مناطق اسلامی، به قساوت و بیرحمی شهرت یافت.
#عُبیدالله در قلمرو حکومتی پدرش زیاد بن ابیه که والی کوفه و بصره بود، از امور حکومتی دور نبوده است.
در مورد عُبیدالله ابن زیاد نوشته اند که همچون پدرش بسیار خشن، بیرحم و بی پروا بوده و برخی او را با عنوان "جبّار" یاد کردهاند.
معاویه پس از مرگ زیاد، عُبیدالله را به حکومت خراسان منصوب و در سال ۵۵ قمری او را از ولایت خراسان برداشت و به امارت بصره منصوب کرد.
عبیدالله در حکومت بصره موفق عمل کرد و ناآرامیهایی که از سوی خوارج ایجاد شده بود را با سرکوبشان آرام کرد.
یزید پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ قمری قصد داشت عبیدالله را از حکومت بصره بردارد؛ ولی گویا اوضاع وخیم سیاسی بصره و کوفه اجازه این کار را به او نداد.
▫️فعالیت های عبیدالله درباره واقعه کربلا :
١ـ سرکوب قیام مسلم بن عقیل :
وقتی خبر آغاز قیام امام حسین "ع" و اعزام مسلم بن عقیل به کوفه، و بیعت کوفیان بامسلم به یزید رسید، یزید بلافاصله نعمان بن بشیر را عزل و عُبیدالله را که به خشونت در سرکوب شورشها و جنبشها مشهور بود، در سال ۶۰قمری با حفظ سمت به ولایت کوفه منصوب کرد.
کوفیان در سال ۶۰ قمری برای بیعت با امام حسین "ع" اعلام موافقت کردند و در انتظار ورود او به کوفه بودند.
ابن زیاد با روی پوشیده وارد شهر شد و مردم گمان کردند که او امام حسین "ع" است و از او استقبال کردند، ولی بعدها دریافتند که عبیدالله بوده است.
ابن زیاد به محض ورود به کوفه، در یک خطابه، مخالفان حکومت یزید را بهسختی تهدید کرد.
نخستین اقدام عبیدالله جست و جو برای یافتن نماینده امام حسین "ع" ، مسلم بن عقیل بود که در مدت کوتاه توانست مسلم و دیگر مخالفین از جمله هانی بن عروه و مختار و میثم تمّار را دستگیر کند.
خبر شهادت مسلم و هانی در منزلگاه ثعلبیه به امام حسین "ع" رسید.(۲)
٢ـ اعزام لشکر به سوی امام حسین "ع" :
عبیدالله پس از تهدید و تطمیع کوفیان، حرّ بن یزید را با سپاهی هزار نفره به سوی امام "ع" فرستاد و به او دستور داد تا جلوی حسین "ع" را بگیرد و نیز اجازه ندهد در محلی که دارای آب است، اردو بزند.(۳)
سپس عمر بن سعد بن ابی وقاص را با لشکری به سوی امام حسین "ع" فرستاد.
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه اول ، عبیدالله بن زیاد
٣ـ اسیر کردن خاندان امام حسین "ع" :
پس از شهادت امام حسین "ع" ، ابن زیاد دستور داد باقیمانده خاندان او را اسیر کنند و به کوفه بیاورند.
طبق دستور عبیدالله، کاروان اسراء وارد دارالعماره کوفه شدند.
زینب کبری "س" در حالی که زنان اهل بیت علیهم السلام و زنان بعضی از اصحاب و خدمتکاران و کنیزان دور زینب کبری "س" حلقه زده بودند، وارد مجلس عبیدالله بن زیاد شد.
شیخ مفید نقل می کند که؛ {وَ أُدْخِلَ عِيَالُ الْحُسَيْنِ "ع" عَلَى ابْنِ زِيَادٍ فَدَخَلَتْ زَيْنَبُ أُخْتُ الْحُسَيْنِ "ع" فِي جُمْلَتِهِمْ مُتَنَكِّرَةً وَ عَلَيْهَا أَرْذَلُ ثِيَابِهَا فَمَضَتْ حَتَّى جَلَسَتْ نَاحِيَةً مِنَ الْقَصْرِ وَ حَفَّتْ بِهَا إِمَاؤُهَا}
هنگامی که اهل بیت امام حسین "ع" وارد کاخ ابن زیاد شدند، حضرت زینب "س" در حالی که پوشش و لباسهای کهنه و معمولی بر تن داشت بی اعتنا به ابن زیاد وارد کاخ شد.
به گوشه ای از کاخ رفته وکنیزان حضرت "س" دور تا دور ایشان قرار داشتند.
در این هنگام عبیدالله پرسید :
{مَنْ هَذِهِ الَّتِي انْحَازَتْ نَاحِيَةً وَ مَعَهَا نِسَاؤُهَا ؟}
این زن چه کسی است که از سایر اسراء جدا شده و دور تا دور او را کنیزانش فراگرفته است؟
کسی به او جواب نداد، سؤالش را تکرار کرد و باز هم کسی جواب نداد.
دفعه سوم یا چهارم یکی از زنها گفت :
{هَذِهِ زَيْنَبُ بِنْتُ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)!} این زینب دختر فاطمه "س" دختر رسول اکرم "ص" است.
بعد از این که ابن زیاد، حضرت زینب "س" را شناخت، چنین گفت :
{الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَحَكُمْ وَ قَتَلَكُمْ وَ أَكْذَبَ أُحْدُوثَتَكُمْ} شکر خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت و افسانه شما را دروغ نمود.
پس زینب کبری "س" در مقابل این زخم زبان چنین پاسخ داد :
{الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَكْرَمَنَا بِنَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ "ص" وَ طَهَّرَنَا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهِيراً وَ إِنَّمَا يَفْتَضِحُ الْفَاسِقُ وَ يَكْذِبُ الْفَاجِرُ وَ هُوَ غَيْرُنَا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ} ستایش خدای راست که ما را به وجود پیامبرش گرامی داشت و ما را از پلیدی پاک ساخت، به درستی که فاسق رسوا می شود و فاجر دروغ می گوید و او غیر از ماست و ستایش مخصوص خداست.(۴)
به نقل از لهوف، ابن زیاد به اینجا که رسید، گفت :
{كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِكِ؟} رفتار خدا با برادر و خاندان خود را چگونه دیدی؟
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه دوم ، عبیدالله بن زیاد
زینب کبری(س) جواب داد :
{مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلًا! هَؤُلَاءِ قَوْمٌ كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلى مَضاجِعِهِمْ وَ سَيَجْمَعُ اللَّهُ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنْ يَكُونُ الْفَلْجُ يَوْمَئِذٍ هَبَلَتْكَ أُمُّكَ يَا ابْنَ مَرْجَانَةَ!} من جز خير و زيبايى چيزى نديدم، اينان افرادى بودند كه خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، از اين رو داوطلبانه به خوابگاه هاى خود شتافتند، به زودى خداوند بين آنان و تو را جمع كند، تا تو را به محاكمه بكشد، اكنون بنگر در آن دادگاه و محاكمه، چه كسى پيروز و چه كسى درمانده است؟
مادرت به عزايت بنشيند اى پسر مرجانه!
در این هنگام؛ ابن زياد از سخنان زينب کبری "س" خشمگين شد به گونه اى كه گويى تصميم بر کشتن حضرت "س" گرفت.
در این هنگام؛ عمرو بن حريث كه در مجلس حاضر بود به ابن زياد گفت :
اين زنى بيش نيست، زن را نبايد به گفتارش مجازات كرد!
ابن زياد به زينب "س" گفت :
{لَقَدْ شَفَى اللَّهُ قَلْبِي مِنْ طَاغِيَتِكِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ الْعُصَاةِ الْمَرَدَةِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكِ} خداوند دل مرا با كشتن حسين گردنكش تو و افراد قانون شكن فاميلت، شفا بخشيد.
زينب کبری "س" فرمود :
{لَعَمْرِي لَقَدْ قَتَلْتَ كَهْلِي وَ قَطَعْتَ فَرْعِي وَ اجْتَثَثْتَ أَصْلِي فَإِنْ كَانَ هَذَا شَفَاكَ فَقَدِ اشْتَفَيْتَ} به جانم سوگند! بزرگ فاميل مرا كشتى، و شاخه هاى مرا بريدى و ريشه مرا كندى، اگر شفاى دلت در اين است، باشد.
و در ادامه فرمود :
ولی من تعجّب مى كنم از كسى كه با قتل امامانش، دلش را شفا مى بخشد، و مى داند كه فرداى قيامت، آنها از او انتقام مى گيرند.(۵)
در این هنگام؛
{فَوُضِعَ [رَاسُ] بَيْنَ يَدَيْهِ وَ جَعَلَ يَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ يَتَبَسَّمُ وَ فِي يَدِهِ قَضِيبٌ يَضْرِبُ بِهِ ثَنَايَاهُ} عبیدالله سر مقدس امام حسین "ع" را پيش روى خود قرار داد و به آن نگاه میكرد و پوزخند میزد، و در دست او چوبی بود كه با آن به دندانهاى پيشين حضرت میزد و بیاحترامی می کرد.(۶)
عبیدالله در سال ۶۴ هجری بعد از هلاکت یزید عبیدالله به دمشق رفت و به مروان بن حکم ملحق شد.(۷)
عبیدالله در سال ۶۵ قمری در جنگ با توّابین نیز که به سرکردگی سلیمان بن صُرَد خُزاعی به خونخواهی امام حسین "ع" قیام کرده بودند، فرماندهی سپاه را برعهده گرفت و در عین الورده جنگ خونینی بین سپاه ابن زیاد و توابین درگرفت که به کشته شدن سلیمان و یارانش انجامید.(۸)
ابن زیاد سپس در سال ۶۶ قمری در موصل به جنگ با سپاه مختار ثقفی به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر رفت که سپاه مختار، سپاه ابن زیاد را شکست داد و در این جنگ عُبیدالله همراه با یارانش به هلاکت رسید.(۹)
عبیدالله یکی از منفورترین شخصیتهای تاریخ اسلام نزد شیعیان به حساب میآید و نام او در چند زیارت نامه مشهور، از جمله زیارت عاشورا آمده و مورد لعن قرار گرفته است.
{اَللَّهُمَّ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ..} پروردگارا! عبیدالله بن زیاد و پسر مرجانه را لعنت فرما!(۱۰)
《أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القَومِ الظَّالِمِینَ》
📚منابع :
۱)اخبار الطوال دینوری، ص۲۱۹
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۷۵
۳)تاريخ الأمم و الملوك طبری، ج۵، ص۴۰۱
۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۵
۵)اللهوف ابن طاووس، ص۱۶۰
۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۴
۷)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۵، صص۴۰-۴۲
۸)تاریخ طبری، ج۷، ص۵۵۷
۹)تاریخ طبری، ج۸، ص۶۴۳
۱۰)مفاتیح الجنان محدث قمی، ص۴۵۸
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه سوم ، عبیدالله بن زیاد
بررسی شخصیت، عملکرد و زندگینامه ننگین قاتلین امام حسین علیه السلام
✍ #عمر_بن_سعد لعنت الله علیه...
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
الا لعنة الله علی القوم الظالمین...
عمر بن سعد بن ابی الوقاص که در فتوحاتی که پدرش فرماندهی آن را بر عهده می گرفت، همراه پدرش شرکت داشته و حتی در عین نوجوانی، از سوی پدرش فرماندهی بخشی از سپاه را بر عهده می گرفت.
او فرزندی به نام حفص داشت که به دست مختار ثقفی کشته شد.
در ماجرای حکمیت که در سال ۳۷ هجری قمری، میان امام علی علیه السلام و معاویه بن ابی سفیان در دومة الجندل اتفاق افتاد، عمر سعد پس از مشاهده اختلافات میان سران سپاه علی "ع" و معاویه، نزد پدرش رفت و او را تشویق به ادعای خلافت کرد، اما پدرش نپذیرفت.(۱)
در سال ۵۱ هجری بعد از درخواست ابن زیاد به همراه کسان دیگری برضد حجر بن عدی گواهی داد که حجر به فتنه انگیزی برخاسته و کافر شده است و این گواهی دستاویزی برای معاویه شد تا حجر و یارانش را در مرج عذراء به شهادت برساند.(۲)
▫️نقش عمر بن سعد در رابطه با واقعه کربلا :
هنگامی که امام حسین "ع" به علت خودداری از بیعت با یزید بن معاویه از مدینه مهاجرت کرد و به مکه پناه برد، با ورود امام حسین "ع" به مکه، ابن سعد وقتی تمایل و استقبال حجاج خانه خدا را از حسین "ع" مشاهده کرد به مدینه رفت و برای یزید نامه نوشت و او را از آمدن امام حسین "ع" به مکه آگاه ساخت.(۳)
در سال ۶۰ هجری وقتی که مسلم بن عقیل به دستور عُبیدالله دستگیر شد در مجلس عبیدالله، پنهان از دیگران به عمر بن سعد وصیت کرد، اما ابن سعد وصیت مسلم را برای عبیدالله بازگو کرده و به مسلم خیانت ورزید.(۴)
شهرت ابن سعد در تاریخ بیشتر به دلیل شرکت وی در واقعه کربلاست که در آن امام حسین "ع" و یارانش شهید شدند و این حادثه ابن سعد را جزو چهرههای منفور تاریخ درآورد.
پس از آمدن عُبيدالله بن زياد به كوفه و تحویل گرفتن دارالعماره از نعمان بن بشیر، به دستور یزید، عمربن سعد را به حكومت ری و دَسْتبى منصوب و به سرکوبی شورش ديلميان مأمور کرد.
عمر بن سعد طبق دستور با چهار هزار سپاهى در بيرون كوفه اردو زد و آماده حركت به سوی ری شد، اما خبر حركت امام حسين "ع" به سوی كوفه، عبيدالله بن زياد را واداشت تا ابن سعد را برای مقابله با امام به كربلا بفرستد.
وی ابتدا از اين كار سرباز زد، اما وقتى عبيدالله بن زياد او را تهديد كرد كه يا بايد به مقابله با حسين "ع" برود و يا فرمان حكومت را باز پس دهد.
ابن سعد مأموريت جديد را پذيرفت و با سپاهيان تحت امر خود به سوی كربلا حركت كرد و در روز دوم محرم سال ۶۱ هجری وارد كربلا شد.(۵)
در روز هفتم یا هشتم محرم امام حسین "ع" عمر بن سعد را فراخواند و او نیز پذیرفت.
هنگامی که آن دو بین دو سپاه روبه رو شدند، ابتدا امام حسین "ع" آغاز سخن کرد و فرمود :
{وَیْلَکَ یَابْنَ سَعْد! أَما تَتَّقِی اللّهَ الَّذِی إِلَیْهِ مَعادُکَ؟أَتُقاتِلُنِی وَ أَنَا ابْنُ مَنْ عَلِمْتَ؟ ذَرْ هؤُلاءِ الْقَوْمَ وَ کُنْ مَعی، فَإِنَّهُ أَقْرَبُ لَکَ إِلَى اللّهِ تَعالى} واى بر تو، اى پسر سعد، آیا از خدایى که بازگشت تو به سوى اوست، هراس ندارى؟
آیا با من مى جنگى در حالى که مى دانى من پسر چه کسى هستم؟
این گروه را رها کن و با ما باش که این موجب نزدیکى تو به خداست.
ابن سعد گفت :
{أَخَافُ أَنْ يُهْدَمَ دَارِي!} اگر از این گروه جدا شوم مى ترسم خانه ام را ویران کنند.
امام(ع) فرمود :
{أَنَا أَبْنِیهَا لَکَ!} من آن را براى تو مى سازم.
ابن سعد گفت :
{أَخَافُ أَنْ تُؤْخَذَ ضَيْعَتِي!} من بیمناکم که اموالم مصادره گردد.
امام(ع) فرمود:
{أَنَا أُخْلِفُ عَلَیْکَ خَیْراً مِنْها مِنْ مالِی بِالْحِجَازِ!} من از مال خودم در حجاز، بهتر از آن را به تو مى دهم.
ابن سعد گفت :
{لِي عِيَالٌ وَ أَخَافُ عَلَيْهِمْ!} من از جان خانواده ام بیمناکم مى ترسم ابن زیاد بر آنان خشم گیرد و همه را از دم شمشیر بگذراند.
امام "ع" فرمود :
{أَنَا أَضمِنُ سَلَامَتَهُم} من ضامن سلامتی آنها می شوم.
سپس عمر سعد ساکت شد و چیزی نگفت.
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه اول ، عمر بن سعد
امام حسین علیه السلام هنگامى که مشاهده کرد ابن سعد از تصمیم خود باز نمى گردد، سکوت کرد و پاسخى نداد و از وى رو برگرداند و در حالى که از جا بر مى خاست، خطاب به عمر سعد فرمود :
{مالَکَ، ذَبَحَکَ اللّهُ عَلى فِراشِکَ عاجِلا، وَ لا غَفَرَ لَکَ یَوْمَ حَشْرِکَ، فَوَاللّهِ إِنِّی لاَرْجُوا أَلاّ تَأْکُلَ مِنْ بُرِّ الْعِراقِ إِلاّ یَسیراً} تو را چه مى شود! خداوند به زودى در بسترت جانت را بگیرد و تو را در روز رستاخیز نیامرزد ، به خدا سوگند! من امیدوارم که از گندم عراق، جز مقدار ناچیزى، نخورى!
ابن سعد گستاخانه به استهزا گفت :
{وَ فِی الشَّعیرِ کِفایَةٌ عَنِ الْبُرِّ} جو عراق مرا کافى است!(۶)
در نقلی دیگر آمده است که؛ امام حسین(ع) فرمود :
{يا عُمَرُ! أَنْتَ تَقْتُلُنِي؟ تَزْعُمُ أَنْ يُوَلّيكَ الدَّعِىُّ ابْنُ الدَّعِيّ بِلادَ الرِّىِّ وَ جُرْجانِ؟ ای عُمر! تو مى خواهى مرا به قتل برسانى؟
گمان مى كنى كه آن مرد ناپاك فرزند ناپاك [ابن زياد] حكومت رى و گرگان را به تو مى بخشد؟
امام حسین(ع) فرمود :
{وَاللّهِ لا تَتَهَنَّأُ بِذلِكَ أَبَداً، عَهْداً مَعْهُوداً، فَاصْنَعْ ما أَنْتَ صانِع، فَإِنَّكَ لا تَفْرَحُ بَعْدي بِدُنْيا وَ لا آخِرَةَ، وَ لَكَأَنّي بِرَأْسِكَ عَلى قَصَبَة قَدْ نُصِبَ بِالْكُوفَةِ، يَتَراماهُ الصِّبْيانُ وَ يَتَّخِذُونَهُ غَرَضاً بَيْنَهُمْ} به خدا سوگند كه هرگز طعم خوش آن روز را نخواهى چشيد.
اين پيمانى است [الهى] غير قابل تغيير، هر چه از دستت برآيد انجام ده، كه پس از من نه در دنيا و نه در آخرت شادمان نخواهى شد، گويى مى بينم سرِ تو را در كوفه بر «نى» افراشته و كودكان آن را هدف قرار مى دهند و به آن سنگ مى زنند!(۷)
سپس آن دو با همراهانشان به طرف لشكر خود بازگشتند.
عمر بن سعد در روز عاشورا؛ برای تحریک سربازان خود، به آنان گفت :
{یا خَیْلَ اللّهِ! ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری لشکریان خدا! سوار شوید که شما را به بهشت بشارت می دهم!(۸)
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه دوم ، عمر بن سعد
در روز عاشورا حب دنیا و حب مقام به قدری عمر بن سعد را کور کرده بود، برای خوش خدمتی در نزد عبیدالله و یزید خود آغاز گر جنگ بود.
در این هنگام به پرچم دار لشگر خود ندا داد :
{یَا ذُوَیدُ! أَدنِ رایَتَکَ! فَأَدناها، ثُمَّ وَضَعَ سَهمَهُ فی کَبِدِ قَوسِهِ ثُمَّ رَمَی وَ قَالَ : اِشهَدوا أَنِّی أوَّلُ مَن رَمَی، ثُمَّ ارتَمَی النّاسُ وَ تَبارَزُوا} ای ذُوَید! پرچمت را نزدیک بیاور!
او نیز آورد. سپس عمر، تیری در چلّه کمانش نهاد و به سمت اردوگاه امام حسین "ع" پرتاب نمود و گفت :
گواه باشید که من، نخستین تیر را انداختم. سپس، دو لشکر به هم تیراندازی کردند و به نبرد تن به تن برخاستند.(۹)
در حین جنگ حضرت زینب "س" خطاب به عمر بن سعد فرمود:
{یَابنَ سَعدِِ! اَیُقتَلُ اَبُوعَبدِاللهِ(ع) وَ اَنتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟!!} ای پسر سعد! آیا حسین(ع) را می کشند و در حالی که تو نظاره گر هستی؟(۱۰)
در پایان جنگ بعد از شهادت امام حسین "ع" رو به لشگریان خود فریاد زد:
{مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ(ع) فيُوطى الخَيلُ صَدرَه و ظَهرَه} كيست كه داوطلب باشد و بر پيكر حسين "ع" اسب بتازد تا زير سم اسبان سينه و پشت حسين "ع" خُرد گردد؟!(۱۱)
بعد از واقعه کربلا یزید از دادن امارت ری سرباز زد و عبيدالله از عمر بن سعد خواست تا نامه وی را مبنی بر حكومت ری پس بدهد.
ابن سعد گفت :
آن نامه از بين رفته است و عبيدالله گفت كه آن را از تو خواهم گرفت!
ابن سعد كه ديگر دستش از همه جا كوتاه شده بود، حالت خويش را چنين وصف كرده است :
{وَاَللَّهِ مَا رَجَعَ أَحَدٌ إِلَى أَهلِهِ بِشَرٍّ مِمَّا رَجَعْتُ بِهِ أَطَعْتُ الفَاجِرَ الظَالِمَ عُبَيْدَ اَللَّهِ وَ عَصَيْتُ اَللَّهَ وَ قَطَعْتُ القَرابَةَ الشَرِيفَةَ هيچ كس بدتر از من به خانه خويش باز نگشت، زيرا از اميری فاجر و ظالم اطاعت كرده و عدالت را پايمال و قرابت را قطع كرده ام!(۱۲)
بعد از اين جريان عمر بن سعد به حكومت ری نرسيد و در كوفه نیز امنيت و آرامش نداشت.
ابن سعد به هنگام قيام سليمان بن صُرَد به خون خواهى از قاتلان امام حسين "ع" در سال ۶۵ هجری از بيم كشته شدن به دست مردم شبها در دارالاماره مى خوابيد.
آنگاه كه مختار بن ابى عُبيدة ثقفى در سال ۶۶ هجری قيام كرد و بركوفه مسلط شد، عمر بن سعد همراه با محمد بن اشعث كه او نيز از شركت كنندگان اصلى جنگ كربلا بود، فرار كرد.
سرانجام مختار يكى از فرماندهان خود را به نام عبدالله بن کامل شاکری را به تعقیب آنان فرستاد.
وی ابن سعد را کشت و سرش را با خود به کوفه آورد که به دستور مختار سرهای آن دو برای محمد بن حنفيه به مدينه فرستاده شدند.(۱۳)
علامه مجلسی در زاد المعاد گفته است بنابر قولی، عمر بن سعد در نهم ربیع الاول به هلاکت رسیده است.(۱۴)
《أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القَومِ الظَّالِمِینَ》
▫️منابع :
۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۶۷
۲)تاریخ طبری، ج۵، ص۲۶۹
۳)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۱۹۰
۴)اخبار الطوال دینوری، ص۲۴۱
۵)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، صص۱۷۶-۱۷۷
۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۸۸/
مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ج۱، صص۲۴۵
۷)مقتل الحسین(ع) خوارزمى، ج۱، صص۸-۶
۸)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۹۱
۹)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۱
۱۰)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۲
۱۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۳
۱۲)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۲۱۱
۱۳)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۵۹ /
اخبار الطوال دینوری، ص۲۹۸
۱۴)زاد المعاد مجلسی، ص۲۵۸
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه سوم ، عمر بن سعد
بررسی شخصیت، عملکرد و زندگینامه ننگین قاتلین امام حسین علیه السلام
✍ #شمر بن ذی الجوشن لعنت الله علیه...
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
الا لعنة الله علی القوم الظالمین...
شمر بن ذی الجوشن که کُنیهاش ابوسابغه و از تابعین و رؤسای قبیلۀ هَوازِن و از تیره ضِباب بن کلاب بود و از این رو، او را کلابی یاد کردهاند.
از گذشته او نیز تاریخ چندانی در دسترس نیست.
١ـ شمر در زمان امام علی علیه السلام :
شمر بن ذی الجوشن در ابتدا از یاران امیر المؤمنین امام علی "ع" بود و در جنگ صفّین، آن حضرت را یاری کرد و در مبارزه با اَدهم بن مُحرِز از ناحیه صورت به شدت مجروح گشت و جانباز شد.
اما بعد از جریان حکمیت، از امام علی "ع " روی برگرداند و جزء خوارج شد و از دشمنان پر کینۀ امام علی "ع" و خاندانش گشت.(۱)
٢ـ شمر در زمان امام حسن علیه السلام :
شمر از مخالفین شدید امام حسن مجتبی "ع" بود و در کوفه آشوب به راه انداخت و مردم را علیه امام حسن "ع" شوراند و از جمله کسانی بود که صلح را بر امام حسن "ع" تحمیل کرد و سپس به معاویه پیوست.(۲)
وی همچنین هنگام دستگیری حُجر بن عدی در سال ۵۱ هجری جزء کسانی بود که نزد زیاد بن ابیه به دروغ شهادت داد که حجر مرتد شده و شهر را به آشوب کشیده است و بدین ترتیب حجر بن عدی کشته شد.(۳)
٣ـ شمر در زمان امام حسین علیه السلام :
وقتی مسلم بن عقیل در سال ۶۰ قمری از سوی امام حسین "ع" به کوفه رفت، شمر از جمله افرادی بود که از طرف عُبیدالله بن زیاد، حاکم کوفه، مأمور شد مردم را از اطراف مسلم پراکنده سازد.
شمر در سخنانی مسلم را فتنهگر نامید و کوفیان را از سپاه شام ترساند.
پس از آنکه امام حسین "ع" به کربلا رسید، عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه، قصد جلوگیری از جنگ و خون ریزی داشت و به دنبال راه حل مسالمت آمیز بود، اما شمر، ابن زیاد را که به نظر میرسید با قصد عمر بن سعد موافق است، به جنگ با امام حسین "ع" تشویق کرد.(۴)
و خود شمر در عصر روز نهم محرّم سال ۶۱ هجری، به همراه چهار هزار جنگجو و نامۀ تهدید آمیزی از سوی ابن زیاد، برای عمر بن سعد به کربلا رسید.
سید بن طاووس می نویسد :
در روز نهم محرم شمر به همراه امان نامه ای از طرف عبیدالله بن زیاد به سوی اردوگاه امام حسین "ع" به راه افتاد، تا پسران ام البنین "س" را از سپاه امام حسین "ع" جدا کند که آنان قاطعانه امام نامه را نپذیرفتند و شمر را لعن نمودند.
وقتی شمر به اردوگاه امام "ع" رسید، از آنجایی که ام البنین از قبیله بنى كلاب بود، و شمر نیز از این قبیله بود، بدین جهت، با صداى بلند فریاد زد :
{يَا بَنِي أُخْتِی! أنتُم آمِنونَ! فَلا تَقتُلوا أنفُسَكُم مَعَ أخيكُمُ الحُسَينِ "ع"! وَالزَموا طاعَةَ أميرِ المُؤمِنينَ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ} ای خواهر زادگانم! شما در امانید! و خود را با برادرتان حسین "ع" ، به کشتن ندهید و به طاعت امیرالمؤمنین یزید دربیایید.(۵)
ابن اعثم می نویسد :
هنگامی که امام حسین "ع" در سفر از مکه به سمت کوفه به منزل «شقوق» رسید.
{فَلَمَّا كَانَ وَقْتُ السَّحَرِ خَفَقَ الْحُسَيْنُ(ع) بِرَأْسِهِ خَفْقَةً ثُمَّ اسْتَيْقَظَ فَقَالَ :
أَ تَعْلَمُونَ مَا رَأَيْتُ فِي مَنَامِي السَّاعَةَ} سحرگاهان امام حسین "ع" را خوابی مختصر ربود.
وقتی بیدار شد، فرمود :
میدانید هم اینک در خواب چه دیدم؟
آنان پرسیدند : ای پسر رسول خدا "ص"! چه در خواب دیدید؟
امام "ع" فرمود :
{رَأَيْتُ كَأَنَّ كِلَاباً قَدْ شَدَّتْ عَلَيَّ لِتَنْهَشَنِي وَ فِيهَا كَلْبٌ أَبْقَعُ رَأَيْتُهُ أَشَدَّهَا عَلَيَّ وَ أَظُنُّ أَنَّ الَّذِي يَتَوَلَّى قَتْلِي رَجُلٌ أَبْرَصُ مِنْ بَيْنِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ} در خواب سگهایی را دیدم که بر من حمله آوردهاند و مرا میدرند.
در میان آنها سگ خال خالی بود که بر من بیشتر حمله میآورد، فکر میکنم آنکه قاتل من است، مردی لک و پیس دار از این گروه است.(۶)
از یاران امام حسین "ع" در کربلا نقل شده است که؛
{كُنّا مَعَ الحُسَينُ(ع) بِنَهرِ كَربَلاءَ، فَنَظَرَ إلى شِمرِ بنِ ذِي الجَوشَنِ وكانَ أبرَصَ!
فَقَالَ :اَللهُ أَكْبَرُ! اَللهُ أَكْبَرُ! صَدَقَ اللّه ُو رَسولُهُ(ص)!
قالَ رَسولُ اللهُ(ص) :
كَأَنّي أنظُرُ إلَى كَلبٍ أَبقَعَ يَلَغُ فِي دِمَاءِ أهلِ بَيتِي} ما در كنار نهر كربلا به همراه حسين "ع" بوديم.
حضرت به شمر بن ذى الجوشن نگاهى كرد و شمر برص داشت، پس امام "ع" فرمود : الله اکبر! خدا و رسول "ص" او راست فرمود.
رسول خدا "ص" فرمود :
گويى سگِ پيسه اى(خال خالی) را مى بينم كه در خون اهل بيت من دهان مى زند.(۷)
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه اول ، شمر بن ذی الجوشن
۴ـ نقش شمر در شهادت رساندن امام حسین علیه السلام :
در لحظات آغازین جنگ، شمر با گروهی از یارانش از پشت خیمهها به خیمههای امام حسین "ع" نزدیک شدند.
او با نیزهاش به خیمه امام حسین "ع" ضربهای زد و فریاد برآورد :
{يَا حُسَيْنُ(ع)! اِسْتَعْجَلْتَ اَلنَّارَ فِي اَلدُّنْيَا قَبْلَ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ!} اى حسين "ع"! عجله كردهاى پيش از آتش روز قيامت آتش دنيا را برگزيدهاى!
امام"ع" در جواب فرمود :
{أَنْتَ أَوْلَى بِهَا صِلِيّاً!} تو به آتش جهنم سزاوارتری!(۸)
در نقلی امام حسین "ع" پس از اهانت شمر، وی را《اِبْنَ رَاعِيَةِ اَلْمِعْزَى!》یعنی پسر زن بُزچران خطاب کرد.(۹)
در نقلی دیگر آمده است که؛ در صبح عاشورا، شمر اصرار داشت که پشت خیمه ها بیاید بلکه بتواند دست به جنایتی بزند، ولی نمی دانست که طبق دستور امام حسین "ع" خیمه ها را از نزدیک یکدیگر، به شکل منحنی قرار داده و پشت آنها را خندق بکنند و در آن آتش برپا کنند، تا دشمن نتواند حمله کند.
وقتی شمر با آن وضع مواجه شد، ناراحت شده و شروع به فحاشی کرد.
مسلم بن عوسجه عرض کرد :
{يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! جُعِلْتُ فِدَاكَ! أَ لاَ أَرْمِيهِ بِسَهْمٍ؟} ای اباعبدالله! فدایتان شوم! آیا اجازه می دهید او را با یک تیر، از پای درآوریم؟
حضرت "ع" فرمودند : نه!
مسلم چنین پنداشت که حضرت "ع" شمر را نمی شناسد و به خبث باطنی او متوجه نیست، عرض کرد : من او را می شناسم که چه آدم شقی و پستی است!
امام "ع" فرمود : من هم می شناسم!
مسلم گفت : پس چرا اجازه نمی دهید؟!
حضرت "ع" فرمود :
{فَإِنِّي أَكْرَهُ أَنْ أَبْدَأَهُمْ} من نمی خواهم آغاز گر جنگ باشم.(۱۰)
روز ظهر عاشورا شمر به تیراندازان دستور داد تا بدن امام را هدف قرار دهند، سپس با فرمان وی، همه به سوی امام "ع" حمله بردند و کسانی از جمله سِنان بن اَنَس و زُرْعَة بن شریک ضربههای نهایی را بر امام حسین "ع" وارد کردند.
دربارۀ کسی که سر امام حسین "ع" را از تن جدا کرد، روایات گوناگونی وجود دارد که در برخی از آنها از شمر نام برده شده است.
{وَ نَزَلَ شِمْرٌ إِلَيْهِ فَذَبَحَهُ ثُمَّ دَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى خَوَلِيِّ بْنِ يَزِيدَ فَقَالَ : احْمِلْهُ إِلَى الْأَمِيرِ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ ثُمَّ أَقْبَلُوا عَلَى سَلْبِ الْحُسَيْنِ "ع"} شمر بر روی امام حسین "ع" فرود آمد و سر مبارک ایشان را از بدن مطهرش جدا ساخت وسپس سر را به خولی داد تا آن را به نزد عمر بن سعد ببرد.
سپس به طمعِ رُبودن لباس امام "ع" بر جَسَد مقدّس آن شهيد مظلوم روى آوردند.(۱۱)
وی اولین کسی بود که در روز عاشورا بر بدن امام حسین "ع" اسب تاخت و بعد از شهادت امام حسین "ع" دستور غارت و آتش زدن خیمه ها را داد.
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه دوم ، شمر بن ذی الجوشن
ابن جوزی می نویسد :
{أَوطَأَ الخَيلَ صَدرَهُ وَ ظَهرَهُ} شمر بر سینه و اسب امام حسین "ع" اسب تاخت.(۱۲)
نقل است که امام حسین"ع" قبل از شهادت خطاب به شمر فرمود :
{اَنتَ الكَلبُ الأَبقَعُ الّذِّي رَأَيتُكَ فِي مَنَامِي!} تو همان سگ خالداری هستی که من در خواب دیده بودم.(۱۳)
شمر حتی قصد داشت امام سجاد "ع" را که در بستر بیماری بود به قتل رساند.
ابن جوزی می نویسد :
پس از شهادت امام حسین "ع" شمر بلافاصله دستور یورش و غارت خیام را داد.
حضرت زینب "س" در این هنگام درون خیمه در کنار بستر امام سجاد "ع" بود.
چون امام بر اثر شدت بیماری قادر به حرکت نبود و حتی قدرت نشستن و برخاستن را هم نداشت.
در این هنگام عدهای از سپاه ابن سعد با شمر به خیمه امام حمله کردند.
شمر که قصد قتل امام سجاد "ع" را داشت، در این هنگام؛
{فَوَقَعَت عَلَيهِ زَینَبُ(س) وَ قَالَت :
وَاللِه لَا يُقتَلُ حَتَّى اُقتَلَ! فَرَقَّ لَهَا وَ کَفَّ عَنهُ!} حضرت زینب کبری "س" چون از قصد شمر و یارانش مطلّع شد، امام "ع" را در آغوش کشید و فرمود : به خدا قسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم!
آنان به ناچار دست از او کشیدند و گفتند که او را به همان بیماریش واگذارید و همین بیماری او را بس است.
سپس منصرف شدند و خیمه را ترک کردند.(۱۴)
عبیداللّه بن زیاد، به فرمان یزید بن معاویه، اسرای کربلا و سرهای شهدا را با #شمر و همراهانش به سوی یزید در شام فرستاد.
در پی قیام مختار ثقفی در سال ۶۶، شمر در جنگ علیه او شرکت کرد، اما مختار، وی و دیگر امرای اموی را در جنگ شکست داد و شمر از کوفه گریخت.
مختار جمعی را به همراه غلام خود "زِربی" در پی او فرستاد.
شمر غلام مختار را کشت و به قریهای گریخت و در آنجا پناه گرفت که برخی از سپاهیان مختار، شمر را محاصره کردند و در حالی که یارانش گریخته بودند، او را کشتند و سرش را نزد مختار فرستادند و بدنش را پیش سگان انداختند.
مختار نیز سر شمر را برای محمد بن حنفیه به مکه فرستاد.(۱۵)
در زیارت عاشورا شمر با عبارت《اَللَّهُمَّ الْعَنْ شِمْراً..》مورد لعن قرار گرفته است.(۱۶)
▫️منابع :
۱)وقعة صفین نصربن مزاحم، ص۲۶۷
۲)تاریخ طبری، ج۵، ص۳۴۲
۳)تاریخ طبری، ج۵، ص۲۶۹
۴)انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۴۸۲
۵)اللهوف ابن طاووس، ص۸۸
۶)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۱۱
۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۶
۸)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۶
۹)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۶
۱۰)وقعة الطف یوسفی غروی، ص۲۰۵
۱۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۲
۱۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۶
۱۳)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۵۶
۱۴)المنتظم فی التاریخ ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱
۱۵)الاخبار الطوال دینوری، ص۳۰۵
۱۶)مفاتیح الجنان محدث قمی، ص۴۵۸
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه سوم ، شمر بن ذی الجوشن
بررسی شخصیت، عملکرد و زندگینامه ننگین قاتلین امام حسین علیه السلام
✍ #شبث بن ربعی لعنت الله علیه...
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
الا لعنة الله علی القوم الظالمین...
شَبَث بن رِبعِی بن حصین تمیمی از اشراف کوفه و شخصیتهای بیثبات تاریخ اسلام بود.
وی از شخصیت های چند چهرهای تاریخ اسلام و از سرکردگان کوفه و از طایفه بنی تمیم است.
وی در دوران جاهلیت فردی سرشناس بهشمار میرفت و در زمان حضرت رسول اکرم "ص" مسلمان شد، اما از صحابی ایشان نبود.
شبث در عهد سه خلیفه همراه آنان بوده و تاریخ چندانی از او در این دوران نیست.
١ـ شبث در زمان امام علی "ع" :
شبث از فرماندهان سپاه امام علی "ع" درجنگ صفین بود و در این جنگ جانباز شد.
او در مسیر حرکت سپاه به سوی نهروان رفت و به خوارج پیوست، اما با سخنان امام "ع" برگشت و فرماندهی قسمتی از سپاه امام "ع" را در جنگ نهروان به دست گرفت.(۱)
٢ـ شبث در زمان امام حسن مجتبی "ع" :
مورخین شیعه، وی را در زمان خلافت کوتاه امام حسن "ع" از یاران سست عنصری بشمار میآورند که پس از صلح حسن بن علی به سمت معاویه رفت.
علامه مجلسی می نویسد :
{دَسَّ مُعَاوِیَهُ إِلَی عَمْرِو بْنِ حُرَیْثٍ وَ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیْسٍ وَ إِلَی حُجْرِ بْنِ الْحَارِثِ وَ شَبَثِ بْنِ رِبْعِیٍّ دَسِیساً أَفْرَدَ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِعَیْنٍ مِنْ عُیُونِهِ أَنَّکَ إِنْ قَتَلْتَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ "ع" فَلَکَ مِائَتَا أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ جُنْدٌ مِنْ أَجْنَادِ الشَّامِ وَ بِنْتٌ مِنْ بَنَاتِی} معاويه مخفيانه نزد عمرو بن حريث و اشعث بن قيس و حجر بن حجر و شبث بن ربعى مأمورانى جداگانه فرستاد و به هر كدام نويد داد اگر حسن بن على "ع" را بكشيد، دويست هزار درهم خواهيد گرفت و علاوه بر آن سركرده لشكرى از لشكريان شام شده و دخترى از دخترانم را به شما خواهم داد.
{فَبَلَغَ الْحَسَنَ(ع) فَاسْتَلْأَمَ وَ لَبِسَ دِرْعاً وَ کَفَرَهَا وَ کَانَ یَحْتَرِزُ وَ لَا یَتَقَدَّمُ لِلصَّلَاهِ بِهِمْ إِلَّا کَذَلِکَ} هنگامی که اين خبر به سمع مبارك امام حسن مجتبی "ع" رسید، حضرت پس از آن، زره به تن مبارك نموده و آن را زير لباس مخفى مىكردند و حتّى الامكان از اجتماعات احتراز مىفرمودند و در نماز جماعت حاضر نمىشدند مگر با زره!(۲)
٣ـ شبث در زمان امام حسین "ع" :
شبث برای حضور در واقعه عاشورا و جنگ با امام حسین "ع" تمایلی نداشت و هنگامی ابن زیاد از او خواست به سپاه عمر بن سعد بپیوندد، تظاهر به بیماری کرد تا در مقابل امام قرار نگیرد.
اما وقتی ابن زیاد به او گفت «اگر مطیع مایی به جنگ دشمن ما برو» به سمت کربلا حرکت کرد.
سر دسته خوارج در کربلا شمر بن ذی الجوشن و شبث بن ربعی بودند که امام حسین "ع" در روز عاشورا شبث را این گونه خطاب کرد :
{یا شَبَثَ بْنَ رَبَعی! وَ یا حَجَّارَ بْنَ أَبْجَرٍ، وَ یا قَیْسَ بْنَ الْأَشْعَثِ! وَ یا یَزیدَ بْنَ الْحارِثِ!
أَلَمْ تَکْتُبُوا الَىَّ : أَنْ قَدْ أَیْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ اخْضَرَّ الْجَنابُ، وَ طَمَّتِ الْجِمامُ وَ إِنَّما تُقْدِمُ عَلى جُنْدٍ لَکَ مُجَنَّدٌ، فَاقْبِلْ؟!} اى شبث بن ربعى! اى حجّار بن ابجر! اى قیس بن اشعث! اى یزید بن حارث!
آیا شما براى من نامه ننوشتید که درختان ما ثمر داده است و باغها سرسبز شده و چاهها پرآب گشته و تو در سرزمینى پا مى گذارى که لشکرى آراسته و انبوه در خدمت تو است، پس به سوى ما بیا!
سکوت سنگینى بر سپاه دشمن سایه انداخته بود و کسى سخن نمى گفت.
سپس آنان در پاسخ گفتند : ما چنین نامه اى ننوشتیم!
امام "ع" فرمود :
{سُبْحانَ اللَّهِ! بَلى وَاللَّهِ لَقَدْ فَعَلْتُمْ!} سبحان اللَّه! آرى به خدا سوگند! شما این نامه را نوشتید.(۳)
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه اول ، شبث بن ربعی
۴ـ شبث پس از واقعه عاشورا :
#شبث، پس از واقعه عاشورا، به شکرانه شهادت امام حسین علیه السلام مسجدش در کوفه را که سابقاً امام علی علیه السلام از نماز خواندن در آن نهی کرده بود تجدید بنا کرد.
شیخ کلینی می نویسد :
{جُدِّدَتْ أَرْبَعَةُ مَسَاجِدَ بِالْكُوفَةِ فَرَحاً لِقَتْلِ اَلْحُسَيْنِ "ع"}0چهار مسجد در کوفه به خاطر خوشحالی قتل امام حسین علیه السلام تجدید بنا شد که یکی از آن مساجد، مسجد شبث بن ربعی بود.(۴)
۵ـ شبث در زمان قیام مختار :
شبث در قیام مختار ابتدا خود را بی طرف اعلام کرد اما پس از اعزام ابراهیم پسر مالک به ستیز با شام از کسانی بود که با مختار رو در رو شد.
مختار که به کشتار قاتلین امام حسین "ع" مشغول شد، در این بین شبث را نیز تعقیب کرد که او به بصره نزد زبیریان فرار کرد و پس از آن در کشته شدن مختار توسط زبیریان حضور داشت.
سپس شبث با غلبه حجاج بن یوسف "فرمانروای مروانیان" بر زبیریان در کوفه، به مروانیان پیوست.(۵)
شبث سرانجام در سال هشتاد قمری با بیش از یک قرن عمر در کوفه به هلاکت رسید.(۶)
《أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى القَومِ الظَّالِمِینَ》
▫️منابع :
۱)وقعة صفین نصر بن مزاحم، ص۱۸۷
۲)بحار الانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۳
۳)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۲۲
۴)الکافی شیخ کلینی، ج۳، ص۴۹۰
۵)الکامل فی التاریخ ابناثیر، ج۴، ص۲۷۱
۶)الاصابه ابن حجر، ج۳، ص۳۰۳
آموزش تخصصی اصول و فنون مداحی
سخنوری و فن بیان فکور ٠٩١٩١٠۵٣٩٦٦
پیج اینستاگرام:
https://www.instagram.com/maddahi.fanne.bayan.fakoor
لینک کانال ایتا:
https://eitaa.com/amoozeshe_maddahi_fakoor
صفحه دوم ، شبث بن ربعی