eitaa logo
عمو روحانی 🇵🇸
707 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
859 ویدیو
91 فایل
کانالی پر از ایده های فرهنگی و مطالب آموزشی برای طلاب ، معلمان و مربیان گرامی تربیت مربی کودک ایده های نو و جذاب آموزش اجرای استیج کار کودک شعر و کاردستی و ... 09372359441 موسسه عشاق المهدی (عج) مدیر @Mahdi_akbari1414
مشاهده در ایتا
دانلود
6.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آدم برفی ساده مناسب کودکان مهد و پیش دبستانی☃❄️ @amorohani
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍💭 🤔 🔶 🔹 چندکاسه رنگی و مقداری گیره کاغذ آهنی (یا هروسیله آهنی و رنگی سبک دیگر) در رنگ های مشابه با کاسه‌ها تهیه کنید. کاسه ها را کنار هم چیده و گیره ها را در اطراف آنها بریزید. یک ظرف روی کاسه ها و گیره ها قرار دهید و با آهنربا گیره های رنگی را به کاسه های هم‌رنگ هدایت کرده و روی کاسه مورد نظر که رسیدید، آهن‌ربا را جدا کنید که گیره درون ظرف بیفتد. 👌 این بازی به تشخیص رنگ‌ها کمک می‌کند و به بهانه آهن‌ربا میتوانید درمورد ویژگی‌های مواد مختلف با بچه‌ها صحبت کنید. @amorohani
آموزش مرحله به مرحله نقاشی قارچ 🆔 @amorohani
سه تا چادر دوخته برام مامان جون دست گلش درد نکنه فراوون اون چادرم آستین زیبا داره باهاش میرم من خونه ی خانم چون این یکی شم گلهای رنگی داره روی تنش پر شده از ستاره تو مهمونی ها اونو من می پوشم بهم می گن، خانم شدی دوباره چادر نمازم گلای ریزی داره دور سرش پولک و آویز داره مثل یه بالِ برای پریدن از رو زمین تا به خدا رسیدن @amorohani
چادر که بر سر بیاد --- حجاب برتر میاد شبیه زهرا میشی --- شیعه ی مولا میشی ای دختر مومنه --- باتقوا وکریمه خدا نمی پسنده --- پا بی جوراب بمونه لباس های رنگارنگ --- باجلوه های قشنگ باشن برای خونه --- دور از جمع مردونه دخترای مهربون --- روشنی دل وجون لباس تنگ وچسبون --- میل ونیاز شیطونپ @amorohani
4_6046495203152365934.wav
18.83M
آموزش سوره قارعه با تلاوت خلیفه الطینجی @amorohani
سوره اول از همه مفهوم سوره رو برای بچه ها بگید❤️ براشون بیان کنید منظور از کفه سنگین و سبک اعمال چیه😍 👇👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇👇 در یک روز آفتابی، بچه ها برای بازی به حیاط خانه آمده بودند. مریم خیلی خوشحال بود. چون همیشه منتظر می ماند تا عصر شود و هدی که همسایه ی خانه ی آن ها بود به حیاط بیاید و با همدیگر بازی کنند. مریم، توپ قرمزی که پدرش تازه برایش خریده بود، آورده بود و با هدی بازی می کرد. وسط بازی بود که یک دفعه چشمش افتاد به بی بی خانم. بی بی خانم، خانم خیلی مهربانی بود که همیشه به مریم و هدی، کشمش های خوشمزه می داد. مریم دید بی بی خانم به زحمت کیسه های خریدی که در دست دارد، به طرف خانه می آورد. به هدی گفت بیا بریم کمک بی بی! خدا گفت:نه من میخواهم بازی کنم.در همان لحظه یکی از کیسه ها از دست بی بی خانم افتاد و سیب هایی که در آن بود، روی زمین قِل خوردند. مریم بدن اینکه به هدی توجه کند، بدو سمت بی بی رفت، کیسه را از روی زمین برداشت و سیب ها را جمع کرد و کیسه ی دیگر را هم از او گرفت تا آنها را به خانه شان ببرد. بی ‌بی با مهربانی تشکر کرد و گفت:  «خدا عوضت بده دخترم!» مریم لبخندی زد و از بی بی جدا شد و دوباره به سوی هدی رفت. هدی داشت با دیوار توپ بازی میکرد.نگاهی به مریم کرد و گفت:کجا رفتی؟ مریم لبخند بر لب گفت: کمک بی بی.. هدی تعجب زده نگاهش کرد و گفت:مگه بی بی ازت کمک خواست؟ مریم گفت:خب نه ولی بنظر خودم باید میرفتم. هدی لاقید شانه اش را بالا انداخت و دیگر هیچ نگفت. شب هنگام مریم که تا آن موقع حرف بی بی را بالا پایین کرده بود و از آن سر در نیاورده بود از مادرش پرسید: «مامان، خدا عوضت بده یعنی چه؟» مادر: «یعنی ان شاالله پاداش کار خوبی که کردی، خدا بهت بده» مریم تعجب زده گفت: «من» مادر خندید و گفت: «پس کی؟» مریم:«آخه من کاری نکردم، بی بی خانم نمی تونست همه ی خریداشو ببره تو خونه اش، کمکش کردم، این که کار مهمی نیست!» پدر مریم خندید و گفت:«چرا مهم نیست دخترم! خیلی هم مهمه! برای خدای مهربون هرکار کوچیکی که خوب باشه و باعث خوشحالی و رضایت بنده هاش بشه مهمه و تو اون دنیا به ازای همین زندگی شاد و خوش میده.» مریم با بهت گفت: حتی اگه آوردن یه کیسه ی پرتقال و یه کیسه ی سیب واسه بی بی خانم باشه؟» مادر: «بله، همین کارای به نظر کوچیک، وزنه خوبیهات رو توی آخرت سنگین میکنه.» 📚نویسنده:س. کیانی بیدگلی @amorohani