eitaa logo
@anamag dars
71 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
494 ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📖حتماً بخوانید👇 طبیب نگاهی به زخم پهلوی متوکل انداخت و گفت: «ای خلیفه، این زخم به دلیل عفونت زیادی که در آن جمع شده، روز به روز ورمش بیشتر می شود.» متوکل ناله ای کرد و گفت: «فکر چاره باشید که این درد مرا از پای در می آورد.» طبیب نگاهی به صورت رنگ پریده‌ی متوکل انداخت و گفت: «باید سر زخم را بشکافیم تا عفونت بیرون بیاید.» ـ سر زخم را بشکافید؟! من همین طور هم آرام و قرار ندارم، چه رسد به این که بخواهید چاقو را به زخم نزدیک کنید. طبیب دیگر گفت: «ای خلیفه! هیچ راهی غیر از این وجود ندارد.» فتح بن خاقان تعظیمی کرد و گفت: «ای خلیفه! اگر اجازه بدهی، شخصی را نزد علی النقی بفرستیم. شاید دوایی برای این مرض شما داشته باشد.» متوکل با اشاره‌ی سر، حرف او را تایید کرد. فتح بن خاقان بیرون رفت و لحظاتی بعد برگشت و گفت:«حتماً غلام با راه چاره ای بر خواهد گشت.» بطحایی که چشم دیدن امام را نداشت، گفت: «هیچ کاری از او بر نمی‌آید.» طبیب نگاهی تمسخر آمیز به فتح بن خاقان انداخت و گفت: «چه راهی غیر از شکافتن سر زخم وجود دارد؟!» مادر متوکل با دستمال اشک‌هایش را گرفت و پیش خود گفت: «نذر می‌کنم اگر فرزندم شفا پیدا کند، کیسه ای زر برای امام بفرستم.» ساعتی بیشتر نگذشته بود که غلام وارد جمع شد و گفت: «امام گفت که پشکل گوسفند را در گلاب بخیسانید و آن را روی زخم ببندید.» صدای خنده فضای اتاق را پر کرد: [ـ پشکل؟! ـ عجب حرفی! ـ واقعاً مسخره است. (=درست مانند کسانی که تجویز شیاف روغن بنفشه از امام صادق علیه السلام را مسخره می‌کردند)] صدای فتح بن خاقان آن‌ها را به خود آورد: ـ حرف امام بی حساب نیست. به آنچه دستور داده، عمل کنید. ضرری نخواهد داشت. و برای تهیه‌ی آن، از در بیرون رفت. یکی از اطباء گفت: «بهتر است ما هم بمانیم تا نتیجه‌ی کار را ببینیم». ساعتی بیش از گذاشتن دارو روی زخم نگذشته بود که شکافته شد و عفونت بیرون زد. طبیب که به زخم خیره شده بود، با ناباوری گفت: «به خدا قسم که علی النقی دانای به علم است و حرف های ما درباره‌ی او اشتباه بود‌.» بطحایی که کنار متوکل ایستاده بود، این حرف برایش گران آمد. سر در گوش متوکل برد و گفت: « ای خلیفه! بهتر است زودتر این طبیبان را مرخّص کنی. جایز نیست در حضور شما کسی را مدح کنند که خلافت شما را قبول ندارد.» متوکل که کمی دردش آرام شده بود، به آن‌ها گفت: «شما مرخص هستید، می توانید بروید». و رو به بطحایی گفت: «اگر داروی علی النقی نبود، من الآن حال خوشی نداشتم». بطحایی چشم های نگرانش را به زمین دوخت و به فکر فرو رفت. متوکل که متوجه نگرانی او شده بود، گفت: «در چه فکری؟ اتفاقی افتاده؟» ـ ای خلیفه! علی النقی مال و اسلحه‌ی زیادی در خانه‌ی خود جمع کرده و می‌خواهد علیه شما قیام کند. بهتر است زودتر فکر چاره ای بکنی. متوکل دستش را به هم کوبید و نگهبان را صدا زد. ـ برو سعید حاجب را خبر کن. وقتی سعید وارد شد، متوکل گفت: «همین امشب مخفیانه به منزل علی النقی برو و هر چقدر اسلحه و اموال دارد، به اینجا بیاور.» * تاریکی کوچه را پوشانده بود. سعید نردبان را به دیوار کاهگلی تکیه داد و از آن بالا رفت. خود را به دیوار آویزان کرد تا جاپایی پیدا کند که صدای امام او را به خود آورد: ـ ای سعید! همان طور بمان تا برایت شمعی بیاورم! گوشه‌ی عمامه‌ی پشمی را دور سرش پیچید و از روی سجاده ای که روی ایوان انداخته بود، بلند شد. وقتی امام شمع را به حیاط آورد، سعید جاپایی پیدا کرد و خود را از دیوار پایین کشید. امام با دست اشاره کرد و گفت: «برو اتاق ها را بگرد و هر چه پیدا کردی، بردار.» سعید به فرش حصیری کف اتاق چشم دوخت و گفت: «ای سید! شرمنده ام. مرا ببخش. دستور خلیفه بود.» و به طرف اتاق ها رفت. * ـ ای خلیفه! در منزل علی النقی غیر از شمشیر که غلافی چوبی دارد و این کیسه چیزی پیدا نکردم. نگاه متوکل به یکی از کیسه‌ها افتاد که مُهر شده بود. رو به سعید گفت: «این که مهر مادرم است! برو او را صدا کن.» کیسه‌ی دیگر را باز کرد، چهارصد دینار داخل آن بود. وقتی مادرش وارد شد، کیسه را زمین گذاشت و گفت: «مادر! این کیسه را در منزل علی النقی پیدا کردیم که نشان مهر شما روی آن است. می خواهم بدانم مهر شما روی این کیسه چه می کند؟» مادر متوکل نگاهی به کیسه انداخت و گفت: «چند روز پیش نذر کردم که اگر شفا پیدا کنی، ده هزار دینار برای امام علی النقی بفرستم. نشان مهر خود را نیز بر آن زدم.» صورت متوکل از شرم سرخ شد، رو به سعید گفت: «شمشیر و این کیسه‌ها را بردار و کیسه ای دیگر به آن اضافه کن و به منزل علی النقی برو و عذرخواهی بکن.»... منابع: 📕کافی، ج ۱، ص ۴۹۹ 📗الإرشاد، ج ۲، ص ۳۰۲ 📘المناقب، ج ۴، ص ۴۱۵ 📙الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۶۷۶ 📒إعلام الوری، ج ۲، ص ۱۱۹ 📔کشف الغمة، ج ۲، ص ۳۷۸ 📚بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۹۸
✍️ علامه طهرانی قدس سره : ماه رجب شهر الله است؛ و برای بسیاری از سالکان راه خدا در ماه رجب فتح باب می‌شود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 صحبت های دلنشین آقا مجتبی تهرانی درباره ماه 🌼 فرصت را از دست نده
♥️ (ص) فرمودند: 🍃 از نخستين شب جمعه ماه رجب غفلت نكنيد، همانا آن شب را ملائكه «ليلة الرغائب» نامند و در اين شب ملائک بر زمين نزول می‌كنند.
لیلة‌الرغائب 🔻بر اساس روایات ما، ممتازترین شب‏‌ها در همه‏ سال، سه شب است که همگی در این ماه‏‌های سه‏‌گانه واقع شده: اولی شب جمعه‏ اول ماه رجب است به نام «لیلة‌الرغائب»، دوم شب نیمه‏ شعبان که نامش «لیلة‌البرات» است و دیگر شب‌های قدر در ماه مبارک رمضان که «لیلة‌القدر» است. ▫️رغائب جمع «رغیبة» است و رغیبة به معنای عطای کثیر است؛ یعنی در چنین شبی، درهای رحمت الهی بی‌حساب باز است. ترکیب «لیلة الرغائب» اضافه‏ موصوف به صفت خود است، بدین ترتیب لیلةالرغائب یعنی «اللیلة التی فیها الرغائب» یعنی شبی که در آن عطایای الهی کثیر است، سپس موصوف به صفتش اضافه شد و «لیلة الرغائب» گردید. ▫️صاحب مراقبات، جمال السالکین، مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، مطلبی به این مضمون می‌فرماید که ماه رجب اول ورود به میهمانی الهی است و تو ببین در این ضیافت الهی با کدامین لباس و زیور بر مولای خود وارد می‌شوی! ▫️تلطیف عمل مهم‌تر از تکثیر در عمل است؛ لذا در اولین شب جمعه ماه رجب که شب عطای خاصّ الهی است، اولین دعایمان مغفرت و طلب استعداد ورود به ضیافت خاص الخاص پروردگار باشد؛ تا در همان شب جمعه اول پاک شویم و اجازه ورود به سرای محبوب را در همه ضیافت سه‌ماهه داشته باشیم. در حالی که در ماه رمضان این طور نیست، شب قدر آن در آخر ماه است که این حساب دیگری دارد. درباره اعمال مخصوص این شب، به آنچه در مفاتیح الجنان آمده اکتفا می‌کنیم. 🔺پیامبر اکرم(ص) فرمودند: غافل از اولین شب جمعه ماه رجب نشوید که ملائکه، آن شب را «لیلة‌الرغائب» نامیدند. این بیان پیامبر(ص) که ملائکه چنین نامی بر این شب نهادند، از آن روست که آن‏ها عالم بالا را می‌بینند و مشاهده می‌کنند که چگونه کرور کرور عطای کثیر و نعم و رحمت‌های خاص الهی در آن شب سرازیر است؛ لذا می‌گویند این شب، شب عطای کثیر است. سپس حضرت می‌فرمایند: زمانی که یک سوم از شب گذشت، تمام ملائک آسمان و زمین به عالم دنیا می‌آیند و گرد خانه خدا طواف می‌کنند و خداوند توجه خاص به ملائکه خود می‌کند. توجّه کنیم که خیلی اوقات ملائک زمینی برای انسان دعا می‌کنند، ولی در آن شب عزیز، ملائکه آسمانی، یعنی میکائیل و جبرائیل و اسرافیل و ملائکه مقدّس الهی که دعایشان قطعاً مستجاب است، دست به دعا برمی‌دارند. خداوند به ملائکش می‌فرماید در این شب هر دعایی دارید بخواهید تا من اجابت کنم، و ملائک دعا می‌کنند: خدایا، روزه‌داران ماه رجب را بیامرز.
پوشیدن جوراب نازک و رنگ پا 🔷س : آیا در جایی که نامحرم حضور دارد، پوشیدن جوراب نازک (شیشه ای) یا رنگ پا برای خانم ها اشکال دارد؟ ✅ج: اگر جوراب، پا را نپوشاند و یا موجب جلب توجه نامحرم شود، پوشیدن آن مقابل نامحرم جایز نیست.
توجه: در منابع روایی مستندی برای اذکار هر روزِ هفته نیست. بنا بر این، این اذکار را به قصد ورود نمی توان گفت، اما اذکار خوبی است و گفتن آن به امید درک ثواب بلا اشکال است.
هدایت شده از وحید
🌹 امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام : 💠 استغفار داروی گناهان است. 📚 غررالحکم، حدیث913
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: اگر جلوی خود را در ارتکاب معاصی نگیریم، حالمان به انکار و تکذیب و استهزا به آیات الهی و یا به جایی می‌رسد که از رحمت خدا ناامید می‌شویم. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص١٩٣
آیت الله حائری شیرازی: امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) اگر غايب مى‌شود ابتدا در دل‌ها غايب مى‌شود و بعد از آن، در جامعه و اگر ظاهر می‌شود ابتدا بر دل‌ها ظاهر مى‌شود و بعد از آن بر جامعه.
ایت الله مجتبی تهرانی: اگر می‌خواهید حال خود را هنگام ملاقات حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) بدانید ببینید در ملاقات با قرآن چه حالی دارید. اگر مشتاق قرآنید امیدوار باشید ڪه مشتاق حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه) هم هستید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرمایه هایت را خرج امام زمان نکنی خرج شیطان خواهی کرد.
پویانفر- امام زمان علیه السلام.mp3
7.14M
🎙 نماهنگ گوشه حجاز - محمدحسین پويانفر
مصرف خوراکی های وارداتی 🔷س : آیا فرآورده های غیر گوشتی مانند شکلات، آدامس و بیسکویت که از کشورهای خارجی وارد کشور می شود، حلال است؟ ✅ج: حلال است، مگر اطمینان داشته باشید از مواد نجس یا حرام ساخته شده است.