eitaa logo
دانلود
خواهرم واسه پو دوست درست کرد
Medusa✦
بیایید اینو انجام بدیم
روز دوم: چیزی رو بنویس که یکی درباره ی خودت بهت گفته و تو هیچوقت فراموشش نمیکنی + یادمه مهدکودک بودیم بچه ها به خاطر اینکه چشمام قهوه ای بود و چشمای خواهرم سبز بهم بد و بیراه میگفتن منم طبیعیتا ناراحت میشدم. یه روز یه گوشه نشسته بودم و داشتم سر همین گریه میکردم که متین (یکی از بچه ها) اومد بغلم کرد و گفت:"چشمات توی آفتاب خیلی قشنگه تازه منو یاد خرس قهوه ایم میندازه بخاطر اون احمقا گریه نکن" از اون روز به بعد هروقت میخوام رنگ چشممو مقایسه کنم یاد اون روز میوفتم
بعد فکر کن چشمای خود متین سبز بود🤣
بچه ها دیگه فایده نداره می‌خوام یه هشتگ واسه پو بزارم انگار حالا حالاها باهاش کار داریم
مامان بابام چهار ساعته دارن بهش می‌خندن🤣
خیلی کم پیش میاد بابام اینطور که به پو می‌خنده بخنده
خلاصه فکر کنم بابام از من خوشحال تره🤣
بابام گفت گوشیتو وصل کن به تلوزیون از رو تلوزیون عکسارو درست ببینم حدود نیم ساعت وصل شده بودم به خونه همسایه اونام با پو آشنا شدن شکرخدا💔
آقا من دارم سعی میکنم نت golden hour رو در بیارم و تا حدودی موفق شدم دفتر دم دستم نیست هی هر چی پیدا کردم یادم میره🤣
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقت کنین متوجه خواهید شد یه سری جاهاش نتو یادم می‌رفت