eitaa logo
اَنار نیوز🎙
49 دنبال‌کننده
84 عکس
10 ویدیو
2 فایل
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 برای ارتباط با خبرنگار، به آیدی زیر پیام دهید👇🍃 🆔️ @Amirhosseinss1381 در ضمن، هریک از شما می‌توانید خبرنگار باشید😉🍃 لینک ناشناس👇🍃 🆔️ https://harfeto.timefriend.net/17260745137291
مشاهده در ایتا
دانلود
اَنار نیوز🎙
#طرح_تحول وضعیت گروه‌های #طرح_تحول تا به این لحظه👇 1⃣ژانر فانتزی، ماجراجویی، تاریخی. (5 عضو دارد✅)
💥 وضعیت گروه‌های تا به این لحظه👇 1⃣ژانر فانتزی، ماجراجویی، تاریخی. (5 عضو دارد✅) هنوز فعالیت اصلی شروع نشده❌ 2⃣ژانر مذهبی، خانوادگی، اجتماعی. (9 عضو دارد✅) داستان در حال ویرایش و بازنویسی است✅ 3⃣ژانر جنایی، معمایی، امنیتی. (9 عضو دارد✅) در مرحله‌ی چیدمان پیرنگ است✅ 4⃣ژانر طنز. (5 عضو‌ دارد✅) هنوز فعالیت اصلی شروع نشده❌ برای عضویت توی هریک از گروه‌ها، به آیدی زیر پیام بدید✅👇🍃 🆔 @Amirhosseinss1381 توجه: متاسفانه تعدادی از افراد، فقط عضو گروه‌ها شده‌اند و هیچ علائم حیاتی ندارند و فعالیتی از خود نشان نمی‌دهند. با تصمیم هيئت اجرایی به این افراد از امروز تا یک ماه فرصت داده می‌شود که یا فعالیت کنند و یا دلیل عدم فعالیتشان را در شخصی سرگروه و یا مدیر انارنیوز اعلام کنند. در غیر این صورت، با احترام از گروه حذف خواهند شد❌ 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#معرفی_کتاب📚 #رمان📖 نام: شاهد خاموش👁 نویسنده: آگاتا کریستی✍ ترجمه: مجتبی عبدالله نژاد♻️ تعداد صفحه: 322📃 ژانر: جنایی😱 خلاصه: کتاب شاهد خاموش، رمانی نوشته‌ی "آگاتا کریستی" است که اولین‌بار در سال 1937 به انتشار رسید. برای زنی سالخورده و مجرد به نام امیلی، حادثه‌ای خطرناک اتفاق می‌افتد. همه دلیل این اتفاق را توپی پلاستیکی می‌دانند که توسط سگ بازیگوش امیلی روی پله‌ها رها شده بود. اما خود امیلی هرچه بیشتر درباره‌ی حادثه‌ی سقوطش از پله‌ها فکر می‌کند، بیشتر متقاعد می‌شود که یکی از خویشاوندانش قصد داشته تا او را به کشتن دهد. امیلی در روز هفدهم آپریل، در مورد شک و تردیدهای خود در رابطه با این اتفاق، نامه‌ای به کارآگاه بلژیکی بزرگ، هرکول پوآرو می‌نویسد. اما پوآرو به شکلی عجیب و اسرارآمیز، در روز بیست و هشتم ژوئن این نامه را دریافت می‌کند؛ زمانی که امیلی دیگر زنده نیست تا جواب نامه‌ی او را بخواند☠ جلد و تکه‌هایی از کتاب را مشاهده می‌کنید📸 برای معرفی کتاب موردنظرتان، به شخصی مدیر انار نیوز مراجعه کنید✅ 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غالباً اشكالات اکثر افراد در "ه و کسره"، به دو صورت هست و به همین جهت، باید حتماً این دو نکته رو بدانید: الف) این‌که در آخرِ هیچ جمله‌ای، تأکید می‌کنم هیچ جمله‌ای، کسره نداریم! این‌که برخی از شما، به اشتباه در آخرِ جملات محاوره‌ای خودتون، به‌جای «ه» از «کسره» استفاده می‌کنید، تماماً غلط هست! مثال: حالم خوبِ ماشینم خرابِ کتاب مورد علاقه‌م، خیلی‌سبزِ مامانم خیلی نگرانِ برای این‌که مثال‌های بالا رو درست کنیم، کافی هست از «ه» (مخفف است/هست در زبان محاوره‌ای) استفاده کنیم؛ پس: حالم خوبه. ماشینم خرابه. کتاب مورد علاقه‌م، خیلی‌سبزه. مامانم خیلی نگرانه. ب) توجه داشته باشید که در ترکیب‌های وصفی و اضافی، چیزی به اسمِ «ه» آخرِ موصوف و مضاف وجود نداره؛ مگر این‌که یا خودِ کلمه طبيعتاً به این حرف ختم شه - که بعداً بازش می‌کنیم -! باید در جریان باشید موصوف و مضاف، صرفاً در برخی مواقع "همزه" یا "ی" می‌گیرند (مثلِ بابای خوب/باغچهء بزرگ) و هیچ‌رقمه «ه» بهشون اضافه نمی‌شه. مثال‌های رایج: منه خوشحال صدایه منه عزیزه دلم قصده بدی نداشتم رمانه من رو بخون با توجه به این‌که همه می‌دونیم مضاف و موصوف‌های ما، «ه» رو نمی‌پذیرند - مگر برای خود کلمه باشه -؛پس: منِ خوشحال (ترکیب اضافی - من و خوشحال به هم ربط دارند و بین کلماتی که به هم ربط دارند، «ه» نمی‌ذاریم.) صدای منه. (اضافی - صدا و من به‌هم مرتبط‌اند و صدا برای شخصِ منه. (مخفف هست)) عزیزِ دلم (اضافی - خواهش می‌کنم این رو درست بنویسید.) قصدِ بدی نداشتم. (وصفی - قصد و بد با هم ارتباط دارند.) رمانِ من رو بخون. ( اضافی - رمان متعلق به شخصِ منه. (مخفف هست)) بالا یک جمله گفتم: «بینِ کلماتی که به هم مرتبط‌اند، "ه" نمی‌گذاریم.» حالا اگر مرتبط نبودند اما ما «ه» دیدیم، چی؟! مثال رو ببینید: رمانِ منه خوب هم هست. شما بگید «ه»ای که برای "من" هست، لازمه حذف شه؟ آیا خوب و من با هم ارتباط دارند؟ این‌جا خیر! "خوب"، تعریفی برای ترکیبِ "رمانِ منه" هست. منظور این هست که: {من رمانی دارم که خوبه.} در واقع شما، بعد از "منه" می‌تونید یک کاما بذارید و چون کلمات به هم مرتبط نیستند، جمله‌ی شما درست خونده می‌شه: "رمانِ منه، خوب هم هست." برداشته شده از گروه ژانر مذهبی، خانوادگی، اجتماعی✅ 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
#معرفی_کتاب📚 #رمان📖 نام: هیچکس جرئتش را ندارد😰 نویسنده: حمیدرضا شاه‌آبادی✍ تعداد صفحه: 142📃 ژانر: ماجراجویی🤓 خلاصه: کتاب "هیچکس جراتش را ندارد"، دربردارنده‌ی داستانی فارسی است که برای گروه سنّی (د) و (ه) تهیّه شده است. داستان، ماجرای مرد میانسالی است که حکایتی از دوران نوجوانی خود، چگونگی تسخیر شدن قلعة جنّی توسّط جنّیان و حوادث مربوط به این اتّفاق و تأثیرات آن بر زندگی مردم روستا را بازگو می‌کند🙂 جلد و تکه‌هایی از کتاب را مشاهده می‌کنید📸 برای معرفی کتاب موردنظرتان، به شخصی مدیر انار نیوز مراجعه کنید✅ 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَنار نیوز🎙
0⃣1⃣در مورد بحث مالی هم اینه که اگر اسپانسری پیدا شد، یا خَیِّری به باغ انار و نویسندگانش کمک مالی ک
📢 💰 از همه‌ی کسانی که قصد کمک به نویسندگان و دست اندرکاران را دارند، تقاضا می‌شود به آیدی زیر مراجعه و پس از دریافت شماره کارت، هر مبلغی هرچند ناچیز را واریز کنند تا در این نذر فرهنگی شرکت کنند✅ 🆔 @Amirhosseinss1381 مبلغ جمع‌آوری شده،‌ خرج نویسندگان داستان و همچنین قرعه‌کشی و مسابقه‌ی داستانی می‌شود و از همین کانال شفاف‌سازی می‌شود💥 در حال حاضر، داستان در حال پخش است و اواخر آن نیز هست که بخشی از مبلغ جمع‌آوری شده، به نویسندگان این داستان تعلق می‌گیرد و مبلغ باقی مانده، خرج نویسندگان و قرعه‌کشی بقیه‌ی داستان‌های در حال تولید که قرار است بعداً پخش بشود، می‌شود🎬 ضمناً با دریافت چند پیام تبلیغاتی در لینک ناشناس داستان از همه‌ی کسانی که می‌خواهند کانال و یا محصولشان را تبلیغ کنند و نام و نشانی آن‌ها در تیزر و تیتراژ و حتی پارت‌های داستان‌های بیاید، می‌توانند به آیدی مدیر انار نیوز مراجعه کنند و پس از پذیرش شرایط و قوانین و همچنین تایید هویت خود و کانالشان، در ازای پرداخت مبلغ مناسبی، اسپانسر داستان‌ها بشوند و کانال و محصولشان تبلیغ بشود💯 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#معرفی_کتاب📚 #گزارشی📝 نام: اینجا آلونک ننه علی است🏠 نویسنده: سیاوش امیری✍ تعداد صفحه: 233📃 خلاصه: ننه فتح‌اللهی مرشت معروف به ننه‌علی، مادر شهید قربانعلی رخشانی مهماندوست است که تابستان سال 57 در شهر اهواز و حین پخش اعلامیه‌های امام خمینی(ره) دستگیر و به علت شدت شکنجه‌های ساواک به شهادت رسید. کتاب "اینجا آلونک ننه‌ علی است" یادواره مستندی از غربت و مظلومیت ننه علی است که بعد از 20 سال زندگی بر سر مزار پسرش، سوم اسفند سال 90 درگذشت. علاوه بر اشاره‌هایی کوتاه به زندگی بیش از 20 سال ننه علی بر سر مزار فرزند شهیدش، در این کتاب به رخداد تخریب آلونک ساده ننه علی نیز پرداخته شده است. این کتاب مستندات، خبرها و گزارش‌هایی را که درباره این موضوعات در رسانه‌های مختلف کشور درج شده، شامل می‌شود🤓 جلد و تکه‌هایی از کتاب را مشاهده می‌کنید📸 برای معرفی کتاب موردنظرتان، به شخصی مدیر انار نیوز مراجعه کنید✅ 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَنار نیوز🎙
داستانِ "باند پرواز"✈️ اولین اثر از #طرح_تحول💥 کاری از نویسندگان ژانر "مذهبی، خانوادگی، اجتماعی"✍
💢 💥 داستان باند پرواز به پایان رسید✅ داستان که اولین اثر به شمار می‌رود، از چهارم شهریور مصادف با اربعین حسینی روی آنتن باغ انار رفت و امشب آخرین قسمتِ آن پخش شد🎬 این داستان حاصل زحمت و نگارش هفت نفر از نویسندگان ژانر "مذهبی، خانوادگی، اجتماعی" بود که در حدود چهل روز، پانزده قسمت این داستان را تولید و پخش کردند✍ همچنین برای این داستان، مبلغ 220 هزار تومان جمع‌آوری و بین نویسندگان و دست اندرکاران این داستان تقسیم شد. از همه‌ی کسانی که به این داستان به عنوان نذر فرهنگی کمک مالی کردند، کمال تشکر را داریم🌹 در ادامه، مصاحبه‌ی سرکار خانوم قسم به هنر(رستمی)یکی از نويسندگان این داستان را می‌خوانید👇🍃 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
اَنار نیوز🎙
#اطلاع_رسانی💢 #طرح_تحول💥 داستان باند پرواز به پایان رسید✅ داستان #باند_پرواز که اولین اثر #طرح_تحو
🎙 🟣سلام و برگ. امیدوارم حالتون خوب باشه. اول از همه بگید که نظرتون راجع به چیه و به نظرتون اون رونق و مشارکت رو نسبت به قبل به باغ انار برمی‌گردونه یا نه؟! 🟠سلام و احترام متشکرم. بعد از این مدت رکودی که در باغ بود به نظرم تکون خوبی به فعالیت ها میده و باعث تولیدات داستانی بیشتری میشه. از قبل نمی دونم منظورتون دقیقا چه زمانی هست. اما ان شاالله فعالیت های طرح تحول پایدار باشه و داستان های خوبی نوشته بشه. 🟣درباره‌ی داستان باند پرواز برامون بگید. قصه‌ی اصلی این داستان چی بود و چی رو می‌خواستید توی داستان نشون بدید؟! 🟠قصه ی اصلی، در مورد نوجوان پولدار و کم اعتقادی بود که تقریبا به اجبار خانواده و رودربایستی از معلمش در مسیر پیاده روی اربعین قرار می گیره و با اتفاقاتی که براش می افته، پاسخ بعضی شبهات و سوالات ذهنی اش رو در این مسیر می گیره. یکی از اهداف این داستان، نشون دادن حال و هوا، زیبایی های مشایه و ارادت مردم عراق به زوار امام حسین (ع) بود. 🟣چه‌جوری این داستان نوشته شد؟! چند نفر توی این کار دخیل بودن و چقدر زمان برد نوشتن این داستان؟! 🟠این داستان هفت نویسنده داشت. مراحل داستان نویسی: در مرحله اول، پیرنگ اصلی داستان توسط یکی از اعضا نوشته شد. مرحله دوم، پیرنگ قسمت بندی شد. مرحله سوم، هر کدوم از اعضا هر تعداد قسمتی که تونستن بنویسن رو تقبل کردن و به این صورت متن اولیه داستان آماده شد. مرحله چهارم، ویرایش نهایی رو یکی از اعضا انجام میداد و باقی دوستان نظراتشون رو در مورد متن عنوان می کردن. و بعد از ویرایش چند باره، متن نهایی به همراه تزیینات هر قسمت آماده میشد‌. اولین پیشنهاد ها برای طرح اولیه ی داستان از هشت مرداد در گروه داده شد و کار ویرایش قسمت پایانی داستان تا همین امشب، یعنی ۱۸ شهریور ادامه داشت و روز پایانی نگارش داستان بود. 🟣بازخوردهای داستان چطور بود و آیا مطابق انتظار بود یا نه؟! و اینکه لطفاً از شیرینی و سختی‌های کار و نوشتن گروهی هم برامون بگید و نقش شما توی آماده کردن این داستان چی بود و آیا رشدی صورت گرفت؟! 🟠حقیقتا به اول کار خیلی به فکر بازخورد ها نبودم و از اینکه در یک جمع بتونم با همفکری دیگران داستانی رو بنویسم برام خوشایند بود. اما بعد از انتشار هم الحمدلله بازخورد هایی رو چه به صورت تعریف از کار، انتقاد و پیشنهاد دریافت کردیم. در بین بازخورد ها، بعضاً سوالات خوبی از روند داستان پرسیده میشد که ممکن بود از چشم نویسنده ها پنهان مونده باشه یا چون خودمون یک سری چیز ها برامون حل شده بود در متن نیاورده بودیم و سعی میشد در قسمت های بعدی به پاسخش اشاره بشه. سوال جالبی هست. خیلی وقت ها که برای سریالی می دیدم که دو یا چند نویسنده داره، با خودم فکر می کردم این ها چه طور با هم کنار میان در نوشتن. اما این تجربه، آموزه های جالبی رو برام داشت. اینکه یک جاهایی از نظر خودت باید کوتاه بیای. یک جاهایی نظرت در کار اعمال میشه و احساس رضایت می کنی از نظرت و یک جاهایی هم فکر دیگران به کمک قلمت میاد و اون رو تکمیل می کنه. گاهی هم وقت نداری یک قسمت رو بنویسی یا ویرایش بزنی که در این صورت، افراد دیگه ای هستن که کار روی زمین نمونه. کلا به نظرم نویسندگی به صورت گروهی، محاسن بیشتری داره نسبت به معایبش. این نظر شخصی منه نه اینکه لزوما اتفاقی در گروه ما افتاده باشه. و اون نظر اینه که شاید خوب باشه، شخصی به عنوان سرگروه با تجربه، در بعضی جاها که اختلاف نظر پیش میاد، نظر نهایی رو بده که کسی ناراحت نشه. شاید کارگردان های فیلمنامه های دارای چند نویسنده هم همین مسئولیت رو داشته باشن! نقش من: دو قسمت از متن اولیه داستان رو نوشتم و در ویرایش قسمت های دیگه هم تا جایی که تونستم کمک کردم. در مورد رشد، نمی تونم کاملا رد کنم یا تایید کنم. اما بدیهیه هر چقدر بیشتر بنویسم رشد بیشتری صورت می گیره. 🟣در آخر اگر مایلید، کمی از خودتون بگید. محصلید یا شاغل؟! رشته‌ی تحصیلیتون چیه و از کِی وارد باغ انار و عرصه‌ی نویسندگی شدید؟! و اگه بخوایید توی یه جمله، رو به بقیه معرفی کنید، چی می‌گید؟! 🟠دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و معلم هستم. تاریخ ورود به باغ انار رو نمی دونم اما اولین کلاسی که در باغ شرکت کردم، کلاس خانم صادقی(هیام)، کوچه انار، بود. طرح تحول: تجربه ی هم نویسی با نویسنده های دیگه. 💢مصاحبه‌گر: احف🎤 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 ✈️ هم‌پای داریوش حرص خوردیم، عصبی شدیم، داد کشیدیم، حیران شدیم، عاشق شدیم و همراه اون به اصل خویش برگشتیم...❤️‍🩹🥲🍃 کلیپ: مائده بشیری📹 متن: حمیده جعفری✍ پوستر: خانوم محیصا📸 با تشکر از همه‌ی نویسندگان و دست اندرکاران این داستان و همچنین هیئت اجرایی ✨🌹🍃 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا