فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏠خانه ای پر از اکسیر🏠
🏠خوشبختی خانه ، در خدا پرستی است.
🍁 عزت خانه ، در دوستی است.
🏠 ثروت خانه ، در شادی است.
🍁 زیبایی خانه ، در پاکیزگی است.
🏠 پاکی خانه ، در تقوا است.
🍁 نیاز خانه ، در معنویات است.
🏠 استحکام خانه ، در تربیت است.
🍁گرمی خانه ، در محبت است.
🏠 صفای خانه ، درمحبت است.
🍁پیشرفت خانه ، در قناعت است.
🏠لذت خانه ، در سازگاری است.
🍁سعادت خانه ، در امنیت است.
🏠روشنایی خانه ، در آرامش است.
🍁رفاه خانه ، در حرمت و تفاهم است.
🏠ارزش خانه ، در اعتماد و اطمینان است.
🍁سلامتی خانه ، در نظافت و پاکیزگی است.
🏠صفت خانه ، در انصاف و گذشت است.
🍁شرافت خانه ، در لقمه حلال است.
🏠زینت خانه ، در ساده بودن است.
🍁آسایش خانه ، در انجام وظیفه است
@anche_bayad_bedanid
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌺تقدیم با بهترین آرزوها
🍃❤️آدینہ تون پُر امید
🍃🌺و سرشار
🍃❤️ازعشق و آرامش
🍃🌺امیدوارم
🍃❤️سلامتی، خوشبختی
🍃🌺مهمـان خونه هاتون
🍃❤️و لبخنـد مهمـان
🍃🌺نگاهتـون باشـه
🍃❤️آخرین روز هفتـه خوبی داشتـه باشیـد
@anche_bayad_bedanid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️عاشـــق آن نیست …
که عشق تکیه کلامش باشد …
عاشـــق آن است …
که وفاداری مرامش باشد ...👌
@anche_bayad_bedanid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼گلهای گروه
💓آدینه تون پراز مهربانی
🌼و هزاران خوبی نثار
💓قلب مهربانتون
🌼امیدوارم
💓سلامتی، خوشبختی
🌼و دل شاد
💓مهمان خونه هاتون
🌼و لبخند و عشق
💓مهمان نگاهتون باشه
@anche_bayad_bedanid
هدایت شده از آنچه باید بدانید .......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#وقت_سلام
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
ھرشب ساعت20
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴میلاد با سعادت امام حسن عسکری علیهالسلام مبارکباد
@anche_bayad_bedanid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا دراین دریای پرتلاطم روزگار✨
با نگاه مهربانت
دلگرممان کن به فردایی بهتر✨
شبتون مملـو از آرامـش✨
و نگـاه خداونـد
هـر کجـا که هستین✨
همراهتان باشد...
شبتان خـوش✨
@anche_bayad_bedanid
آنچه باید بدانید .......
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی ماشین لباسشویی #قسمت_صد_و_نوزده 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ مکث کرد
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
سهم خانواده ی من
#قسمت_صد_و_بیست_
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
پاورقی
۱_ نکته ای به خاطرم رسید که حیفم آمد نگویم؛ در همان اوایل انقلاب، سپاه در بدو تشکیلش به افراد حقوق نمی داد. یادم هست این شهید بزرگوار روزها می آمد سپاه و شبها کار می کرد که خرج زندگی و خرج زن و بچه را در بیاورد آن هم کار پر مشقت بنایی، مدتی بعد قرار شد به بچه های سپاه حقوق داده شود. دقیقاً خاطرم هست که می خواستند در ماه به هر نفر هزار تومان بدهند، همان جا عبدالحسین یکی از افرادی بود که بنای ناسازگاری را گذاشت و شروع کرد به اعتراض می گفت:« ما برای پول نیامدیم ،آمدیم که خدمت کنیم به اسلام و انقلاب»
همسر شهید
یک روز با دو تا از همرزمهاش آمده بودند خانه مان آن وقتها هنوز کوی طلاب می نشستیم، خانه کوچک بود و تا دلت بخواهدگرم، فصل تابستان بود و ،عرق همین طور شر و شر از سر و رومان می ریخت.
رفتم آشپزخانه دو تا پارچ آب یخ درست کردم و براشان بردم تو همین بین یکی از دوستهای عبدالحسین سینه ای صاف کرد و گفت: «ببخشین حاج آقا.»
عبدالحسین صورتش را تمام رخ برگرداند طرف او.
«اگر جسارت نباشه می خواستم بگم کولری رو که دادین به اون بنده ی خدا برای خونه ی خودتون که خیلی
واجبتر بود.»
یکی دیگر به تأیید حرف او گفت:« آره بابا بچه های شما خیلی گرما میخورن این جا.»
کنجکاو شدم با خودم گفتم:« پس شوهر ماکولر هم تقسیم می
کنه!»
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
شرایط سخت
#قسمت_صد_و_بیست_و_یک
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
منتظر بودم ببینم عبدالحسین چه می گوید خنده ای کرد و گفت:« این حرف ها چیه شما می زنید؟»
رفیقش گفت:« جدی میگیم حاج آقا.»
باز خندید و گفت:« شوخی نکن بابا جلوی این زنها الان خانم ما باورش میشه و فکر میکنه تمام کولرهای دنیا
دست ماست.»
انگار فهمیدند عبدالحسین دوست ندارد راجع به این موضوع صحبت شود دیگر چیزی نگفتند. من هم خیال کولر را از سرم بیرون کردم می دانستم کاری که نباید بکند نمی.کند. از اتاق آمدم بیرون
بعد از شهادتش همان رفیقش می گفت :«اون روز وقتی شما از اتاق رفتین ،بیرون، حاج آقا گفت می شه اون خانواده ای که شهید ،دادن اون مادر شهیدی که جگرش داغ ،هست، تو گرما باشه و بچه های من زیر کولر؟! کولر سهم مادر شهیده، خانواده ی من گرما رو میتونن تحمل کنن از این گذشته خانواده ی من تو انقلاب سهمی ندارن
که بخوان کولر بیت المال رو بگیرن»
همسر شهید
این آخری ها چند وقت قبل از شهادتش همیشه یکی از ماشینهای سپاه دستش بود یک بار رفت روستا از مادرش
خبر بگیرد " ۱. آن جا چه گذشت نمی دانم
بعد از شهادتش عروس عمویش تو ،مجلس خیلی بی تابی می کرد حالش هیچ طبیعی نبود. حدس زدم باید خاطره ای از عبدالحسین داشته باشد آن جا که نشد چیزی ازش بپرسم بعداً که رفتیم خانه و او هم آرامتر شده بود، به اش گفتم:« خیلی گریه و زاری می،کردی موضوع چی بود؟»