تا حالا شکار رفتی؟ من میرفتم ولی دیگه نمیرم!
آخرین باری که شکار رفتم شکارگوزن بود.
خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم.
بهش شلیک کردم، درست زدم به پاش.
وقتی بالای سرش رسیدم هنوزجون داشت. با چشماش داشت التماس می کرد.
نفس می کشید. زیباییش منو تسخیر کرده بود.
حس کردم که اون گوزن می تونه دوست خوبی واسم باشه.
میتونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسش درست کنم.
خوب که فکر کردم با خودم گفتم که اون گوزن واسه همیشه لنگ میزنه و وقتی منو ببینه یاد بلایی میفته که سرش آوردم.
از التماس چشماش فهمیدم بهترین لطفی که میتونم در حقش بکنم اینکه یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.
تو هیچوقت نمیتونی با کسی که زخمیش کردی دوست باشی...
| روزبه معین |
می دونی محاله یه روز صبح یکی درِ خونه رو بزنه یه جعبه بگیره جلوی آدم و بگه بفرما حال خوب!
حال خوب ساختنیه.
دست کن ته خورجین دلتنگیا و زخما و بالا پایینای زندگیت، یه کم حال خوب از توش بکش بیرون.
نمیگم آسونه
نمی گم اشتباه نکن، زمین نخور، اشک نریز، کم نیار
نمی گم جلوی یه حسرتایی رو می شه گرفت
نمی گم همیشهی خدا علی بی غم باش، که نمیشه؛
اصلا غم واسه اینه که به آدم عمق بده.
به قول یه بنده خدایی که می گفت درست بعد از اتفاق بود که فهمیدم اون لحظه ها که خنده میسر بود باید از ته دل و با صدای بلند می خندیدم، چه حیف که کم خندیدم!
اونایی که از عمق زخم هاشون شادی بیرون کشیدن قدر لحظه لحظهی زندگی رو بیشتر دونستن.
نه که فکر کنی از بدو تولد آدم های قدرتمندی بودن، نه... اونا این قدرت رو بعد از هر زخمی، ذره ذره در خودشون پرورش دادن.
در لحظه هایی که امکان حال خوب رو داری حضور داشته باش، براش سنگ تموم بذار.
دنیا همیشه بلبشوئه، بهونه واسه دلگیری زیاده و فرصت کم،
تنهایی از رگ گردن به آدم نزدیکتره و انتظار هیچ دردی رو دوا نمی کنه؛
فقط خودتی که می تونی پازل بعضی لحظه هارو جوری بچینی که یه کم عشق کنی.
یادت نره که هر چقدر دنیا سخت بگیره حق توئه که توش عشق کنی،
حق گرفتنیه
حال خوب ساختنیه
| پریسا زابلی پور |
من پریشانِ تو اینجا
و خدا میداند ؛
تو کجا؟
در پیِ که؟
از چه پریشان هستی؟
هدایت شده از ـ تفاح ـ
" تو چاقی " گفتن به دخترا کمتر از فوش
ناموسی نیست.
هدایت شده از نوشت افزار سیب سبز🍏
⭕️این پیامو فور کنید
تا با توجه به وایب چنلتون و تایپتون بگم چنلتون وایب کدوم شغل یا رشته ورزشی رو میده+عکس ازش🪔
-بدون ظرفیت و فارغ از تایم
-تگتونو ناشناس بدید لطفا🐕
-بعد پیام فور شده تایپتونم ذکر کنید
«گچپژ👹»
سنگی را بر سنگی دگر نهاد
نه اینکه بخواهد خانه ای بسازد
نه اینکه بخواهد شعری بسُراید
نه!
داشت تنهاییاش را اندازه میگرفت...
| یانیس ریتسوس / ترجمه: بابک زمانی |
هدایت شده از "نداشتھ هـایم"
نصیحت من به شما پسرا :
برو بهش بگو دوسش داری شاید اونم منتظر توعه .