تصوير بازسازى شده قلعه الموت قزوين
الموت در زبان سانسکریت به معنی اشیانه عقاب است. حسن صباح در سال 483 قمرى این قلعه را تصرف کرد و عمده شهرت دژ بخاطر فعالیت های نظامی امنیتی او بود.
@ancients
17.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
٢ زبان ایرانی کاملا از بین رفته است ۵ زبان را دیگر کسی استفاده نمیکند
مطابق گزارش یونسکو ٢۴ زبان در ایران درحال فراموشی و انقراض قرار دارد.
@ancients
🔴ابریشم و تولید آن چگونه از چین خارج شد؟
وقتی که چینی ها راز خلق ابریشم را کشف کردند، تولید ابریشم در سرارسر دنیا تحت سلطه ی آنها قرار داشت. این صنعت آنقدر اقتصاد چین را متحول کرد که یک حکم سلطنتی تنظیم شد تا بدینوسیله هر کس که تخم یا کرم ابریشم را از کشور خارج کند به مرگ محکوم شود.
اما این راز سرانجام از کشور خارج شد. و نظریه های زیادی در مورد آن وجود دارند. یکی داستان شاهزاده ایست که به عروسی شاهزاده ی خطن درآمد. او انقدر ابریشم را دوست داشت که تخم کرم ابریشم را در میان موهایش نهان کرد. هرچند که خطن نیز راز ابریشم را حفظ کرد و برای غربی ها ابریشم کماکان یک راز باقی ماند. ۳۰۰ سال قبل از میلاد ژاپن راز ابریشم را توسط یک هیئت ژاپنی که تخم کرم ابریشم را به همراه دختران آموزش دیده در تولید ابریشم با خود به ژاپن اوردند دریافت.
۲۵۲ سال بعد غرب نیز سرانجام راز ابریشم را دریافت. در آن زمان که امپراطور بیزانت، جاستینیان دو کشیش مسیحی را به آسیای مرکزی فرستاد و آنها تخم ها را در عصاهای بامبوی توخالیشان مخفی کردند. تخم ها تبدیل به کرم شدند و پیله زدند. به آهستگی ابریشم شروع به گسترش در سرتاسر دنیا کرد و چینیها باز هم خود را به عنوان اصلی ترین تولید کننده ی ابریشم مطرح کردند.
@ancients
چند سال پیش وقتی کیم جونگ ايل(رهبر سابق کره شمالی و پدر رهبر فعلی این کشور) مرد؛ حکومت کره شمالی با صدور دستور شدیداللحنی از مردم آن کشور خواست که شدیدا ناراحت بشوند و به مدت یک هفته با شدت هرچه تمامتر گریه کنند!
وزارت اطلاعات و امنیت کره شمالی هم موظف شد کسانی که به اندازه کافی در غم فراق آن رهبر کبیر آه و ناله و عزاداری نکرده اند را شناسایی کند و به عنوان مزدور آمریکا ، نفوذی دشمن ، مخالف نظام ، ضد انقلاب ، و جرایم بی معنی و نامفهوم و عجیب و غریبی از این قبیل دستگیر کند
و پس از گرفتن اقرارهای لازم ، تحویل دادگاه های انقلاب بدهند تا مجازات شوند
در همان سه روز اول پس از مرگ کیم ایل جونگ ، بیش از شانزده هزار نفر به جرم گریه نکردن یا کم گریه کردن ، دستگیر شدند.
مابقی ملت هم که حساب کار دست شان آمده بود ، هر روز صبح دسته جمعی می آمدند سر کوچه و وسط میدانهای شهر می نشستند و در فراق آن عزیز از دست رفته ده بیست دقیقه زار زار گریه می کردند و توی سر خودشان می زدند تا دستگیر و بدبخت نشوند .
@ancients
سید محمدحسین بهجت تبریزی
شهریار ایران اهل آذربایجان بود
که به زبان های فارسی و ترکی
شعر سروده است
وی در تبریز در روستای خشکناب بستان آباد به دنیا آمد
و بنا به وصیتش در مقبرة الشعرای تبریز به خاک سپرده شد ۲۷شهریور را به واسطه روز درگذشت او روز شعر و ادب فارسی نامگذاری کردهاند
روحش شاد و یادش گرامی
@ancients
#ضرب_المثل
#مثل_اینکه_آقا_از_آسمان_افتاده_!
این مثل مربوط به عصر و زمان قاجاریه است که چند واقعه جالب و آموزنده آن را بر سر زبانها انداخته است:
محمد ابراهیم خان معمار باشی ملقب به وزیر نظام که مردی بسیار هوشیار و زیرک بود از طرف کامران میرزا نایب السلطنه ( وزیر جنگ ناصر الدین شاه) مدتی حکومت تهران را بر عهده داشت. در طول مدت حکومتش شهر تهران در نهایت نظم و آرامش بود. با مجازاتهای سختی که برای خاطیان و متخلفان وضع کرده بود هیچ کس یارای دم زدن نداشت و تهرانیها از آرامش و آسایش کامل بر خوردار بوده اند. روزی یکی از اهالی تهران به وزیر نظام شکایت کرد که چون عازم زیارت مشهد بودم، خانه ام را برای حفاظت و نگهداری به فلان روضه خوان دادم .
اکنون که با خانواده ام از مشهد مراجعت کردم مرا به خانه راه نمی دهد . حرفش این است که من متصرفم و تصرف قاطع ترین دلیل مالکیت است . هر کس ادعایی دارد برود اثبات کند! وزیر نظام بر صحت ادعای شاکی یقین حاصل کرد و روضه خوان غاصب را احضار نمود تا اسناد و مدارک تملک را ارائه نماید. غاصب شانه بالا انداخت و گفت" دلیل و مدرک لازم ندارد، خانه مال من است زیرا متصرفم." حاکم گفت:" در تصرف تو بحثی نیست ، فقط می خواهم بدانم که چگونه آن را تصرف کردی؟" غاصب مورد بحث که خیال می کرد وزیر نظام از صدای کلفت و اظهارات مقفی و مسجع و دلیل تصرفش حساب می برد با کمال بی پروایی جواب داد:" از آسمان افتادم توی خانه و متصرفم. از متصرف مدرک نمی خواهند."
وزیر نظام دیگر تأمل را جایز ندید و فرمان داد آن روحانی نما را همان جا به چوب بستند و آن قدر شلاق زدند تا از هوش رفت. آنگاه به ذیحق بودن مدعی حکم داد و به غاصب پس از آنکه به هوش آمد چنین گفت: " هیچ می دانی که چرا به این شدت مجازات شدی؟ خواستم به هوش باشی و بعد از این هر وقت خواستی از آسمان بیفتی، به خانه خودت بیفتی نه خانه مردم! چرا باید اینگونه افکار ، آن هم نزد امثال شما باشد؟"
@ancients