eitaa logo
تاریخ ایران و جهان باستان
81.3هزار دنبال‌کننده
38.4هزار عکس
5هزار ویدیو
13 فایل
ملتی که تاریخ خود را نداند، مجبور به تکرار آن است هر روز با مطالب جالب سیاسی و تاریخی 💐💐 پذیرش تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/4048027657C227a3cbb22
مشاهده در ایتا
دانلود
یه زمانی پتوها رو هم جلد میکردیم 🗞 @Ancients
تصویر کمیاب و دیده نشده از تیم ملی کشتی و با حضور فردین از بالا سمت راست نفر دوم 🗞 @Ancients
14.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کشف کتیبه‌ای ۱۵۰۰ ساله در فارس کتیبه‌ای سنگی و باستانی در تنگه بلاغی شهرستان پاسارگاد در استان فارس کشف شد. 🗞 @Ancients
زیاده ‌خواهی ... شخصی به پادشاه گفت مرا حاکم ری گردان. گفت نمی‌ خواهم حاکم آنجا را عوض کنم. گفت غله‌ (درآمد) بحرین را به من بده. گفت این کار را نمی‌ توانم انجام دهم. گفت پس هزار دینار به من ببخش. پادشاه دستور داد که این پول را به او دادند. دوستانش گفتند در آغاز زیاده خواستی، ولی سرانجام پایین آمدی. گفت اگر زیاد نمی‌ خواستم، همین اندک را هم به من نمی‌ داد. 🗞 @Ancients
نقل است دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی می‌کرد. نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه‌ای از اتاق رفت و زار زار گریست. گفت: «خدایا من چه گناهی کرده‌ام بخاطر مادرم بر نفسم پشت‌ پا زده‌ام. من خود، خود را مقطوع‌النسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی‌ام را از من نگیر.» گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.» از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامع‌ترین لغت‌نامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد. 🗞 @Ancients
آورده اند که طبیبِ معروفی به خواستگاری زیباترین دختر شهر خویش رفت ، اما دختر به او پاسخ منفی داد و گفت : « به یک شرط قبول میکنم تا با تو ازدواج کنم آنهم اینکه مادرت را به عروسی ما راه ندهی !». طبیب نهایت در فکر فرو رفته و به نزد حکیمی خوش نامی رفت و داستان خواستگاری اش را برای آن حکیم تعریف کرد . حکیم بعد از شنیدن داستانِ طبیب به او فرمود :«به نزد مادرت برو و دستان او را بشوی و فردا دوباره نزد من باز گرد تا چاره ای کار را به تو نشان دهم !». طبیب شتابزده به منزل رفت و دستان مادرش را در دست گرفت که بشوید ، ولی ناخود آگاه اشک بر روی گونه هایش سرازیر شد ... چون اولین بار بود که دستان مادرش را میدید آنهم که از شدت شستن لباس های مردم و تمیز کردن خانه های آنها چُروک شده و تماً تاول زده بود . آنهم طوریکه وقتی آب را روی دستان مادرش میریخت ، مادر از سوزش و درد به لرزه می افتاد ، طبیب با دیدن این وضعیتِ دستان مادر نتوانست تا صبح صبر کند و همان موقع نزد حکیم رفت و گفت :« من مادرم را به خاطر امروزم نمی فروشم، چرا که او زندگی اش را بخاطر آینده ای من تباه و برباد کرده است ...». 🗞 @Ancients
اولین اتومبیل در 21 آذر سال 1281 توسط مظفرالدین‌شاه وارد ایران شد. شاه که در سفر به فرنگ شیفته این وسیله جدید شده بود، با وجود خالی بودن خزانه، با قرض گرفتن از بانک ملی شاهنشاهی که متعلق به انگلیسی‌ها بود، اتومبیل نفت‌سوز مدل 1900 را به قیمت 4000 تومان از فرانسه خرید! 🗞 @Ancients
پل خواجو و زاینده‌رود اواخر دوره قاجار 🗞 @Ancients
سردترین زمستان تاریخ تهران 🔹در سال ۱۳۴۷ و در تاریخ ۱۸ دی ماه رکورد سرترین هوا در تهران شکسته شد و در آن سال بیشترین بارش زمستانی هم در تهران ثبت شد. 🗞 @Ancients
مردم جوری حرف می زنند که انگار همه چیز را می دانند، اما اگر جسارت داشته باشی و سؤالی بپرسی آنها هیچ چیز نمی دانند!!! 👤پائولو کوئیلو 🗞 @Ancients