eitaa logo
تاریخ ایران و جهان باستان
79.9هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
4.6هزار ویدیو
13 فایل
ملتی که تاریخ خود را نداند، مجبور به تکرار آن است هر روز با مطالب جالب سیاسی و تاریخی 💐💐 پذیرش تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/4048027657C227a3cbb22
مشاهده در ایتا
دانلود
در اوایل قرن بیستم میلادی در یکی از شهرهای انگلستان به نام هایکام هر ساله شهردار جدید و کارمندان آن را وزن می کردند و اگر در دوره یکساله وزنش زیاد شده بود او را با پرتاب گوجه و میوه های فاسد مجازات می کردند! 🗞 @Ancients
«شهرسوخته» در سیستان از بزرگترین محوطه‌های باستانی آغاز شهرنشینی در فلات ایران است، و یکی از وسیع‌ترین گورستان‌های آغاز دوران تاریخی را دارد که تخمین زده شده حدود ۲۰ تا ۴۰ هزار قبر را شامل می شود. 🗞 @Ancients
تصویری از طناب‌پیچی، آجرچینی و گچ‌گرفتن یک مجرم در اوایل قرن بیستم در ایران! در زمان قاجار نظام حقوقی مشخصی وجود نداشت و مجازات مجرمان اغلب طبق سلیقه حکام یا شاه صورت می‌گرفت. فلک کردن، بریدن دست، پا یا دماغ، تراشیدن مو، آب دهان انداختن به مجرم، میخ کردن به دیوار، زنده به گور کردن و گج گرفتن مجرم از مجازات‌های مرسوم بود! 🗞 @Ancients
«عباس پشمی» سرکرده الواط اصفهان و از مزدوران ظل‌السلطان، حاکم اصفهان در دوره ی قاجار بود. هر وقت ظل‌السلطان از عملکرد شخصی راضی نبود یا مخالفی داشت، عباس پشمی و نوچه‌هایش را به سراغ او می‌فرستاد! 🗞 @Ancients
"راتو سِرو کاکوبائو" پادشاه فيجى، در سال 1875 میلادی از استرالیا دیدن کرد. طی مسافرت به همراه دو پسرش مبتلا به سرخک شد. به کشورش بازگشت و با منتشر کردن بیماری باعث مرگ 40 هزار نفر گشت! 🗞 @Ancients
آقازاده‌های هخامنشی اون زمان مثل الان بعضیا نبود مرگ بر آمریکا بگن و بچه‌هاشون آمریکا خوش‌بگذرونن! در زمان نبردهای ایران هخامنشی با یونانیان، فرزندان "داریوش بزرگ" و برادران "خشایارشا" شجاعانه جنگیدند و دو نفر از ایشان در دوره این جنگ ها جان باختند. 🔥کانال رسمے 🔥 🗞 @Ancients
گرگ داخل طویله گوسفندان شد و برهٔ سفیدی را خورد، گوسفندهای سیاه خوشحال شدند، بعد بره‌ای‌ سیاه را خورد سفیدها گفتند گرگ عادلی است و هنوز که هنوز است گرگ مشغول اجرای عدالت میان گوسفندان است 🗞 @Ancients
: عقيده‌ای كه مردم آن را از ترس جانشان پذیرفته باشند زیاد پايدار نخواهد ماند ... 🗞 @Ancients
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در دهمین روز یا آبان روز از بهمن همه مردمانِ سرزمین‌های ایرانی بر بلندای کوه‌ها و بام خانه‌ها، آتش‌هایی برمی‌افروخته و هنوز هم کم‌وبیش بر می‌افروزند. مردمان نواحی مختلف در کنار شعله‌های آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود گرد هم می آیند سرودها و ترانه‌های گوناگونی را خوانده و آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما را می‌کنند. همچنین در برخی نواحی، به جشن‌خوانی، بازی‌ها و نمایش‌های دسته‌جمعی نیز می‌پردازند و این روز را به شادی می گذرانند. آتش مهرِ میهن در جشن سده فروزان باد❤️🌺 🗞 @Ancients
کتاب «زن‌نامه» یک مثنوی متعلق به اواخر قرن هیجدهم میلادی است که فاضل اندرونلو شاعر اهل عثمانی آن را سروده است. این کتاب که دارای تصاویر نقاشی شده نیز هست، همانطور که از اسمش پیداست، توصیفی است از شکل و شمایل و محاسن و معایب زنان کشور‌های مختلف دنیا و بویژه غرب؛ از انگلیس و هلند گرفته تا دنیای جدید(آمریکا). تفاوت فرهنگی موجود بین شرق و غرب، بخصوص در اوایل دوران مدرن، کنجکاوی هر دو طرف را برای شناخت سبک زندگی فردی و اجتماعی دیگری برانگیخته بود. اما در نبود ابزار مدرن عکاسی و فیلمبرداری، کتاب‌های مصور نقاشی‌شده تنها راهی بود که مردم عادی از طریق آن می‌توانستند دربارۀ ملل دیگر کسب اطلاع کنند. «زن‌نامه» نمونه‌ای از این نوع کتاب‌هاست که به طور خاص متمرکز بر موضوع سبک زندگی زنان ملل دیگر و شیوۀ لباس پوشیدن و رفتار آن‌ها است. البته این کتاب مختص زنان غربی نیست و تصاویری از زنان هندی، عرب و آفریقایی هم در آن وجود دارد. ابیات این دیوان به زبان ترکی عثمانی است، اما گاهی ابیات و عبارات فارسی را نیز در آن می‌توان یافت. 🗞 @Ancients
ورود سماور به ایران آشنایی ایرانیان با سماور در ابتدای سلطنت ناصرالدین شاه قاجار یعنی اواسط قرن نوزدهم میلادی اتفاق افتاد. بدین ترتیب که از دربار فرانسه هدایایی برای شاه و صدراعظمش، امیرکبیر فرستادند که دو سماور یکی برای شاه و دیگری برای امیر جزو آن هدایا بود. سماور شاه نقره ی مطلا و سماور امیر که کوچک تر بوده نقره منبت بود. این سماور با عرق دو آتشه، یعنی همان الکل گرم می شد. غیر از دو سماور مزبور در اوان سال ۱۲۶۶ قمری ملک التجار روسیه ویش قرتسوف، نیز سماوری با یک دست ظرف چایخوری برای امیر ارمغان فرستاد. امیر همان سماور رسیده از روسیه را به یکی از صنعتگران زبر دست اصفهان سپرد تا نظیرش را بسازد. استاد اصفهانی از عهده ی آن خوب برآمد. منبع: داریوش شهبازی، برگ هایی از تاریخ تهران 🗞 @Ancients
وقتی که بخوان اذیتت کنند، چیزی رو که دوس داری ازت میگیرن...! 🗞 @Ancients
زنان عصر قاجار درحال تنبک زدن 🗞 @Ancients
‏برای انهدام یک تمدن ۳ چیز لازم است: خانواده نظام آموزشی الگوها برای اولی منزلت زن را باید شکست، دومی منزلت معلم برای سومی منزلت بزرگان و اسطوره ها ... 👤جبران خلیل جبران 🗞 @Ancients
زار محمد: آخه این چه شهریه… حاکمش دزده، وکیلش دزده، سیدش دزده، پَ مو حقُم اَز کی بگیرُم؟ ‏تنگسير/محصول سال ١٣٥٢ 🗞 @Ancients
یاد ایامی که پیکان داشتیم... سال‌ها ماشینِ پیکان داشتیم جمعه ها در خانه مهمان داشتیم فحش، درگیری، بطالت، استرس کلّشان را در صفِ نان داشتیم! قرمه سبزی بود ماهانه ولی املت و کوکو فراوان داشتیم تورِ چین و نروژ و شیلی نبود ما سفر در سطح استان داشتیم ثلث اول، ثلث دوم، ثلث سه امتحانات فراوان داشتیم اکثرن بودیم دنبالِ کلاس و مدرسه! کم قراری در خیابان داشتیم! داخلِ حمام ما یک تشت بود در خیالِ خود ولی وان داشتیم! پای ما در جمع؛ شلوارک نبود ما درونِ خانه تنبان داشتیم! آن زمان ها فقر هم بودش ولی عمدتن یک ذره وجدان داشتیم پولمان می ماند تا پایانِ ماه اندکی هم بهرِ درمان داشتیم کاش میشد بارِ دیگر مثلِ قبل دل خوشی های فراوان داشتیم... 🗞 @Ancients
تصويرى از سنگ قبر پاكال پادشاه مايا در سال 600م كه به اعتقاد نظريه پردازان يوفو اين سنگ قبر پاكال را بر روى يك سفينه فضايى به تصوير كشيده كه با آن به آسمان سفر ميكرد بيگانگان باستانى! 🗞 @Ancients
میلیاردها انسان در جهان متولد شده اند اما هیچ یک اثر انگشت مشابه نداشته اند اثر انگشت تو، امضای خداوند است... که اتفاقی به دنیا نیامده ای و دعوت شده ای تو منحصر به فردی مشابه یا بدل نداری تو اصل اصل هستی و تکرار نشدنی... وقتی انتخاب شده بودن و منحصر به فرد بودنت را یاد آوری کنی٬ دیگر خودت را با هیچکس مقایسه نمیکنی و احساس حقارت یا برتری که حاصل مقایسه کردن است از وجودت محو میشود... 🗞 @Ancients
‏این خانه‌ی متروکه در کلاردشت را چه کسی ساخته؟ صاحبش کی بوده؟ احساس می‌کنم الان هفت کوتوله توش زندگی می‌کنند. 🗞 @Ancients
‏عکس خوشگل ببینید از ژانویه 1938 وقتی بیش از 64000 نفر تماشاگر کراوات زده و کلاه به سر راهی هایبری شدند تا مسابقه بین آرسنال و بولتون رو تماشا کنند. این بازی تو اون زمان رکورد حضور تماشاگر تو انگلیس بود. بیست ماه بعد جنگ جهانی دوم آغاز شد. 🗞 @Ancients
میدونستید بزرگترین گنج جهان در ایران است و هنوز پیدا نشده؟! این گنج بسیار بزرگ از دوران ایران باستان که در دست پادشاهان هخامنشی بوده است را سرنوشت های مبهمی همراهی کرده است. می گویند که بخشی از این گنج را امپراتور مقدونیان، اسکندر زمانی که در سال های حدودی ۳۳۴ قبل از میلاد به قلمروی پادشاهی ایرانیان در زمان امپراطوی هخامنشیان حمله کرد با خود از ایران خارج کرده است. بنا به اسناد باستانی موجود، داریوش هخامنشی قبل از آن که بمیرد دستور داد که تمامی طلاها، نقره ها و اشیای قیمتی دیگر را در نزدیکی شهر دفن کنند. اسکندر نیروهایش را وادار کرد هفته ها در اطراف شهر بدنبال گنج مدفون بگردند که در اصل جستجویی بی حاصل و بی نتیجه بود. ۲۵۰سال بعد، سردار رومی مارکوس لیزینیوس کراسوس به جستجوی این گنجینه ی طلا پرداخت و به نتیجه ای نرسید. بعد از او، پارت ها، سرداران رومی ژولیوس سزار، مارکوس آنتونیوس و همچنین امپراتور روم، نرون نیز، همگی به دنبال گنج داریوش گشتند و به هیچ نتیجه ای نرسیدند. آخرین بار که تلاشی برای پیدا شدن این گنج صورت گرفت، در سال ۱۳۵۲ بود که به هیچ نتیجه ای نرسید. 🗞 @Ancients
چرا استاد شهریار از پزشکی انصراف داد؟ یکی از خاطراتش مربوط به همان دوران دانشجوی پزشکی بودنش هست که می‌گفت: در زمان دانشجویی مطبی در تهران دایر کرده بودم و مریض می‌دیدم. روزی دختری به مطبم آمد و گفت: "آقای دکتر دستم به دامنت پدرم دارد می‌میرد!" می‌گفت سریع وسایل پزشکی‌ام را برداشتم و از در مطب بیرون زدم. وقتی آنجا رسیدم دیدم خانه‌ی مخروبه‌ای است که کف آن معلوم بود که گلیمی یا زیلویی بوده که از نداری برده‌اند و فروخته‌اند. یک گوشه اتاق پیرمردی وسط لحاف شندره‌ای دراز کشیده بود و ناله می‌کرد. پدر را معاینه کردم. و چند قلم دارو نوشتم و دست دخترک دادم و گفتم برو فلان جا از آشناهای من هست. این داروها را مجانی بگیر و بیاور. همه این کارها را کردم و نشستم بالای سر بیمار زار زار گریه کردن. می‌گفت صاحب مریض (همان دخترک) آمده بود بالای سرم دلداری‌ام می‌داد که: "عیب نداره آقای دکتر! خدا بزرگه، انشالله خوب می‌شه!" می‌گفت خب من با این روحیه چطور می‌تونستم پزشک بشم؟ راست هم می‌گفت. سید محمد حسین بهجت تبریزی نیامده بود که دکتر باشد! آمده بود تا شهریار شعر ایران شود ... 🗞 @Ancients
داستانی زیبا درمورد شخصی که یک روز زندگی کرد و قدر زندگی را دانست. دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پريشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد به پر و پای فرشته ‌و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها يك روز ديگر باقی است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگی كن" لا به لای هق هقش گفت: اما با يك روز... با يك روز چه كار می توان كرد؟ ... خدا گفت: 'آن كس كه لذت یک روز زيستن را تجربه كند، گويی هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمی‌يابد هزار سال هم به كارش نمی‌آيد'، آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ريخت و گفت: 'حالا برو و يک روز زندگی كن' او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش می‌درخشيد، اما می‌ترسيد حركت كند، می‌ترسيد راه برود، می‌ترسيد زندگی از لا به لای انگشتانش بريزد، قدری ايستاد، بعد با خودش گفت: 'وقتی فردايی ندارم، نگه داشتن اين زندگی چه فايده‌ای دارد؟ بگذارد اين مشت زندگی را مصرف كنم' آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگی را به سر و رويش پاشيد، زندگی را نوشيد و زندگی را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد می‌تواند تا ته دنيا بدود، می تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشيد بگذارد، می تواند .... او در آن يك روز آسمانخراشی بنا نكرد، زمينی را مالك نشد، مقامی را به دست نياورد، اما.... اما در همان يك روز دست بر پوست درختی كشيد، روی چمن خوابيد، كفش دوزدكی را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايی كه او را نمی‌شناختند، سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان يك روز آشتی كرد و خنديد و سبک شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد. او در همان یک روز زندگی كرد فردای آن روز فرشته‌ها در تقويم خدا نوشتند: ' امروز او درگذشت، كسی كه هزار سال زيست! ' زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگی آن است. امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتی برای طلوع خورشيد فردا وجود دارد!؟ 🗞 @Ancients
هدایت شده از #سه‌شنبه‌هاے_امام‌زمانی💚🌷
💚🌷 !‏ سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست، ورنه عشق تو کجا این دل بیمار کجا، کاش در نافله ات نام مراهم ببری، که دعای تو کجا،عبد گنهکار کجا… 💚🌷 🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸 🌷 💚 💚💚💚🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از هوش مصنوعی پرسیدن اگر حکومت مصریان باستان سقوط نمی‌کرد، جهان چگونه بود‌‌؟ و این شده نتیجه 🗞 @Ancients