در زمان قدیم مردی ازدواج کرد
در روز اول ازدواج جمع شدن جهت خوردن نهار با خانواده شوهر .
و مرد سهم بیشتری از غذا با احترام خاص به همسرش داد ، و به مادر خودش سهم ناچیزی از غذا ،بدون هیچ احترامی ...
در این لحظه عروس که شخصیتی اصیل و با حکمت داشت، وقتی این صحنه را دید درخواست طلاق کرد.
و گفت شخصیت اصیل در ذات هست و نمی خواهم از تو فرزندی داشته باشم که بعدها فرزندانم رفتاری چون تو با مادرت،
با من داشته باشند و مورد اهانت قرار بگیرم .
متاسفانه بعضی از زنان وقتی شوهرانشان آنها را ترجیح می دهند ،فکر می کنند ، بر مادر شوهر پیروز شدند.
عروس با تدبیر همان روز طلاق گرفت.
و با همسری که به مادر خودش احترام می گذاشت ازدواج کرد و بعد از سالها صاحب فرزندانی شد
و در یک روز با فرزندانش عزم مسافرت کرد، با فرزندانی که بزرگ شده بودند، و مادر را بسیار احترام می گذاشتند،
در مسیر به کاروانی برخوردند، پیرمردی پابرهنه پشت سر کاروان راه می رفت ،و هیچ کس به او اعتنایی نمی کرد. مادر به فرزندانش گفت آن پیرمرد را بیاورید وقتی او را آوردند مادر همسر سابقش را شناخت، گفت: چرا هیچ کس اعتنایی و کمکت نمی کند؟
آنها کی هستند؟
گفت: فرزندانم هستند ،
گفت : من رامی شناسی؟ پیرمرد گفت: نه
زن با حکمت گفت: من همان همسر سابقت هستم و قبلا گفتم که اصالت در ذات هست ،
همانگونه که می کاری درو خواهی کرد
به فرزندان من نگاه کن چقدر به من احترام می گذارند و حالا به خودت و فرزندانت نگاه کن،
چون تو به مادرت اهانت کردی،
و این جزای کارهای خودت هست،
و زن با تدبیر به فرزندانش گفت:
کمکش کنید برای خدا .
هر مرد و زنی خوب بیاد داشته باشد، فرزندان شما همانگونه با شما رفتار خواهند کرد ، که شما با پدر و مادر خود رفتارمی کنید.
برخورد آینده فرزندارنمان با ما ،از رفتار امروز ما نشآت میگیرد.ما می نویسیم آنها برایمان می خوانند....👌
هر چه کنی کشت همان را درو میکنی👍👍
🗞 @Ancients ⏳
برتولت برشت بیسوادی را چنین تعریف می کند:
بدترین نوع بیسوادی، بیسواد سیاسی است، بیسواد سیاسی کور و کر است، درک سیاسی ندارد و نمیداند که هزینههای زندگی از قبیل قیمت نان، مسکن، دارو و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند.
او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو میاندازد
و می گوید که:
" از سیاست بیزار است "
🗞 @Ancients ⏳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم زیرخاکی از ساخت و فرآوری تریاک در زمان قاجار
🗞 @Ancients ⏳
گذر عمر ؛
کریم عبدالجبار بسکتبالیست مشهور تیمهای میلواکی باکس و لس انجلس لیکرز و مربیاش، بعد از ۴۰ سال
🗞 @Ancients ⏳
چقدر بد که دیگه گوشیا از نظر ظاهری انقدر فرقی با هم نمیکنه، یه زمانی هر گوشی یادآور یه نفر بود، مثلا میگفتیم عه گوشیه ممده، عه گوشی مریمه...
یه جور باحالی بود
🗞 @Ancients ⏳
هولاکو خان از علمای زمانهاش سوال پرسید که آیا "حاکمِ عادلِ کافر" بهتر است یا "حاکمِ مسلمانِ ظالم"؟ علما از پاسخش درماندند تا اینکه سیدبنطاووس در پاسخ برایش نوشت که:
کافر عادل بهتر از مسلمان ظالم است.
وقتی از سید دلیل این جواب را پرسیدند، گفت:
حاکمِ ظالمِ مسلمان، اسلامش برای خودست و ظلمش برای مردم و حاکمِ عادلِ کافر، کفرش برای خودش است و عدلش برای مردم...!
🗞 @Ancients ⏳
از نوستالژی دهه های 40 و 50 😅
زمانى توالتها این شکلی بودند و انقدر عميق و ترسناك بودند كه انگار به مرکز زمین متصل ميشدند!
🗞 @Ancients ⏳
اینجا تنگه زیبای بهرام چوبین واقع در "دره شهر" استان ایلام است
اين دره به دلیل آثار دوره ساسانی و نبرد ژنرال بهرام چوبین بر عليه خسروپرويز در این مكان، چنین نامگذاری شده است.
🗞 @Ancients ⏳
اگر بچه ی دهه هشتادی دارید، حتما امشب
بعداز اینکه کارش با تبلت یا کامپیوترش
تمام شد، صدایش کنید بیاید کنارتان
بنشیند و برایش تعریف کنید:
ما که بچه بودیم، زمانیکه روزنامهها
هنوز اینقدر پرتیراژ و بیمصرف نشده
بودند، هرسال آخر خرداد در یک حرکت
جمعی، دفتر مشق و دیکتهمان را به
سبزیفروش محل تحویل میدادیم!
بعد هر بار که سبزی میخریدیم، تفریحمان
باز کردن ورقهی دور سبزی و خواندن انشا
و دیکتهی بچههای محل بود! هیچوقت
هم نفهمیدیم چرا خواندنِ کلمه به
کلمهی انشاءهای دورِ سبزی اینقدر کِیف
میداد و برایمان جذاب بود...!
اوج خوشحالی و سورپرایزمان هم وقتی
بود که یک برگه از دفتر مشق یا انشای
خودمان، آخر تابستان با یک کیلو سبزیِ
آش برمیگشت خانه!
🗞 @Ancients ⏳
ناصرالدین شاه قاجار در کنار توپ، اثر هاکوب مگردومی هوناتانیان (نقاش ارمنی ملقب به رافائل تفلیس)، موزه تاریخ هنر وین.
بر سینه ناصرالدین شاه تمثال جواهرنشان امیرالمومنین امام علی علیه السلام دیده می شود که آن هم اثر هاکوپ است.
هاکوب هوناتانیان نقاش ارمنی که در اواخر عمر به ایران سفر کرده بود در دربار ناصرالدین شاه پس از صنیع الملک ابوالحسن غفاری ثانی لقب نقاشباشی گرفت...
🗞 @Ancients ⏳
قلعه حاجی خان اسفندآباد در ۳۵ کیلومتری جنوب ابرکوه در روستای اسفندآباد واقع شده. دیرینگی قلعه حاجی خان به حدود ۱۸۰ سال پیش میرسد. نکته جالب این است که در قلعه حاجی خان اسفندآباد تا سال ۱۳۸۲ مردم در آن ساکن بودند.
قلعه حاجی خان اسفندآباد ابرکوه دارای چهار برج در چهار گوشه و درِ ورودی در قسمت گوشه جنوبی میباشد. همچنین در نزدیکی آن قناتی وجود دارد. ضخامت پایههای دیوار قلعه ۲۵۰ سانتیمتر بوده و دیوارهای آن دارای ارتفاع حدود ۱۰ متر هستند.
🗞 @Ancients ⏳
در 1969 شخصى بنام لئونارد کازلی در مزرعه اش اعلان استقلال کرد،پرچم ساخت و آنرا کشور مستقل دانست! در 1977 علیه استرالیا اعلان جنگ کرد! اما ارتش به جنگش نرفت،او در مصاحبه ای خود را پیروز دانست!
🗞 @Ancients ⏳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تبلیغ زیبای شرکت هواپیمایی امارات برای سفر به ایران
🗞 @Ancients ⏳
ز جمعه تا سهشنبه خفته نالان
نکردم هیچ یادی ز دبستان
ز درد دل شب و روزم گرفتار
ندارم یک دمی ز درد آرام
این شعر اولین شعر سهراب سپهری به شمار میرود، زمانی که در ۸ سالگی مریض شد و مدرسه نرفت!
🗞 @Ancients ⏳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ماشین لباسشویی های اولیه
۱۹۵۱ میلادی
🗞 @Ancients ⏳
چینیان باستان کایت را در قرن 4 اختراع کردند که علاوه بر سرگرمی از آن برای ردیابی در کشتی رانی نیز استفاده می شده
اروپاییان حدود هزار سال بعد توانستند چیزی مانند کایت را به درستی هوا کنند!
🗞 @Ancients ⏳
انوش معظمی در مختارنامه نقش حرمله رو بازی می کرد
مادرش موقع دیدن حرمله در کربلا با بغض و گریه میگه: الهی دستش بشکنه!
انوش هم میگه مادرجان این فیلمه، من فقط بازی کردم!
مادره میگه: الهی دست تو هم بشکنه!:))
🗞 @Ancients ⏳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ به معنای واقعی یک پیشگویی و یک طنز بسیار تلخ از شرایط دارویی فعلی کشوره!
هم تحسین برانگیزه، هم غمانگیز. آدم میمونه بخنده یا گریه کنه
🗞 @Ancients ⏳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز، ۲۱ می، روز جهانی چای است ☕️
نوشیدنی که زندگیمون، خاطراتمون، عاشقیهامون، عروسی و ختم هامون، دوستیهامون به شدت بهش وابسته است...
ممنون بابت تک تک لحظاتی که حالمونو خوب کردی، که کرختی خواب رو از تنمون گرفتی، زندگی رو واسمون دلنشین کردی.
با تو دنیا قابل تحمل تره
🗞 @Ancients ⏳
اهدای عضو، شروعی که با یک پایان رقم می خورد..
۳۱ اردیبهشت ماه، روز ملی اهدای عضو گرامی باد
اهدای عضو اوج بخشش یک انسان است،انسانی که در سخت ترین لحظه زندگی خود تصمیم می گیرد اعضای بدن یکی از عزیزانش را که دچار مرگ مغزی شده ببخشد.روز ملی اهدای عضو در کشورمان را می توان جشن "باز تولد همگانی" جمعی از متعالی ترین انسان ها در مقیاس ایثار و جاودانگی نامید.
🗞 @Ancients ⏳
آریاییان سرزمین خودرا "ایریوشَیُنِم" یعنی "سرزمين آریايیان" خوانده وبعدها که دارای حکومت و پادشاهی شدند آنرا "ایریانو خشَثرُ" بمعنی "پادشاهی ایرانیان" خواندند وسپس به اختصار به ایران تبدیل شد
🗞 @Ancients ⏳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویر مختلفی از اسناد و نقشه های تاریخی همراه با ذکر زمان آنها به میلادی که ثابت می کند همواره در طول تاریخ خلیج فارس همیشه خلیج فارس بوده!
🗞 @Ancients ⏳
ما که دعای “مرگ بر” گفتنمون برای بقیه میگیره چرا برای خودمون دعای خیر نمیکنیم؟!
شیخی بار گندم خویش به آسیاب برد.
آسیابان گفت: ۲ روز دیگر آردها آماده است، شیخ با لحنی آمرانه گفت: گندم مرا زودتر آرد کن وگرنه دعا میکنم خرت تبدیل به سنگ شود.
آسیابان در جواب گفت: اگر نفسی به این گیرایی داری، دعا کن گندم خودت آرد شود!
ای کاش ما هم بجای اینکه برای همه آرزوی
مرگ بکنیم برای خوشبختی
خودمون نیز دعائی بکنیم..!
🗞 @Ancients ⏳
موی پیشانی گرگ!
روزی روزگاری خانمی که از شرارت شوهر به ستوه آمده بود به نزد رمال رفت که چاره اندیشی کند.
رمال نیز با اخذ مبالغی گزاف و وعده وعیدهای آنچنانی زن بیچاره را اغفال کرد اما ثمری نبخشید.
روزی هنگامی که برای دوستش درد دل می کرد دوست وی عنوان یک مرد حکیم ودانا را به وی داد.
زن بیچاره که به هر دری می زد که شوهرش سازگار شود ناچار به نزد حکیم دانا رفت.
ابتدا حکیم حرفهای و درد ودلهای زن را خوب شنید سپس دستور داد این تنها علاجش موی پیشانی گرگ زنده است!
زن بیچاره با خود اندیشید چون همه از این حکیم دانا حرف شنوی دارند بهتر است تا من هم امتحان کنم.
پس روی به صحرا نهاد و در صدد پیدا کردن گرگ بود که ناگه آشیان گرگی یافت که با توله هایش در آن زندگی
میکرد زن هر روز مقداری گوشت تازه را به کنار لانه گرگ می برد و خودش دورتر می نشست ابتدا
گرگ بسیار محتاطانه عمل میکرد ولی با گذر زمان کم کم به وجود انسانی در نزدیکی لانه اش عادت کرد
به ویژه اینکه هر روز یک ران گوسفند نیز دریافت می نمود.
زن نیز هر روز سعی می کرد تا کمی به آشیان نزدیک تر بشود تا اینکه پس از گذشت چهلروز کم کم با توله بازی میکرد
و گرگ نیز کنارش لم میداد زن نیز با دستش پشت گرگ و سر گرگ را نوازش میداد
روزی حین نوازش تعدادی موی پیشانی گرگ را چید و با خود به نزد حکیم برد!
حکیم ماجرا را از زن پرسید و زن نیز سختی هایی که متحمل شده بود برای حکیم توضیح داد.
حکیم تبسمی کرد و گفت ببین تو با کوشش و نرمخویی توانستی بر درنده ای غالب شوی اما بدان که
شوهر تو از جنس خود توست و با کمی تحمل و و انعطاف پذیری می توانی به مراد دلت برسی
زن از فکر و ذکاوت حیکم دانا تشکر کرد و به خانه برگشت و سعی کرد دستورات را مو به مو اجرا کند
با گذشت زمان مرد قصه ما نیز مهربان شد و سالیان سال به خوشی و خرمی با هم زندگی کردند...
🗞 @Ancients ⏳