مناره خسروگرد واقع در ۱۰ کیلومتری غرب شهر سبزوار، مربوط به قرن ششم هجری قمری است. این میل به سال ۵۰۵ هجری قمری به دستور 'تاج الدوله ابوالقاسم بن سعید' مصادف با حکومت سلجوقیان احداث شدهاست.
ارتفاع آن به ۳۸ متر میرسد و در بالای آن دو رشته کتیبه کوفی و تزئینات لوزی شکل دیده میشود. تاریخ کتیبه به سال ۵۰۵ هجری قمری است. قدمت این مناره به حدود ۹۰۰ سال قبل بازمیگردد، یکی از قدیمیترین و مرتفعترین منارههای تاریخی ایران درعهد خود بودهاست. بر اساس کاوشهای باستانشناسی، مناره خسروگرد میل تک و منفردی است که به منظور راهیابی کاروانیان بر سر راه جاده موسوم به ابریشم احداث شده و همچون فانوس دریایی در کویر نقش راهنمای کاروانیان را برعهده داشتهاست.
@Ancients
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها روستائى در جهان كه باران هيچوقت برآن نميبارد!
این روستا حطیب نام دارد که در پایتخت یمن واقع شده است.
اين روستا بالاى ابرهاست . « بهتر بايد گفت كه سطح ابرها از سطح روستا پائين تر است » .
بطوريكه از بالاى قله هاى اين كوه ها مناظر و نقاشبهاى دلربا و زائد الوصف خدائى مشاهده ميشود كرد .
اين روستا روى سطح يک کوه مرتفع ساخته شده بصورتی که ابرها از پای این کوه در جریان است و باران از زیر آن متساقط میشود .
این روستا ٤٠٠ نفر جمعيت دارد و به زراعت قهوه اصلى يمنى معروف است.
@Ancients
دعايی زیبا از بابا طاهر
خدایا دانشی ده ؛ غم نگیرم،
بده آرامشی ؛ ماتم نگیرم،
خدایا از شهامت بی نصیبم،
شهامت ده که آرامش بگیرم،
خدایا ؛ این تفاوت بر من آموز،
که در گمراهی مطلق نمیرم،
ابرها به آسمان تكيه ميكنند، درختان به زمين و انسانها به مهربانی يكديگر...
گاهی دلگرمی يک دوست چنان معجزه ميكند كه انگار خدا در زمين كنار توست.
جاودان باد سايه دوستانی كه شادی را علتند نه شريک،
و غم را شريكند نه دليل..
@Ancients
"لویی کان"معمار برجسته در بازدیدی که از اصفهان داشته است در وصف مسجدشیخ لطف الله اینچنین میگوید:
من فقط در عالم خیال و با جوهری از طلا و نقره میتوانم چنین اثری را تصور کنم!
@Ancients
عکسی نایاب از اولین هواپیمای خریداری شده تاریخ ایران،این هواپیما درسال۱۳۰۱شمسی از آلمان برای ارتش خریداری شد تااز آن به عنوان هواپیمای ارتباطی و ترابری نظامی بهره برداری شود.
@Ancients
جامی برجسته ترين فارسی سرای قرن پانزدهم ميلادی؛ فرد صاحب مقامی را بزرگوار ميتوان خطاب كرد كه فروتن باشد و با حوصله و شكيبایی تمام به سخن ديگران، از جمله انتقاد و گلايه گوش دهد و نامه ها و مراسله ها را با دقت بخواند و به گوش گيرد و ترتيب اثر دهد!
@Ancients
نمای هوایی از بازار بزرگ کرمان که از میدان ارگ شروع و به میدان مشتاق ختم میشود. هر بخش از بازار کرمان در زمان یکی از فرمانروایان این شهر ساخته شده و به خاطر برخی ویژگیهایش در ایران منحصربهفرد و دارای شهرت جهانی است.
این بازار طولانیترین راسته بازار ایران محسوب میشود و عمدتاً پس از سده هشتم هجری قمری ساخته شدهاست.
@Ancients
نقش برجسته پیروزی شاهپور اول ساسانی بر امپراطوران رومی در تنگ چوگان شلوغ ترین نقش برجسته ی تاریخ ایران باستان است که در نزدیکی شهر کازرون در استان فارس و روبروی شهر تاریخی بیشاپور و در کنار رودخانه شاهپور واقع شده در این نقشه برجسته صد و پانزده پیکر دیده میشود که از این نظر رکوردار نقش برجسته های ایرانی به شمار می آید .
@Ancients
کوه شاه کیخسرو یا کوه شاهِ زنده، در ۳۵ کیلومتری جادهٔ اراک به بروجرد و در شهرستان شازند واقع شده. این کوه به خاطر غاری که در آن وجود دارد یکی از اماکن مقدس و اسطورهای برای زرتشتیان است و هر سال زرتشتیانی از هندوستان و شهرهای ایران جهت بازدید و ادای احترام در این محل گرد هم میآیند.
بر اساس اساطیر شاهنامه، شاهنشاه کیخسرو کیانی پس از ۶۰ سال پادشاهی، دل از دنیا برکند و آماده سفر مینوی میگردد. سران و بزرگان لشکر را در دشتی گرد میاورد و لهراسب را به داشتن فر کیانی معرفی مینماید و او را جانشین خود میکند و خودش آهنگ سفر مینوی میکند. یلان و پهلوانان ایران زمین او را تنها نمیگذارند و با او راهی کوه میشوند.
@Ancients
یکی از 5 چشمه رنگی جهان
جذر و مد قرمز در چابهار، از دیدنیهای سواحل جنوبی استان سیستان وبلوچستان است که بازدیدکنندگان را به تعجب وا می دارد. اوج زیبایی این پدیده در دره لیپار دیدنی است.
@Ancients
مرد فقط مسعود سعادتی معلمی عاشق!
تصاویری نشان میدهیم از عمق محرومیت.از جغرافیای درد یعنی خوزستان.
تصاویرِ راه وحشتناکی که دانشآموزان و معلمی فداکار به نام مسعود سعادتی باید در روستای کُنگُرو اندیکا طی کنند تا به مدرسهای بدون دیوار، بدون چادر و حتی سرپناه برسند.
دق کنیم رواست...
@Ancients
حکایت👌👇👇
آورده اند بازرگانی بود اندک مایه که قصد سفر داشت. صد من آهن داشت که در خانه دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت.اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد.بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت.مرد گفت:آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم اما آنجا موشی زندگی می کرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد.بازرگان گفت:راست می گویی!موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است.دوست اش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته.پس گفت:امروزبه خانه من مهمان باش.بازرگان گفت:فردا باز آیم.رفت و چون به سر کوی رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد.چون بجستند از پسر اثری نشد.پس ندا در شهر دادند.بازرگان گفت:من کلاغی دیدم که کودکی می برد.مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است،چگونه می گویی کلاغ کودکی را ببرد؟بازرگان خندید و گفت:در شهری که موش صد من آهن بتواند بخورد،کلاغ کودکی بیست کیلویی را نتواند گرفت؟مرد دانست که قصه چیست،گفت:آری موش نخورده است!پسر باز ده وآهن بستان.هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن ، کریم و بخشنده باشی ودر هنگام عمل سرافکنده و خجل
📕#کلیله_و_دمنه
@ancients