eitaa logo
تاریخ ایران و جهان باستان
79.8هزار دنبال‌کننده
36.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
13 فایل
ملتی که تاریخ خود را نداند، مجبور به تکرار آن است هر روز با مطالب جالب سیاسی و تاریخی 💐💐 پذیرش تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/4048027657C227a3cbb22
مشاهده در ایتا
دانلود
یادت باشه دنیا گرده‌ ... هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی!! زندگی ساختنی است؛ نه ماندنی.. بمان برای ساختن» نساز برای«ماندن»... گابریل گارسیا مارکز 🗞 @Ancients
هرودوت مورخ یونانی چنین مینویسد که ایرانیان به فرزندان خود از پنج سالگی تا بیست سالگی تنها سه چیز می آموختند: سواری و تیر اندازی و راستگویی. ایرانیان دروغگویی را بدترین عیب ها می دانند و حتی از قرض خواستن خوداری می کنند، زیرا مقروض ممکن است مجبور به دروغ گفتن شود. ایرانیان از آب دهان افکندن و قضای حاجت در معابر و در حضور دیگران خودداری می کردند و حتی در آب روان دست و رو نمی شستند و آب را به کثافت نمی آلودند. ایرانیان از قدیم جوانان را از کودکی به ورزش و دویدن و تحمل سرما و گرما و به کار بردن اسلحه ی گونان و سواری و ارابه رانی عادت می دادند و بزرگترین صفات ایشان رشادت و مردانگی و شجاعت بود. ایرانیان اطفال را در دادگاه حاضر می کردند تا دادرسی را به چشم ببینند و به اصول عدالت و دادگستری آشنا شوند، ایرانیان همسایگان خود محترم می داشتند. به کسانی که در راه حفظ مملکت خدماتی کرده بودند پاداش بزرگ می دادند. از گرفتن رشوه و دزدی و تصرف مال غیر خودداری می کردند. از شکم پرستی و پرخوارگی پرهیز داشتند. هنگام راه رفتن چیزی نمی خوردند. 🗞 @Ancients
نقل است دهخدا مادری داشت بسیار عصبی بود و پرخاشگر؛ طوری که دهخدا بخاطر مادرش ازدواج نکرده بود و پیرپسر مجردی بود در کنار مادرش زندگی می‌کرد. نصف شبی مادرش او را از خواب شیرین بیدار کرد و آب خواست. دهخدا رفت و لیوانی آب آورد مادرش لیوان را بر سر دهخدا کوبید و گفت آب گرم بود. سر دهخدا شکست و خونی شد. به گوشه‌ای از اتاق رفت و زار زار گریست. گفت: «خدایا من چه گناهی کرده‌ام بخاطر مادرم بر نفسم پشت‌ پا زده‌ام. من خود، خود را مقطوع‌النسل کردم، این هم مزد من که مادرم به من داد. خدایا صبرم را تمام نکن و شکیبایی‌ام را از من نگیر.» گریست و خوابید شب در عالم رؤیا دید نوری سبز از سر او وارد شد و در کل بدن او پیچید و روشنش ساخت. صدایی به او گفت: «برخیز در پاداش تحمل مادرت ما به تو علم دادیم.» از فردای آن روز دهخدا شاهکار تاریخ ادبیات ایران را که جامع‌ترین لغت‌نامه و امثال و حکم بود را گردآوری کرد و نامش برای همیشه بدون نسل، در تاریخ جاودانه شد. 🗞 @Ancients
بدنبال افزایش قیمتها و حواله دادن علت وقوع آن بین وزرای دولت اول سازندگی/ مجله گل آقا خرداد 1370 🗞 @Ancients
حقوق پزشکان در سال 1352 🗞 @Ancients
رادیو ضبط سونی مجله تماشا، شهریور ۱۳۵۴ 🗞 @Ancients
شاید ضرب المثل “ارزن عثمانی، خروس ایرانی” رو شنیده باشید. در جریان نبرد نادر شاه با عثمانی ها روزی فرستاده دولت عثمانی با دو گونی ارزن نزد نادرشاه شرفیاب میشود و آنها را در مقابل نادرشاه بر روی زمین میگذارد و میگوید : لشکر ما این تعداد است و از جنگ با ما صرفنظر بکنید. نادرشاه دستور میدهد دو خروس بیاورند و دو خروس را در برابر دو گونی ارزن قرار دهند و خروس ها شروع به خوردن ارزنها میکنند. در این هنگام نادرشاه رو به فرستاده عثمانی میکند و میگوید: برو به سلطانت بگو که دو خروس همه لشگریان ما را خوردند ! 🗞 @Ancients
اهرام مصر از سطح و زیر زمین 🗞 @Ancients
‍ واژه شناسی... " پشيز " يک ضرب المثل کهن تا به امروز در ميان ايرانيان وجود دارد با عنوان " فلان چيز پشيزی ارزش ندارد..." در واقع اين جمله قدمت باستانی داشته است به اين صورت که ﺳﮑﻪﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭﻩ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﻃﻼ ﻭ ﻧﻘﺮﻩ ﻭ ﻣﺲ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﻓﻠﺰﺍﺕ ﻣﺮﮐﺐ‌ ﻣﺲ ﻭ ﻗﻠﻊ ﻭ ﺳﺮﺏ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺳﮑﻪﻫﺎﯼ ﺯﺭﯾﻦ ﺭﺍ ﺩﯾﻨﺎﺭ ﻭ نقره ﺭﺍ ﺩﺭهم، ﻭ ﭘﻮﻝ خرد ﻣﺴﯿﻦ کم ارزش را " پشيز " ﻣﯽﻧﺎﻣﯿﺪﻧﺪ... پشيز نام پول خرد کم ارزش در جامعه ايران ساسانی بوده و همين ضرب المثل در پيش از اسلام در ميان ايرانيان ساسانی رواج داشته که وقتی به موردی کم ارزش برميخوردند گفته ميشد که: پشيزی نمی ارزد... تصوير اين متن سکه پشيز با چهره خسرو دوم (خسروپرویز) را نشان ميدهد... « با سپاس گردآوری و نگارش افتخار روحی فر » 🗞 @Ancients
‌انار ساوه و تصویری از فاطمه عصمت‌الدوله دختر ناصرالدین‌شاه در عمارت باغ فردوس. به بزرگی انارها دقت کنید ! 🗞 @Ancients
حیاط خانه ، واسه قدیمی‌ها ، جدا از خاطرات ، کارایی زیادی داشت هم جایی بود واسه دورهمی ، هم حوضی داشت واسه شستشو و آب تنی، هم باغچه داشت واسه سبزی کاری و گلکاری و کاشت درخت میوه ، حقیقتاً قدیمی ها میدونستن چگونه از زندگی و دورهمی لذت ببرند. 🗞 @Ancients
مدرسه غیاثیه خرگرد از مدارس ۴ ایوانی و بسیار زیبای دوره شاهرخ تیموری است که محل تجمع دانشمندان و بزرگان ایران زمین بوده است. در روستای غیاثیه در پنج کیلومتری جنوب شرقی خواف و بر سر راه تربت حیدریه در فاصله ۲۷۸ کیلومتری مشهد از مدارس چهار ایوانی و آجری ایران که به سعی پیر احمد خوافی ساخته شده است. این مدرسه اثری بر جای مانده از شهر خرگرد قدیم در خراسان است. تاریخچه شکل‌گیری بنا شاهرخ شاه تیموری همچون پدرش تیمور و فرزندش الغ‌بیگ (Ulugh Beg) همواره از خردمندان معماری، با صرف هزینه‌ زیاد حمایت می‌كرد. شاهرخ در سال ۸۸۵ هجری قمری درگذشت و الغ‌بیگ سه سال پس از وی دیده از جهان فرو بست. هنرمندان معاصر جانشین شاهرخ و الغ‌بیگ در ماوراء‌النهر خراسان در هنر معماری نوآوری كمتری نسبت به گذشتگان از خود نشان دادند كه تنها بنای قابل مقایسه این دوران با ابنیه زمان شاهرخ مسجد كبود تبریز است كه بنای آن در سال ۸۸۷ هجری قمری پایان یافت. 🗞 @Ancients
نابینایان ایران توانایی خواندن و نوشتن خود را مدیون کشیشی آلمانی هستند که نخستین آموزشگاه نابینایان را در سال۱۳۰۴در شهر تبریز بنیان نهاد. رنست یاکوب کریستوفل، کشیش آلمانی، پس از چند سال تدریس، تبریز را به مقصد اصفهان ترک کرد و در این شهر آموزشگاهی تازه برای نابینایان به راه انداخت. آموزشگاه بچه‌های نابینا در شهر تبریز. کشیش کریستوفل به دانش‌آموزان این آموزشگاه خط و زبان فارسی آموخت و الفبای بریل را برای فارسی‌زبانان ابداع کرد. تا پیش از تأسیس آموزشگاه نابینایان کریستوفل در تبریز و اصفهان، نابینایان در ایران از هیچ امکانی برای تحصیل و سواد آموزی برخوردار نبودند کشیش کریستوفل نیمی از زندگی خود را صرف بنای سازمان‌های آموزشی و پرورشی برای نابینایان در ترکیه و ایران کرد. افشين استدآبادی كه از آخرين شاگردان كشيش كريستوفل بوده درباره‌ی او «با اينكه هميشه با ما مهربان بود، جذبه‌ صدايش طوری همه را می‌گرفت كه كسی در برابرش سر و صدا نمی‌كرد. مرد ۸۰ ساله موسيقی، خط بريل، بيولوژی، فارسی و آلمانی درس می‌داد. 🗞 @Ancients
در میانه قرن نوزدهم میلادی تجارت جهانی تریاک در هر دو زمینه تولید و فروش در دست انگلیس بود. با ابتکار این کشور کشاورزان ایران به کاشت خشخاش و تولید تریاک روی آوردند. کشاورز ایرانی در قطعه زمینی که گندم می‌کاشت، تغییر رویه داد و به کاشت خشخاش دست زد زیرا که با کشت خشخاش، سه برابر سود عاید خود می‌کرد، چون انگلیسی‌ها برای تشویق کشاورزان، تریاک را گران می‌خریدند. ایران در آن دوران گندم، ابریشم، شال، پارچه و... صادر می‌کرد، ولی از این پس ایران کم‌کم همه زمینه‌های صادراتی را از دست داد و چون در بازار انگلیس و جهان نیاز به تریاک بود و انگلیسی‌ها بخش اعظم تجارت بین‌المللی تریاک را در دست داشتند، سرزمین ایران را جولانگه این تجارت کردند. کنسول انگلیس در تهران در سال ۱۸۶۷ میلادی، پس از سالیان نه‌چندان دور فعالیت در این زمینه به کشورش گزارش داد: به‌نظر می‌‌رسد که تقاضا برای تریاک خوب است و انتظار می‌رود که امسال سه برابر بیشتر از حد معمول به چین صادر شود. رشد تولید تریاک در آن دوران سرسام‌آور بود، به‌طوری که در سال ۱۸۵۹ میلادی ۳۰۰ صندوق و در ۱۸۸۹ میلادی مقدار ۱۸۸۶ صندوق تریاک از ایران صادر شد. 🗞 @Ancients
در ۲۱ سالگی در تجارت شکست خورد. در ۲۲سالگی در انتخابات مجلس شکست خورد. در ۲۴ سالگی بار دیگر در تجارت شکست خورد. در ۲۶ سالگی همسر مورد علاقه‌اش را از دست داد. در ۲۷سالگی ناراحتی اعصاب گرفت. در ۳۴ سالگی در رقابتهای کنگره شکست خورد. در ۴۵ سالگی برای رسیدن به مقام سناتوری شکست خورد. در ۴۹ سالگی بار دیگر برای رسیدن به مقام سناتوری شکست خورد. در ۵۲سالگی به عنوان رئیس جمهـور امریکا برگزیده شد. نام او «ابراهام لینکن» است. اگر تمام این شکست‌ها را می‌پذیرفت آیا می‌توانست رییس جمهور شود؟ حتما نه. 🗞 @Ancients
با دیدن این مطلب در یک سایت خارجی کلی کیف کردم، اصلا به به آقا 😍 طبق گفته این رسانه، تا 400 سال قبل از میلاد، مهندسان ایرانی یخچال‌هایی رو طراحی کرده بودند که به کمک اون می‌تونستن در اواسط تابستان، اونم در وسط صحرا، هم یخ داشته باشند و هم مواد غذایی رو سالم نگه دارند! ایرانی‌ها یخ رو در زمستان از کوه‌های مجاور به مقدار زیاد می‌آوردند و در این یخچال یا گودال یخ ذخیره می‌کردند. از این یخ‌ها برای خنک کردن غذاهای سلطنتی در روزهای گرم تابستان، تهیه فالوده، بستنی و دسر سنتی ایرانی هم استفاده میشد. درسته شاید ما خیلی تمدن خودمون رو جدی نگیریم، ولی انصافا خفن بودیما :) 🗞 @Ancients
شعری که مردم به هنگام محاصره کرمان از برج و بارو‌های شهر برای آغامحمدخان خواندند و به قیمت جان و بیناییشان تمام شد: آغ ممد خان اخته مثل زنی‌ شلخته قدت میاد رو تخته این هفته یا اون هفته 🗞 @Ancients
خانه پدری جلال آل‌احمد میوه‌فروشی شد😐🤦‍♂ تصویر سمت چپ وضعیت خانه پدری جلال در سال ۹۸ را نشان می‌دهد و عکس سمت راست، تصویری است که اخیراً از این خانه ۱۰۰ ساله گرفته شده است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ 🗞 @Ancients
اگر جنگی در بگیرد، هیچ رئیس جمهوری در آن کشته نخواهد شد ! اگر اقتصاد کشوری فرو بپاشد، رئیس جمهور آن ورشکسته نخواهد شد و بانک کاخ ریاست جمهوری را مصادره نخواهد کرد اگر کشوری به ورطۀ قحطی و تورم شدید بیافتد ، رئیس جمهور از فکر گرسنگی زن و بچه اش دیوانه نخواهد شد! رئیس جمهورها از راه انداختن هیچ دعوایی ترس ندارند، چون کتک ها را کسان دیگری می خورند... 👤 آبراهام لینکلن 🗞 @Ancients
بعد از ۴۰ سال عکس پایینی رو گرفتن...! 🗞 @Ancients
ای دوست بيا تا غم فردا نخوريم اين يک دم عمر را غنيمت شمريم فردا كه از اين دير كهن درگذريم با هفت هزار سالگان سر به سريم خیام 🗞 @Ancients
لباس هاى قذافی حاکم سابق لیبی برگرفته از لباس هدیه آوردنگان لیبایی به همراه ردای همراه آنها در آپادانای تخت جمشید بود. قذافی لباس سنتى اجداد خود را میپوشید و در سفرهاى خارجه هميشه چادر ميزد! 🗞 @Ancients
گزارشی درباره ساخت فرودگاه امام فعلی در روزنامه اطلاعات سال ۱۳۵۱ 🗞 @Ancients
متنی فوق العاده زیبا و خواندنی... قدیما ﺣﺮﻳﻢ ﺧﺼﻮصی ﻧﺒﻮﺩ، حتی ﺣﻤﺎﻣﺶ ﻋﻤﻮمی ﺑﻮﺩ، ﻭلی ﭼﺸﻢ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﻫﺮﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩ. ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﺎی کسی ﺟﻠﻮی کسی ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ، ﻭلی ﭘﺸﺖ ﭘﺎ ﺯﺩﻥ ﻫﻢ ﻧﺒﻮﺩ. ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺣﺮفی ﺗﻮی ﺩﻟﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ، حرفی ﻫﻢ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ کسی ﻧﺒﻮﺩ. ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺑﺮﮔﺮ ﻭ ﭼﻨﺠﻪ ﻭ ﺑﺨﺘﻴﺎﺭی ﻧﺒﻮﺩ، ﮊﻟﻪ ﻭ ﭘﺎی ﺳﻴﺐ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻧﻮﻥ ﻭ ﭘﻨﻴﺮ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭﺝ ﻛﻼﺳﺶ ﺗﻮﻱ ﺳﺒﺰی ﻭ ﺍﻧﻮﺍﻉ ترشی ﻭ ﺁﺵ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﺭﻧﮓ ﺳﺎﻝ ﻧﺒﻮﺩ، ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎی ﺭﻧﮕﺎﻧﮓ ﻧﺒﻮﺩ، ﭘﻴﺮﻫﻦ شیک ﻭ بی ﺧﻂ ﻭ ﻳﻘﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﻫﺮ چی ﺑﻮﺩ ﺗﻮی ﺑﻘﭽﻪ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻴﺮﻫﻦ ﻣﻦ ﻭ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻫﺮچی ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍی ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺑﺮﺍی ﻫﻤﻪ ﺑﻮﺩ، ﺁﺭﺯﻭی ﻳﻪ ﺑﭽﻪ ﭘﻮﺷﻴﺪﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﻴﺪ ﭘﺎﺭﺳﺎﻝ ﺩﺍﺩﺍﺵ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ ﭘﻮلی ﻧﺒﻮﺩ، ﻭلی ﺩﻟﻬﺎ ﺧﻮﺵ ﺑﻮﺩ. ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯﺍ... 🗞 @Ancients
در یکی از روستاهای ایتالیا، پسر بچه شروری بود که دیگران را با سخنان زشتش خیلی ناراحت می کرد. روزی پدرش جعبه ای پر از میخ به پسر داد و به او گفت: هر بار که کسی را با حرفهایت ناراحت کردی، یکی از این میخها را به دیوار انبار بکوب. روز اول، پسرک بیست میخ به دیوار کوبید. پدر از او خواست تا سعی کند تعداد دفعاتی که دیگران را می آزارد ، کم کند. پسرک تلاشش را کرد و تعداد میخهای کوبیده شده به دیوار کمتر و کمتر شد. یک روز پدرش به او پیشنهاد کرد تا هر بار که توانست از کسی بابت حرفهایش معذرت خواهی کند، یکی از میخها را از دیوار بیرون بیاورد. روزها گذشت تا اینکه یک روز پسرک پیش پدرش آمد و با شادی گفت: بابا، امروز تمام میخها را از دیوار بیرون آوردم! پدر دست پسرش را گرفت و با هم به انبار رفتند، پدر نگاهی به دیوار انداخت و گفت: آفرین پسرم! کار خوبی انجام دادی. اما به سوراخهای دیوار نگاه کن. دیوار دیگر مثل گذشته صاف و تمیز نیست. وقتی تو عصبانی می شوی و با حرفهایت دیگران را می رنجانی، آن حرفها هم چنین آثاری بر انسانها می گذارند. تو می توانی چاقویی در دل انسانی فرو کنی و آن را بیرون آوری، اما هـزاران بـار عذرخواهـی هم نمی تواند زخم ایجاد شده را خوب کند. 🗞 @Ancients