خیابان تختجمشید(طالقانی کنونی)، مقابل بیمارستان کودکان تهران، سال ۱۳۵۰
🗞 @Ancients ⏳
در شهر رشت بر حسب اتفاق در خیابان سعدی رشت به مزاری رسیدم و با سرگذشتی عجیب آشنا شدم
منطقه ای بود متعلق به هموطنان ارمنی و در آن منطقه مزاری بود متعلق به یک انسان آزاده به نام آرسن میناسیان
بعدها وقتی در مورد آرمن جستجو کردم بیشتر با این آزاده مرد آشنا شدم.
@Ancients
تاریخ ایران و جهان باستان
در شهر رشت بر حسب اتفاق در خیابان سعدی رشت به مزاری رسیدم و با سرگذشتی عجیب آشنا شدم منطقه ای بود م
آرسن در شهر رشت زاده شد دوران ابتدایی را در همان شهر سپری نمود در ایامی که فقر در ایران همه گیر شده بود روزی مادرش برای آرمن پالتویی خریداری میکند و در هنگام عزیمت به مدرسه به وی میپوشاند اما در برگشت آرمن پالتو را بهمراه نداشت وقتی با سوال مادر روبرو میشود میگوید یکی از همکلاسهای مسلمانش لباس مناسب نداشته پالتو را به وی بخشیده است.
بعدها آرسن به داروسازی تجربی رو آورد و شهرت آرمن از همینجا شروع شد آن مرد بزرگ متعدد مشاهده میکرد که افرادی هستند که هزینه داروهای خود را ندارند یا بدلیل فقر اصلا دسترسی به دارو ندارند و آنزمان هم ایران دچار فقری فراگیر بود.
آرسن با هزینه خودش شبها نیمه شبها بسمت تهران راه می افتاد و صبح هنگام در تهران داروهای مورد نیاز نیازمندان را خریداری یا تهیه میکرد یا مواد آنرا تهیه میکرد و سپس ظهر هنگام خودش را به رشت میرساند و از بعد از ظهر داروهایی مورد نیاز مردم فقیر را به یک سوم قیمت واقعی بین ایشان توزیع میکرد در ابتدا عده ای علیه آن ابرمرد دست به اتهام سازی و شایعه پراکنی زدند و با تاکید بر ارمنی بودن وی ،داروها را حرام و... میدانستند و چند مرتبه آرمن بخاطر همین ناجوانمردیهای و اتهامات به زندان افتاد اما آن آزاده مرد عزم داشت که مسیح رشت شود زندگی خود را فروخت و داروخانه ای راه انداخت کم کم مردم رشت و نواحی اطراف آن به نیات آن آزاده مرد اعتماد کردند داروخانه آرسن تبدیل شد به قبله و ماوای بیپناهان و مستضعفان رشت اما آرمن خسته نشد آنقدر پیش رفت و بزرگ مردی به خرج داد تا علمای رشت به زیارت او رفتند آنزمان امام جماعت مسجد جامع رشت در اختیار آیه الله ضیابری بود آیه الله به حریم و آزادگی آرمن اعتقاد پیدا کرد و دست در دست آن ابرمرد گذاشت و اولین داروخانه شبانه روزی ایران را در شهر رشت بنا نهادند مردم فقیر خطه گیلان از هر دین و مذهب به داروخانه آرمن هجوم می آوردند تجار شهر پول خود را به آیه الله ضیابری میدادند و آیت الله ضیابری نیز پول را دودستی تقدیم آرمن مینمود تا صرف هزینه دارو و درمان فقرا شود.
بعدها آیت الله ضیابری و آرسن میناسیان برای سر و سامان دادن سالمندان بی سرپرست اولین سرای سالمندان ایران را در شهر رشت و با هزینه شخصی و کمک بازاریان رشت تاسیس نمودند و بدون حتی یک ریال کمک از دولت وقت پذیرای سالمندان بیمار و بی کس و کار از سراسر ایران شدند
پس از رشت آرسن تلاشی وافر را برای سرای تاسیس سالمندان در تهران مبذول داشت و توانست با زحمت و مرارت زیاد سرای سالمندان کهریزک را بنا نهد که هر سه بنای خیر آرمن تا کنون به فعالیت خود ادامه میدهند
هم داروخانه شبانه روزی رشت و هم سرای سالمندان رشت و هم سرای سالمندان کهریزک
در سال ۱۳۵۶ آن آزاده مرد در حالی که در سرای سالمندان رشت در حال خدمات رسانی بود در هنگام کار درگذشت و مردم خطه گیلان را در عزای فراق خود گذاشت روز بعد شهر رشت از هجوم جمعیت به صحرای محشر تبدیل شد جا برای سوزن انداختن نبود مردم گیلان از هر فرقه وایین آمدند و عظمتی خلق شد بنام (تشیع مسیح رشت )
جنازه ساعتها روی دست مردم بود و امکان دفن پیدا نمیکرد بر روی تابوت یک مسیحی چندین عمامه سادات بزرگ گیلان گذاشته شده بود مردم تکبیر گویان و صلوات فرستان جنازه یک ارمنی را تشییع میکردند در ابتدا مسلمانان اجازه دفن آن ابرمرد در قبرستان ارامنه را نمیدادند و میخواستند او را در قبرستان مسلمانان دفن کنند اما با میانجیگری علما و صرف وقت زیاد جنازه به کلیسای رشت رسید ساعتها مردم رشت کلیسا را مانند کعبه ای در برگرفتند و آنروز مسلمان و ارمنی یه کعبه داشتند و آنهم کلیسای کوچک رشت بود نهایتا جسد آن آزاده مرد را در همانجا دفن کردند
آری آرسن میناسیان عنوان مسیح رشت را پیدا کرد و در هنگام مرگ سر سوزنی مال یا اموال در این دنیا نداشت اما دنیایی را در سوگ خود نشاند.
🗞 @ancients
روز تولد، به وقت تنهایی!
سال 2010،روز تولدش،کیانو رفت نانوایی و با یه شمع و بریوش خرید،اونم جلوی نانوایی خورد و افرادی که برای صحبت با او ایستاده بودند به قهوه مهمان کرد.
۳سالهبود که پدرش ولش کرد و ناچار ۳تا ناپدری بزرگش کردن.
رویاش این بود که بازیکن هاکی بشه که
تو یه تصادف آرزوش دود شد رفت هوا.
دخترش موقع زایمان فوت کرد.
همسرش تو حادثه رانندگی کشته شد.
بهترین دوستش،ریور فینیکس،بخاطر مصرف و اوردوز از بین رفت
خواهرش سرطان خون داره و حال خوبی نداره.
"کیانو ریوز" تو یه آپارتمان کاملا معمولی زندگی میکنه و عاشق گشت توی شهره و اغلب هم متروی نیویورک دیده میشه.
وقتی مشغول بازی تو فیلم «خانه دریاچه» بود، اتفاقی صدای گریه دستیار تولید رو شنید که اگر 20 هزار دلار به بیمارستان نده خونه ش رو ازش میگیرن و این مبلغ بوسیله خود کیانو پرداخت شد.اون در دوران حرفهای مبالغ هنگفتی به بیمارستانها اهدا کرده.
در یک مورد ۷۵میلیون دلار از سهم ماتریکس رو به سازمانهای خیریه داده. سال 1997 پاپاراتزیها(عکاسای مخفی) اونو دیدن که یه روز صبح بین بیخانمانها میچرخه و به حرفاشون گوش میده و بهشون کمک میکنه
🗞 @Ancients ⏳
ایرج اعتصام درگذشت
ایرج اعتصام معمار معاصر و شهرساز بود که در سن ۹۲ سالگی و در شهر سن خوزه آمریکا درگذشت. این هنرمند مدیریت و طراحی پروژههایی مانند مجموعه حرم شاهچراغ شیراز، پردیس دانشگاه سیستان و بلوچستان، شهر جدید لتیان، مجموعههای جهانگردی محلات، سرعین اردبیل، لاهیجان و ... را برعهده داشته است.
🗞 @Ancients ⏳
تقویم سال 1402
زمان دقیق تحویل سال 1402، ساعت ۰۰ و ۵۴ دقیقه و ۲۸ ثانیه بامداد سه شنبه (۱۴۰۲/۱/۱) خواهد بود.
نماد این سال خرگوش است.
خرگوش نماد ذکاوت، سرعت، تولد دوباره و امید است. امید که همه این خوبیها در سال جدید و در تمام زندگی، قرین همه انسانها باشد.
🗞 @Ancients ⏳
کیا این آدامس ها رو یادشونه؟؟
آدامس love is....
🗞 @Ancients ⏳
تصویری از نشریهی ملانصرالدین
در مورد مسائل و حقوق زنان
10 مارس 1907
به اسب و زن، اعتباری نیست.
🗞 @Ancients ⏳
کارل هاینتس اشتوکهاوزن درحال آمادهسازی کنسرتش در بازار شیراز، در جریان جشن هنر شیراز، سال 51 خورشیدی.
🗞 @Ancients ⏳
جالبه بدونید فتحعلی قاجار ۱۰۰۰ همسر و چند صد فرزند داشت ، طوری که مردم آن زمان به کنایه میگفتن « کک و شتر و شاهزاده همه جا ریخته »
🗞 @Ancients ⏳
گزنفون مورخ یونانی میگوید كه کوروش هخامنشى معتقد بود هیچکس لیاقت حکومت ندارد مگر اینکه از لحاظ خصایل انسانی و اخلاقی تواناتر از زیردستانش باشد!
🗞 @Ancients ⏳
عراقی ها وقتی خرمشهر را تصرف کردند به روی دیوارها نوشتند «جِئنا لِنَبقی» : آمده ایم که بمانیم»
۲سال بعد وقتی خرمشهر آزاد شد شهید بهروز مرادی زیر همان نوشت: «آمدیم اما نبودید!»
🗞 @Ancients ⏳
📗داستان ضرب المثل
« ﻓﻼﻧﯽ ﺩﻭﺩﭼﺮﺍﻍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ »
ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ
ﺭﻭﻏﻦ ﭼﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﺷﺐ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﻮﺩ ﻭ
ﭼﺮﺍﻍ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻧﺸﻮﺩ، ﻓﺘﯿﻠﻪﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ
ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻧﻤﯽﮐﺸﯿﺪﻧﺪ .
ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﺍﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺣﺮﺍﺭﺕ ﻓﺘﯿﻠﻪ،
ﺭﻭﻏﻦ ﯾﺎ ﻧﻔﺖ ﻣﺨﺰﻥ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﺎﻻ ﻧﮑﺸﺪ ﻭ
ﻣﺼﺮﻑ ﻧﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻧﻮﺭ ﺿﻌﯿﻒ، ﺷﺐ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺻﺒﺢ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﯿﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺭﻭﻏﻦ ﯾﺎ ﻧﻔﺖ ﺑﻪ
ﻗﺪﺭ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺯ ﻣﺨﺰﻥ ﺑﻪ ﻓﺘﯿﻠﻪ ﻧﻤﯽﺭﺳﯿﺪ. ﻟﺬﺍ
ﺩﻭﺩ ﻣﯽﺯﺩ ﻭ ﻓﻀﺎﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﺍ ﺩﻭﺩ ﺁﻟﻮﺩﻣﯽﮐﺮﺩ.
ﻓﺮﺩ ﺩﻭﺩ ﭼﺮﺍﻍ ﺭﺍ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﻪ
ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽﺩﺍﺩ .ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ
ﻟﺤﺎﻅ ﻋﻠﻤﯽ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻠﻨﺪﯼ
ﻣﯽﺭﺳﯿﺪ ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪﮐﻪ ﻓﻼﻧﯽ ﺩﻭﺩ ﭼﺮﺍﻍﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
🗞 @Ancients ⏳
ملایی در حال مووعظه روی منبر صحبت از کمک به فقیر و مستحق و انفاق و ایثار و اینگونه چیزها میکرد و میگفت هر که یکی در اینجا بدهد خدا ده تا و اگر صد تا بدهد خدا هزار تا تلافیش میکند. از قضا پسر ملا پای منبر نشسته بود وقتی اینها را شنید بلند شد و به طرف خانه رفت و هرچه گدا سر راهش بود با خود به خانه برد و هرچه در خانه داشتند داد دست گداها. تکه های آخر وسایل خانه بود که پدر سر رسید و دید جمعیتی جلوی خانه جمع شدند وقتی جلو آمد و قضیه را فهمید پسرک را با ۷، ۸ سیلی چپ و راستش کرده گفت: فلان فلان شده من اینها را برای مردم گفتند که بیاورند به ما بدهند و این جور که تو فهمیدی ما به مردم بدهیم!
مأخذ
حاجی دوباره، جعفر شهری. باشگاه ادبیات 1356
🗞 @Ancients ⏳
مردی در مجلسی گفت: زن مثل کفش است!
هر وقت کهنه شد می شود
آن را عوض کرد و یک نو به پا کرد!
حکیمی در آن میان نشسته بود.
گفت: حرف این مرد کاملا درست است!
برای مردی ک خود را در حد پا بداند
زن همچون کفش است.
اما مردی که خود را چون پادشاه ببیند
زن همچون تاج است!
🗞 @Ancients ⏳
زن وشوهری بیش از 60 سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر مخفی نمیکردند مگر یک چیز: یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد.
در همه ی این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود و در مورد جعبه فکر نمی کرد. اما بالاخره یکروز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند.
در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع رجوع میکردند پیرمرد جعبه کفش را از بالای کمد آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده که همه چیز را در مورد آن جعبه به شوهرش بگوید. واز او خواست تا در جعبه را باز کند. وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و دسته ای پول بالغ بر 95 هزار دلار پیدا کرد. پیرمرد در این باره از همسرش سوال کرد.
پیرزن گفت: ”هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم مادر بزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم باید ساکت بمانم و یک عروسک ببافم.”
پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. تمام سعی خود را به کار برد تا اشک هایش سرازیر نشود. فقط دو عروسک در جعبه بودند. پس همسرش فقط دو بار در طول تمام این سا لهای زندگی و عشق از او رنجیده بود. از این بابت در دلش شادمان شد.
سپس به همسرش رو کرد و گفت: ”عزیزم، خوب، این در مورد عروسک ها بود. ولی در مورد این همه پول چطور؟ اینها از کجا آمده؟”
پیرزن در پاسخ گفت: ” آه عزیزم، این پولی است که از فروش عروسکها بدست آورده بودم
مهربان باشیم!
🗞 @Ancients ⏳
بزرگترین قبرستان جهان، قبرستان وادی السلام در شهر نجف عراق می باشد.
مساحت اين قبرستان مسلمين، در حدود 1486 هکتار بوده و از 1400 سال قبل تاکنون برای مردم نجف شناخته شده است!
🗞 @Ancients ⏳
مرکز شهر سئول، پایتخت کشور
کره جنوبی، یکی از کشورهای بزرگ
صنعتی حال حاضر جهان ۱۱۸ سال قبل!
🗞 @Ancients ⏳
در ایران باستان فردای "شب یلدا"، روز برابری بود و همه از جمله پادشاه لباس ساده اى میپوشیدند تا یکسان باشند و کسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و کارها داوطلبانه انجام میگرفت!
🗞 @Ancients ⏳
واژه کیش مات در اصل از واژه فارسی شاه مات بمعنی شاه بی دفاع یا شاه موردحمله بی آنکه مرده باشد، است. این تصوركه شطرنج از جهان اسلام به اروپا آمده و كيش مات از ريشه عربى بمعنی شاه مرده است، اشتباه است
🗞 @Ancients ⏳
الان رو نگاه نکنید که دلار روزی هزارتومن زیاد میشه و همه چیز هر روز گرونتر میشه! اسناد به جا مانده از دوره هخامنشی نشون میده در زمان داریوش بزرگ برای مواد غذایی مهم که در خوراک روزانه مردم اهمیت داشت قیمت و تعرفه ثابتی تعیین شده بود و تا اواخر دوره هخامنشیان نیز ثابت موند. زمانی که تورم هنوز تعریف نشده بود...
از کتاب داریوش و ایرانیان، والتر هینتس
🗞 @Ancients ⏳
در سیاست و در طبابت هر کس وعده زیاد بدهد، شارلاتان است
👤کارل پوپر
🗞 @Ancients ⏳