الماس كوه نور بر روى تاج ملكه الكساندرا - ١٩٠٥ میلادی
اين الماس که اكنون در برج لندن
و بر روی تاج ملکه الیزابت نگهداری
می شود، سالها در ميان حاكمان هندو
مغول و بريتانيایی دست بدست شد.
پس از شکست شاه شجاع از سردار هندی ملقب به شیر پنجاب، الماس مزبور توسط سردار نامبرده به هند عودت شد و بعدها به دست کمپانی هند شرقی بریتانیا افتاد. در سال ۱۸۷۷ رسما اعلام شد این الماس در اختیار ملکه ویکتوریا امپراتور بریتانیا در دوران استعمار بریتانیا بر هند است و اینک بر تارکتاج سلطنتی بریتانیا میدرخشد.
@ancients
در روزگاری که هنوز خبری از تلسکوپ و دوربین های پیشرفته نبود، خواجه نصیر طوسی رصدخانه ای را در سال 638 هجرى بنا کرد (رصدخانه مراغه) که سال ها بعنوان پیشرفته ترین رصد خانه جهان شناخته میشد!
اين رصدخانه فقط مخصوص رصد ستارگان نبود و یک سازمان علمی گسترده بود که بیشتر شاخههای دانش درس داده میشد و مشهورترین دانشمندان آن عصر در آنجا جمع شده بودند.
@ancients
مسجد آدم کش در شهرری!
علاّمه نهاوندى در کتاب راحة الروح داستان مسجد آدم کش را نقل و اشاره کرده به گفتار مولوى که گوید:
یک حکایت گوش کن اى نیک پى
مسجدى بود در کنار شهر رى
هر که در وى بى خبر چون کور رفت
مسجدم چون اختران در گور رفت
در نزدیکى ابن بابویه مسجدی بود که معروف شده بود به مسجد آدم کش، مسجدی که امروز به مسجد ماشاالله معروف است.
هر کس چه غریب و چه شهرى ، چه خودى و چه بیگانه، اگر شب در مسجد می ماند ، فردا جنازه او را از آن مسجد می اوردند و به این سبب کسی از مردم ری شب در آن بیتوته نمی کرد.
غریبهها از آنجا که مطلع نبودند، مى رفتند و شب در آن مى خوابیدند و صبح جنازه و مرده آنها را بر مى داشتند. بالآخره جماعتى از مردم رى جمع شده و خواستند که آن مسجد را خراب کنند، دیگران نگذاشتند و گفتند خانه خداست و محل عبادت و مورد آسایش مسافرین و غرباست، نباید آن را خراب کرد، بلکه بهتر این است که شب درش را بسته وقف کنید و یک تابلو هم نوشته و اعلام کنید که اگر کسى غریب است و خبر ندارد، شب در این مسجد نخوابد؛ زیرا هر کس شب در اینجا خوابیده صبح جنازهاش را بیرون آوردهاند و این چیزى است که مکرّر به تجربه رسیده و از پدران خود هم شنیدهایم و بلکه خود ما هم دیدهایم. پس بر تخته اى نوشته و به در مسجد آویختند. اتفاقا دو نفر غریب گذارشان به در آن مسجد افتاد و آن تابلو را دیده و خواندند. پس یکى از آنها که ظاهرا نامش ماشالله بود میگوید: من امشب در این مسجد مى خوابم تا ببینم چه خبر است. رفیقش او را ممانعت مى کند و مى گوید: با وجود این آگهى که دیده اى، باز در این مسجد مى روى و خودکشى مى کنى؟
آن مرد قبول نکرد و گفت حتما من شب را در این مسجد مى مانم. اگر مُردم که تو خبر را به خانوادهام برسان و اگر زنده ماندم که نعم المطلوب و سرّى را کشف کردهام. پس قفل را گشود و داخل مسجد شد و تا نزدیک نصف شب توقّف کرد خبر نشد. و چون شب از نصف گذشت، ناگاه صدایى مهیب و وحشت زایى بلند شد، آهاى آمدم ـ آهاى آمدم، گوش داد تا ببیند صدا از کدام طرف است، باز همان صدا بلند شد، آمدم، آمدم، آهاى آمدم و هر لحظه صدا مهیبتر و هولناکتر بود. پس آن مرد برخاست و ایستاد و چوب دست خود را بلند کرد و گفت اگر مردى و راست مى گویى، بیا، و چوب دست خود را به طرف صدا فرود آورد که به دیوار مسجد خورد و ناگهان دیوار شکافته شد و زر و طلاى بسیارى به زمین ریخت و معلوم شد دفینه و گنجى در آن دیوار گذارده و طلسم کرده بودند که این صدا بلند مى شود و آن طلسم به واسطه پر جرأتى آن مرد شکست پس طلاها را جمع کرد و صبح از آن مسجد صحیح و سالم با پول زیادى بیرون آمد و از آن همه پول، املاک خریده و از ثروتمندان گردید و آن مسجد را تعمیر و به نام او مسجد ماشاءاللّه معروف گردید.
امامزادگان و زیارتگاههای شهر ری صفحه ۲۱۸ الی ۲۲۰، ناشر، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث قم
@ancients
11.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای لحظاتی هم به دنیای کودکی خود سفر کنید و خاطرات را مرور...
#نوستالژی
@ancients
"مرحوم دهخدا پی در پی سیگار میکشید و خاکستر سیگار و چوب سوخته کبریت را هرجا میرسید میانداخت. از عجایب این بود که قلم و دوات مرتبی نداشت و بارها شد که با سر سوخته کبریت چیزی نوشت و یادداشت کرد. خدا میداند چند بار دیدم که در پی مداد خود میگردد و هرگز به یاد نمیآورد آن را کجا گذاشته است. روی هر کاغذ پاره ای که مییافت یادداشت میکرد. مکرر روی پاکت شیرینی یا میوه و روی کاغذ پارهای که سیگار در آن پیچیده بودند در حضور من چیزی مینوشت. گاهی قوطی خالی کبریت را پاره میکرد و روی چوب سفید آن یادداشتی میکرد."
✔️تهران، 9 مهرماه 1338
سعید نفیسی، خاطرات ادبی و سیاسی و جوانی
🔸وصیت نامه علامه دهخدا روی قوطی سیگار : "فیشهای لغت دردست آقای دکتر معین خواهد بود. از الف تا یاء نوشته شده است. هیچ چیز از آن نباید افزود و کاست." / موزه دهخدا شمیران
@ancients