خلاصه زندگی بعضى از ما، از زبان مولانا
آن یکی خر داشت، پالانش نبود
یافت پالان، گرگ خر را در ربود!
کوزه بودش، آب مینامد به دست
آب را چون یافت، خود کوزه شکست!
🗞 @Ancients ⏳
فرش مشهور ایرانی دوره صفوی با اندازه 2.67 در 1.96 متر و قدمتی بیشتر از 360 سال در سال 2013 با قیمتی سه برابرِ گرانترین فرش فروخته شده به قیمت 33میلیون و 765هزار دلار در آمریکا به فروش رفت!
🗞 @Ancients ⏳
پیر مردی قد خمیده در حال عبور بود، جوانی بی ادب به تمسخر به او گفت:
این کمان را چند خریدی؟
پیرمرد گفت:
گذر زمان به تو هم رایگان خواهد داد، صبر داشته باش..
🗞 @Ancients ⏳
جامعه ایی که در آن پزشک از همه بیشتر محترم باشد؛ مردم آن جامعه بیمارند!
و جامعه ایی که در آن معلم از همه ارزشمند تر باشد؛ مردمش با فرهنگند...
افلاطون
🗞 @Ancients ⏳
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تبلیغ نوستالژی آدیداس قبل از جام جهانی 2006 آلمان 🇩🇪
🗞 @Ancients ⏳
بیت المقدس قبله اول مسلمانان؛ بعد از اسلام تنها دوبار فتح شد
اول توسط عمربن خطاب و دیگری توسط صلاح الدین ایوبی در زمان جنگهای صلیبی؛ که بعدها دوباره بدست صليبيون و نهايتا يهوديان افتاد!
🗞 @Ancients ⏳
در قرن 13 میلادی در اروپا طاعون شایع شد، کلیسا آن را نشانه گناهان یهودیان دانست در نتیجه 12 هزار یهودی در باواریا و استراسبورگ سوزانده شدند. بقیه مردم را نیز طاعون کشت!
🗞 @Ancients ⏳
تف کردن افراطیون به صورت دختران دانشآموز!
از جمله اقدامات زنان آزادیخواه در عصر مشروطه این بود که برای تعلیم و تربیت دختران، با زحمت و صرف هزینههای زیاد، چندین مدرسه تاسیس کردند.
شیخ فضلالله فتوا داد تحصیل دختران و تاسیس مدارس نسوان خلاف شرع است.
کسانی را که طرفدار تحصيل و تربیت دخترها بودند، بابی و بیدین و مخالف اسلام خواندند ... مردمان نادان و جاهل، سر راه معلمان و دخترهایی را که میخواستند به مدرسه بروند میگرفتند و به آنها بیاحترامی میکردند و آنها را بیعفت میخواندند و تف به صورت دخترهای بیگناه میانداختند.
"تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ، مهدی ملک زاده ، جلد سوم ، ص 599
🗞 @Ancients ⏳
در زمان ناصرالدین شاه اولین تلگرافخانه تأسیس شد اما مردم استقبالی نکردند و کسی باور نداشت پیامش با سیم به شهر دیگری برود.
به ناصرالدین شاه گفتند تلگراف خانه بیمشتری مانده و کارمندانش آنجا بیکار نشسته اند.
ناصرالدین شاه دستور داد به مدت یک ماه مردم بیایند مجانی هر چه میخواهند تلگراف بزنند و چون مفت شد همه هجوم آوردند و بعد از مدتی دیدند پیامهایشان به مقصد میرسد و به همین خاطر هجوم مردم روز به روز زیادتر شد در حدی که دیگر کارمندان قادر به پاسخگویی نبودند!
سرانجام ناصرالدین شاه که مطمئن شده بود مردم ارزش تلگراف را فهمیدهاند، دستور داد سر در تلگراف خانه تابلویی بزنند بدین مضمون: «بفرموده شاه از امروز حرف مفت زدن ممنوع!» و اصطلاح حرف مفت زدن از آن زمان به یادگار مانده است...!
🗞 @Ancients ⏳
✅تاریخ بی رحمانه قضاوت می کند
✍️فرهاد قنبری
امروزه اگر نظر اکثریت مردم ایران را در مورد سلسلهٔ قاجار جویا شویم، شاید یک در هزار نفر هم پیدا نکنیم که نظر مثبتی در مورد حتی یکی از حاکمان و پادشاهان عصر قاجار داشته باشد.
قضاوت تاریخ همین است، بیهیچ گونه ترحمی، بیهیچ همدلی و گذشتی..
واقعیت این است که سلسلهٔ قاجار در عصری به قدرت رسید که فاصله و جدایی بزرگی میان کشورهای غرب و شرق رخ دادهبود و جهان به دو بلوک کاملاً متفاوت مدرن غربی و عقبماندهٔ غیرغربی تقسیم شدهبود. حاکمان قاجار در چنین جهانی هر چه سعی می کردند، توان فهم درست جایگاه خود در جهان را نمییافتند و به این دلیل کل قرن نوزده میلادی را چون انسانهایی گیج میان برقراری رابطه و پیمان دوستی با این و آن کشور اروپایی سردرگم بودند.
اشتباه بزرگ و بی انصافی است اگر فکر کنیم قاجارها از روی علاقه و با شکمسیری کامل و دلی بیخیال، خاک ایران را به ثمن بخس گذاشته بودند و خاک کشور را به این و آن خیرات میکردند. فراموش نکنیم که عباسمیرزای قاجار از غم از دست دادن بخشهایی از خاک ایران دق کرد و مرد و باز بهخاطر بیاوریم که فتحعلیشاه قاجار شاید تنها حاکم دوقرن اخیر ایران باشد که به صورت مستقیم با یکی از ابرقدرتهای وقت خود بهمدت بیش از یکدهه جنگیدهاست، هرچند این جنگ به قیمت از دست دادن قسمتهای بزرگی از خاک سرزمین ایران همراه بودهاست. و یا بهخاطر داشته باشیم که هنگامی که هرات از ایران جدا میشود، شاه قاجار آن را در سینی پیش کِش نگذاشته و دودستی تقدیم نمیکند، بلکه چکمهٔ امپراتوری بزرگ دیگر زمان خود، یعنی بریتانیا را بر گردن خود احساس میکند که تا بن دندانمسلح آمادهٔ به خاک و خون کشیدن خوزستان است. و بهخاطر بیاوریم ناصرالدینشاه قاجار را که بر اساس منابع تاریخی متوسط روزانه نزدیک شش ساعت مطالعه داشتهاست و اوست که بارها و بارها تصمیم به انجام اصلاحات میگیرد، اما این ساختار استبدادی هزارسالهٔ حاکم بر این سرزمین اجازه چنین کاری را نمیدهد. و باز بهخاطر بیاوریم مظفرالدینشاهی را که ما صرفاً به سادهلوحی و ابلهی و گذراندن عمر به بطالت میشناسیم، (که در زندگیش جز سه چیز یعنی «خواب و جماع و شکار» باقی امور را بیارزش میدانستهاست) همان پادشاهی است که حاضر میشود از حق الهی دوهزار و چندصد سالهٔ شاهان ایرانی گذشت کرده و بخشی از قدرت خود را با مجلس سهیم شود. (و میدانیم که امضاء حکم مشروطه چه ایثار و ازخودگذشتگی بزرگی در حق جامعهای با سابقهٔ چندهزار ساله استبداد است، ایثاری که حتی پادشاهان و حاکمان بعد از او هم حاضر به تحمل و پذیرش آن نمیشوند)
اما با همهٔ این اوصاف تاریخ قضاوت خود را دارد. تاریخ بدون هیچ همدلی و گذشتی و با بیرحمی کامل قضاوت خواهد کرد. تاریخ نه با ادیب و شاعر و اهل کتاب بودن ناصرالدینشاه و وثوقالدوله کار دارد و نه برای دقکردن عباسمیرزای شکست خورده ارزشی قائل میشود و نه امضاء حکم مشروطه توسط مظفرالدینشاه را موجب اعتبار او میداند. تاریخ در گزینش نهایی خود وقتی به ناصرالدینشاه میرسد، رویترز و تالبوت و قحطی بزرگ و حمام فین کاشان را میبیند و وقتی به فتحعلیشاه مینگرد، بیدرنگ یاد گلستان و ترکمنچای میافتد و هنگامی که در مورد مظفرالدینشاه سخن میگوید، از مرد احمق و سادهلوحی که جز بطالت عمر چیزی نمیدانست مینویسد و از وثوقالدوله جز دریافت رشوه و قرارداد 1919 را بهخاطر نمیآورد..
تاریخ همین است و بیگمان آیندگان در قرنهای آتی وقتی دربارهٔ عصر ما قضاوت میکنند، نگاه و برداشتی متفاوت از ما خواهند داشت. آنها بیهیچ ترحم و گذشتی عصر ما را قضاوت خواهند کرد و این همان رسم و سنت تاریخ است...
🗞 @Ancients ⏳
یک نما، 140 سال اختلاف؛ وقتی میراث فرهنگی و ملی رو به پشیزی نمیگیریم...
بالا: کاخ ناصری در روستای شهرستانک البرز با حضور ناصرالدینشاه.
پایین: همان کاخ که تبدیل به ویرانه شده 140 سال بعد!
🗞 @Ancients ⏳