-مرتضی قلی خان قاجار برادر آقامحمدخان قاجار، اثر ولادیمر بروویکوسکی، موزه سن پطرزبورگ
مرتضی قلی خان که برادر آقامحمدخان قاجار بود از وی شکست خورده و به روسیه رفت و تا آخر عمر در روسیه و آستاراخان ماند، او تزار را تحریک به اقدام علیه ایران می نمود. فرزندان او در دستگاه فتحعلیشاه راه یافته و ازدواج کردند.
🗞 @Ancients ⏳
خانواده ای چادر نشین در بیابان زندگی میکردند. روزی روباهی، خروسشان را خورد و آنها محزون شدند. پس از چند روز، سگ آنها مُرد، باز آنها ناراحت شدند. طولی نکشید که گرگی الاغ آنها را هم درید.
روزی صبح از خواب بیدار شدند، دیدند همه چادر نشین های اطراف، اموالشان به غارت رفته و خودشان اسیر شده اند و در آن بیابان، تنها آنها سالم مانده اند. مرد دنیا دیده ای گفت: راز این اتفاق، این است که چادرنشینانِ دیگر، بخاطر سر و صدای سگ و خروس و الاغهایشان در سیاهیِ شب شناخته شده اند و به اسارت در آمده اند. پس خیر ما در هلاک شدن سگ و خروس و الاغ بود.
در تمام رویدادها و حوادث زندگی صبر پيشه كن و به خدا اعتماد کن!
🗞 @Ancients ⏳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ربات تانک کنترل از راه دور ساخته شده توسط آلمان نازی
🗞 @Ancients ⏳
داریوش برای نخستین بار پادگان و نظام وظیفه را در ايران پایه گذاری کرد و تمام جوانان چه فرزند وزیر و رعیت باید به خدمت میرفتند تا تعلیمات نظامی فرابگیرند و بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند!
🗞 @Ancients ⏳
طی دوران طلایی علوم اسلامی، حقوق یک دانشمند به اندازه حقوق یک قهرمان معروف ورزشی در عصر حاضر بود.
یکی از دلایل رشد و شکوفایی اروپا در قرون وسطی، بهرهگیری از کتابهای دوران طلایی اسلام بود!
🗞 @Ancients ⏳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی از هنر و معماری اصیل و زیبای ایرانی صحبت میکنیم، دقيقا از چى حرف ميزنيم؟
ببينيد👌🏻
🗞 @Ancients ⏳
داریوش بزرگ در نقش رستم خطاب به مردمش ميگوید:
"تو ای بنده! بهترین کار را از توانمندان ندان و بیش تر به چیزی بنگر که از ناتوانان سر میزند!"
🗞 @Ancients ⏳
کارشناسان مدعی شدهاند که داوینچی برای به تصویر کشیدن شاهکار هنریاش "مونالیزا" از یک مدل مرد، صورت مادرش و حتی تصویر خود در آیینه استفاده کرده است.
🗞 @Ancients ⏳
ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی ای دماوند
از سیم به سر، یکی کله خود
زآهن به میان یکی کمربند
تاچشم بشر نبیندت روی
بنهفته به ابر چهر دلبند
👤ملک الشعرا بهار
۱۳ تیر در تقویم ایران روز دماوند است🏔
دماوند کوهی در شمال ایران است که آن را بلندترین قله ایران، و بلندترین کوه آتشفشانی آسیا می دانند.
کوه دماوند در اساطیر ایران جایگاه ویژه ای دارد و در ادبیات و فرهنگ کشور ما مظهر عظمت و پایداری بوده که همین ویژگی موجب شده تا در هنر و ادبیات فارسی در ستایش زیبایی و صلابت آن آثار بسیاری خلق شود.
🗞 @Ancients ⏳
▪️در زمان قاجار، فرد محکوم به اعدام باید از مردمی که برای تماشای اعدامش اومده بودن گدایی میکرد و پول جمع شده رو به مامور اعدام خود میداد که به آن حق تیغ میگفتند!
عکس: اعدام با به توپ بستن!
( زندگی در زمان قاجار واقعا ترسناک بوده!)
🗞 @Ancients ⏳
▪️در ﻋﺼﺮ ﯾﺨﺒﻨﺪﺍﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﯾﺦ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻧﺪ. ﺧﺎﺭﭘﺸﺘﻬﺎ ﻭﺧﺎﻣﺖ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ و ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ :
ﺩﻭﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﻨﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮔﺮﻣﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ. ﻭﻟﯽ ﺧﺎﺭﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺯﺧﻤﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﺷﻮﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ ﻣﯽ ﻣﺮﺩﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﻨﺪ ﯾﺎ ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ، ﯾﺎ ﻧﺴﻠﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮ ﮐﻨﺪﻩ ﺷﻮﺩ. ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﺩﻫﻢ ﺁﯾﻨﺪ. ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺰﯾﺴﺘﯽ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ...
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺑﯽ ﻋﯿﺐ ﻭ ﻧﻘﺺ ﺭﺍ ﮔﺮﺩ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﻓﺮﺩ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ ﺑﺎ ﻣﻌﺎﯾﺐ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﯾﺪ ﻭ ﻣﺤﺎﺳﻦ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ، ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﻴﺐ ﻫﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ، ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎیی ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ میگردیم...
✍🏻 ژان پل سارتر
🗞 @Ancients ⏳
▪️اینم ازون عکساست که آدم ساعت ها
بهش خیره میشه و باورش نمیشه!
دروازه شمیران تهران سال ۱۳۰۵
🗞 @Ancients ⏳
مردی از دیوانه ای پرسید: «اسم اعظم خدا را می دانی؟»
دیوانه گفت: «نام اعظم خدا، نان است اما این را جایی نمی توان گفت»
مرد گفت: «نادان! شرم کن! چگونه اسم اعظم خدا، نان است؟»
دیوانه گفت: «در قحطی نیشابور چهل شبانه روز می گشتم،نه
هیچ جایی صدای اذان شنیدم و نه درِ هیچ مسجدی را باز دیدم؛
از آنجا بود که فهمیدم نام اعظم خدا و بنیاد دین، نان است».
✍🏻مصیبت نامه عطار
🗞 @Ancients ⏳
از آسمان افتاده
محمد ابراهيم خان معمار باشی ملقب به وزير نظام مردي زيرك بود و مدتی حكومت تهران را بر عهده داشت. در طول مدت حكومتش شهر تهران در نهايت نظم و آرامش بود.
روزی يكی به وزير نظام شكايت كرد كه چون عازم زيارت مشهد بودم، خانه ام را براي نگهداری به فلان روضه خوان دادم.
اكنون كه مراجعت كردم مرا به خانه راه نمیدهد و میگوید كه من متصرفم و تصرف قاطع ترين دليل مالكيت است.
وزير نظام بر صحت ادعای شاكی يقين حاصل كرد و روضه خوان غاصب را احضار نمود تا اسناد مالکیت را ارائه دهد. روضه خوان شانه بالا انداخت و گفت:
سند و مدرك لازم ندارد، خانه مال من است زيرا متصرفم.
حاكم گفت: در تصرف تو بحثي نيست، فقط ميخواهم بدانم كه چگونه آن را تصرف كردی؟
روضه خوان كه خيال میكرد وزير نظام از صدای كلفت و کلمات
مسجعی که از ته گلو میگفت از وی حساب میبرد با بی پروايی دوباره جواب داد:
از آسمان افتادم توي خانه و متصرفم. از متصرف مدرك نمیخواهند.
وزير نظام ديگر تأمل را جايز نديد و فرمان داد او را همان جا به چوب و فلک بستند تا از هوش رفت. پس از آنكه به هوش آمد به وی گفت:
میداني كه چرا مجازات شدی؟ برای اینکه من بعد هر وقت خواستی از آسمان بيفتی، به خانه خودت بيفتی نه خانه مردم...
🗞 @Ancients ⏳
این تصویر گفتوگوی صمیمانه سرباز ایرانی و سرباز ترکیهای در نقطه صفر مرزی دو کشور در سال ۱۳۳۰ را نشان میدهد.
@ancients