این متن در سال ۱۳۰۱ نوشته شده... انگار که بعد از ۹۰ سال چندان تغییری در حال ایران حاصل نشده...
”از مردمی که هنوز مشاورشان رمال است و طبیبشان جنگیر، احیاء اقتصادیشان را از فکرهای عامیانه توقع دارند و استقلالشان را با حرف میخواهند نشان بدهند... از چنین فلکزده مردمی چه انتظار میشود داشت؟ هیچ.
ایرانی به میل خود آدم نخواهد شد. سعادت را بر ایران باید تحمیل کرد!
🗞 @Ancients ⏳
بند 229 قانون حمورابی تقریبا 4000 سال پیش :
اگر معماری برای کسی خانه ای بسازد و آن را محکم نسازد و خانه فرو ریزد آن معمار محکوم به مرگ است!
🗞 @Ancients ⏳
ابوعلي سينا میگوید سه نکته را اگر رعایت کنید؛ زندگی آرامی خواهید داشت:
1- وقتی خوشحال هستید قول ندهید.
2- وقتی عصبانی هستید جواب ندهید.
3- وقتی ناراحت هستید تصمیم نگیرید.
🗞 @Ancients ⏳
شعله موفق ترین فیلم تاریخ هند
نوستالژی تمام و کمال ایرانی
یکی از نادر فیلم هایی که مثل گنج قارون و سلطان قلبها چنان در جامعه تب ایجاد کرد که هر ایرانی باید آن را یکبار می دید شعله محصول سال ۱۹۷۵ به کارگردانی رامش سیپی برترین فیلم سینمایی تاریخ هند است که ایرانی ها قبل از انقلاب با آن بسیار خاطره دارند و موسیقی متن آن بی شک به یکی از نوستالژی های بزرگ ایرانی ها تبدیل شده است. بازیگران اصلی فیلم دارمندرا، آمیتا باچان، سانجیو کومار و هما مالینی بودند.صحنه رقص بسنطی با بازی هما مالینی یکی از تاثیر گذار ترین سکانس های تاریخ سینماست . اگر بسنطی از رقصیدن باز می ایستاد راهزنان معشوقه به اسارت گرفته شده او را می کشتند. او آنقدر به پای معشوقه خود رقصید تا به خاک افتاد. .آهنگ این رقص که با صدای Lata Mangishkerاجرا شده است هنوز تاثیر گذار و شنیدنی است. سینمای هند از دهه هفتاد به بعد دیگر موفق به ساخت چنین فیلمی با چنین تاثیر شگرفی در جهان نشد.این فیلم چنان جذاب و جادویی بود که هنرپیشه های فیلم با هم ازدواج کردند.
🗞 @Ancients ⏳
36.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنگ بهادران؛ سربازان روس در ارتش ایران
@ancients
مهرداد دوم یا مهرداد بزرگ (اشک نهم) نهمین شاه ایران از دودمان اشکانی است که از حدود ۱۲۴ تا ۸۷ پ. م سلطنت کرد
لقب «بزرگ» را به دلیل مقتدر بودن و نظم و سازمان دادن به امور ایران به او دادهاند. وی هنگامی به شاهی رسید که ایران از هر سو آماج تهاجم اقوام مختلف شده بود. مهرداد با دلاوری و درایت تمام نواحی اشغال شده را پس گرفت و مرزهای ایران را در شرق تا کوههای هیمالیاو در غرب تا میانرودان رساند. در زمان پادشاهی او ایران و روم هممرز شدند. وی همچنین به اوضاع داخلی ایران نظم و سازمان داد و اقتصاد شکوفایی را پایهریزی کرد.
🗞 @Ancients ⏳
18.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی ژاپنی ها در نگهداری بوئینگ 747 کوتاهی میکنند و فاجعه می آفرینند.
@ancients
میدانستید طرح ترافیک تو تهران، بار اول در زمان ناصرالدینشاه اجرا شد وقدمتی 150ساله داره؟
البته اون موقع فقط مخصوص چهارپایان بود و طبق اون ورود چهارپایان باربر به محوطه میدان ارگ ممنوع شد!
🗞 @Ancients ⏳
SiavoshGerd | سیاوشگرد
سیاوشگرد یا سیاوخشگرد شهری بود که سیاوش پس از پا گذاشتن به توران ساخت. او تا آخر عمر با فریگیس، همسرش، در آنجا زیست و در نهایت بهدستور افراسیاب کشته شد.
مهدی سیدی فرخد در «فرهنگ جغرافیای تاریخی شاهنامه» میگوید این شهر «در مرز چین و نزدیک ختن» است.
در شاهنامه آمده سیاوش پس از عزیمت به توران از شهرهای تَرمذ و چاچ گذشت و وقتی به قَجقارباشی رسید پیران به پیشواز او رفت و آن دو به بهشتکنگ، جایگاه افراسیاب، شدند و سیاوش یک سال در آنجا ماند. سپس افراسیاب بخشی از زمینهای توران را به او بخشید و سیاوش آنجا سیاوشگرد را بنا کرد.
در این قسمت ابیاتی در وصف این شهر در بعضی از نسخ آمده که خالقیمطلق تمام آنها را الحاقی میداند.
منبع:
سیدی فرخد، مهدی (۱۳۹۸)؛ فرهنگ جغرافیای تاریخی شاهنامه؛ تهران: نشر نی.
🗞 @Ancients ⏳
داستانی از دوران #کمونیسم در #شوروی و نبودن #جوهر_قرمز
مردی از آلمان شرقی به سیبری فرستاده شد تا آن جا کار کند. این مرد میدانست که نامههایش را سانسورچیها میخوانند. به همین خاطر قراری با دوستانش گذاشت. گفت که اگر نامهای که از من می گیرید به جوهر آبی نوشته شده باشد یعنی آن چه که من در نامه نوشتهام درست است. اگر با جوهر قرمز نوشته باشم نادرست.
بعد از یک ماه، دوستانش اولین نامه را از طرف وی دریافت کردند. همه متن با جوهر آبی نوشته شده بود. البته در متن نامه آمده بود: "همه چیز این جا عالی است. مغازهها پر از غذاهای خوشمزه است. سینماها فیلمهای خوب غربی پخش میکند. آپارتمانها بزرگ و مجلل است. اما تنها چیزی که این جا نمیتوان خرید، جوهر قرمز است."
🗞 @Ancients ⏳
علی اکبر دهخدا
تصادف شگفت انگیز ی است که دو نویسندهء منتقد و ظریف زبان فارسی هر دو در اصل از شهر قزوین بر خاسته اند، عبید زاکانی و علی اکبر دهخدا؛هر دو تن با نهایت ژرف بینی اوضاع روزگار خود را به باد انتقاد گرفته اند.فکر هر دو دو نکته یاب و دقیق و قلمشان شیرین و طنز آمیز است و بسیار پُر تاثیر. هر دو نویسندهء اجتماعی خوش درخشیدند و آثار ماندنی از خود به جای نهاده اند.(غلامحسین یوسفی)
شوخ طبعی و طنز پردازی دهخدا منحصر به مقالات و اشعار او نبود، بلکه تقریرات و رفتار او با دیگران نیز با لطف و نرمی تمام چاشنی طنز را در خود داشت.
ستار آل بویه حکایت کرده است:وقتی قرار شد، به معرفی یکی از دوستان، برای تهیه یاد داشت های لغت نامه نزد دهخدا بروم و با او در این زمینه کار کنم. تا آن زمان دهخدا را ندیده بودم، نشانی منزل ایشان را گرفتم و رفتم. در اواخر خیابان ایرانشهر به خانه اش رسیدم که دری آهنی و مشبک داشت. بر مدخل دالانی که به فضایی پر درخت باز می شد، کنار در،پیر مردی را دیدم که چمباتمه نشسته و بر دیوار تکیه کرده به آیندگان و روندگان می نگرد. لباسی ساده مرکّب از پیراهنی سفیدِ بلند با شلواری خاکستری به تن داشت و آستین های پیراهن بُر زده بود. از او پرسیدم:منزل آقای دهخدا اینجا ست؟گفت:بلی، شما که هستید؟ گفتم:آمدهام آقای دهخدا را ببینم، با خود ایشان کار دارم. بدون اینکه جوابی بدهد، از جا بر خاست و به طرف داخل منزل راه افتاد و گفت:بیابید. او جلو و من به دنبال وارد خانه شدیم. تصور کردم که پیر مرد خادم خانه است. از دالان و باغچه که خیابانی نیم دایره با درختان سر در هم کرده داشت گذشتیم و به عمارتی دو طبقه و کلاه فرنگی گونه رسیدیم.ایوانچه ای از سوی جنوب در وسط داشت که اتاقی در صدر و دو اتاق در دو طرف آن بود. از پلههای ایوانچه بالا رفت و من هم با او رفتم دِر اتاقِ روبرو را گشود و داخل شد و من، که از لحظه ورود به خانه غرق در خیالات خود بودم و در ذهن خویش کلماتی را می جُستتم که پس از دیدن دهخدا مودبانه مقصود خود را با آن کلمات بیان کنم، وارد اتاق شدم. پیر مرد یک راست به بالای اتاق رفت.نیمکتی آنجا نهاده شده بود، روی آن نیمکت نشست و مرا که همچنان غوطه ور در افکار خود به وسط اتاق رسیده بودم، مخاطب ساخت و، با انگشت اشاره به خود کرد و گفت:حال من دهخدا، بگو چکار داری؟(سید محمد دبیر سیاقی 1359)
هوشنگ اتحاد، پژوهشگران معاصرایران
🗞 @Ancients ⏳