eitaa logo
- اندک سخن -
905 دنبال‌کننده
245 عکس
55 ویدیو
0 فایل
سلام بر امام زمان :) . اندك سخن های اینجا صرفا نظرات ، اعتقادات و تجارب یه انسانه ؛ پذیرفتن یا نپذیرفتنش هم صرفا با شما .. . کپی؟! هرچی بیشتر بهتر ، حلالِ حلالت✌🏼 فوروارد کردی که دیگه نور علی نوره .. . لينک پیام ناشناس سنجاقه📌 من🙋🏻‍♂️: @mirza_1480
مشاهده در ایتا
دانلود
حرف برای گفتن زیاد هست حقیقتا دلمم راضی نمیشد بگم بعضی وقتا بعضی چیزا انقدر قشنگن که باید تو دلت بمونن :) اما خب یه قسمت هاییش رو میگم که شماهم استفاده کنید... چون قشنگه...
بلیط اتوبوس من امسال ساعت ۱۰ صبح بود از اصفهان به مهران، ۷ صبح زنگ‌ زدن که اتوبوس خراب شده و بلیط میشه ساعت ۱۸ اولش ناراحت شدم، چون برنامه ریزیم و قرارم با دوستم که سر مرز بود بهم میریخت ولی گفتم هرچی صلاحه...
گذشت و ساعت ۱۸ سوار اتوبوس شدم که توی راه هم اتوبوس خراب شد و با تاخیر زیادی رسیدم مرز مهران و دوستم رفته بود کربلا تقریبا هیچ ارتباطی باهم نداشتیم غیر از آدرس موکبی که رفته بود... از مرز رد شدم و ماشین گرفتم به سمت کربلا بعدشم پیدا کردن موکب، خسته و کوفته رسیدم، دوستم رفته بود حرم...
یکساعت تنها بودم و حکمت این تاخیر اتوبوس رو اونجا فهمیدم، البته چیزی که من فهمیدم شاید حکمت های خیییلی بیشتری داشت... مساله ای که بیش از یکسال بود درگیرش بودم و حل نمیشد، توی اوج خستگی من، اوج کلافگی من اونجا حل شد... بعدش هرچقدر فکر کردم، اگر اون خستگی و کلافگی و اعصاب خوردی من نبود، هنوز که هنوزه درگیر اون مساله بودم...
و اونجا بود که این عکس نوشته رو با حس و اعتقاد قلبی ساختم :)
دیگه همه چی تقریبا طبق روال شد ۳ ۴ روز کربلا و زیارت سامرا، و کاظمین و بعدش رفتیم نجف... و ماجرای قشنگ و رویایی دوم اونجا اتفاق افتاد...
برادر من توی یکی از موکب های رسمی حرم امام علی خادم شده بود... موکب "بطل خیبر" که زیر مجموعه خود عتبه و داخل حرم بود طوری که فقط ۴ دقیقه با مرقد شریف فاصله داشت...
من و دوستم رفتیم داداشم رو ببنیم شام بخوریم و حرکت کنیم به سمت کربلا... داخل موکب که رفتیم خیلی دلم خواست منم اونجا بمونم ولی خب شرایط نبود... خیلی دلم شکست به آقا گفتم قبولمون نکردینا :)
نشستیم شام بخوریم که کار پیش اومد و حجم کارهم بالا بود منم از خدا خواسته رفتم کمک گفتم همینقدر هم خادمی مولا و زوارشون نعمته... خلاصش کنم، همون کمک باعث شد ۴ روز دیگه هم توی حرم مولا خادم بشیم و جز بهترین خاطراتم شد...
نجف و حرم مولا علی(ع) همیشه برای من یه مدل خاص بود... و امسال خیلی خیلی خاص تر :))
خلاصه که اول اینکه هرررراتفاقی براتون افتاد هررررچی، به نظر من ۲حالت داره، یا خودمون خراب کردیم، یا رحمت و نعمت خداست، اگر خودمون خراب کردیم که باید سعی کنیم درستش کنیم و از اون ماجرا تجربه کسب کنیم و اگر ما دستی توی اون ماجرا نداشتیم و صرفا یه اتفاق بوده یا... صبر کنیم و توکل کنیم به خدا... خدا خودش بلده چطوری همه چیز رو باهم بچینه... و مورد دوم اگر واقعا و خالصانه با خدا و اهلبیت صحبت کنیم، جوابای قشنگ میگیریم :)
کارتان را برای خدا نکنید برای خدا کار کنید! تفاوتش فقط همین است که ممکن است حسین(ع) در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضایت خدا...! | @andak_sokhan