eitaa logo
🌸 اندکی تامل 🌸
76 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
11 فایل
هدف ازتشکیل کانال بصیرت افزایی و روشنگری و شفافیت سازی در مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و روزجامعه میباشد. ✔ #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
📌پرسش از حجت الاسلام و پاسخ های ایشان ⁉️آیا هر مسلمانی، است یا آنکه میان و است؟ ✅ پاسخ:در ، یکجا می‏خوانیم که مردم وارد دین می‏شوند: یدخلون فی دین الله افواجا ( سوره نصر،آیه 2. ) و در جای دیگر به کسانی که می‏دادند گفته می‏شود: 🔻 هنوز وارد دلهای شما نشده است: و لما یدخل الایمان فی قلوبکم ( سوره حجرات،آیه 14.) یعنی دین باید وارد مردم شود. 👌آری، مراحلی دارد: مرحله گرم شدن، مرحله داغ شدن و مرحله پخته شدن. هر گرم و داغی، سرد می‏شود ولی هیچ پخته‏ای خام نمی‏شود. 🔅ورود مردم در دین آسان است؛ هر کس بگوید: اشهدان لا اله الا الله و اشهدان محمدا رسول الله مسلمان است. این مرحله گرم شدن است. 🔅 اما بالاتر از گرم شدن، داغ شدن است. اصحاب پیامبر با احساس و هیجان داغی به جبهه‏ها می‏رفتند و حاضر بودند در کنار پیامبر جان فشانی کنند. ولی قرآن به آنها می‏گوید: اگر دین دارید، غنائم جنگی را بدهید:واعلموا انما غنمتم من شی فان لله خمسه و للرسول... ان کنتم آمنتم بالله( سوره انفال،آیه 41. ) آری، کسانی که می‏گویند و حتی در جبهه‌ها کنار پیامبر می‏جنگند، ممکن است در مسایل مالی آسیب‏ پذیر باشند که قرآن می‏فرماید: در کنار شهادتین و جبهه و نماز، حق خدا و رسول و فقرا را نیز بپردازید. در این مرحله است که ایمان وارد قلب می‏شود. قرآن فقط به گروه خاصی می‏فرماید:اولئک هم المومنون حقا(سوره انفال،آیه 4) گروه خاصی هستند، ولی نسبت به گروهی که اظهار ایمان دارند، می‏فرماید: اینها مومن واقعی نیستند:و من الناس من یقول آمنا بالله و بالیوم الاخر و هم بمومنین(سوره بقره،آیه 8.) @andaki_tamol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ #تنها_دوای_لحظات_جان_کندن 🔰 #آيت_الله_ناصري : #گریه برای #حضرت_أباعبد_الله_الحسين (ع) ، سختی های زمان #احتضار (هنگام قبض روح) را از بین می برد. @andaki_tamol
🔴مفقود شدن عجیب یک نماینده مجلس خبرگان رهبری ۱.سید روح الله صدرالساداتی عضو مجلس خبرگان ۲.سید مهدی #صدرالساداتی ۳.سید رضا صدرالساداتی فعال فرهنگی ۴.دکتر مجتبی پرگر 🔸این لیست سرنشینان ماشین مفقود شده است. ⏪روابط عمومی دادسرای ویژه روحانیت اعلام کرد: هیچگونه اقدام قضایی در خصوص بازداشت مهدی و روح الله #صدرالساداتی ازسوی دادسرا و دادگاه ویژه #روحانیت صورت نگرفته است. خیلی عجیب است یک نماینده مجلس خبرگان مفقود شده و مرجع قضایی مربوط به روحانیت هم بی اطلاع است . از این قضیه نباید به سادگی گذشت ،بزرگان انقلاب هوشیار بشوند.... @andaki_tamol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ووصیناالانسان بوالدیه حسنا. ما به انسان سفارش میکنیم که به پدر و مادرش کاملا نیکی کند. #سوره_عنکبوت /آیه 8 @andaki_tamol
#آیت_الله_تحریری، تولیت مدرسه #مروی: بنده پس از 37 سال هنوز آن خاطره را در ذهن دارم؛ اولین سفری بود که با دوستانمان به #مشهد مقدس مشرف شدیم و به دیدار #آیت_الله_العظمی_میلانی(ره) رفتیم. بنده از همه کوچکتر بودم و هنوز محاسن نداشتم و موقع ورود صبر کردم تا دوستان زودتر وارد شوند. پس از ورود آنها دیدم که آقا سیدی عصا زنان از سر کوچه می آید. به ذهنم آمد که ایشان یکی از روضه خوان های مشهد است، لذا بهتر است به احترام سیادت ایشان صبر کنم تا بیایند و ایشان نیز زودتر از بنده وارد شوند. یک عبا هم روی دوشم بود که نشان دهنده وضع طلبگی ما بود. ایشان که رسید، اصلا به ما مهلت نداد و به ما سلام کردند و ما هم جواب سلام را دادیم. تعارف کردند که بفرمایید. وقتی که وارد شدم تازه فهمیدم که ایشان چه جایگاهی دارند؛ اسم علامه طباطبایی را من آنجا شنیدم. مرحوم آیت الله العظمی میلانی (ره) ایشان را بغل کرد و بالای مجلس نشاند. @andaki_tamol
#امام_حسین علیه السلام: ‌ با #گذشت ترین مردم کسی است که با وجود قدرت، گذشت کند. ‌ 📚بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۲۱ ‌ @andaki_tamol
✅حضرت #آیت‌الله_بهجت قدس‌سره: روایت دارد که خود #حضرت_سیدالشهدا علیه‌السلام در خیمه‌گاه[ #علی_‌اصغر علیه‌السلام] را دفن کرد، لکن نقل شده است که یکی از همین اشقیا مطلع شد، و [شروع کرد به] الله‌اکبر گفتن و [سر و] صدا کردن، و با آنکه #طفل بود و دفن [شده] بود، سرش را برید. به‌هرحال [چنین کاری] بعید نیست از اینهایی که کلابند(همچون سگ‌اند) و انسان نیستند. 📚 رحمت واسعه، ص٢٧٣ @andaki_tamol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_5 _هیچی بیخیالش،بعدا برات میگم بعد از غذا رفتم توی اتاق و گوشی رو از جیبم در آوردم،همینطور ت
گوشی رو برداشتم،از طرف حامد بود: _سلام امین،ببخش اینجور صحبت میکنم،من تصمیم گرفتم رفاقتمون تموم بشه البته تموم شده بود،همون موقع که بیرون رفتنمون از هر شب شد ۲،۳شب یه بار،همون وقتی که درست از من مهم تر شد برات،خانوادت مهم تر شد‌،نمیدونم چی شد که اینجور شدی اما همش کار اون آخونده که صوتش اینجوریت کرد،این مدت رفقای زیادی پیدا کردم و دلم میخواد وقتمو بزارم برا اونا نه برا کسی که اهمیتی بهم نمیده،به هر حال رفیق هم میاد و میره قرار نیست دوتا رفیق تا آخر عمر با هم باشن،پس خداحافظ آقا امین عزیزی دوست چند ساله من. با چشمانی تا آخر باز شده متحیر نگاه پیام میکردم و چند بار خوندمش اما نه،واقعا حامد این پیامو داده،بدجور به همم ریخت اصلا نمی دونستم کجا دارم میرم،تو خودم بودم که با صدای بوق و سایش لاستیک ماشینی به خودم اومدم،رانندش داد زد:هی آقا حواست کجاست؟ بی اهمیت به راهم ادامه دادم،حواسمو که خوب جمع کردم دیدم خیلی از خونه دور شدم اما حال برگشت به خونه رو نداشتم، ‌رفتم بیرون از شهر کنار جنگل پارک کردم،میخواستم چیزی برای حامد بنویسم اما نمیدونستم چی بگم،یک ساعتی اونجا موندم و به سمت خونه حرکت کردم. خیلی دور شده بودم حدود ۲ساعت فاصله داشتم،تو این بین هم خیلی تماس از زهرا داشتم،وقتی رسیدم با روی خندون اومد به استقبالم اما همینکه نگاهش بهم افتاد خنده روی لباش خشک شد و فقط نگاهم میکرد،چیزی نمی گفت میدونست توی این حالت بهترین کار سکوته،به اتاقم پناه بردم،اینقد ذهنم درگیر بود که نفهمیدم کی خوابم برد. باز همون صدای مهربون و چهره ای پر از لبخند اما این بار همراه با نگرانی از خواب بیدارم کرد _داداش،داداش پاشو بیا شام حاضره توکه ناهار نخوردی _(با همون چهره ناراحتم)زهرا جون خودت ولم کن،اصلا حال و حوصله ندارم، لبخند و صدای مهربونش جاش رو به نگرانی و بغض داد معلوم بود خیلی ناراحته،نشست کنارم: _میدونی از وقتی دیدم ایجوری هستی چقد نگران شدم،همش دعا میکنم چیز خاصی نباشه،بخدا منم ظهر نتونستم چیزی بخورم،جون آجی زهرا بگو ببینم چی شده که این همه به هم ریختی تنها نقطه ضعف من تو زندگیم همین تک خواهرم بود که هیچ وقت نمیتونستم رو حرفش حرف بزنم،ناراحتی شو ببینم و بد تر از همه اشک چشمش رو،اما حالا اشک تو چشماش جمع شده بود اونم بخاطر من،این صحنه آتیشی درونم به پا کرد که ناراحتی خودم از یادم رفت،محکم سرشو به آغوش کشیدم _جون آبجی چیز خاصی نیست،باشه همه چیزو میگم اما خواهش میکنم ایطور نباش،وقتی تو اینطور هستی حال من بدتر میشه _(لبخند تلخی زد)دست خودم نیست،وقتی تورو ایجور میبینم اصلا نمیتونم خوب باشم ادامه دارد..... ✍#ط،تقوی @andaki_tamol