فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ️تحلیلگر آمریکایی در بیبیسی: شیر خفته پارسی بیدار شده است!
@andaki_tamol
اعمال روز اربعین
1-خواندن زیارت اربعین
2-غسل اربعین وتوبه (قبل از نماز ظهر)
3-بعد از نماز صبح صد مرتبه(لاحول ولاقوة الا بالله علي العظيم)
4-هفتاد مرتبه تسببحات اربعه
5-بعد از نماز ظهر سوره والعصر بعد هفتاد مرتبه استغفار
6-غروب چهل مرتبه لا الة الا الله
7-بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا
اللهم عجل لولیک الفرج
@andaki_tamol
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_51 خیلی شب خوبی بود و سر حالم آورده بودن،بعد از اینکه لباسامو عوض کردم به اتاق مطالعه رفتم و
#پارت_52
هر دو رو برگردوندیم و با چهره خواب آلود حسین روبرو شدیم که معرضانه لب می زد
_ این سر و صدا ها چیه اول صبحی راه انداختید، نمیزارید آدم بخوابه
_همش تقصیر زهراست، اون اول شروع کرد
زهرا اخمی بهم کرد و به سمت حسین رفت، نشست، دستشو گرفت و ازش معذرت خواهی کرد.
حسین رفت دست و صورتشو شست و سه نفری سر میز حاضر شدیم و شروع به صبحونه خوردن کردیم.
بعد از صبحونه با فکری که به ذهنم رسید رو به زهرا گفتم بیا اتاقم کارت دارم، من رفتم و بعد از دو سه دقیقه زهرا هم اومد
_جانم داداش کارم داشتی؟
_آره، در مورد یه موضوعی میخوام ازت مشورت بگیرم
_بفرما
_دیروز که خودم و علی رفتیم بیرون یه پیشنهادی بهم داد که
دو دلم قبول کنم یا نه
_چه پیشنهادی؟
_گفت بیا اربعین با هم بریم کربلا
لبخندی که سعی در کنترل کردنش داشت روی لباش نمایان شد
_خودت چی فکر می کنی؟
_نمیدونم، از یک طرف دلم نمی خواد حرفش رو زمین بزنم مخصوصا وقتی اینقدر اصرار داره از طرف دیگه هم اصلا همچین جاهایی رو قبول ندارم، همه هم اینو میدونن اگه برم بقیه نمیگن اینکه خودش اصلا این چیزا رو قبول نداره چه طور رفته زیارت؟
_(بعد از چند لحظه سکوت)خب تو به این خاطر برو که بفهمی این چیه که ۲۰میلیون آدم رو دور خودش جمع می کنه؟چی داره؟
تاحالا برا خودت سوال نشده؟
_چرا سوال شده اما می گم همه شون گول خوردن
_خب خودت برو تجربش کن تا واقعا برات جا بیفته که دلیلش چیه، اصلا برو تا این که گول خوردن کاملا برات روشن بشه
_حرف درستیه
_به بقیه هم همینو بگو
حرفاش منطقی بود و تصمیم خودم رو گرفتم که با علی برم،پا شدم لباس پوشیدم و سوار بر ماشین به سمت دانشگاه رفتم
ادامه دارد.....
✍ط، تقوی
@andaki_tamol
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_52 هر دو رو برگردوندیم و با چهره خواب آلود حسین روبرو شدیم که معرضانه لب می زد _ این سر و صدا
#پارت_53
بعد از نیم ساعت رسیدم، خواستم پیاده شم که متوجه شدم یه نفر مرسد اس بنزشو پارک کرد و خیلی مغرورانه پیاده شد و راه افتاد
خواستم برم بهش حرفی بزنم که ناخودآگاه یاد رفتارهای چند وقت پیش خودم افتادم، پشیمون شدم
حالا حس مردم رو نسبت به خودم درک می کردم، یه جور حسرت،نفرت،ناراحتی ....
به سمت دانشگاه قدم برداشتم و با خودم می گفتم:
_واقعا چقدر من بچه بودم که به نگاه و حسرت مردم به خودم لذت می بردم، چقدر کمبود داشتم!...
به پله ها رسیدم، رفتم بالا و وارد کلاس شدم بعد از چند دقیقه استاد اومد و شروع به درس دادن کرد
و ما هم همیاری کردیم
بعد از کلاس توی حیاط دانشگاه بودم که علی اومد سمتم بعد از سلام و علیک، با لبخند لب زد:
_بریم؟
_کجا؟
_کربلا
_خوب فکرامو کردم، هیچ اعتقادی به زیارت و...
ندارم ولی دوس دارم بدونم این جاذبه ای که این همه آدوم رو گول می زنه چیه؟
_(لبخند روی لبهاش پهن شد)حالا بیا بریم، مطمئن باش می فهمی، راستی بعد از ظهر میخوایم بریم چند تا خونه فقیر، بهشون مواد غذایی بدیم، میای؟
_آره بیا دنبالم
کلاس بعدی داشت شروع می شد رفتیم سر کلاس، ساعت ۴عصر بود که علی اومد دنبالم و رفتیم....
از فردای اون روز پیگیر پاسپورت و ویزام شدم، بعد از دو سه روز اومد تو دستم
همه کارها رو داشتم انجام
می دادم، دانشگاه هم موافقت کرده بود فقط مونده بود خانواده
بعد از ظهر بود که گوشیم زنگ زد، نگاه کردم دیدم مامانه برداشتم، بلافاصله صدای لرزون مامان به گوشم رسید:
_ام...امین...امین..
_مامان چی شده؟چرا صدات
می لرزه؟
ادامه دارد.....
✍ط،تقوی
@andaki_tamol
💎 نگرانی شدید اصحاب فتنه از دستگیری روح الله زم مدیر آمدنیوز
عمادالدین باقی از اصحاب فتنه و از نزدیکان منتظری مطرود در نوشتاری پر از نگرانی مدعی شده است اعترافات روح ا... زم فاقد اعتبار حقوقی است و نمیتوان بوسیله آن با کسی برخورد قضایی کرد....
باقی که زمانی از عناصر نزدیک و اثرگذار در بیت منتظری بود و در همان زمان اخبار تحریک آمیز و غیر واقعی از درون بیت منتظری سر از بی بی سی در می آورد و علیه نظام منتشر میشد ،این روزها بشدت نگران اعترافات روح الله زم شده است که حکایت از اسرار پشت پرده دیگری از جنس بیت منتظری در همکاری با رسانه های ضدانقلاب خارج نشین دارد....
@andaki_tamol
#مطربی_که_عارف_شد...
🎼از موسیقی تا لقای الهی...
🎻آقا #میرزا_جهانگیر_خان_قشقایی یکی از بزرگان ایل قشقایی بود که برای تکمیل فن موسیقی به اصفهان آمد. روزی برای تنظیم تار خود روانه بازار می شود . پیرمردی وی را می خواند و از حالش جویا می شود.
🍀پیر ، خیره خیره به او می نگرد و می گوید: گیرم که در این فن ، فارابی شدی ، باز مطربی بیش نخواهی بود. همین جا(اشاره کرد به حوزه علمیه صدر که در آن نزدیکی بود)حجره ای بگیر و مشغول تحصیل شو .
🌟چنان این حرف در وی تاثیرگذاشت که وی در سن #چهل_سالگی راهی مدرسه طلاب می گردد و در سلک دانشوران علوم دینی جای میگیرد ...
🍃او آنقدر در طریق الی الله رشد میکند که فقط آخرش را بگویم ؛ یکی از دهها شاگرد وی آیت الله العظمی بروجردی و آیت الله سیدجمال گلپایگانی شدند ...
@andaki_tamol
✅ واکنش تند نایجل شورت نایب رییس فدراسیون جهانی شطرنج به کنارهگیری آرین غلامی {که هفته پیش به درجه استاد بزرگی رسید} در برابر الکساندر زلاتین (اسراییل) در مسابقات جوانان جهان:
«فدراسیون جهانی اهداف سیاسی را تحمل نمیکند. در صورتی که تغییراتی صورت نگیرد اقدامات قاطعانهای صورت خواهد گرفت»
♦️فروردین امسال اتحادیه شطرنج اروپا با اشاره به کنارهگیری غلامی در جام سوئد مقابل رقیب اسراییلی (که بدون استفاده از قانون قرعه ممنوعه صورت گرفت) بهرهبرداری سیاسی از این اتفاق را مغایر با اصول ورزش و قوانین فیده دانست.
♦️اتحادیه از فدراسیون جهانی خواست مانع از کنارهگیری بازیکنان شود و کلیه ملاحظات در قرعههای خاص (از جمله قرعه ممنوعه) را در تمام رقابتهای شطرنج کنار بگذارد.
این یعنی با توجه به تعدد مسابقات شطرنج و حضور گسترده نمایندگان اسراییل، اوضاع برای شطرنج کشورمان بسیار بغرنج شده است.
لینک گزارش اتحادیه: u.nu/uz2f
@andaki_tamol
4_5765168789360477183.mp3
17.53M
#صوتی
🔊 زیارت #اربعین
✅ محسن فرهمند
@andaki_tamol
💖 #خاطرات 💖
💠دوش آب سرد در مِنا
🔹در يكى از سالهاى گرم و كم آبى در مِنا، خيمه را گُم كردم. مقدارى گشتم و پيدا نكردم، خيلى اذيّت شدم. يكى از دوستان به من رسيد وگفت: چكار مى كنى؟
🔸داستان را گفتم، گفت: خوب الا ن چه مى خواهى؟ (من از روى مزاح و اينكه چيزى بگويم كه فعلاً در دسترس نباشد، بلكه بايد خواب آن را ديد) گفتم: يك دوش آب سرد و يك انار يزد!
🔹دست مرا گرفت و به خيمه خودشان برد كه در آن خيمه دوش آب بود، پس از دوش آب سرد و وقتى در خيمه نشستم، آن سيّد، انارى را جلوى من گذاشت و گفت: به جدّم اين انار يزد است!!
📙کتاب خاطرات حاج آقا #قرائتی
@andaki_tamol
✨﷽✨
✍تو شلوغیِ اربعين ديدم زنی با عبای عربی روبروی حرم سيدالشهدا با لهجه و كلام عربی با ارباب سخن ميگويد
عربی را ميفهميدم؛ زنِ عرب میگفت: آبرويم را نبر، به سختی اذن زيارت از شوهرم گرفته ام .بچه هايم را گم كردهام، اگر با بچه ها به خانه برنگردم شوهرم مرا ميكشد. گريه ميكرد و با سوزِ نجوايش اطرافيان هم گريه ميكردند. كم كم لحن صحبتش تند شد: توخودت دختر داشتی. جان سه ساله ات كاری بكن. چند ساعت است گم كردهام بچههايم را. كمی به من برخورد كه چرا اينطور دارد با امام حسين(ع) حرف میزند !!!
ناگهان دو كودك از پشت سر عبايش را گرفتند ...
يُمّا يُمّا ميكردند. زن متعجب شد. با خود گفتم لابد بايد الان از ارباب تشكر كند ..! بچه هايش را به او دادند، اما بی خيالِ از بچه های تازه پيدا شده دوباره روبرویِ حرم ايستاد. شدت گريه اش بيشتر شد!! همه تعجب كرده بوديم! رفتم جلو و گفتم: خانم چرا هنوز گريه ميكنی؟ خدا را شاكر باش!
💥زن با گريهٔ عجيبی گفت: من از صاحب اين حرم بچه هایِ لالم را كه لال مادرزاد بودند خواسته ام، اما نه تنها بچه هايم را دادند، بلكه شفای بچه هايم را هم امضا كردند
↶【به ما بپیوندید 】↷
_________________
@andaki_tamol
🚨 سایت صهیونیستی شالوم هارتمن توسط سپاه هک شد!
🔹سازمان صهیونیستی وابسته به رژیم صهونیستی و سازمان موساد توسط افراد نزدیک به کانال سپاه قدس [ Bax ۰۲۶ ] هک شد
🔹شالوم هارتمن سازمان اسرایيلی مرکز آموزش و توسعه صهیونیست در دنیا که توسط سپاه هک شده و صفحه آن به لوگو سپاه تغییر کرده است اسکرین پایین صفحه حاکی از نفوذ و انتقال اطلاعات این سازمان صهیونیستی میباشد.
@andaki_tamol
باز اربعین شد و دلم پر میزنه.mp3
10.14M
باز اربعین شد و
دلم پر میزنه
بیام زیارت...
فارسی_عربی
#دکترمیثمـمطیعی
@andaki_tamol
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨ کاش آب مرا می برد✨
✨روزی مردی جوان از کنار رودی میگذشت...
پیرمردی را در آنجا دید،
جویای حال پیرمرد شد.
پیر گفت: میخواهم از رود رد شوم، ولی چون چشمانی کم سو دارم و رود هم خروشان است، نمیتوانم.
جوان کمک کرد و پیرمرد را از رود گذراند.
سپس پیرمرد از وی تشکر کرد و هر کدام به راه خود ادامه دادند.
پس از مدتی جوان پیرمرد را دید جلو رفت و پرسید: ای پیرمرد مرا میشناسی؟
پیر جواب داد: نه نمیشناسم.
جوان گفت: من همانم که تو را از آب رد کردم...
پیر دوباره تشکر کرد و دعای خیر برای جوان کرد.
پس از مدتی دوباره همدیگر را ملاقات کردند و دوباره همان حرف ها رد و بدل شد و این ملاقات چند بار تکرار شد!!!
روزی دیگر جوان دوباره پیرمرد را دید جلو رفت و پرسید: ای پیر مرا میشناسی؟!!!!!!
پیر که چشمانی کم سو داشت، جواب داد: نه نمیشناسم.
جوان گفت: من همانم که تو را از آب رد کردم!!!!
پیر که دیگر از حرفهای جوان خسته شده بود، جواب داد: ای کاش آب مرا میبُرد ولی تو مرا از آب رد نمیکردی!!
💫این قصه ماست...
یک کار خوب که برای کسی انجام میدهیم، هِی یادآوری میکنیم!
کارهای خوب را بی منت و گوش زدِ مدام انجام بدهید تا ارزشش حفظ شود.
#داستان_کوتاه
@andaki_tamol