فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➣
۞ #یڪـــآیــهقـــــرآن ۞
و از تو در باره كوهها مى پرسند
بگو پـروردگارم آنها را در قيامت
#ريـــــز_ريـــــز خـواهد ساخت.
📒سوره مبارڪه طه آیه ۱۰۵
🌐 @andaki_tamol
💠 #اندکی_تامل
شنیدی میگن ان شاءالله خونه دلت بزرگ باشه؟!
بعضی ها خونه زندگیشون بزرگه
بعضیا ماشینشون ،
بعضیا اطاقشون ،
بعضیا لباسشون ،
بعضیا ویلاشون ،
بعضیا فامیلشون.
اما دل بزرگ کم پیدا میشه ..
خیلی ها حسرت میخورن به نداری وخونه کوچیک و نداشته هاشون
اما تا حالا یکبارم نشده ببینن خونه دلشون چقدر می ارزه ، تا حالا نگاه نکردن ببینن کی رو میشه تو خونه دلشون جا بدن....
خونه دلتون بسپارین به صاحب خونه اش.
💕💕💕💕💕💕💕💕
🌐 @andaki_tamol
🌸 #سواد_زندگي
فردی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد. کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلا ده تومان و خرج کفش میشود سی تومان. مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و كفشش را تحويل بگيرد. کفاش دست به کار میشود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت کوک سوم و تمام. اما با یک نگاه عمیق در میابد اگر چه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهد شد! از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند. او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعده توافق، مانده است. یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست. اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند به انسانیت تعظیم کرده. اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق و قانون رفته اما اگر بزند صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خواهد کرد. دنیا پر از فرصتهای کوک چهارم است! ديگر شايد زمان آن رسيده بگويیم: تا چهار نشه بازی نشه! من و تو كفاشهای دو دلی هستيم كه بايد سر فرصتهای چهارم بحث كنيم و كوك بزنيم ...
🌐 @andaki_tamol
📌 #سبک_زندگی
❣سه پند مهم
روزی #لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 #پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی
و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
#لقمان جواب داد:
اگر کمی دیر تر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهنرین خوابگاه جهان است
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست.🍃🌺
🌐 @andaki_tamol
💠 #سخنان_حکیمانه
🌸 چرا باید در #نماز حجاب داشته باشیم؟ 🌸
بعضی ها می پرسند #حجاب درست ولی چرا ما باید در نماز حجاب داشته باشیم؟ مسجد و حرم می آییم حجاب را می گذاریم. ولی ظهر در خانه یک خانم جوان کسی در خانه نیست و یکسره بی حجاب هستم و خدا من را آن موقع می بیند؛ حالا نمازهم می خوانم بی حجاب باشم. چرا در نماز باید چادر سر کنیم؟! مگه خدا نامحرم است؟ من که ده دقیقه بعد حجابم را برمی دارم.
🌻 گاهی به این عزیزان سه تا جواب می دهیم:
❶ نماز مظهر ارزش است. چرا می گوید در نماز وضو بگیر و تمیز باش؟ لباس سفید بپوش و مال ات حلال باشد. این ها ارزش است. وقتی می خواهی نماز بخوانی پاکیزه باش. مظهر ارزش است که نماز با ارزش برگزار شود. نماز فلسفه اش این است که یک دوره ارزش های دینی را مجسم کنیم. غصب نکردن مال مردم، نظم، طهارت، پاکیزگی این ها را می خواهیم مجسم کنیم. اگر حجاب ارزش نبود می گفت در خانه بدون حجاب نماز بخوان.
❷ نشانه ادب در مقابل خداست.
❸ نشان دهنده حضور قلب است. توجه انسان و حضور قلب انسان بیشتر می شود. چرا می گویند مردها در نماز عبا بیاندازند. چون برای مرد مستحب است و حضور قلب بیشتر می شود.
《از بیانات حجت الاسلام رفیعی》
🌐 @andaki_tamol
🌸 #داستانک
🍃🌺به ابوسعید ابوالخیر گفتند:
فلانی قادر است پرواز کند. گفت: این که مهم نیست، مگس هم می پرد. گفتند: فلانی را چه میگویی؟ روی آب راه می رود. گفت: اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار را می کند. گفتند: پس از نظر تو شاهکار چیست؟ گفت: این که در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زَخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی٬ دلی نشکنی٬ از اعتماد کسی سوءاستفاده نکنی و کسی را از خود ناراحت نکنی. این شاهکار است...
🌐 @andaki_tamol
🔰 #رمز_موفقیت
⁉️جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست؟ سقراط به مـرد جـوان گـفت صبح روز بعـد به نزدیکی رودخـانه بیاید
وقتی هر دو حاضر شدند. سقراط از مرد جـوان خـواست کـه با او وارد #رودخانه شـود . وقتی وارد رودخـانه شـدند و آب به زیـر گردنشان رسیـد سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، اورا شگفت زده کرد
جوان تلاش می کـرد تا خـود را رها کـند. #سقراط سـر مـرد جـوان را از آب خارج کـرد و اولین کاری که مـرد جـوان انجام داد کشیدن و یک نفس عمیق بود
⁉️سقراط از او پرسید ، در آن وضعیت تنها چیزی که میخواستی چه بود؟ مردجوان جواب داد هوا . سقراط به او گـفت ایـن راز موفقیت است! اگر همانطور کـه هـوا را میخواستی درجستجوی موفقیت هم باشی، بدستش خواهی آورد، رمز دیگری وجود ندارد
🌐 @andaki_tamol
🌸 #تحریم_آقاسیدمجتبی
🔻پاسخ جالب و متفاوت حسین #قدیانی به تحریم اخیر سیدمجتبی خامنه ای توسط ترامپ:
🔹 مردک احمق، سیلی را از سیدعلی خورده، مجتبایش را تحریم میکند! ابله نمیداند که تو همین که فرزند خامنهای باشی، به جبر داشتن پدری در خط عدل علی، خودبهخود از خیلی مواهب دنیا تحریمی! آقامجتبی در کوههای سوئیس میخواهد اسکی برود یا برود دبی مثل بعضی از این ناآقازادهها بازارگردی کند که از تحریم بترسد؟! فرزندان خامنهای حتی زندگی کانکسی را هم تجربه کردهاند و زینتی جز کتاب و زیوری جز لوح و قلم نمیشناسند و ندارند!
🔸 عقلی اگر داشت ترامپ، روحانینماهای دوتابعیتی انگلوساکسون ضدولایت را تحریم میکرد، نه مصطفی و مجتبی و مسعود و میثم را که تابعیتی جز ایران و عشقی جز اسلام ندارند! آقازادهای که تیبا سوار میشود، از تحریم نمیترسد!
🔹خامنهای آنقدری خطقرمز جلوی بچههایش گذاشته که ما به جدیدترین تحریم ترامپ فقط بخندیم! گوشت اگر گران است، شهادت میدهم که برای فرزندان رهبر هم گران است؛ بهویژه اگر بهیاد آوریم هشدار آقا را به خانواده عروسهایش: "بگین به دخترانتون از زندگی سادهی ما! فکر نکنن تمکنی داریم!" خامنهای رند عالم است و خود پیش از دشمن، فرزندانش را تحریم کرده!
🌼 سلامتی رهبرانقلاب صلوات
✍ #قدیانی
🌐 @andaki_tamol
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_83 شروع به غذا خوردن کردیم،انواع خوردنی ها گذاشته بود از گوشت شتر،مرغ،گوسفند و گاو تا دوغ و م
#پارت_84
با علی همراه شدم و لابه لای جمعیت حرکت کردیم ، بعد از حدود نیم ساعت کم کم گنبد و بارگاهی نمایان شد
علی ایستاد دست به سینه گذاشت
و لب زد:
_السلام علیک یا ابالحسن امیرالمومنین
عمق نگاه و قطرات جمع شده اشک توی چشماش خبر از دلتنگی فراوانی میداد ، حرکت کردیم اما دیگه صحبتی بینمون رد و بدل نمیشد و فقط صدای سر و صدای اطراف به گوش میرسید
رسیدیم نزدیک حرم علی رو به هم گفت:
_امین خیلی دوست دارم برم حرم
ولی اول بریم یه جایی پیدا کنیم که استراحت کنیم
_باشه
رفتیم حدود یک ساعتی گشتیم تا یه مسجدی پیدا کردیم که جا داشت ، نشستیم و وسایل رو جا ساز کردیم، علی رو بهم لب زد:
_میخوام برم حرم
_خسته نیستی؟
_چرا ولی نمیتونم نرم
_باشه،باهم میریم
_پس بریم
بلند شدیم از مسجد زدیم بیرون و
رو به حرم قدم برداشتیم
هر لحظه که نزدیک تر میشدیم
عظمت گنبد و بارگاه رو بیشتر حس میکردم ، حسی که قابل وصف نیست ، حس کوچک بودن حقیر بودن
جلوی اون حرم حس پوچی بهم
دست داد ، اینکه در برابرش هیچی نیستم و هرچه بیشتر نزدیک میشدم شدت این حس بیشتر میشد
ادامه دارد....
✍️ط،تقوی
🌐 @andaki_tamol
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_84 با علی همراه شدم و لابه لای جمعیت حرکت کردیم ، بعد از حدود نیم ساعت کم کم گنبد و بارگاهی ن
#پارت_85
رسیدیم به ورودی حرم
خیلی شلوغ بود و فشار بهم میومد تا حالا این اندازه آدم یه جا ندیده بودم
مگه این حرم چی داره؟!!!!
صدای حیدر حیدر تنم رو به لرزه درآورده بود ، انگار ابهت اون مکان زبونم رو قفل کرده بود و نمیتونستم حرف بزنم و فقط نگاه میکردم
به کسی که همه جلوش سر خم میکنن همون زمان خودش هم هیچ دلاوری نبود که باهاش بجنگه و شکستش بده
اما همین فرد چطور وقتی به خونش حمله کردن کار نکرد؟
چطور از همسرش اونطور که باید دفاع میکرد،دفاع نکرد؟
کسی که قدرت داشت اما سکوت کرد؟
چه چیزی علی دلاور میدان ها رو اینجور زمین گیر کرد؟
سوالاتی بود که واقعا ذهنم رو مشغول کرده بودن
چطور حاکم این همه سرزمین بود اما خودش به یتیما میرسید؟حواسش به نیازمندا بود؟
وقتی جلو ضریح قرار گرفتم فقط دوست داشتم نگاه کنم
تا حالا این همه عظمت زیبایی و جلال رو یه جا ندیده بودم
و حس جدیدی که چیزی ازش نمیفهمیدم فقط میدونستم دوسش دارم و ازش خوشم میاد
جمعیت اینطرف و اونطرف میبردنم تصمیم گرفتم برگردم عقب و جای خلوتی پیدا کنم و فقط نظاره گر ابهت اون حرم بشم
همین کار رو به سختی انجام دادم و یه جای کوچکی پیدا کردم و به فکر های گوناگون راه دادم که به ذهنم هجوم بیارن:
_واقعا علی حق داشت اونطور
دلتنگ بشه و اشک بریزه واقعا جای با صفائیه
_این همه آدم اینجان هر ساله هم بیشتر میشن همه شون هم فقط به یه هدف میان به نام زیارت
آیا میشه همه شون گول خورده باشن؟
آخه وقتی کسانی گول بخورن بعد از مدتی کم میشن ولی اینجا هرساله کمتر که نمیشه هیچ بیشترم میشه
این حس ابهت و عظمتی که میفهمم حکایت از کسی میده که دروغ نبوده و واقعا چیزی هست
افکارم حول یه محور میچرخید،چه چیزی واقعیت و حقیقت هست؟اینکه اینا همه شون الکی ان؟یا چیزی پشت پرده هست و من درک نمیکنم مثل همین حس که تاحالا درکش نکرده بودم
بدجور لشکر افکار توی ذهنم رژه میرفتن که سنگینی دستی رو روی شونه ام حس کردم،سر چرخوندم دیدم علیه
_بیا بریم
_باشه
_با هم رفتیم بیرون اما یه کلمات آشنایی توجه ام رو به خودش مشغول کرد:
_غریبی زهرا تو کوچه ها،کمر علی رو شکسته....
ادامه دارد......
✍️ط،تقوی
🌐 @andaki_tamol
🌷 #نکات_ناب
🔸 #حکایتی_زیبا_از_ملانصرالدین
ملانصرالدین وقتی وارد طویله میشد به خرش سلام میکرد....
گفتن :
ملا این که خره نمیفهمه که سلامش میکنی...!!!
میگه :
اون خره ولی من آدمم،
من آدم بودن خودم رو ثابت میکنم،
بذار اون نفهمه....!!!
👈حالا اگه به کسی احترام گذاشتی حالیش نبود، اصلا ناراحت نباشید،
شما آدم بودن خودتون رو ثابت کردید، بذار اون نفهمه.
🌐 @andaki_tamol