‏دیروز وزیر خارجه آمریکا ایران را به پنهانکاری درباره ویروس #کرونا متهم میکرد، امروز رئیس جمهور آمریکا رسانه های منتقد خود و دمکراتها را متهم به بزرگنمایی درباره کرونا برای ایجاد اضطراب و تزلزل در بازار متهم میکند. امپراتوری دروغ بودند، امپراتوری نفاق هم شدند. #کرونا_را_شکست_میدهیم 🌐 @andaki_tamol

🔴 #ایتالیا: 400 مبتلا به #کرونا 🔴 #عربستان: 240 مبتلا به کرونا (آمار یک هفته پیش) 🔴 #اسرائیل: قرنطینه 1700 مبتلا به کرونا!! اما خب ! از نظر #بی_بی_سی و #منوتو و بقیه هوچی گرا، فقط کرونای #ایران، کروناس! بقیه موروناس 😐 #کرونا_را_شکست_میدهیم 🌐 @andaki_tamol

🔴ویدیویی که یک مسافر از #فرودگاه خالی #دوبی منتشر کرده تلاش شیخ نشینها برای #پنهانکاری درباره خسارات ناشی از کرونا را زیر سوال برده است 🔹این تصاویر از فرودگاه متروکه دوبی خبرها درباره خسارت سنگین شیوع #کرونا به اقتصاد و #گردشگری کشورهای #عربی منطقه را تایید و پنهانکاری آنها از مردم را نشان می دهد 🔹برخی رسانه های مستقل عربی پنهان کاری #عربستان، #امارات و #بحرین را با عنوان «بازی با جان مردم این کشورها» مورد انتقاد شدید قرار داده اند. اما خب از نظر #بی_بی_سی و #منوتو و بقیه دروغگوها همه راست میگن جز #ایران!! #BBC #CNN #EMIRATE #Corona #DubaiInternationalAirport #Dubai 🌐 @andaki_tamol

#پارت_151 _راستش یکی....یکی رو میخوام _(ذوق کردم)چی؟جدی میگی؟ اون دختر خوشبخت کیه؟ نگرانی صورتش کم کم به لبخند روی لبهاش تبدیل شد: _بعد از ظهر بریم نشونت میدم _باشه ولی زهرا هم بیاد _مشکلی نیست _پس بزار همین حالا بهش بگم _نه نگو اذیتم میکنه خیلی خوشحال شدم ولی قبل از اینکه خود دختره رو ببینم میخواستم یه چیزایی ازش بدونم _داداش این دختره رو چطور باهاش آشنا شدی؟خدانکرده دوستی و..که نیست _نه داداش خواهر رفیقمه،بعد به من میاد دوست دختر داشته باشم؟ _خواستم مطمئن بشم _دختره چطوره سرسنگین و با حیا؟یا ... _اونطور که من دیدم سنگینه _مادرش چطوره؟جلو پدرش تبعیت داره؟ _نمیدونم مگه مهمه؟ _آره داداش خیلی مهمه،خیلی وقتا وقتی مادر خونه از شوهر خودش تبعیت نداشته باشه دخترای اون خونه هم فردا از همسراشون تبعیت ندارن _نمیدونستم سعید از موافقت من خوشحال بود و منم از اینکه برادرم خونه زندگی درست کنه خوشحال بودم نشستم به انتظار بعد از ظهر ادامه دارد.... ✍️ط، تقوی 🌐 @andaki_tamol

#پارت_152 نشسته بودیم که صدایی همه مون رو به سمت خودش خوند: _بیاین ناهار حاضره صدای زهرا بود که خطاب به ما میگفت بلند شدیم به نوبت دست و صورتمون رو شستیم و رفتم نشستیم روی میز غذا خوری که با تزئیناتش هر آدمی رو به اشتها میاورد طبق برنامه که داشتیم همه دور هم بودیم و شروع به غذا خوردن کردیم سر غذا چند باری تیکه انداختم: _مامان پس کی میخواین برا من زن بگیرید،میترسم سعید بزنه جلوم زهرا که خبر از جریان نداشت نمیدونست که تیکه ان و فکر میکرد که صحبت های خودش اثر گذاشته،با ذوق میگفت: _آره مامان هر موقع بابا اومد باهاش صحبت کنید داداش دیگه بزرگ شده هرچی با اخم و تخم بهش اشاره میکردم حالیش نمیشد و حرف خودشو میزد: _تازه مامان من یکی رو هم سراغ دارم براش سعید هم از موقعیت پیش اومده خندش گرفت و زیر گوشم گفت: _ظاهرا حرفایی که زدی به ضرر خودت تموم شد،الان تا زهرا زنت نده ولت نمیکنه با هزار سختی آخر به زهرا فهموندم که چیزی نگه،بقیه غذا به سکوت گذشت بعد از غذا هر کس به کار خودش پرداخت و من هم چشمام سنگینی میکرد و رفتم و خوابیدم وقتی چشم باز کردم سعید و زهرا رو دیدم بالا سرم زهرا گفت: _داداش پاشو سعید میگه تو باهامون کار داری میخوای بریم جایی _من؟؟؟؟ _آره دیگه مگه ظهر نگفتی بعد از ظهر بریم همون جا... حرفای سعید باعث شد یاد بیاد _آره آره،باید با هم بریم جایی ادامه دارد..... ✍️ط، تقوی 🌐 @andaki_tamol

#پارت_153 بلند شدم و گفتم برید بیرون تا بیام لباس عوض کردم و کت و شلوار مشکلیم رو پوشیدم و بیرون رفتم سوار ماشین شدیم هنوز زهرا خبر نداشت برا همین تصمیم گرفتم بهش بگم: _زهرا آبجی میخوایم یه جا بریم اما فعلا نباید مامان و بابا خبر دار بشن _باشه ولی کجا؟ _داداشت یکی رو میخواد _وایی جدی میگی؟کیو میخوای که بهم نگفتی _منکه نمیخوام داداش کوچیکت میخواد _سعید همیشه بی سر و صدا کاراتو میکنی ها با حرف زهرا هر سه خندیدیم و به راهمون ادامه دادیم،سعید آدرس میداد و ما میرفتیم تا اینکه جلو یه مغازه بزرگ که نوشته بود نقاشی خانه ایران وایسادیم رفتیم داخل سعید با چشم دختری رو که روی صندلی نشسته بود و در حال نقاشی کشیدن بود نشون داد چادری نبود ولی شالش روی کل سر گردنش کشیده میشد و لباساش هم رنگ های ملایمی داشت اول زهرا رو فرستادم و گفتم تو برو همینجوری باهاش صحبت کن و خودم از دور حواسم به طریقه پاسخ گوییش بود خیلی قشنگ و مودبانه و با چاشنی لبخند جواب داد وقتی من رفتم و ازش درمورد نقاشی ها سوال پرسیدم معلوم بود تمایلی به صحبت نداره و فقط با حفظ احترام و ادب صحبت میکنه،در آخر هم گفت فلانی مسول اینجاست و سوالی دارید ایشون بهتر میدونه برگشتم تو ماشین و گفتم: _رفتار بیرون از خونش که خوبه ولی با دوستان و خانواده رو هم باید بدونیم که دیگه تحقیقاتش میوفته پای زهرا دیگه قرارمون همین شد و به خونه برگشتیم،از نظر ظاهر صورتش هم چیزی کم نداشت هرچند زهرا بیشتر دقت کرد و من فقط لحظه ای چشم تو چشمش شدم ادامه دارد..... ✍️ط، تقوی 🌐 @andaki_tamol

دختر بچه 6 ساله توی مدرسه شیطونی می‌کنه، پلیس ‎امریکا میاد، دستبند به دستش می‌زنه و توی ماشینی که باهاش مجرم رو منتقل می‌کنند، می‌بره. یه روز خیلی معمولی توی ایالات متحده امریکا. مدافعین ‎حقوق کودکان نگران این برخوردها نیستند؟ #غرب_بدون_روتوش 🌐 @andaki_tamol

... یکی از شئون عاقبت بخیری، نسبت شما با جمهوری اسلامی و انقلاب است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری این است. والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد ... در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است. #شهید_قاسم_سلیمانی♥️ 🌐@andaki_tamol

دستاتو می بینم افتاده تو صحرا ✨ آروم خوابیدی رو دامن زهرا #حاج_قاسم_سلیمانی #التماس_دعا 🌐@andaki_tamol

﷽ سـ🌸ـلام روزتان پر از خیر و برکت🌸 امروز شنبه🌷 ۱۰ اسفند ١٣٩٨ ه. ش ۵ رجب ١۴۴١ ه.ق ٢۹ فوریه ٢٠٢٠ ميلادى 🌐 @andaki_tamol

➣ ۞ #یڪـــ‌آیــه‌قـــــرآن ۞ و بر آن زنده كه نمى‏ ميرد #توكل كن و به ستايش او تسبيح گوى و همين‌بس‌كه او به‌گناهان بندگانش آگاه است. 📒سوره مبارکه الفرقان آیه ۵۸ 🌐 @andaki_tamol

» 📜 #حــدیث‌امـــروز ❤️قال رســــــــــول الله (ص): ماه رجــب ماهِ #استـــــغفار امت مـــن است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش ڪنید ڪه خـ♡ـدا آمــرزنده و مهــربان است. ↬🌐 @andaki_tamol

🔥🎥 #مرگ_انسانیت در #بندرعباس ..‼️ 🔹شایعه نگهداری چند بیمار کرونایی در یک درمانگاه در شهرک توحید بندرعباس موجب تحریک برخی افراد ساکن در این محله و آتش‌زدن درمانگاه این شهرک شد. 🔹عوامل پلیس و آتش‌نشانی بلافاصله در محل وقوع آتش‌سوزی حاضر شده و ضمن دعوت مردم به آرامش، آتش رخ داده در محوطه درمانگاه را اطفا کردند. 🔹در همین زمینه "فاطمه نوروزیان"، مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی استان هرمزگان با رد شایعه بستری بودن بیماران کرونایی در این محل، اظهار کرد: چند مرکز درمانی در بندرعباس برای مراجعه اولیه مردم به منظور بررسی علایم حاد تنفسی در نظر گرفته شده است که یکی از آنها در شهرک توحید است تا عوامل درمانی مستقر در این درمانگاه‌ها پس از بررسی‌های اولیه و در صورت حاد بودن شرایط بیماران، آنها را به بیمارستان شهید محمدی اعزام کنند. 🔹وی هرگونه شایعه مبنی بر بستری شدن بیماران کرونایی در درمانگاه‌ها را رد کرد و بیان داشت: در بیمارستان شهید محمدی بندرعباس بخش ویژه بستری  افراد مشکوک به کرونا در نظر گرفته شده است و اساسا هرگونه شایعه درباره بستری بیماران کرونایی در درمانگاه‌ها کذب است. #کرونا_را_شکست_میدهیم 🌐 @andaki_tamol

⭕️ما را به خیر تو امیدی نیست؛ شر مرسان ... درحالیکه آمریکایی‌ها در راستای سیاست موسوم به فشار حداکثری‌شان، تمام تلاش خودشان را معطوف به سخت کردن وضعیت اقتصادی ایران کرده‌اند و از هیچ تحریمی نیز چشم پوشی نکرده‌اند، دیروز مدعی شده‌اند که (بخاطر کرونا) برای برخی مبادلات بشردوستانه با ایران مجوز صادر نموده‌اند؛ این ادعا و ژست دلسوزی آمریکایی‌ها همانقدر دروغ و مضحک است که ادعای روز گذشته عادل الجبیر (وزیر مشاور دولت سعودی) بعد از پنج سال بمباران یمن بود که مدعی شده بود اگر ایران واقعاً دلسوز یمنی‌هاست باید برای آنها بیمارستان و مدرسه بسازد!! ➕ البته بماند که وقتی بانک مرکزی ما تحریم است و نمیشود پولی را انتقال داد اولاً خبر راه اندازی چنین کانال‌هایی بیشتر یک بازی رسانه‌ایست و درثانی حتی در صورت راه افتادن نیز به اذعان ریچارد نفیو (از معماران تحریم‌های ایران) بیشتر نوعی تله تحریمی بمنظور جمع آوری اطلاعات لازم برای اعمال تحریم‌های جدیدتر برعلیه ملت ایران می‌باشد تا مثلاً کمک به آنها !! @andaki_tamol

⭕️‏قربانیان ویروس مرگبار #کرونا به ۲۸۵۹ نفر رسید ☠️ اگر پنهانکاری کشورها با ضریب ۱۰ به این کشته ها اضافه کنیم عددی معادل ۳۰ هزار نفر کشته در جهان واقعا ترسناکه نه؟ حالا اگر شمارو با بیماری مرگبارتری آشنا کنم به اسم آنفولازای فصلی که سالانه بین ۲۹۱ تا ۶۴۶ هزار قربانی میگیره چی؟ #کرونا_را_شکست_میدهیم 🌐 @andaki_tamol

❌ افرادی که بر اثر بیماری #کرونا جانشان را از دست دادند ۳۰۰۰ نفر گزارش شده است، در حالیکه طی جنگ تحمیلی بر یمن ۸۵۰۰۰ کودک بر اثر بحران غذایی از بین رفته اند. 👈رسانه ها می دونن تا چه مسائلی رو برجسته کنند، و ذهن ها رو منحرف کنند. #کرونا_را_شکست_میدهیم 🌐 @andaki_tamol

⭕️انیمشین|رسانه فراگیری ویروس #کرونا ۱۰سال قبل در انیمشین خانواده #سیمپسون ها مطرح شده بود. پیش بینی یا برنامه ریزی و ساختن آینده؟!/ عصرهوشمندی #کرونا_را_شکست_میدهیم 🌐 @andaki_tamol

✅ ممنوعیت استفاده از پیام‌رسان‌های خارجی در دستگاه‌های حاکمیتی، مدارس و دانشگاه‌ها سرپرست معاونت فضای مجازی دادستانی کل کشور: 🔹بر اساس قوانین و مقررات کشور و مصوبات شورایعالی فضای مجازی هر گونه استفاده دستگاه های حاکمیتی،دولتی، مدارس و دانشگاه ها از شبکه های اجتماعی خارجی ممنوع است و تخلف و در برخی موارد جرم محسوب می شود. 🔹بنابراین با توجه به تعطیلات مراکز آموزشی هر گونه آموزش از راه دور از طریق این شبکه ها ممنوع است و می بایست بر بستر شبکه های اجتماعی داخلی باشد و چنانچه در بسترهای خارجی ممنوعه کلاس و آموزشی برگزار شود فاقد وجاهت قانونی است و دانش آموزان و دانشجویان تکلیفی برای حضور در این آموزشها ندارند و دانشجویان و والدین دانش آموزان می توانند نسبت به این امر از طریق حراست دستگاههای مربوطه شکایت و اعتراض خود را منعکس کنند. 🔹حراست دستگاهها هم مکلف به بررسی و ممانعت از این فعالیتها و در صورت استنکاف انعکاس موضوع حسب مورد به هیئتهای تخلفات اداری یا مراجع قضایی (استنکاف از اجرای قوانین و مقررات کشور موضوع ماده ۵۷۶ قانون مجازات اسلامی) هستند و خود حراستها نیز در صورت عدم اجرای وظایف، دارای مسئولیت خواهند بود. #کرونا_را_شکست_میدهیم 🌐 @andaki_tamol

#پارت_154 باهم برگشتیم خونه،من هم انتخاب شدم تا به مامان بگم رسیدم داخل و با شوق و ذوق پیاده شدیم و رفتم پیش مامان: _مامان،مامان خبر برات دارم _چیه؟ _قراره برا پسرت بری خواستگاری _جدی میگی؟کیه؟ _پسر؟ _نه بابا دختره رو میگم که میخوایش از حرفش خندم گرفت: _نه مامان من نمیخوام اون یکی پسر گلت میخواد _(با تعجب)سعید؟ اونکه بهش نمیاد _آره،پسرت عاشق شده از دستت رفت _حالا کیو میخواد؟ _یه دختر خیلی خوب رو،من و زهرا دیدیمیش زهرا قراره تحقیق کنه درموردش _خوب همه کاراتونو میکنید بعد بهم میگین _خب دیگه نا سلامتی خواهر برادریم مامان رو رها کردم و رفتم روی مبل نشستم سعید و هم اومده بود مامان از حضورش خبر نداشت زهرا رو دیدم که یه چیزی قایم کرده پشتش و داره میاد سمت سعید که سرش تو گوشیش بود یه دفعه گلا رو ریخت رو سرش و کل کشید و گفت: _مبارک باشه دوماد خان از کارش هر سه خندمون گرفت زهرا صدای مامان میزد: _بیا پسرت عاشق شده مامان کجایی،پسرت از دستت رفت ادامه دارد.... ✍️ط، تقوی 🌐 @andaki_tamol

﷽ سـ🌸ـلام روزتان پر از خیر و برکت🌸 امروز یکشنبه🌷 ۱۱ اسفند ١٣٩٨ ه. ش ۶ رجب ١۴۴١ ه.ق ۱ مارس ٢٠٢٠ ميلادى 🌐 @andaki_tamol

➣ ۞ #یڪـــ‌آیــه‌قـــــرآن ۞ با مردم با #خــــــوش_زبانی سخن گویید[ مسئولان داروخانه هایی که ماسک و مایع ضد عفونی ندارید به جای استفاده از متن #قرمز می‌شه از متــن #ســــــبز استـــفاده کرد!] ❌ماسک و مایع ضدعفونی کننده نداریــــــم لطفا ســـــــــوال نکنید! ✅همشهریان عزیز با عرض تاسف و شرمندگی ماسک و مایـــــع ضد عفونی تـــمام شده. 📒سوره مبارکه بقـــره آیه ۸۳ 👉🌐 @andaki_tamol

» 📜 #حــدیث‌امـــروز ❤️قال امام حسن عسکری(ع): هر ڪس فردى را که #استـحقاق ستايش ندارد بسـتايد خود را در مقام اتهام و بدگـمانى قـرار داده اســـت. 📚أعـــلام الديـــن صفـحه ۳۱۳ 👇👇 🌐 @andaki_tamol

ツ 🌷عـــلامه حســـن زاده: برادرم قـدم اول در سلوڪ توبه و پاڪی از #گــناه و دوری از گـفتار ناپاڪ و ڪـردار و انـــــدیشه های ناشایســـته و خــویهای نڪوهیده است سعی ڪن تا محبوب کردگار شــــوی. ↷↷↷ 🌐 @andaki_tamol

🛎 #داستان_کوتاه ✍در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد. همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید! همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد. روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!! 🔻این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. #کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب #استرس و #نگرانی میشوند تا خود بیماری. #کرونا_را_شکست_میدهیم 🌐 @andaki_tamol

اینکه #قم به عنوان منشأ ویروس #کرونا مطرح شد دروغ بود. قم اولین شهری است که ویروس را شناسایی کرد و متوجّه این خطر شد. دکتر محبی فوق تخصص جراحی: برای اولین بار در قم ویروس را شناسایی کردیم و به وزارت خبر دادیم و الّا ویروس در شهرها بود امّا کسی خبر نداشت. #کرونا_را_شکست_میدهیم 🌐 @andaki_tamol