✡️ ساموئل بوش ؛ سوداگر مرگ (4)
🎯 سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت چهارم)
1️⃣ با شروع جنگ جهانی در سال 1914، برنامهریزی و هدایت صنایع نظامی ایالات متحده را نهادی بهنام “اداره صنایع نظامی” بهدست گرفت که #برنارد_باروخ ریاست آن را بهدست داشت. باروخ مأموریت تجدید سازمان صنایع وابسته به ارتش آمریکا را به نشنال سیتی بانک محول کرد. در این زمان #پرسی_راکفلر اداره کمپانی رمینگتون را بهدست گرفت و یکی از کارگزاران خود بهنام ساموئل پریور را در مقام رئیس هیئت مدیره این کمپانی منصوب کرد. در آن دوران، رمینگتون بزرگترین کمپانی تسلیحاتی آمریکا بهشمار میرفت.
2️⃣ در سال 1917 ایالات متحده رسماً وارد جنگ شد و باروخ در بهار 1918 #ساموئل_بوش را بهعنوان رئیس بخش تدارکات، سلاحهای سبک و مهمات در اداره صنایع نظامی آمریکا منصوب کرد. #پرسکات_بوش، پسر ساموئل، نیز بهدلیل دوستی با آورل هریمن و پرسی راکفلر، در مقام رابط میان دولت و کمپانی رمینگتون و سایر کمپانیهای تسلیحاتی ایالات متحده جای گرفت.
3️⃣ بدینسان، ساموئل بوش و پسرش در مواضعی مهم و سودآور استقرار یافتند. این جایگاه و ارتباطات سطح عالی و استوار با #زرسالاران_والاستریت، پایههای انباشت ثروتی عظیم را فراهم ساخت که بعدها پسر و نوه پرسکات بوش را در رأس دولت ایالات متحده آمریکا جای داد.
4️⃣ متأسفانه، بیشتر اسناد و مکاتبات دولتی مربوط به معاملات تسلیحاتی برنارد باروخ و ساموئل بوش در سالهای جنگ اوّل جهانی به بهانهی کمبود قفسه! در آرشیوهای ایالات متحده معدوم شده است. و این در حالی است که امروزه شناخت جزئیات معاملات و روابط نیای #خاندان_بوش از اهمیت فوقالعاده برخوردار است، زیرا میتواند ریشههای مناسبات دیرینی را عیان سازد که در اوایل هزاره سوم میلادی بار دیگر بشریت را با دور جدیدی از نظامیگری و جنگافروزیِ لجامگسیخته مواجه ساخته است.
5️⃣ معهذا، اسناد بهجای مانده برای ترسیم چارچوب و کلیات روابط ساموئل بوش با #زرسالاران نیویورک و لندن کفایت میکند. این اسناد نشان میدهد که بوش گزارشهای خود را به برنارد باروخ و کلارن دیلون، زرسالار نامدار والاستریت، تقدیم میکرد و این کانون به سوداگریهایِ مشکوکِ #اسلحه اشتغال داشت.
✍️ نویسنده: عبدالله شهبازی
📖 متن کامل مقاله بههمراه منابع:
👉 yon.ir/Samuelbush
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ ساموئل بوش ؛ سوداگر مرگ (5)
🎯 سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت چهارم)
1️⃣ #کمپانی_رمینگتون مسلسل و تفنگ و سلاحهای سبک و کمری اتوماتیک تولید میکرد و در طی سالهای جنگ میلیونها تفنگ به روسیه تزاری فروخت. بیش از نیمی از کل تسلیحاتی را که متحدین انگلیس و آمریکا در جنگ جهانی اوّل مصرف کردند و 69 درصد تفنگهایی را که ایالات متحده در دوران جنگ مورد استفاده قرار داد کمپانی رمینگتون تأمین میکرد.
2️⃣ تحرکات #برنارد_باروخ و دستیاران او، از جمله #ساموئل_بوش، در سالهای جنگ جهانی اوّل چنان غیراخلاقی بود که بعدها، در سال 1934، کمیته تخصصی سنای آمریکا، به ریاست جرالد نی از اقدامات این شبکه با عنوان “تجارت مرگ” یاد کرد و از سودهای کلانی سخن گفت که از طریق بندوبستهای نامشروع نظامی به چنگ آوردند. سناتور نی در گزارش خود بهشدت به این شبکه، و بهویژه به کمپانی آمریکایی رمینگتون و کمپانی انگلیسی ویکرز- آرمسترانگ، حمله کرد و کارگزاران و دلالان این دو کمپانی را مسبب بروز جنگ در بسیاری از کشورها و تغذیه تسلیحاتی طرفین محارب دانست.
3️⃣ #کمپانی_ویکرز نیز متعلق به همان کانونی بود که برنارد باروخ و ساموئل بوش کارگزاران آن بهشمار میرفتند. این مجتمع عظیم تسلیحاتی در اواخر سده نوزدهم بهوسیله دو زرسالار نامدار #یهودی، سِر #ارنست_کاسل و لرد #ناتانیل_روچیلد، بنیان نهاده شد و در طول سده بیستم میلادی نقشی بزرگ و مرموز در بسیاری از عملیات جنگافروزانه و نظامیگرایانه در سراسر جهان ایفا نمود. مورخین ویکرز را، در کنار رمینگتون، بهعنوان زرادخانه اصلی متفقین در دوران جنگ اوّل جهانی میشناسند.
4️⃣ سرشناسترین کارگزار کمپانیهای ویکرز و رمینگتون در اوایل سده 20 میلادی، یک سوداگر مرموز #یهودی بهنام سِر #باسیل_زاهاروف بود که بهعنوان بزرگترین #دلال_اسلحه زمان خود شهرت افسانهای یافته است. زاهاروف در سال 1918 عنوان شهسواری امپراتوری بریتانیا را دریافت کرد و دوست صمیمی برخی از دولتمردان غرب مانند دیوید لوید جرج (نخستوزیر بریتانیا)، ژرژ کلمانسو (نخستوزیر فرانسه)، آریستید بریان (نخستوزیر و وزیرخارجه فرانسه) و ونیزلوس (نخستوزیر یونان) بود.
5️⃣ تمامی این افراد، که متنفذترین چهرههای دوران جنگ اوّل بهشمار میروند، به گرایشهای #صهیونیستی و پیوندهای مشکوک با سوداگران بزرگ مالی و تسلیحاتی شهرت فراوان دارند. از اقدامات مرموز این شبکه “سوداگر مرگ” باید به فروش رزمناو 23000 تنی رشادیه به دولت ترکان جوان در #عثمانی به مبلغ 5/2 میلیون پوند استرلینگ اشاره کرد؛ دولتی که در زمان جنگ در جبهه متخاصم با بریتانیا و فرانسه و ایالات متحده آمریکا جای داشت!!
✍️ نویسنده: عبدالله شهبازی
📖 متن کامل مقاله بههمراه منابع:
👉 yon.ir/Samuelbush
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ - May 12 2019
خبرآنلاین

سیاست احزاب و شخصیتها
تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۶:۲۷
استقبال مشاور احمدینژاد از افطاری سفارت انگلیس

کیهان نوشت: «عبدالرضا- د»[نویسنده سابق این روزنامه] در توئیتر نوشت: «توسعه ارتباط ایرانیان با همه کشورها از جمله بریتانیا و آمریکا حتماً مفید است بهشرطی که ارتباطی عادلانه و مبتنی بر احترام و حفظ منافع متقابل باشد. انشاءالله میز افطاری سفارت بریتانیا در تهران هم با چنین هدفی چیده شده است».
یادآور میشود اخیراً سفارت انگلیس برای عدهای که هویت آنها نامعلوم است، به بهانه افطار مهمانی ترتیب داد.
سابقه سفارت انگلیس در این زمینه خراب است، چنانکه در بحبوحه نهضت عدالتخواهی و انحراف آن به مشروطهخواهی، سفارت انگلیس دیگهای غذای بسیاری را بار گذاشته بود و ضمن انحراف در راهبرد نهضت، از حضار در سفارت پذیرایی میکرد. اما آنچه در این میان جالب است، توئیت عضو حلقه انحرافی است، برخی اعضای حلقه انحرافی از طریق برخی واسطهها، با محافلی در انگلیس مرتبط بودهاند.
همچنین درباره «عبدالرضا- د» شایان ذکر است که وی ابتدا تظاهر به اصلاحطلبی میکرد و سپس در سال ۸۴ و در مقابل احمدینژاد، از مرحوم هاشمی حمایت کرد. اما به تدریج خود را به اطرافیان احمدینژاد، نزدیک کرد. او اخیراً نیز در ماجرای بدگویی مشترک سرافراز و شهرزاد میرقلیخان علیه سپاه پاسداران، نقشآفرینی میکرد.
یادآور می شود کیهان این سابقه را که عبدالرضا داوری از نویسندگان سابق این روزنامه بوده ، از سوابق وی حذف کرده است.
17302

اخبار مرتبط
سفیر انگلیس در تهران به چه کسانی افطاری داد؟
برچسبها
انگلیس
جریان انحرافی
روزنامه کیهان
محمود احمدی نژاد
تمامی حقوق این سایت برای خبرآنلاین محفوظ است. نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2018 khabaronline News Agancy, All rights reserved
طراحی و تولید: نستوه
✡️ پرسکات بوش و پروژه هیتلر (1)
🎯 سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت آخر)
1️⃣ فعالیتهای تجاری و سیاسی #پرسکات_بوش از دوران اقتدار پدرش در سالهای جنگ اوّل آغاز شد و پس از جنگ در پیوند با شبکه هریمنها و بهعنوان دستیار هربرت واکر تداوم یافت. #هربرت_واکر از دلالان بورس بود که با مجتمع مالی مورگان پیوند نزدیک داشت و از کارگزاران مورد اعتماد و سرشناس ادوارد و آورل هریمن بهشمار میرفت.
2️⃣ در نوامبر 1919 هربرت واکر بانک خصوصی “و. آ. هریمن و شرکا” را در نیویورک تأسیس کرد و خود رئیس و مدیر اجرایی این بانک شد. ریاست عالی بانک را #آورل_هریمن بهدست داشت و شرکای اصلی او عبارت بودند از رولاند (بانی) هریمن، پرسی راکفلر و پرسکات بوش.
3️⃣ پرسکات بوش در این زمان داماد هربرت واکر بهشمار میرفت و این همان وصلتی است که در 1924 به تولد «جرج هربرت واکر بوش» انجامید. دو سال پس از تولد این پسر، در 1926 پرسکات بوش بهعنوان نایبرئیس بانک هریمن منصوب شد. در این زمان هربرت واکر همچنان رئیس بانک بود.
4️⃣ بخش مهمی از فعالیت مجتمع هریمن در رابطه با #آلمان صورت میگرفت. بنیان این فعالیت از زمانی نهاده شد که آورل هریمن و هربرت واکر از طریق زدوبندهای مشکوک مالی با مقامات آمریکایی، کشتیهای مصادره شده آلمان در زمان جنگ را به مالکیت کمپانی خود درآوردند.
5️⃣ بدینسان، یکی از بزرگترین خطوط کشتیرانی جهان بهنام “خط هامبورگ- آمریکا” تأسیس شد که به مدت بیست سال (1920-1940) کنترل تمامی فعالیتهای کشتیرانی میان بندر مهم تجاری هامبورگ و بنادر ایالات متحده آمریکا را بهدست داشت.
✍️ نویسنده: عبدالله شهبازی
📖 متن کامل مقاله بههمراه منابع:
👉 yon.ir/hitlerpro
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ پرسکات بوش و پروژه هیتلر (2)
🎯 سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت آخر)
1️⃣ اقدام بعدی آورل هریمن و #هربرت_واکر مشارکت با مجتمع مورگان بود که از طریق ادغام بانک هریمن و بانک مورتن صورت گرفت. بانک مورتن بخشی از مجتمع مالی “گارانتی تراست” مورگانها بود.
2️⃣ کمپانی کشتیرانی هامبورگ- آمریکا در سالهای میانی دو جنگ جهانی نقش بزرگی در اقتصاد و سیاست آلمان ایفا نمود و در تخریب اقتصاد این کشور و فراهم آوردن زمینههای ظهور #نازیسم مؤثر بود. این اقدامات در پیوند با #خاندان_واربورگ انجام میشد که بهعنوان یکی از مقتدرترین خاندانهای زرسالار #یهودی سده بیستم شناخته میشود.
3️⃣ در سال 1922 آورل هریمن و هربرت واکر شاخه برلین بانک خود را تأسیس کردند و به کمک بانک واربورگ ارتباطات مالی خود را با صنایع و معادن آلمان گسترش دادند.
4️⃣ از سال 1925، که موج تبهکاری سازمانیافته در آمریکا آغاز شد، آورل هریمن و هربرت واکر نیز به سرمایهگذاری در این عرصه پرداختند و #قمارخانه بزرگ خود را در میدان مدیسون شهر نیویورک برپا کردند.
5️⃣ در سال 1931 بانک هریمن بهدلیل مشارکت با “بانک برادران براون” به “بانک برادران براون- هریمن” تغییر نام داد. هربرت واکر و دامادش، #پرسکات_بوش، از مدیران اصلی این مجتمع عظیم مالی بودند که در دهههای بعد در حیات مالی و سیاسی ایالات متحده نقشی بزرگ ایفا کرد.
✍️ نویسنده: عبدالله شهبازی
📖 متن کامل مقاله بههمراه منابع:
👉 yon.ir/hitlerpro
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ پرسکات بوش و پروژه هیتلر (3)
🎯 سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت آخر)
1️⃣ مؤلفین «زندگینامه غیررسمی جرج بوش» مینویسند:
👈 برای درک میزان خطری که «جرج هربرت واکر بوش» برای بشریت دارد باید به این امر بهدرستی توجه نمود که ثروت خاندان او در نتیجهی #پروژه_هیتلر بهدست آمده است. آن شبکه قدرتمند انگلیسی- آمریکایی که بعدها #جرج_بوش را به آژانس مرکزی اطلاعات (سیا) و سپس کاخ سفید وارد کردند، همان شرکای پدر او در «پروژه هیتلر» هستند.
2️⃣ طبق نظر مورّخینی که در زمینهی نقش #زرسالاران_والاستریت در صعود #نازیسم به پژوهش پرداختهاند، «پروژه هیتلر» از سالهای 1920 میلادی آغاز شد. منظور از این عنوان، سرمایهگذاری مشترک کانون معینی از زرسالاران ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و آلمان بر روی #حزب_نازی و به قدرت رسانیدن #آدولف_هیتلر است.
3️⃣ این پیوند عجیب از زمانی آشکار شد که در 20 اکتبر 1942، ده ماه پس از ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوّم، دستور توقیف کلیه عملیات بانکی و شرکتهای متعلق به #آلمان_نازی در شهر نیویورک صادر گردید. این عملیات را همان کانون آشنایی هدایت میکرد که درباره آن سخن گفتهایم.
4️⃣ از مهمترین شرکتهای متعلق به آلمان نازی که در این زمان بهوسیله دولت آمریکا مصادره شد، “یونیون بانکینگ کورپوریشن” است که #پرسکات_بوش مدیریت آن را بهدست داشت. در حکم مصادره “یونیون بانکینگ کورپوریشن” اسامی سهامداران چنین ذکر شده است: ای. رولاند هریمن [بانی هریمن]، کورنلیس لیونس، هارولد پنینگتون، رای موریس، پرسکات بوش، کوونهافن، جان گرونینگر. افراد فوق کارگزاران مالی دولت آلمان و اعضای هیئت مدیره مؤسسه مالی فوق بودند و کوونهافن از مأموران برجسته و فعال آلمان نازی بهشمار میرفت.
5️⃣ در 28 اکتبر 1942، دو روز بعد از ورود قشون آلمان نازی به شمال آفریقا، دولت ایالات متحده طی فرمانی اموال دو مؤسسه دیگر متعلق به آلمان هیتلری را مصادره کرد: “هلند- آمریکن تریدینگ کورپوریشن” و “سیملس استیل کورپوریشن“. این دو مؤسسه نیز بهوسیله بانک هریمن اداره میشد و #پرسکات_بوش از مدیران آن بود.
6️⃣ در 17 نوامبر 1942 “سیلسین آمریکن کورپوریشن” بهدلیل ارتباط با دولت آلمان مصادره شد. این شرکت نیز بهوسیله #پرسکات_بوش و پدرزنش، جرج هربرت واکر، اداره میشد. در فرمان اخیر تنها اموال متعلق به دولت آلمان مصادره گردید و سهام شرکای آمریکایی -یعنی هریمن و واکر و بوش- مصادره نشد.
✍️ نویسنده: عبدالله شهبازی
📖 متن کامل مقاله بههمراه منابع:
👉 yon.ir/hitlerpro
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡️ پرسکات بوش و پروژه هیتلر (4)
🎯 سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت آخر)
1️⃣ یکی از شرکای اصلی آورل و بانی هریمن، هربرت واکر و #پرسکات_بوش در عملیات فوق، یک سرمایهدار بزرگ آلمانی بهنام #فریتز_تیزن بود که از اکتبر 1923 یکی از مهمترین حامیان مالی #هیتلر بهشمار میرفت.
2️⃣ در گزارش دولت ایالات متحده در زمان مصادره اموال تیزن و هریمن در نیویورک چنین آمده است: #آورل_هریمن اندکی پیش از سال 1924 در اروپا فعال بود و در همان زمان با فریتز تیزن، کارخانهدار آلمانی، آشنا شد. هریمن و تیزن موافقت کردند که مشترکاً بانکی در نیویورک تأسیس کنند. برای تحقق این عمل، کوونهافن، کارگزار تیزن، وارد نیویورک شد و با مدیران کمپانی هریمن ملاقاتهایی کرد.
3️⃣ تحقیقات مقامات قضایی ایالات متحده در سال 1942 حاکی از آن است که بانک هریمن در پیوند تنگاتنگ با “کورپوراسیون فولاد آلمان” قرار داشت که بهوسیله فریتز تیزن و دو برادرش اداره میشد. این مجتمع بزرگترین غول فولاد آلمان بهشمار میرفت و قریب به نیمی از آهن و فولاد و 35 درصد از مواد منفجره مورد نیاز #آلمان_نازی را تأمین میکرد.
4️⃣ “کورپوراسیون فولاد آلمان” در سال 1926 تأسیس شد و مقارن با آن کلارنس دلون، زرسالار آمریکایی، با 70 میلیون دلار سرمایه اولیه سازمانی برای مشارکت در صنعت فولاد آلمان در نیویورک ایجاد کرد. دلون از زمان تجارت اسلحه در جنگ اوّل جهانی دوست صمیمی #ساموئل_بوش (پدر پرسکات) بود.
5️⃣ در این زمان، آورل هریمن با سران #فاشیست آلمان و ایتالیا ارتباط فعال داشت. برای مثال، او در یکی از نامههای خصوصی خود به هربرت واکر مینویسد که در ایتالیا با #موسولینی ملاقات کرده و “او قرارداد پیشنهادی ما را تصویب کرده است.“
6️⃣ در 1931 پرسکات بوش کار خود را در بانک جدید “برادران براون- هریمن” آغاز کرد. شریک اصلی او در این مؤسسه #تاچر_براون، از مالکان اصلی بانک برادران براون و دوست صمیمی مونتاگ نورمن، بود. مؤسسه برادران براون پیشینه مستعمراتی مفصلی دارد. در زمان جنگ داخلی، کشتیهای این کمپانی 75 درصد پنبه جنوب آمریکا را به انگلستان حمل میکردند.
✍️ نویسنده: عبدالله شهبازی
📖 متن کامل مقاله بههمراه منابع:
👉 yon.ir/hitlerpro
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
خانه / سایر مباحث / خانوادههای یهودی / پرسکات بوش و پروژه هیتلر
پرسکات بوش و پروژه هیتلر
خانوادههای یهودی ارسال دیدگاه 22 بازدید
سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت پنجم) پرسکات بوش
فعالیتهای تجاری و سیاسی پرسکات بوش از دوران اقتدار پدرش در سالهای جنگ اوّل آغاز شد و پس از جنگ در پیوند با شبکه هریمنها و بهعنوان دستیار هربرت واکر تداوم یافت. هربرت واکر از دلالان بورس بود که با مجتمع مالی مورگان پیوند نزدیک داشت و از کارگزاران مورد اعتماد و سرشناس ادوارد و آورل هریمن بهشمار میرفت.
در نوامبر 1919 هربرت واکر بانک خصوصی “و. آ. هریمن و شرکا” را در نیویورک تأسیس کرد و خود رئیس و مدیر اجرایی این بانک شد. ریاست عالی بانک را آورل هریمن بهدست داشت و شرکای اصلی او عبارت بودند از رولاند (بانی) هریمن، پرسی راکفلر و پرسکات بوش.
پرسکات بوش در این زمان داماد هربرت واکر بهشمار میرفت و این همان وصلتی است که در 1924 به تولد جرج هربرت واکر بوش انجامید. دو سال پس از تولد این پسر، در 1926 پرسکات بوش بهعنوان نایبرئیس بانک هریمن منصوب شد. در این زمان هربرت واکر همچنان رئیس بانک بود.
بخش مهمی از فعالیت مجتمع هریمن در رابطه با آلمان صورت میگرفت. بنیان این فعالیت از زمانی نهاده شد که آورل هریمن و هربرت واکر از طریق زدوبندهای مشکوک مالی با مقامات آمریکایی، کشتیهای مصادره شده آلمان در زمان جنگ را به مالکیت کمپانی خود درآوردند. بدینسان، یکی از بزرگترین خطوط کشتیرانی جهان بهنام “خط هامبورگ- آمریکا” تأسیس شد که به مدت بیست سال (1920-1940) کنترل تمامی فعالیتهای کشتیرانی میان بندر مهم تجاری هامبورگ و بنادر ایالات متحده آمریکا را بهدست داشت.
هربرت واکر
اقدام بعدی آورل هریمن و هربرت واکر مشارکت با مجتمع مورگان بود که از طریق ادغام بانک هریمن و بانک مورتن صورت گرفت. بانک مورتن بخشی از مجتمع مالی “گارانتی تراست” مورگانها بود.
کمپانی کشتیرانی هامبورگ- آمریکا در سالهای میانی دو جنگ جهانی نقش بزرگی در اقتصاد و سیاست آلمان ایفا نمود و در تخریب اقتصاد این کشور و فراهم آوردن زمینههای ظهور نازیسم مؤثر بود. این اقدامات در پیوند با خاندان واربورگ انجام میشد که بهعنوان یکی از مقتدرترین خاندانهای زرسالار یهودی سده بیستم شناخته میشود.
در سال 1922 آورل هریمن و هربرت واکر شاخه برلین بانک خود را تأسیس کردند و به کمک بانک واربورگ ارتباطات مالی خود را با صنایع و معادن آلمان گسترش دادند. از سال 1925، که موج تبهکاری سازمانیافته در آمریکا آغاز شد، آورل هریمن و هربرت واکر نیز به سرمایهگذاری در این عرصه پرداختند و قمارخانه بزرگ خود را در میدان مدیسون شهر نیویورک برپا کردند.
در سال 1931 بانک هریمن بهدلیل مشارکت با “بانک برادران براون” به “بانک برادران براون- هریمن” تغییر نام داد. هربرت واکر و دامادش، پرسکات بوش، از مدیران اصلی این مجتمع عظیم مالی بودند که در دهههای بعد در حیات مالی و سیاسی ایالات متحده نقشی بزرگ ایفا کرد.
پرسکات بوش
مؤلفین «زندگینامه غیررسمی جرج بوش» مینویسند:
برای درک میزان خطری که جرج هربرت واکر بوش برای بشریت دارد باید به این امر بهدرستی توجه نمود که ثروت خاندان او در نتیجهی پروژه هیتلر بهدست آمده است. آن شبکه قدرتمند انگلیسی- آمریکایی که بعدها جرج بوش را به آژانس مرکزی اطلاعات (سیا) و سپس کاخ سفید وارد کردند، همان شرکای پدر او در پروژه هیتلر هستند.
طبق نظر مورّخینی که در زمینهی نقش زرسالاران والاستریت در صعود نازیسم به پژوهش پرداختهاند، “پروژه هیتلر” از سالهای 1920 میلادی آغاز شد. منظور از این عنوان، سرمایهگذاری مشترک کانون معینی از زرسالاران ایالات متحده آمریکا، بریتانیا و آلمان بر روی حزب نازی و به قدرت رسانیدن آدولف هیتلر است.
این پیوند عجیب از زمانی آشکار شد که در 20 اکتبر 1942، ده ماه پس از ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوّم، دستور توقیف کلیه عملیات بانکی و شرکتهای متعلق به آلمان نازی در شهر نیویورک صادر گردید. این عملیات را همان کانون آشنایی هدایت میکرد که درباره آن سخن گفتهایم.
از مهمترین شرکتهای متعلق به آلمان نازی که در این زمان بهوسیله دولت ایالات متحده آمریکا مصادره شد، “یونیون بانکینگ کورپوریشن” است که پرسکات بوش مدیریت آن را بهدست داشت و اوراق سهام آن بهنام پرسکات بوش و بانی هریمن بود. در حکم مصادره “یونیون بانکینگ کورپوریشن” اسامی سهامداران چنین ذکر شده است: ای. رولاند هریمن [بانی هریمن] رئیس و عضو هیئت مدیره، 3991 سهم، کورنلیس لیونس چهار سهم، هارولد پنینگتون یک سهم، رای موریس یک سهم، پرسکات بوش یک سهم، کوونهافن یک سهم، جان گرونینگر یک سهم. افراد فوق کارگزاران مالی دولت آلمان و اعضای هیئت مدیره مؤسسه مالی فوق بودند و کوونهافن (1) از مأموران برجسته و فعال آلمان نازی بهشمار میرفت
.
در 28 اکتبر 1942، دو روز بعد از ورود قشون آلمان نازی به شمال آفریقا، دولت ایالات متحده طی فرمانی اموال دو مؤسسه دیگر متعلق به آلمان هیتلری را مصادره کرد: “هلند- آمریکن تریدینگ کورپوریشن” و “سیملس استیل کورپوریشن“. این دو مؤسسه نیز بهوسیله بانک هریمن اداره میشد و پرسکات بوش از مدیران آن بود. در 17 نوامبر 1942 “سیلسین آمریکن کورپوریشن” بهدلیل ارتباط با دولت آلمان مصادره شد. این شرکت نیز بهوسیله پرسکات بوش و پدرزنش، جرج هربرت واکر، اداره میشد. در فرمان اخیر تنها اموال متعلق به دولت آلمان مصادره گردید و سهام شرکای آمریکایی -یعنی هریمن و واکر و بوش- مصادره نشد.
یکی از شرکای اصلی آورل و بانی هریمن، هربرت واکر و پرسکات بوش در عملیات فوق، یک سرمایهدار بزرگ آلمانی بهنام فریتز تیزن (2) بود که از اکتبر 1923 یکی از مهمترین حامیان مالی هیتلر بهشمار میرفت. در گزارش دولت ایالات متحده در زمان مصادره اموال تیزن و هریمن در نیویورک چنین آمده است: آورل هریمن اندکی پیش از سال 1924 در اروپا فعال بود و در همان زمان با فریتز تیزن، کارخانهدار آلمانی، آشنا شد. هریمن و تیزن موافقت کردند که مشترکاً بانکی در نیویورک تأسیس کنند. برای تحقق این عمل، کوونهافن، کارگزار تیزن، وارد نیویورک شد و با مدیران کمپانی هریمن ملاقاتهایی کرد.
فریتز تیزن ؛ سرمایهدار بزرگ آلمانی و از مهمترین حامیان مالی هیتلر
تحقیقات مقامات قضایی ایالات متحده در سال 1942 حاکی از آن است که بانک هریمن در پیوند تنگاتنگ با “کورپوراسیون فولاد آلمان” قرار داشت که بهوسیله فریتز تیزن و دو برادرش اداره میشد. این مجتمع بزرگترین غول فولاد آلمان بهشمار میرفت و قریب به نیمی از آهن و فولاد و 35 درصد از مواد منفجره مورد نیاز آلمان نازی را تأمین میکرد. “کورپوراسیون فولاد آلمان” در سال 1926 تأسیس شد و مقارن با آن کلارنس دلون، زرسالار آمریکایی، با 70 میلیون دلار سرمایه اولیه سازمانی برای مشارکت در صنعت فولاد آلمان در نیویورک ایجاد کرد. دلون از زمان تجارت اسلحه در جنگ اوّل جهانی دوست صمیمی ساموئل بوش (پدر پرسکات) بود.
در این زمان، آورل هریمن با سران فاشیست آلمان و ایتالیا ارتباط فعال داشت. برای مثال، او در یکی از نامههای خصوصی خود به هربرت واکر مینویسد که در ایتالیا با موسولینی ملاقات کرده و “او قرارداد پیشنهادی ما را تصویب کرده است.“
در 1931 پرسکات بوش کار خود را در بانک جدید “برادران براون- هریمن” آغاز کرد. شریک اصلی او در این مؤسسه تاچر براون، از مالکان اصلی بانک برادران براون و دوست صمیمی مونتاگ نورمن، بود. مؤسسه برادران براون پیشینه مستعمراتی مفصلی دارد. در زمان جنگ داخلی، کشتیهای این کمپانی 75 درصد پنبه جنوب آمریکا را به انگلستان حمل میکردند.
مونتاگ نورمن، دوست دیگر پرسکات بوش و تاچر براون، به خاندان زرسالار نورمن تعلق داشت و طی سالیان مدید رئیس بانک انگلستان بود. نورمن یکی از شرکای پیشین مؤسسه برادران براون بود و پدربزرگ وی در زمان جنگ داخلی آمریکا ریاست این مؤسسه را بهدست داشت. مونتاگ نورمن در محافل حاکمه بریتانیا بهعنوان حامی هیتلر شناخته میشد و مقام کنونی وی بهعنوان رئیس بانک انگلستان جایگاه مهمی در “پروژه هیتلر” داشت. نورمن در سفرهایش به نیویورک در خانه تاچر براون اقامت میگزید. در این شبکه پرسکات بوش متولی معامله با آلمان بود و تاچر براون با انگلستان.
مونتاگ نورمن ؛ رئیس بانک انگلستان و از حامیان هیتلر
از شرکای دیگر شبکه فوق باید به اعضای خاندان بانکدار شرودر اشاره کرد که مانند هریمن و واکر و بوش با آلمان هیتلری پیوند داشتند و از رابطه نزدیک با آلن و جان فوستر دالس برخوردار بودند. این دو برادر در آن زمان وکلای دعاوی بانک شرودر بودند. بانک شرودر از نیمه دوّم سده نوزدهم بهعنوان یکی از کانونهای مهم سرمایهگذاری زرسالاران بریتانیا و شرکای ایشان شناخته میشد و همین بانک بود که بههمراه کمپانی یهودی ساسون و کمپانی والپول- گرینول در تأسیس بانک شاهنشاهی ایران و انگلیس (بانک شاهی) شرکت نمود و امتیاز نشر اولین اسکناسهای ایران را بهدست آورد.
بارون کورت فن شرودر در کنار هریمن و واکر و بوش از شرکای اصلی مؤسسات آلمان نازی در آمریکا بهشمار میرفت. شرودر در جمع شرکای خویش مسئولیت تأمین مالی ارتش خصوصی حزب نازی را بهعهده داشت و بههمراه فردریک فلیک و مونتاگ نورمن در صعود نهایی هیتلر نقش مؤثری ایفا نمود. بارون رودلف فن شرودر نایبرئیس و عضو هیئت مدیره کمپانی کشتیرانی هامبورگ- آمریکا بود.
در سال 1932 سفارت آمریکا در برلین در گزارشهای خود به واشنگتن از مبارزات انتخاباتی پرهزینه هیتلر خبر داد و از پول هنگفتی که برای ایجاد ارتش خصوصی 300 الی 400 هزار نفری حزب نازی صرف شده است و این پرسش را مطرح کرد که حامیان مالی حزب نازی چه کسانی هستند؟!
در این سال دولت ق
انونی آلمان دستور انحلال ارتش خصوصی حزب نازی را صادر کرد و سفارت آمریکا در برلین گزارش داد که کمپانی کشتیرانی هامبورگ- آمریکا تبلیغات شدیدی را علیه دولت آلمان و بهسود هیتلر آغاز کرده است. این در زمانی است که هزاران آلمانی مخالف حزب نازی بهوسیله ارتش خصوصی این حزب به قتل میرسیدند. بعدها، گزارش کمیسیون تحقیق سنای آمریکا روشن ساخت که در این دوران کمپانی رمینگتون نقش مهمی در تسلیح حزب نازی ایفا مینموده است. در گزارش سنا چنین آمده است:
تقریباً تمامی سازمانهای سیاسی آلمان، مانند حزب نازی، مسلح به همه نوع تفنگهای آمریکایی هستند که از آمریکا به آنتورپ حمل میشود و از طریق خاک هلند وارد آلمان میگردد.
در 27 مارس 1933 مکس واربورگ از آلمان به شریکش پرسکات بوش در نیویورک نامهای نوشت که متضمن تمجید فراوان از هیتلر بود. او دولت هیتلر را برای آلمان مفید توصیف کرد و نوشت:
در چند سال گذشته تجارت بسیار بهتر از انتظار ما شده است. ولی متأسفانه تبلیغات شدید علیه آلمان فضای نامطلوبی بهوجود آورده است. مطبوعات خارجی فوقالعاده درباره تحولات آلمان اغراق میکنند. دولت جدید با جدّیت بهدنبال اعاده صلح و نظم در آلمان است و من از این نظر کاملاً احساس رضایت میکنم.
مکس واربورگ
توجه کنیم که این مطالب را عضو یکی از سرشناسترین خاندانهای یهودی سدههای نوزدهم و بیستم نگاشته است.
در 29 مارس 1933، دو روز بعد از نامه مکس واربورگ، پسر او بهنام اریک واربورگ تلگرافی به نیویورک برای پسرعمویش فردریک واربورگ فرستاد. فردریک واربورگ عضو هیئت مدیره کمپانی راهآهن هریمن در آمریکا بود. او از فردریک واربورگ خواست که “از تمامی نفوذ خود برای متوقف کردن فعالیتهای ضدنازی در آمریکا از جمله تبلیغات غیردوستانه در مطبوعات و اجتماعات” استفاده کند. فردریک واربورگ به اریش پاسخ داد: “هیچ گروه مسئولی در اینجا بایکوت کالاهای آلمانی را تبلیغ نمیکند.“
در 31 مارس 1933 کمیته آمریکایی- یهودی (3) که تحت نفوذ واربورگها بود، و سازمان بنای بریث (4) که بهوسیله شولزبرگرها (5) اداره میشد، اطلاعیه رسمی مشترکی منتشر کردند و اعلام نمودند که “هیچ آمریکایی بایکوت آلمان را تشویق نمیکند.” یک دهه قبل، در سال 1922، نیویورک تایمز، که به خاندان یهودی شولزبرگر تعلق دارد، دولت موسولینی را بهعنوان “جالبترین تجربه حکومتی زمانه” معرفی کرده و از پیشرفت مقتدرانه کار او ابراز شادمانی نموده بود. تنها در سالهای اخیر، در ژانویه 2001، است که آرتور شولزبرگر (پسر)، مالک کنونی نیویورک تایمز، بههمراه هاول راینز، سردبیر این روزنامه، بهخاطر حمایت اسلافشان از فاشیسم از جهانیان عذرخواهی کردند. (6)
در مه 1933 شبکه هریمنها پیشنهادی به آلمان هیتلری ارائه دادند برای تأسیس یک سندیکا متشکل از 150 مؤسسه و فرد که صادرات تمامی کالاهای آلمانی به ایالات متحده را بهدست داشته باشد. این پیشنهاد در برلین مورد مذاکره قرار گرفت. طرف آلمانی هالمر شاخت، وزیر اقتصاد هیتلر، بود و طرف آمریکایی جان فوستر دالس. دالس وکیل دعاوی دهها مؤسسه اقتصادی نازی بود. چنانکه میدانیم او بعدها به یکی از چهرههای اصلی حزب جمهوریخواه بدل شد و در مقام وزیر خارجه مقتدر ایالات متحده جای گرفت. برادران دالس، هر دو، وکلای مؤسسات خاندان بوش نیز بودند.
در طول دهه 1930 جان فوستر دالس برای سرمایهگذاری در بازسازی اقتصاد آلمان مذاکرات فراوانی با دولت حزب نازی داشت و در نامههایی گزارش برخی از این مذاکرات را به پرسکات بوش ارائه مینمود. از جمله، در 22 سپتامبر 1937 جان فوستر دالس در نامهای به پرسکات بوش درباره قرارداد کمپانی تلگراف آلمان- آتلانتیک توضیحات مفصلی ارائه داد. این کمپانی از سالهای 1920 با بانک هریمن- واکر- بوش رابطه نزدیک مالی داشت و از آن وام میگرفت. دوستی با جان فوستر دالس و برادرش آلن دالس (رئیس بعدی سیا) در راهیابی پرسکات بوش بهعنوان سناتور ایالت کانکتیکت به پارلمان آمریکا مؤثر بود و همین رابطه بعدها به جرج بوش اوّل کمک فراوانی کرد که مدارج ترقی را در آژانس مرکزی اطلاعات ایالات متحده آمریکا (سیا) بهسرعت بپیماید.
از سال 1934 یاکوب چایتکین، وکیل دعاوی اهل نیویورک و پدر آنتون چایتکین (یکی از دو مؤلف کتاب زندگینامه غیررسمی جرج بوش)، وکالت تعدادی از سهامداران خردهپایی را بهدست گرفت که در اثر بورسبازیهای مشکوک شبکه هریمن- بوش- واربورگ بهسود هیتلر ورشکست شده بودند. این گروه مبارزه سختی را برای تحریم آلمان هیتلری آغاز کرد و اندکی بعد فدراسیون کار آمریکا به این مبارزه پیوست. در جبههی مقابل کسانی جای داشتند که از تجارت با آلمان هیتلری سودهای کلان میبردند. در رأس این جبهه شبکه هریمن جای داشت و در این کارزار پرسکات بوش، بهعنوان نماینده آورل هریمن، بهشدت فعال بود.
چنانکه گفتیم، منویات واربورگها را کمیته یهودیان آ
مریکا و سازمان بنیبریث دنبال میکرد. بنیبریث همان سازمانی است که امروزه به “جمعیت ضد افترا” (ADL) (7) تغییر نام داده و بهدلیل اقامه دعوی در محاکم قضایی علیه نویسندگان و مورّخینی که درباره پیوند زرسالاران یهودی با آلمان هیتلری یا علیه افسانه هولوکاست سخن میگویند، شهرت جهانی یافته است.
لوگوی انجمن ضد افترا
معهذا، چنانکه نویسندگان «زندگینامه غیررسمی جرج بوش» بهدرستی توجه کردهاند، این پرسش به جدّ مطرح است که چرا سازمانهایی چون ADL و سایر “شکارچیان حرفهای نازیها“، بهرغم اسناد و تحقیقات فراوان موجود، هیچگاه منشاء ثروت خاندان بوش را کشف نمیکنند و درباره آن سخن نمیرانند؟!
پرسکات بوش در سال 1972 در 77 سالگی درگذشت و پیوندهای استوار و عمیق او و پدرش، ساموئل بوش، با شبکههای مشکوک دسیسهگران مالی و سیاسی و ثروت کلانی که به میراث نهاده بود، بستر صعود پسرش، جرج هربرت واکر بوش، را به مقام چهل و یکمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا فراهم ساخت.
…پایان.
نویسنده: عبدالله شهبازی
قسمت قبلی این مقاله
پینوشتها:
1. H. J. Kouwenhoven
2. Fritz Thyssen
3. American- Jewish Committee
4. B’nai B’rith
5. Sulzberger
6. http://www.washington-report.org/backissues/010201/0101023.html
7. Anti- Defamation Leag
خانه / سایر مباحث / خانوادههای یهودی / ساموئل بوش ؛ سوداگر مرگ
ساموئل بوش ؛ سوداگر مرگ
خانوادههای یهودی ارسال دیدگاه 56 بازدید
سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت چهارم) ساموئل بوش
ساموئل بوش و دولت ویلسون
اولین چهره سرشناس خاندان بوش، فردی بهنام ساموئل بوش است که در اواخر سده نوزدهم و نیمه اوّل سده بیستم میلادی میزیست. درباره نسلهای قبلی خاندان بوش، بجز چند نام، اطلاعی در دست نداریم و لذا بهناچار باید ساموئل بوش را بهعنوان بنیانگذار این خاندان معرفی کنیم. (1) ساموئل بوش عمری دراز داشت و در سال 1948 میلادی در 84 سالگی درگذشت.
شهرت و اقتدار خاندان بوش از زمان جنگ اوّل جهانی و دوران ریاستجمهوری وودرو ویلسون و با ساموئل بوش آغاز میشود. ساموئل بوش با شبکهای از زرسالاران والاستریت (2) مرتبط بود که در انتخابات سال 1912 با سرمایهگذاری بر روی ویلسون، نامزد حزب دمکرات، او را در مقام بیست و هشتمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا (1913-1921) جای دادند.
وودرو ویلسون، بیست و هشتمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا
در پیرامون ویلسون کانون قدرتمندی از سوداگران یهودی و شرکای ایشان گرد آمده بودند که در آن زمان بهعنوان متنفذترین شبکه دسیسهگر مالی- سیاسی ایالات متحده شناخته میشدند. از اعضای یهودی سرشناس این کانون باید به برنارد باروخ، هنری مورگنتو، سیمون بامبرگر، استفن وایز و لوئیس براندیس اشاره کرد.
مورگنتو در انتخابات ریاستجمهوری سال 1912 ریاست کمیته مالی حزب دمکرات را بهدست داشت و پس از صعود ویلسون بهعنوان سفیر ایالات متحده آمریکا در عثمانی منصوب شد. سالهای مأموریت مورگنتو مقارن با حوادث مرموز و دسیسهگرانهای است که به مشارکت عثمانی در جنگ اوّل جهانی و فروپاشی نهایی این دولت پهناور و اشغال فلسطین بهوسیله یهودیان زرسالار انجامید. ویلسون و حلقه یاران او، از جمله مورگنتو، در این حوادث نقشی مؤثر ایفا نمودند.
سیمون بامبرگر نیز از یاران نزدیک و مشاوران ویلسون بود که پس از پیروزی ویلسون بهعنوان استاندار اوتاوا منصوب شد. استفن وایز حاخام سرشناس و رئیس سازمان جهانی صهیونیسم بود که در صعود ویلسون سهمی بزرگ داشت. زرسالار یهودی سرشناس دیگر لوئیس براندیس است که ویلسون او را در مقام قاضی کل ایالات متحده جای داد. براندیز اولین یهودی است که در ایالات متحده آمریکا به این مقام رسید.
قاضی لوئیس براندیس
برنارد باروخ به یک خانواده یهودی مهاجر از آلمان تعلق داشت. او در زمان انتخابات ریاستجمهوری سال 1912 یکی از سرشناسترین و ثروتمندترین دلالان والاستریت بود؛ رابطه نزدیک شخصی و کاری با خانواده هریمن داشت و مؤسسه باروخ در امور بورسبازی سهام کمپانیهای هریمن فعال بود. باروخ از حامیان مالی اصلی حزب دمکرات بهشمار میرفت و در کنار سایر یهودیان زرسالار ایالات متحده در صعود ویلسون سهمی بزرگ داشت.
در سالهای پسین، باروخ و کلنل هاوس مشاوران اصلی ویلسون و گردانندگان واقعی دولت ایالات متحده بودند. پس از پایان جنگ اوّل جهانی، برنارد باروخ ریاست کمیتهای را بهدست داشت که غرامت سنگین 12 میلیارد دلاری را بر آلمان تحمیل کرد. محدودیتهای سخت اقتصادیِ تحمیل شده بر جمهوریِ نوپای آلمان بهوسیله دولت ویلسون و برنارد باروخ و زرسالاران والاستریت از جمله عوامل اصلی است که زمینه را برای ظهور هیتلر و جنگ دوّم جهانی فراهم ساخت.
تصویر برنارد باروخ بر روی جلد یک کتاب و مجله تایم
برخی مورخین، کلنل ادوارد مندل هاوس را قدرتمندترین مرد ایالات متحده از سال 1912 تا دهه 1920 میدانند. کلنل هاوس پسر توماس هاوس، کارگزار خاندان زرسالار روچیلد در سالهای جنگ داخلی آمریکا، است. او در سال 1912 ریاست ستاد انتخاباتی ویلسون را بهدست داشت و در همین زمان کتابی منتشر کرد با نام فیلیپ درو: مدیر. این رُمان سرگذشت مردی است بهنام فیلیپ درو که اداره ایالات متحده را بهدست میگیرد و با اقتدار و استبداد، در مقام “دیکتاتور مصلح“، تحولاتی بزرگ پدید میسازد.
بسیاری از اقداماتی که در دوران ریاستجمهوری ویلسون صورت گرفت، تحقق طرحهای کلنل هاوس در این کتاب بود. از جمله این طرحها، تأسیس سازمان ملل متحد است که در آن زمان “مجمع ملل” نام داشت. انگاره نظم نوین جهانی، که در سیاست خارجی ایالات متحده از زمان ویلسون مطرح شد، نیز در واقع تحقق آرمانی بود که کلنل هاوس در کتاب خود مطرح ساخته بود.
کلنل ادوارد مندل هاوس
این کانون با همتایان انگلیسی و فرانسوی خود رابطه نزدیک داشت و همین نفوذ را در دولت لوید جرج در انگلستان و دولت ژرژ کلمانسو در فرانسه اعمال میکرد. در آن سالها، استفن وایز در کنار مارکوس ساموئل و هربرت ساموئل و سیمون مارکس و اسرائیل سیف و برادران اسحاق (روفوس و گادفری اسحاق) بهعنوان رهبران طراز اوّل صهیونیسم شناخته میشدند و این شبکه تمامی تحرکات حییم وایزمن، رئیسجمهو