هدایت شده از @ jame
خانه / یهود و فرقهها / یهود و بهائیت / زرسالاران یهودی و بهائیگری
زرسالاران یهودی و بهائیگری
یهود و بهائیت ارسال دیدگاه 606 بازدید
از سال 1868 میلادی که میرزا حسینعلی نوری (بهاء) و همراهانش به بندر عکا منتقل شدند، پیوند بهائیان با کانونهای مقتدر یهودی غرب تداوم یافت و مرکز بهائیگری در سرزمین فلسطین (1) به ابزاری مهم برای عملیات بغرنج ایشان و شرکایشان در دستگاه استعماری بریتانیا بدل شد. بهنوشته فریدون آدمیت:
عنصر بهائی چون عنصر جهود به عنوان یکی از عوامل پیشرفت سیاست انگلیس در ایران درآمد. طرفه اینکه از جهودان نیز کسانی به این فرقه پیوستند و همان میراث سیاست انگلیس به آمریکائیان نیز رسیده… (2)
این پیوند در دوران ریاست عباس افندی (عبدالبهاء) بر فرقه بهائی تداوم یافت. در این زمان، بهائیان در تحقق استراتژی تأسیس دولت یهود در فلسطین، که از دهههای 1870 و 1880 میلادی آغاز شده بود، مشارکت جدی نمودند و این تعلق در اسناد ایشان بازتاب یافت. برای نمونه، عباس افندی در سال 1907 (مقارن با انقلاب مشروطه در ایران) به حبیب مؤید، که به یکی از خاندانهای یهودی بهائیشده تعلق داشت، چنین گفت:
اینجا فلسطین است، اراضی مقدسه است. عنقریب قوم یهود به این اراضی بازگشت خواهند نمود، سلطنت داوودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت. این از مواعید صریحه الهیه است و شک و تردیدی ندارد. قوم یهود عزیز میشود… و تمامی این اراضی بایر آباد و دایر خواهد شد. تمام پراکندگان یهود جمع میشوند و این اراضی مرکز صنایع و بدایع خواهد شد، آباد و پرجمعیت میشود و تردیدی در آن نیست. (3)
بندر حیفا در سده نوزدهم میلادی
در این دوران، عباس افندی با اعضای خاندان روچیلد، گردانندگان و سرمایهگذاران اصلی در طرح استقرار یهودیان در فلسطین، رابطه داشت. برای نمونه، حبیب مؤید مینویسد:
مستر روچلد آلمانی نقاش ماهری است. تمثال مبارک را با قلم نقش درآورده و به حضور مبارک آورد و استدعا نمود چند کلمه در زیر این عکس محض تذکار مرقوم فرمایند تا به آلمانی ترجمه و نوشته شود… (4)
عباس افندی (عبدالبهاء) در جوانی در جمع یاران بهاءالله در شهر ادرنه
سفر سالهای 1911-1913 عباس افندی به اروپا و آمریکا، که با تبلیغات فراوان از سوی متنفذترین محافل سیاسی و مطبوعاتی دنیای غرب همراه بود، نشانی است آشکار از این پیوند عمیق میان سران فرقه بهائی و کانونهای مقتدری در اروپا و آمریکا. در کتاب «نظریه توطئه» این سفر را چنین توصیف کردم:
سفر سالهای 1911-1913 عباس افندی به اروپا و آمریکا سفری کاملاً برنامهریزی شده بود. بررسی جریان این سفر، و مجامعی که عباس افندی در آن حضور یافت، نشان میدهد که کانونهای مقتدری در پشت این ماجرا حضور داشتند و میکوشیدند تا این “پیغمبر” نوظهور شرقی را بهعنوان نماد پیدایش “مذهب جدید انسانی”، آرمان ماسونی- تئوسوفیستی، معرفی کنند. این بررسی ثابت میکند که کارگردان اصلی این نمایش انجمن جهانی تئوسوفی، یکی از محافل عالی ماسونی غرب، بود… در این سفر تبلیغات وسیعی درباره عباس افندی، بهعنوان یکی از رهبران تئوسوفیسم، صورت گرفت؛ در حدی که ملکه رومانی و دخترش ژولیا وی را به عنوان “رهبر تئوسوفیسم” میشناختند و به این عنوان با او مکاتبه داشتند. عباس افندی در این سفر با برخی رجال سیاسی و فرهنگی ایران -چون جلالالدوله پسر ظلالسلطان، دوستمحمد خان معیرالممالک داماد ناصرالدینشاه، سیدحسن تقیزاده، میرزا محمد خان قزوینی، علیقلی خان سردار اسعد بختیاری و غیره- ملاقات کرد. این ماجرا، که حمایت کانونهای عالی قدرت جهان معاصر را از بهائیگری نشان میداد، بر محافل سیاسی عثمانی و مصر نیز تأثیر نهاد و عباس افندی پس از بازگشت از این سفر وزن و اهمیتی تازه یافت. (5)
نماد انجمن جهانی تئوسوفی
سفر پرهیاهوی عباس افندی به اروپا و آمریکا و حمایتهای گسترده از او درست در زمانی رخ داد که آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی، دو رهبر نامدار انقلاب مشروطه، بهشدت در زیر ضربه بودند و تلاش برای اخراج آنان از صحنهی اجتماعی و سیاسی و منزوی کردن آنها در اوج خود بود. در نتیجهی این تحریکات، آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی در انزوا و فشار شدید روانی و سیاسی، در شرایطی که به تعبیر مازندرانی «خسته و درمانده» و «خائف بر جان خود» بودند، زندگی را بدرود گفتند. (6) در نامهای که شیخ عبدالله مازندرانی در 29 جمادیالثانی 1328 ق. به حاجی محمدعلی بادامچی، از تجار مشروطهخواه تبریز، نوشته، این تحرکات به «انجمن سرّی» منتسب میشود که بهائیان در آن حضور دارند:
چون مانع از پیشرفت مقاصدشان را فیالحقیقه به ما دو نفر، یعنی حضرت حجتالاسلام آقای آیتالله خراسانی دامظله و حقیر، منحصر دانستند و از انجمن سرّی طهران بعض مطالب طبع و نشر شد و جلوگیری کردیم، لهذا انجمن سرّی مذکور، که مرکز
هدایت شده از @ jame
و به همه بلاد شعبه دارد و بهائیه لعنهمالله تعالی هم محققاً در آن انجمن عضویت دارند و هکذا ارامنه و یک دسته دیگر مسلمانصورتانِ غیرمقید به احکام اسلام که از مسالک فاسده فرنگیان تقلید کردهاند هم داخل هستند، از انجمن سرّی مذکور به شعبه[ای] که در نجف اشرف و غیره دارند رأی درآمده که نفوذ ما دو نفر تا حالا که استبداد در مقابل بود نافع و از این به بعد مضرّ است، باید در سلب این نفوذ بکوشند. مجالس سرّیه خبر داریم در نجف اشرف منعقد گردید. اشخاص عوامی که بهصورت طلبه محسوب میشوند در این شعبه داخل و به همین اغراض در نجف اشرف اقامت دارند… مکاتیبی به غیر اسباب عادیه به دست آمده که بر جانمان هم خائف و چه ابتلاها داریم… و واقعاً خسته و درمانده شده، بر جان خودمان هم خائفیم… این همه زحمت را برای چه کشیدیم و این همه نفوس و اموال برای چه فدا کردیم و آخر کار به چه نتیجه ضد مقصودی بواسطه همین چند نفر خیانتکار دشمن گرفتار شدیم. کشف الله تعالی هذا الغمة عن الملة. السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. الاحقر عبدالله المازندرانی. (7)
شیخ عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی
در دوران جنگ اوّل جهانی فرقه بهائی کارکردهای اطلاعاتی جدّی به سود دولت بریتانیا داشت و این اقدامات کار را بدانجا رسانید که گویا در اواخر جنگ مقامات نظامی عثمانی تصمیم گرفتند عباس افندی را اعدام کنند و اماکن بهائیان در حیفا و عکا را منهدم نمایند. اندکی بعد، عثمانی شکست خورد و این طرح تحقق نیافت. (8)
پس از پایان جنگ اوّل جهانی، شورای عالی متفقین، قیمومیّت فلسطین را به دولت بریتانیا واگذارد و در 30 ژوئن 1920 سِر هربرت ساموئل بهعنوان نخستین کمیسر عالی فلسطین در این سرزمین مستقر شد. ساموئل از اندیشمندان و فعالان برجسته و نامدار صهیونیسم بود و به خانواده معروف ساموئل-مونتاگ تعلق داشت. در دوران پنج ساله حکومت مقتدرانه “شاه ساموئل” (9) در فلسطین (نامی که چرچیل بر او نهاده بود) دوستی و همکاری نزدیکی میان او و عباس افندی وجود داشت؛ و در اوایل حکومت ساموئل در فلسطین بود که دربار بریتانیا عنوانِ «شهسوار طریقت امپراتوری بریتانیا» (10) را به عباس افندی اعطا کرد. (11) اعطای این نشان بهپاس قدردانی از خدمات بهائیان در دوران جنگ بود.
اندکی بعد، کودتای 3 اسفند 1299 رضاخان میرپنج و سیدضیاءالدین طباطبایی در ایران رخ داد. در کابینهی سیدضیاء یکی از سران درجه اوّل بهائیان ایران بهنام علیمحمد خان موقرالدوله (12) وزیر فواید عامه و تجارت و فلاحت شد. این مقام نیز بهدلیل خدمات بهائیان در پیروزی کودتا به ایشان اعطا شد.
موقرالدوله پدر حسن موقر بالیوزی (1908- 1980 م.)، بنیانگذار بخش فارسی رادیو بی. بی. سی.، است كه در سالهای 1937-1960 ریاست محفل ملّی روحانی بریتانیا را بهدست داشت. در سال 1957 شوقی افندی، رهبر بهائیان، بالیوزی را بهعنوان یکی از «ایادی امرالله» منصوب کرد.
شوقی افندی (ربانی)
خاندان ساموئل در کودتای 1299 ایران نقش جدّی داشت. طبق پژوهش نگارنده، کودتای 1299 و صعود رضاخان و سرانجام تأسیس سلطنت پهلوی در ایران، در اساس طرحی بود که شبکه متنفذ زرسالاران یهودی بریتانیا به کمک سازمان اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران، در زمان فرمانفرمایی سِر روفوس اسحاق یهودی (لرد ریدینگ) در هند، تحقق بخشیدند. روحیه ربانی (ماری ماکسول)، همسر آمریکایی شوقی ربانی، مینویسد:
موقعی که سِر هربرت ساموئل از کار کناره گرفت، [شوقی] نامهای مملو از عواطف ودّیه برای او مرقوم و ارسال فرمودند که هر جملهای از آن حلقهی محکمی گردید در سلسله روابط حسنه بین مرکز امر و حکومت این کشور. در این نامه از مساعدتهای عالیه و نیات حسنه آن شخص محترم اظهار قدردانی میفرمایند و گوشزد مینمایند که ایشان در مواقع مواجه شدن با مسائل و غوامض مربوط به دیانت بهائی همهگاه جانب عدل و شرافت را میگرفتند که بهائیان جهان در هر وقت و هر مکان از این ملاحظات دقیقه با نهایت قدردانی یاد میکنند… ایشان [ساموئل] در جواب این نامه مرقوم داشتند که: «در مدت پنج سال زمامداری این کشور بینهایت از اینکه با بهائیت تماس داشتند مسرور و دائماً از حسن نظر آنان و نیات حسنهشان نسبت به طرز اداره امور ممنون بودند.» (13)
روحیه ربانی (از خاندان زرسالار ماکسول، همسر شوقی و رهبر بعدی فرقه بهائی)
بهائیان و مؤسسات غربی در ایران
در دوران متأخر قاجاریه، تعداد قابل توجهی از بهائیان را بهعنوان کارگزاران سفارتخانههای اروپایی و بانک شاهی انگلیس و بانک استقراضی روسیه و کمپانی تلگراف و برخی دیگر از نهادهای غربی فعال در ایران میشناسیم. لازم به توضیح است که مالکین اصلی بانک شاهی انگلیس و بانک استقراضی روسیه در ایران برخی از خاندانهای سرشناس زرسالار یهودی بودند. ساسونها مالکین اصلی بانک شاهی بودند و پولیاکوفها مالکین اصلی بانک استقراضی. این دو خاندان نامدار یهود
هدایت شده از @ jame
ی رابطه نزدیک داشتند. برای نمونه، روبن گبای داماد یاکوب پولیاکوف بود و پدرش از شرکای بنیاد دیوید ساسون. (14)
سابقه عضویت بابیها و بهائیها در سفارتخانههای دولتهای غربی در ایران بسیار مفصل است و برخی از اعضا و خویشان خاندان نوری از نخستین بابیان و بهائیانی بودند که به استخدام سفارتخانههای فوق درآمدند. در این میان بهویژه باید به میرزا حسن نوری، برادر ارشد میرزا حسینعلی بهاء و میرزا یحیی صبحازل، اشاره کرد که منشی سفارت روسیه بود و نیز به میرزا مجید خان آهی، شوهر خواهر میرزا حسینعلی بهاء. این سنت در خاندان آهی ادامه یافت و بعدها میرزا ابوالقاسم آهی، خواهرزاده بهاء، نیز منشی سفارت روسیه بود. میرزا ابوالقاسم آهی پدر مجید آهی، از رجال دوران پهلوی، است. اعضای خاندان افنان (خویشان باب و نمایندگان عباس افندی در ایران) نیز با سفارت روسیه رابطه نزدیک داشتند و حاجی میرزا محمدتقی افنان (15) (وکیلالدوله) و برادران و پسرانش نمایندگان تجاری روسیه در بمبئی و یزد بودند.
آقا علی حیدر شیروانی (بهائی و از شرکای تجاری خاندان افنان) از اعضای متنفذ سفارت روسیه در تهران بود و با حمایت او بود که حاجی میرزا محمدتقی افنان وکیلالتجاره دولت روسیه در بمبئی شد. (16) عزیزالله خان ورقا، از اعاظم بهائیان تهران، وارد خدمت بانک استقراضی روس در تهران شد:
[گروبه، رئیس مقتدر بانک] غایت اعتماد و محبت و احترام را به او حاصل نمود و او یگانه واسطه فیمابین رجال و اولیای امور و محترمین متنفذین کشور با آن بانک پرقدرت قرار گرفت و خانه و اثاثیه در قسمت علیای شهر و درشکه با اسب زیبا و سرطویله مخصوص فراهم گردید. و غالباً سوار بر آن درشکه خود و با سواران قوی هیکل با لباسها و نشانهای مخصوص بانک پی رتق و فتق امور میگذشت و فلانالملک و بهمانالدولهها ناچار از احترامش بودند.
ولیالله خان ورقا، برادر میرزا عزیزالله خان، نیز مدتی کارمند سفارت روسیه بود و سپس منشی اوّل سفارت عثمانی در تهران. (17) شاهزاده محمدمهدی میرزا لسانالادب (بهائی) مترجم بانک شاهی در تهران بود. (18) ابوالحسن ابتهاج (پسر ابتهاجالملک بهائی مقتدر گیلان و مازندران) کارمند بانک شاهی انگلیس بود. او بعدها به یکی از مقتدرترین شخصیتهای مالی حکومت محمدرضا پهلوی بدل شد. در این زمینه نمونههای فراوان میتوان ذکر کرد.
در دوران قاجاریه سفارتخانههای اروپایی در ایران را به شکلی آشکار و گاه زننده حامی بابیها و بهائیها مییابیم. برای نمونه، شیخ علیاکبر قوچانی، بهائی معروف (نیای خاندان شهیدزاده)، با اروپاییان ارتباط داشت و به این جرم بهدستور میرزا عبدالوهاب خان آصفالدوله، حاکم خراسان، زندانی شد. او از زندان نامهای به کاستن، رئیس گمرکات خراسان، نوشت به این مضمون:
چون ابنای وطن بر ایذای من قیام نمودهاند و بر اهل و عیال و بستگانم سخت گرفتهاند، از شما که شخصی بیطرف هستید و خدمتگزار دولت ایران میباشید، خواهش میکنم که اگر میتوانید از مجرای قانونی جلوگیری کنید و تحقیق نمایید که به چه سبب شجاعالدوله کسان مرا تحت فشار قرار داده و اگر در این مملکت جز هرجومرج چیزی حکمفرما نیست دست زن و فرزند خود را گرفته، به یکی از دول خارجه پناه برم. (19)
یک نمونه دیگر ماجرای زندانی شدن بهائیان آذربایجان است. میرزا حیدرعلی اسکویی و گروهی از بهائیان مدتی در تبریز زندانی شدند ولی با مداخله کنسولهای روسیه و فرانسه رهایی یافتند. حتی کنسول روسیه به شجاعالدوله، حاکم تبریز، «تغیّر نمود» و شخصاً شبانه به زندان رفته، بهائیان را آزاد کرد و با درشکه شخصی خود به کنسولگری برد و پذیرایی نمود. (20) بهائیگری ، بهائیگری
نویسنده: استاد عبدالله شهبازی
پینوشتها: بهائیگری ، بهائیگری ، بهائیگری ، بهائیگری
(1) فلسطین در آن زمان جزء ایالت سوریه و بخشی از امپراتوری عثمانی بود و هنوز به نام فلسطین خوانده نمیشد.
(2) امیرکبیر و ایران، ص457-458
(3) خاطرات حبیب، ص20
(4) همان مأخذ، ص239
(5) بنگرید به: شهبازی، نظریه توطئه، صص69-74
(6) شواهد جدی و قابل بررسی دال بر غیرعادی بودن فوت آخوند خراسانی وجود دارد . شایعه قتل ایشان در همان زمان نیز رواج داشت و میدانیم که بهائیان زمانی قصد قتل آخوند را داشتند. به نوشته صبحی، فردی بهائی بهنام شیخ اسدالله بارفروشی (بابلی) و یک نفر دیگر به عتبات رفتند ولی «به جرم سوءقصد نسبت به آیتالله خراسانیِ مرحوم، متهم و گرفتار» شدند. (خاطرات صبحی، ص86)
(7) حبلالمتین، کلکته، سال هیجدهم، شماره 15، 28 رمضان 1328 / 3 اكتبر 1910، صص20-21
(8) بنگرید به: شوقی ربانی، قرن بدیع، ترجمه نصرالله مودت، تهران: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 122 بدیع، ج3، ص291؛ محمدعلی فیضی، حیات حضرت عبدالبهاء و حوادث دوره میثاق، تهران: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 128 بدیع، ص259
(9) وینستون چرچیل در برخی از نامههای خود به شوخی از سِر هربرت سام
هدایت شده از @ jame
وئل با عنوان «شاه ساموئل» نام برده است. دایرةالمعارف یهود مینویسد ساموئل «اولین یهودی بود که پس از 2000 سال بر سرزمین اسرائیل حکومت کرد.» در دوران پنج ساله حکومت ساموئل بر فلسطین شمار یهودیان این سرزمین از 55 هزار نفر به 108 هزار نفر رسید.
(10) Knight of the Order of the British Empire
(11) The Encyclopaedia of Islam, vol. I, p. 916.
(12) علیمحمد خان موقرالدوله سرکنسول ایران در بمبئی در سال 1898، نماینده وزارت خارجه در فارس در سال 1900، حاکم بوشهر در سالهای 1911-1915 بود. وی اندکی پس از کودتای 3 اسفند 1299 درگذشت. موقرالدوله علاوه بر اینکه از اعضای خاندان افنان، یعنی از خویشان علیمحمد باب، بود، با عباس افندی و شوفی افندی نیز خویشی داشت. میرزا هادی شیرازی، داماد عباس افندی و پدر شوقی، پسردایی موقرالدوله بود.
(13) روحیه خانم [ربانی، ماکسول]، گوهر یکتا در ترجمه احوال مولای بیهمتا، ترجمه ابوالقاسم فیضی، تهران: محفل ملّی بهائیان ایران، 126 بدیع/ 1348ش، ص425
(14) Geoffrey Jones, Banking and Oil; The History of The British Bank of the Middle East, London: Cambridge University Press, 1987, p. 63.
(15) حاجی میرزا محمدتقی افنان (1246-1330ق. / 1830-1912م.) سالیان سال در یزد بود. او سپس به عشقآباد کوچید و بخشی از ثروت خود را وقف احداث مشرق الاذکار کرد و در حیفا درگذشت.
(16) تاریخ ظهور الحق، ج8، ق1، ص431
(17) همان مأخذ، صص491-496
(18) تذکره شعرای بهائی، ج3، ص254
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ والتر فیشل، محقق یهودی، در سال ١٣٢٨ش مینویسد که جدیدالاسلامهای مشهد همچنان مخفیانه به دین یهود پایبند بوده و هستند. بهعبارت دیگر، در طی دوران طولانی ١١٠سالهای که از مسلمان شدن این یهودیان میگذشت، اینان همچنان در خفا یهودی بودند!!
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ یهودیان مخفی و گسترش بابیگری و بهائیگری (۶)
1⃣ گِرَوش #یهودیان به #بهائیت و تلاش برای تبدیل این فرقه به یک دین متنفذ جهانی به ایران محدود نیست و در سایر کشورها، بهویژه در اروپا و آمریکا، نیز یهودیان و یهودیان مخفی (بهظاهر مسیحی) به این فرقه پیوستند.
2⃣ نامدارترین ایشان #هیپولیت_دریفوس است که نقش مهمی در گسترش و تقویت بهائیت ایفا نمود. او حوالی سال ١٣١٧ق بهائی شد و در سال ١٣٢٨ق درگذشت. دریفوس در سال ١٣١٨ق به عکا رفت و مدتی با #عباس_افندی بود.
3⃣ شناخت نامهای بهظاهر مسیحیِ اروپاییان و آمریکاییانِ بهائیشده دشوار است ولی خانم پولاک را نیز میشناسیم که بهائی شد و آسیه نام گرفت. این خانم به خاندان زرسالار یهودی پولاک تعلّق داشت.
4⃣ با اتکا بر چنین حمایتهایی #بهائیگری در طول بیش از یک قرن فعالیت در آمریکا به سازمانی بسیار متنفّذ، هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی، در این کشور بدل شد.
5⃣ مركز #بهائیان جهان در آوریل ١٩٨۵ تعداد اعضای این فرقه در كل قارهٔ آمریكا را ٨۵٧هزار نفر اعلام كرد. بخش مهمی از این گروه بهائیان ایرانی مهاجر هستند.
6⃣ صرفنظر از جمعیت کثیر بهائیان آمریکا، باید به #نفوذ این فرقه در نهادهای دانشگاهی و پژوهشی آمریکا نیز توجه کرد که به حاکمیت ایشان بر حوزهٔ مطالعات ایرانی در آمریکا انجامیده است.
✍ استاد عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ تصویری از یک شعبدهبازی یهودی:
👈 خانوادهٔ حاجی لالهزار، همدان، ١٩٠۵م
👈 حاجی لالهزار (متولد ١٨٠٠م) جد حدود ٢٠٠ یهودی، مسیحی و بهائی در همدان است!
👈 اسامی و دین افراد شناختهشدهٔ حاضر در عکس:
١. یهودا پسر حکیم موشه : مسیحی
٢. حکیم هارون پسر حکیم موشه : یهودی
٣. ابراهیم پسر حاجی لالهزار (گوهری) : یهودی
۴. موشه پسر حاجی لالهزار (گرانفر) : بهائی
۵. حاجی میرزا یوحنا پسر حافظالصحه : بهائی
۶. آقا یعقوب (لالهزاری) : یهودی
٧. حاجی یهودا (حاجی شکرالله جاوید) : بهائی
٩. حاجی میرزا اسحاق : یهودی
١٠. دکتر یوسف (سراج) : بهائی
١١. حاجی میرزاطاهر (باهر) : بهائی
١٢. حاجی سلیمان پسر حاجی لالهزار : مسیحی
١۴. عزرا پسر ارشد حاجی لالهزار : یهودی
١۵. میر، نیای خانوادههای رسمی و کیمیابخش : یهودی
١۶. حکیم موشه : معتقد به چهار دین
١٧. روبن پسر آقا عزرا : یهودی
١٩. حاجی العازار شوشانی : یهودی
٢٠. حاجی یهودا شوشنی : یهودی
٢١. الیاهو نوه حاجی لالهزار : مسیحی
٢٣. دکتر داوود پسر حکیم موشه : مسیحی
٢٧. یوسف مشهود : بهائی
٢٨. میرزاهارون لالهزاری : یهودی
٣٠. دکتر نصرالله باهر : بهائی
٣١. عطاءاللهخان حافظی : یهودی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ یهودیان مخفی و گسترش بابیگری و بهائیگری (۴)
1⃣ صبحی مهتدی در اشاره به عملکرد #یهودیانِ بهائیشده مینویسد:
🔸 از چند سال پیش من آگهی پیدا کردم که شوقی همهٔ خویشاوندان... را رانده و میان آنها تیرگی پدید شده و اکنون همهٔ کارها در دست بیگانگان است و بزرگ و سرِ بهائیان آنجا هم یک بیگانه است و هیچ ایرانی دستاندرکار نیست جز لطفالله حکیم که از #جهودان بهائی است.
🔸 خاندان حکیم از بیخ و بن #یهودی هستند و آئین و روش این کیش را نگه میدارند، ولی هر دستهای از آنها در کیشی فرورفتهاند [یعنی یهودی مخفی هستند]:
🔸 دکتر ایوب #مسلمان شد و در مسلمانی استواری نشان داد. به مسجد میرفت و فرزندانش را مسلمان نمود، چنانکه اکنون هم هستند.
🔸 میرزا شکرالله و یک دسته از بستگانش یهودی بوده و هستند.
🔸 میرزا جالینوس و میرزا یعقوب و فرزندان میرزا نورالله، #مسیحی و پروتستان شدند و میرزا جالینوس پایگاه کشیشی گرفت و در کلیسا روزهای یکشنبه پندبده بود و از روی انجیل سخنرانی میکرد!
🔸 دکتر ارسطو پدر دکتر منوچهر و غلامحسین و برادرش لطفالله، که نامش را بردیم، #بهائی شدند.
👈 و همهٔ اینها در هر کیشی که خودنمایی میکردند شور و جوش نشان میدادند ولی در خانه همه با هم همدست و یگانه بودند تا آنجا که ارسطو دختر زیبای خود را به هیچیک از خواستگاران بهائی نداد و به میرزا جالینوس [مسیحی شده] داد.
2⃣ #خاندان_حکیم از خاندانهای متنفذ دوران قاجار و پهلوی است، از نسل یک یهودی مهاجر بهنام حکیم سلیمان که در زمان فتحعلیشاه قاجار به ایران کوچید. اعقاب او بهنام حکیم حق نظر و حکیم موشه (مشه) #پزشک_خصوصی ناصرالدینشاه قاجار شدند و #شبکه گسترده خود را در ایران تنیدند.
✍ استاد عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ یهودیان مخفی و گسترش بابیگری و بهائیگری (۵)
1⃣ نمونهٔ دیگر، گروش #یهودیان به #بابیگری و #بهائیگری در #کاشان است. از جمله یهودیان سرشناس کاشان که بهائی شدند و خاندانهای ثروتمند و پرشماری را بنیان نهادند باید به افراد زیر اشاره کرد:
👈 آقا یهودا نیای خاندان میثاقیه، ملا ربیع که نام خاندان وی ذکر نشده، حکیم یعقوب نیای خاندان برجیس، میرزا عاشور (آشور) و برادران و خواهرش که خانوادههای پرجمعیت ساجد و ماهر و وحدت و... از نسل ایشان است، حکیم فرجالله نیای خاندان توفیق، میرزا ریحان (روبین) نیای دو خاندان ریحانی (از نسل پسری) و روحانی (از نسل دختری)، ملا سلیمان و میرزا موسی و میرزا اسحاقخان نیاکان خاندانهای متحده و اخلاقی، میرزا یوسفخان نیای خاندان یوسفیان.
🔸(به دلیل زندگی اعضای این خاندانها در همدان و کاشان، برخی از ایشان همدانی نیز بهشمار میروند.)
2⃣ در #همدان نیز وضعی مشابه با کاشان دیده میشود. حسن نیکو مینویسد:
📝 در همدان، که مرکز مهم #بهائیان است، بهاستثنای سه چهار نفر همگی #یهودیِ بهائی هستند «و همان کلیمیها که بهائی شدهاند زمام امور را بهدست گرفته هر اقدامی که مخالف روح اسلامیّت است میکنند و همیشه به آن سه چهار نفری که بهاصطلاحِ خودشان بهائیِ فرقانی هستند طعن میزنند و آنان را در هیج محفل رسمی عضویت نمیدهند.»
3⃣ تعداد زیادی از خانوادههای بهائی همدان از تبار #حاجی_لالهزار (العازار)، یهودی همدانی، هستند. قبلاً گفتیم كه او نیای دو هزار نفر یهودی، مسیحی و بهائی است!
4⃣ وضعی مشابه با شیراز و مشهد و کاشان و همدان را در #اراک و #تربت و #رشت و سایر نقاط ایران، و حتی #سیاهکل، میتوان دید.
5⃣ در #تهران نیز جمع قابل توجهی از یهودیانِ بهائیشده وجود داشت. بعدها، در دوره #پهلوی، گروهی از ثروتمندترین خاندانهای یهودی-بهائی سراسر ایران در تهران مجتمع شدند و شبکهای متنفذ و مقتدر پدید آوردند که در قلب آن خاندانهای آزاده، اتحادیه، اخوان صفا، ارجمند، برجیس، برومند، جاوید، حافظی، حقیقی، حکیم، شایان، صمیمی، عزیزی، عهدیه، فیروز، لالهزار، لالهزاری، مؤید، ماهر، مبین، متحده، متحدین، مجذوب، معنوی، ملکوتی، میثاقیان، میثاقیه، نصرت، وحدت، یوسفزاده برومند، یوسفیان و... جای داشتند.
6⃣ در اواسط دوران سلطنت رضاشاه (١٣١٢) افرادی چون میرزا اسحاقخان حقیقی، یوسف وحدت، عبداللهخان متحده، جلال ارجمند و اسحاقخان متحده (یهودیان بهائیشده) متنفذترین سرانِ #جامعه_بهائی تهران بودند.
✍ استاد عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از کتابخانه
خانه / یهود و فرقهها / یهود و بهائیت / یهودیان مخفی و گسترش بابیگری و بهائیگری
یهودیان مخفی و گسترش بابیگری و بهائیگری
یهود و بهائیت ارسال دیدگاه 1,135 بازدید
پدیده یهودیان مخفی (آنوسیها) و نقش ایشان در پیدایش و گسترش بابیگری و بهائیگری عامل مهمی در تحولات معاصر ایران است که باید، بهدور از هر گونه افراط و تفریط، مورد شناسایی مستند و علمی قرار گیرد. طبق بررسی نگارنده، گسترش سریع بابیگری و بهائیگری و بهویژه نفوذ منسجم و عمیق ایشان در ساختار حکومتی قاجار، از دوران مظفرالدین شاه، بدون شناخت این پیوند غیرقابل توضیح است.
پرنس فیلیپ (شوهر الیزابت دوم ملکه بریتانیا) در مراسم درگذشت روحیه ربانی (ماری ماکسول) رهبر فرقه بهائی
در بررسی تاریخ پیدایش و گسترش بابیگری در ایران، نمونههای فراوانی از گروش یهودیان جدیدالاسلام به این فرقه مشاهده میشود که به مروجین اولیه بابیگری و عناصر مؤثر در رشد و گسترش آن بدل شدند.
میدانیم که بابیگری را یک یهودی جدیدالاسلام ساکن رشت، بهنام میرزا ابراهیم جدید، به سیاهکل وارد کرد (1) و نیز میدانیم اولین کسانی که در خراسان بابی شدند یهودیان جدیدالاسلام مشهد بودند. (2) معروفترین ایشان ملا عبدالخالق یزدی است که ابتدا در یزد اقامت داشت. او از علمای دین یهود بود و پس از مسلمان شدن در زمره اصحاب مقرّب شیخ احمد احسایی جای گرفت و احسایی هفت سال در خانه وی سکونت داشت. ملا عبدالخالق یزدی سپس به مشهد مهاجرت کرد، در صحن حضرت رضا (ع) جماعت و منبر و وعظ برقرار نمود و، بهنوشته مهدی بامداد، به یکی از «علمای طراز اوّل مشهد» بدل شد. (3) گوبینو مینویسد:
ملا عبدالخالق یزدی از شاگردان شیخ احمد احسایی بود و از حیث مقام علمی و فضایل شهرت زیادی داشت و در انظار عامه احترام و اعتباری پیدا کرده بود. (4)
یهودیان مشهد که تعداد ایشان در سال 1831 حدود دو هزار نفر گزارش شده، در سال 1839 میلادی، اندکی پس از استقرار کمپانی ساسون در بوشهر و بمبئی و پنج سال پیش از آغاز دعوت علیمحمد باب، بهطور دستهجمعی مسلمان شدند بی آنکه هیچ فشاری بر ایشان باشد، و کدخدای ایشان، بهنام ملا مشیاخ، به ملا مهدی و حاخام ایشان، بهنام ملا بنیامین یزدی، به ملا امین تغییر نام داد.
گروهی از جدیدالاسلامهای مشهد در سلک اهل تصوف بودند و به ترویج میرزا ابوالقاسم سکوت شیرازی بهعنوان مرشد خود میپرداختند. (5) گروهی از آنان به بابیگری پیوستند و بعدها نقش فعالی در گسترش بهائیگری بهدست گرفتند. (6)
گروش این یهودیان به اسلام واقعی نبود و ایشان بهطور پنهان یهودی بودند. دایرةالمعارف یهود پدیده جدیدالاسلامهای مشهد را در ذیل مدخل «یهودیان مخفی» مطرح کرده نه در مدخل «مرتدین» (7) و در جای دیگر تصریح میکند که آنان بهعنوان «یهودیانی در لباس اسلام» به حیات خود ادامه دادند. (8)
والتر فیشل، محقق یهودی، مینویسد که این جدیدالاسلامها همچنان مخفیانه به دین یهود پایبند بوده و هستند. (9) فیشل این مطلب را در سال 1328ش. عنوان میکند. بهعبارت دیگر، در طی دوران طولانی 110 سالهای (1839- 1949) که از مسلمان شدن این یهودیان میگذشت، اینان همچنان در خفا یهودی بودند.
از این یهودیان مشهد فردی بهنام ملا ابراهیم ناتان را میشناسیم که رهبری یک شبکه فعال اطلاعاتی انگلیس را در منطقه بهدست داشت و در سال 1844 (سال آغازین دعوی باب) به بمبئی مهاجرت کرد. توماس تیمبرگ مینویسد: ملا ابراهیم ناتان، به سان یهودیان بغدادی (ساسونها و بستگان و کارگزاران ایشان) «دارای پیوندهای قوی» با جامعه یهودی خراسان بود و نیز دارای پیوندهای قوی با حکومت بریتانیا. (10)
دایرةالمعارف یهود تصریح میکند که ملا ابراهیم ناتان رهبری یهودیان بخارایی، افغانی و ایرانی مقیم بمبئی را بهدست داشت و «نقش مهمی در جنگ اوّل انگلیس و افغان ایفا نمود.» (11) این مأخذ در جای دیگر از ملا ابراهیم ناتان به صراحت بهعنوان «مأمور اطلاعاتی بریتانیا» یاد کرده است. (12)
صرفنظر از آنوسیها (یهودیان مخفی)، نقش یهودیان علنی در ترویج و گسترش کمی و کیفی بابیگری و بهائیگری نیز چشمگیر است. اسماعیل رائین در واپسین کتابش، که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایران منتشر شد، مینویسد:
بیشتر بهائیان ایران یهودیان و زردشتیان (13) هستند و مسلمانانی که به این فرقه گرویدهاند در اقلیت میباشند. اکنون سالهاست که کمتر شده مسلمانی به آنها پیوسته باشد… (14)
سالها پیش از رائین، در اوایل حکومت رضاشاه، آیتی نظر مشابهی ابراز داشت و به سلطهی یهودیان بر جامعه بهائی ایران اشاره کرد:
این بشارتی است برای مسلمین که بساط بهائیت بهطوری خالی از اهل علم و قلم شده که زمام خامه را بهدست مثل حکیم رحیم و اسحاق یهودی و امثال او دادهاند. (15)
رائین مینویسد:
بهائیان از بدو پیدایش تا به امروزه همواره از جهودان ممالک استفاده کرد
هدایت شده از کتابخانه
ه آنها را بهائی کردهاند. میدانیم که ذات یهودی با پول و ازدیاد سرمایه عجین شده است. یهودیان ممالک مسلمان، که عده کثیری از آنها دشمن مسلمانان هستند و همهجا در پی آزار رسانیدن و دشمنی با مسلمین میباشند، خیلی زودتر از مسلمانان به بهائیت گرویدهاند و از امتیازهای مالی بهره فراوان برده و میبرند و مقداری نیز به مرکز بهائیت (عکا) میفرستند. (16)
حسن نیکو، مبلغ پیشین بهائی، نظری مشابه دارد و مینویسد:
طبقه دیگر [بهائیان] یهودی هستند که با چه بغض و عناد به اسلام معروفاند… در چنین صورتی اگر کسی عَلَمی بلند کند که باعث تفریق و تشتیت جمعیت اسلام شود و سبب تفریق مسلمین گردد، البته دشمن… دلشاد گردیده وی را استقبال میکند… [یهودیان] در دخول در مجامع و محافل بهائیان سه فایده مسلم برای خود تصور داشته، اوّل آن که لااقل سیاهی لشکر دشمنی میشود که بر ضد اسلام قیام کرده و رایت تشتیت و تفریق را بلند نموده است. دوّم آنکه از مسئله اجتناب و دوری که در مسلمین شیعه نسبت به یهود بود مستخلص میشوند و با آنها معاشرت میکنند بلکه وصلت مینمایند. سوم آنکه اگر غلبه و قدرت با بهائیان گردد عجالتاً خودی در حزب آنان وارد کرده باشند. (17)
فضلالله مهتدی معروف به صبحی، مبلّغ پیشین بهائی که سالها منشی مخصوص عباس افندی بود، مینویسد:
بنظر این بنده بیشتر از آنان برای فرار از یهودیت بهائی شدهاند تا گذشته از اینکه اسم جهود از روی آنها برداشته شود، در فسق و فجور نیز فیالجمله آزادی داشته باشند. و من از این قبیل یهودیان نه در همدان بلکه در طهران نیز سراغ دارم و بر اعمال آنان واقفم. (18)
صبحی مهتدی اشاراتی به عملکرد یهودیانِ بهائیشده دارد. از جمله مینویسد:
از چند سال پیش من آگهی پیدا کردم که شوقی همه خویشاوندان و پدر و مادر و برادرها و خواهرها و دائیزادهها و فرزندانشان را رانده و میان آنها تیرگی پدید شده و اکنون همه کارها در دست بیگانگان است و بزرگ و سرِ بهائیان آنجا هم یک بیگانه است و هیچ ایرانی دستاندرکار نیست جز لطفالله حکیم که از جهودان بهائی است و کارش آوردن و گرداندن هبائیان است بر سر گور سروران این کیش که در ایران به این کار «زیارتنامهخوانی» میگویند…
خاندان حکیم از بیخ و بن یهودی هستند و آئین و روش این کیش را نگه میدارند، ولی هر دستهای از آنها در کیشی فرورفتهاند: دکتر ایوب مسلمان شد و در مسلمانی استواری نشان داد. به مسجد میرفت و فرزندانش را مسلمان نمود، چنانکه اکنون هم هستند. میرزا شکرالله و یک دسته از بستگانش یهودی بوده و هستند. میرزا جالینوس و میرزا یعقوب و فرزندان میرزا نورالله، مسیحی و پروتستانت شدند و میرزا جالینوس پایگاه کشیشی گرفت و در کلیسا روزهای یکشنبه پندبده بود و از روی انجیل سخنرانی میکرد. دکتر ارسطو پدر دکتر منوچهر و غلامحسین و برادرش لطفالله، که نامش را بردیم، بهائی شدند. و همهی اینها در هر کیشی که خودنمایی میکردند شور و جوش نشان میدادند ولی در خانه همه با هم همدست و یگانه بودند تا آنجا که ارسطو دختر زیبای خود را به هیچیک از خواستگاران بهائی نداد و به میرزا جالینوس [مسیحی شده] داد. (19)
خانواده حکیم و وابستگان
خاندان حکیم از خاندانهای متنفذ دوران قاجار و پهلوی است از نسل یک یهودی مهاجر بهنام حکیم سلیمان که در زمان فتحعلیشاه قاجار به ایران کوچید. اعقاب او بهنام حکیم حق نظر و حکیم موشه (مشه) پزشک خصوصی ناصرالدینشاه قاجار شدند و شبکه گسترده خود را در ایران تنیدند. (20)
نمونهی دیگر، گروش یهودیان به بابیگری و بهائیگری در کاشان است. از جمله یهودیان سرشناس کاشان که بهائی شدند و خاندانهای ثروتمند و پرشماری را بنیان نهادند باید به افراد زیر اشاره کرد: آقا یهودا نیای خاندان میثاقیه، ملا ربیع که نام خاندان وی ذکر نشده، حکیم یعقوب نیای خاندان برجیس، میرزا عاشور (آشور) و برادران و خواهرش که خانوادههای پرجمعیت ساجد و ماهر و وحدت و غیره از نسل ایشان است، حکیم فرجالله نیای خاندان توفیق، میرزا ریحان (روبین) نیای دو خاندان ریحانی (از نسل پسری) و روحانی (از نسل دختری)، ملا سلیمان و میرزا موسی و میرزا اسحاق خان نیاکان خاندانهای متحده و اخلاقی، میرزا یوسف خان نیای خاندان یوسفیان. (21) (به دلیل زندگی اعضای این خاندانها در همدان و کاشان، برخی از ایشان همدانی نیز بهشمار میروند.)
در همدان نیز وضعی مشابه با کاشان دیده میشود. حسن نیکو مینویسد:
در همدان، که مرکز مهم بهائیان است، به استثنای سه چهار نفر همگی یهودیِ بهائی هستند «و همان کلیمیها که بهائی شدهاند زمام امور را بهدست گرفته هر اقدامی که مخالف روح اسلامیت است میکنند و همیشه به آن سه چهار نفری که بهاصطلاح خودشان بهائیِ فرقانی هستند طعن میزنند و آنان را در هیج محفل رسمی عضویت نمیدهند.» (22)
تعداد زیادی از خانوادههای بهائی همدان از تبار حاجی لا