✡️ معمای تبار خاندان بوش و فرقه جمجمه و استخوان (3)
🎯 سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت سوم)
☠️ فرقه جمجمه و استخوان
1️⃣ تأسیس فرقه جمجمه و استخوان را باید بهعنوان یکی از پروژههای این #شبکه مافیایی برای استقرار حاکمیت سیاسی خویش بر ایالات متحده آمریکا ارزیابی کرد. این پروژه سیطرهجویانه به #دانشگاه_ییل محدود نبود و برخی دیگر از نهادهای آموزش عالی ایالات متحده را نیز دربرمیگرفت. از جمله میتوان به اقدامات سایر اعضای نامدار این #امپراتوری_تریاک اشاره کرد:
2️⃣ «جان گرین» سه ساختمان در #دانشگاه_پرینستون ساخت و بخشی از هزینههای این دانشگاه را متقبل شد، «ابیل لاو» ساختمان #دانشگاه_کلمبیا در نیویورک را ساخت. این افراد که نامشان بر تارک ساختمانهای پرینستون و کلمبیا میدرخشد، برای استتار منشأ تبهکارانه ثروتشان تلاش چندان نمیکردند. همانگونه که کابوتها و هیگینسونها و ولدهای #دانشگاه_هاروارد نیز اصراری بر پنهان کردن پیشینه غیرشرافتمندانه خود نداشتند!!
3️⃣ در دهههای بعد، برخی از اعضای فرقه جمجمه و استخوان در مناصب عالی ایالات متحده آمریکا جای گرفتند و یک #الیگارشی موروثی حکومتگر را بنیان نهادند. برای مثال، میتوان به خاندان تافت اشاره کرد. آلفونسو تافت، دوست ژنرال ویلیام هانتینگتون راسل و از اعضای بنیانگذار فرقه، در سالهای 1876-1877 دادستان کل آمریکا شد و پسرش، بهنام ویلیام هوارد تافت (عضو فرقه از سال 1878)، در سالهای 1909-1913 رئیسجمهور ایالات متحده بود. پسر رئیسجمهور تافت بهنام رابرت آلفونسو تافت (عضو فرقه از سال 1910) از سناتورهای مقتدر دوران جنگ دوّم جهانی بود.
4️⃣ #جرج_بوش اوّل، چهل و یکمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، فرزند پرسکات بوش و دوروتی واکر است. پرسکات بوش در سال 1913 وارد دانشگاه ییل شد. این همان سالی است که رولاند (بانی) هریمن نیز تحصیلات خود را در دانشگاه ییل آغاز کرد و آورل هریمن، برادر بزرگ بانی، بهعنوان عضو برجسته فرقه جمجمه و استخوان، در کنار پرسی راکفلر، هدایت فرقه را بهدست گرفت. در بهار سال 1916 پرسکات بوش و بانی هریمن، که اینک دوستان صمیمی بهشمار میرفتند، به عضویت فرقه پذیرفته شدند.
5️⃣ در این زمان، که مقارن با سالهای جنگ اوّل جهانی بود، دو متولی فرقه، آورل هریمن و پرسی راکفلر، توجهی خاص به #پرسکات_بوش معطوف میداشتند. آنها بهدنبال شناسایی و ارتقاء کارگزاران جدید و مورد اعتماد بودند. چنین بود که پرسکات بوش را برای همکاری برگزیدند و اندکی بعد او را در مقام یکی از شرکای اصلی خویش جای دادند.
6️⃣ در نوامبر 1919 بانک “و. آ. هریمن و شرکا” در نیویورک تأسیس شد. ریاست عالی بانک را #آورل_هریمن بهدست داشت. برت واکر، که اندکی قبل پرسکات بوش با دختر او ازدواج کرده بود، در مقام رئیس و مدیر اجرایی بانک قرار گرفت. سایر شرکای اصلی عبارت بودند از بانی هریمن، پرسی راکفلر و پرسکات بوش.
7️⃣ پیوند #خاندان_بوش با فرقه جمجمه و استخوان در نسلهای بعد نیز تداوم یافت. در سال 1927 جرج هربرت واکر (پسر)، برادر زن پرسکات بوش و دایی جرج بوش اوّل، به عضویت فرقه درآمد. در سال 1948 جرج بوش اوّل عضو فرقه شد و در سال 1968 جرج بوش پسر (رئیسجمهور کنونی ایالات متحده آمریکا).
✍️ نویسنده: عبدالله شهبازی
📖 متن کامل مقاله بههمراه منابع:
👉 yon.ir/skulll
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
خانه / سایر مباحث / خانوادههای یهودی / معمای تبار خاندان بوش و فرقه جمجمه و استخوان
معمای تبار خاندان بوش و فرقه جمجمه و استخوان
خانوادههای یهودی ارسال دیدگاه 7 بازدید
سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت سوم) جمجمه و استخوان
معمایی بهنام تبار خاندان بوش
اطلاعات ما درباره پیشینه خاندان بوش تنها به چهار نسل اخیر آن محدود است: ساموئل بوش، پرسکات بوش، جرج بوش اوّل و جرج بوش دوّم. زمانی که پرسکات بوش (پدر جرج بوش اوّل) بهعنوان سناتور به شهرت و مقامی دست یافت، کوشید تا برای خانواده خود نسب اشرافی جعل کند و مدعی شد که از تبار هنری سوم، پادشاه انگلستان از خاندان آنژو، است. (1) برای این ادعا نمیتوان کمترین اعتباری قائل شد و تنها باید آن را بهعنوان “طنز” یا نمادی از روانشناسی خاندان بوش نقل کرد.
البته در آمریکای سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم نام “بوش” ناشناخته نیست ولی این نام نه به اعضای یک خاندان اصیل مسیحی از تبار شاهان آنژو، بلکه به خانوادهای یهودی تعلق داشت که احتمالاً از آلمان مهاجرت کرده بودند. نام “بوش” نیز، به شکلهای Busch و Bush ، ظاهراً آلمانی است.
از این خاندان، ماتیاس بوش را میشناسیم که در کنار سایر صرّافان و پیمانکاران نظامی یهودی، چون مانوئل مردخای نوح و حایم سالومون، در صحنه جنگ استقلال آمریکا فعال بود؛ و کلنل سولومون بوش و هنری پایک بوش و لویس بوش و یوناس بوش را که همه در زمره پیمانکاران و ماجراجویان نظامی جای داشتند. (2)
و این بوشها، در کنار همتایان خویش، در دوران اولیه فراماسونری آمریکا بسیار مؤثر بودند. برای مثال، سولومون بوش در اواخر سده هیجدهم استاد اعظم گراندلژ پنسیلوانیا بود همانگونه که حایم سالومون و جوزف میرز یهودی (3) بهعنوان فعالترین گردانندگان نهادهای ماسونی آمریکای آن عصر شناخته میشدند (4) و حمون بوش از فعالین ماسونی نیویورک بهشمار میرفت. (5)
بهدلیل فقدان منابع و اسناد کافی، شناخت پیوند بوشهای یهودی اواخر سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم، که اندکی بعد نام ایشان از صفحات تاریخ ایالات متحده محو شد، با خاندان مسیحی بوش، که از اوایل سده بیستم میلادی و با ساموئل بوش ظهور کرد، ممکن نیست.
شجره خاندان بوش
البته جرج بوش دوم چندان نیز بیریشه نیست. مادر او، باربارا پیرس، از اعقاب ژنرال فرانکلین پیرس، چهاردهمین رئیسجمهور آمریکا (1853-1857)، است. ولی حتی اگر، طبق ادعای پرسکات بوش، هنری سوم را نیای خاندان بوش بدانیم نه بوشهای یهودی و ماسون را، فرانکلین پیرس نیز، چون هنری سوم، نیای خوشنامی برای بوش پسر نیست!
او از حامیان بردهداری بود و مورد حمایت بردهداران بزرگ منطقه نیوانگلند. پیرس با بانکداران انگلستان پیوند نزدیک داشت و اگوست بلمونت (6) صرّاف نامدار یهودی و نماینده رسمی بنیاد روچیلد لندن، مقتدرترین وزیر کابینهاش بود. این بلمونت بود که مخارج انتخابات ژنرال پیرس را تأمین کرد و در دوران زمامداری پیرس سیاست استعماری او را علیه کوبا هدایت نمود. مورخین آمریکایی دولت پیرس را دولتِ ماسونهای طریقت اسکاتی کهن میدانند.
فرقه جمجمه و استخوان
سه نسل اخیر خاندان بوش (پرسکات بوش، جرج بوش اوّل و جرج بوش دوّم) فارغالتحصیل دانشگاه ییل میباشند و بهعنوان اعضای فرقهی شبهماسونی “جمجمه و استخوان” (7) شناخته میشوند که مقر آن در دانشگاه ییل است و یکی از متنفذترین نهادهای پنهان برای گزینش و تربیت نخبگان و جذب ایشان به صفوف الیگارشی ایالات متحده آمریکا بهشمار میرود.
علامت فرقه جمجمه و استخوان
فرقه فوق دارای مناسک عجیبی است؛ از جمله اعضا باید برهنه در تابوت بخوابند و معبد ایشان “مقبره” (8) نام دارد. به دلیل این مناسک مرگپرستانه است که این فرقه به “برادری مرگ” (9) نیز شهرت دارد. اعضا از انضباط اکید و وفاداری شدید نسبت به فرقه برخوردارند. برخی محققین مقررات و مناسک این فرقه را بسیار شبیه به فرقه رازآمیز ایلومیناتی (10) میدانند. (11)
توجه به فرقه جمجمه و استخوان، بهعنوان یک سازمان مخفی دسیسهگر و بسیار مؤثر در حیات سیاسی ایالات متحده آمریکا، از سال 1977 و با مقالهی افشاگرانه ران روزنبائوم برانگیخته شد که خود فارغالتحصیل ییل بود. (12) معهذا، نقش اصلی را در معرفی این فرقه دکتر آنتونی ساتون، محقق برجسته انستیتوی هوور دانشگاه استانفورد، انجام داد. او از سال 1983 به انتشار مقالاتی در این زمینه دست زد که سرانجام در سال 1986 بهصورت کتاب انتشار یافت. کتاب ساتون یک اثر تحقیقی مستند است که از اسناد داخلی فرقه نیز بهره جسته است. (13) ساتون اندکی بعد کتابی منتشر کرد با عنوان دو چهره جرج بوش (14) که گامی بزرگ در افشای پیوندهای پنهان خاندان بوش بهشمار میرفت.
دو کتاب آنتونی ساتون درباره جرج بوش
مؤسسه آموزشی که بعدها به دانشگاه ییل موسوم شد، هر چند در سال 1701 تأسیس شد، ولی در واقع از زمان انتقال آن
به شهر نیوهاون و دریافت کمک از اليهو ييل (1718) بود که بهطور جدّی شکل گرفت. (15) الیهو ییل یک ماجراجوی متولد بندر بوستن بود که به خدمت کمپانی هند شرقی بریتانیا درآمد و در سالهای 1672-1687 ریاست مرکز کمپانی در مدرس هند (قلعه سنجرج) را بهدست داشت. او در مشارکت با سوداگران یهودی چون بارتولمو رودریگز، آلوارو فونسکا، دومینیگو دوپورتو و ژاک دو پائیوا تکاپوی تجاری گستردهای را، بهویژه در زمینه الماس، سامان داد و با ثروتی انبوه به انگلستان بازگشت. (16) سایر بنیانگذاران و مدیران دانشگاه ییل نیز به شبکه مستعمراتی- تجاری فوق وابسته بودند و به خاندانهایی تعلق داشتند که به “الیگارشی بوستن” شهرت دارند.
دانشگاه ییل (Yale University)
نشان دانشگاه ییل بههمراه شعار دانشگاه به دو زبان عبری و لاتین: نور و حقیقت
فرقه جمجمه و استخوان را ژنرال ویلیام هانتینگتون راسل در سال 1832 بنیان نهاد. و عجیب اینجاست که این فرقه در زمانی تأسیس شد که، بهدلیل نوشتههای ضد ماسونی جان کوینزی آدامز، رئیسجمهور پیشین (1825-1829)، در افکار عمومی آمریکا بدبینی شدیدی نسبت به فراماسونری و فرقههای سرّی حاکم بود. آدامز ضدماسونی سرسخت بود و بهنوشته کویل، “از فراماسونری نفرت داشت.” (17) او میگفت: کسانی که در فرقههای مخفی جهانوطنی عضویت دارند در یک جامعه دمکراتیک نمیتوانند بهعنوان شهروندانی وفادار شناخته شوند.
ویلیام راسل به خاندان راسل (18) تعلق داشت که اعضای آن بهعنوان رهبران سندیکای آمریکایی قاچاق تریاک در سده نوزدهم شناخته میشوند. در سال 1818، چهارده سال پیش از تأسیس فرقه جمجمه و استخوان، ساموئل راسل، پسر عموی ژنرال راسل فوقالذکر، قاچاق گسترده تریاک عثمانی و ایران را به چین آغاز کرد. (19)
ویلیام هانتینگتون راسل
خاندان راسل در رأس یک شبکه تجاری خویشاوند بسیار مقتدر و ثروتمند جای داشت که اعضای آن عبارت بودند از خانوادههای راسل، پیرپونت، ادواردز، بار، گریسولد، دای، آلسوپ و هوبارد. در دهه 1830 شبکه راسل سندیکای قاچاق تریاک متعلق به خاندان پرکینز، اهل بوستن، را خرید و از اینطریق با خاندانهای کابوت، لاول، هیگینز، فوربٍس، (20) کاشینگ، استورگیز، کولیج (21) و دلانو (22) و قاچاقچیان نیویورک شریک شد و امپراتوری تریاک راسلها را تشکیل داد.
اعضای این خاندانها از آن زمان تا به امروز در صفوف فرقه جمجمه و استخوان حضور فعال دارند. خاندان هانتینگتون (23) نیز بههمین شبکه تعلق دارد، اعضای آن در فرقهی فوق عضویت داشتهاند و برخی نویسندگان آمریکایی از ساموئل هانتینگتون، اندیشهپرداز معاصر آمریکایی، بهعنوان مورخ این فرقه یاد میکنند. (24)
بدینسان، تأسیس فرقه جمجمه و استخوان را باید بهعنوان یکی از پروژههای این شبکه مافیایی برای استقرار حاکمیت سیاسی خویش بر ایالات متحده آمریکا ارزیابی کرد. این پروژه سیطرهجویانه به دانشگاه ییل محدود نبود و برخی دیگر از نهادهای آموزش عالی ایالات متحده را نیز دربرمیگرفت. از جمله میتوان به اقدامات سایر اعضای نامدار این امپراتوری تریاک اشاره کرد:
جان گرین (25) سه ساختمان در دانشگاه پرینستون ساخت و بخشی از هزینههای این دانشگاه را متقبل شد، ابیل لاو (26) ساختمان دانشگاه کلمبیا در نیویورک را ساخت. او پدر ست لاو، رئیس دانشگاه کلمبیا، است. اشخاصی چون جان گرین و ابیل لاو، که نامشان بر تارک ساختمانهای پرینستون و کلمبیا میدرخشد، برای استتار منشاء تبهکارانه ثروتشان تلاش چندان نمیکردند. همانگونه که کابوتها و هیگینسونها (27) و ولدهای (28) هاروارد نیز اصراری بر پنهان کردن پیشینه غیرشرافتمندانه خود نداشتند.
در طول دهههای پسین، برخی از اعضای فرقه جمجمه و استخوان در مناصب عالی ایالات متحده آمریکا جای گرفتند و یک الیگارشی موروثی حکومتگر را بنیان نهادند. برای مثال، میتوان به خاندان تافت اشاره کرد. آلفونسو تافت، دوست ژنرال ویلیام هانتینگتون راسل و از اعضای بنیانگذار فرقه، در سالهای 1876-1877 دادستان کل آمریکا شد و پسرش، بهنام ویلیام هوارد تافت (عضو فرقه از سال 1878)، در سالهای 1909-1913 رئیسجمهور ایالات متحده بود. پسر رئیسجمهور تافت بهنام رابرت آلفونسو تافت (عضو فرقه از سال 1910) از سناتورهای مقتدر دوران جنگ دوّم جهانی بود.
جرج بوش اوّل، چهل و یکمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، فرزند پرسکات بوش و دوروتی واکر است. پرسکات بوش در سال 1913 وارد دانشگاه ییل شد. این همان سالی است که رولاند (بانی) هریمن نیز تحصیلات خود را در دانشگاه ییل آغاز کرد و آورل هریمن، برادر بزرگ بانی، بهعنوان عضو برجسته فرقه جمجمه و استخوان، در کنار پرسی راکفلر، هدایت فرقه را بهدست گرفت. در بهار سال 1916 پرسکات بوش و بانی هریمن، که اینک دوستان صمیمی بهشمار میرفتند، به عضویت فرقه پذیرفته شدند.
در این زمان، که مقارن با سالهای جنگ اوّل جهان
ی بود، دو متولی فرقه، آورل هریمن و پرسی راکفلر، توجهی خاص به پرسکات بوش معطوف میداشتند. آنها بهدنبال شناسایی و ارتقاء کارگزاران جدید و مورد اعتماد بودند. چنین بود که پرسکات بوش را برای همکاری برگزیدند و اندکی بعد او را در مقام یکی از شرکای اصلی خویش جای دادند.
در نوامبر 1919 بانک “و. آ. هریمن و شرکا” در نیویورک تأسیس شد. ریاست عالی بانک را آورل هریمن بهدست داشت. برت واکر، که اندکی قبل پرسکات بوش با دختر او ازدواج کرده بود، در مقام رئیس و مدیر اجرایی بانک قرار گرفت. سایر شرکای اصلی عبارت بودند از بانی هریمن، پرسی راکفلر و پرسکات بوش.
پیوند خاندان بوش با فرقه جمجمه و استخوان در نسلهای بعد نیز تداوم یافت. در سال 1927 جرج هربرت واکر (پسر)، برادر زن پرسکات بوش و دایی جرج بوش اوّل، به عضویت فرقه درآمد. در سال 1948 جرج بوش اوّل عضو فرقه شد و در سال 1968 جرج بوش پسر (رئیسجمهور کنونی ایالات متحده آمریکا).
ادامه دارد…
نویسنده: عبدالله شهبازی
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله [بزودی]
پینوشتها:
1. هنری سوم پادشاه ستمگر و خودكامه انگلستان (1216-1272) از خاندان پلانتاژنت (آنژو) است كه در زمان او “جنگ بارونها” رخ داد. خاندان فوق هیچگونه ارتباط نسبی با خاندان كنونی سلطنتی بریتانیا ندارد. خاندان سلطنتی كنونی انگلیس (ویندزور) آلمانیتبار و تداوم خاندان هانوور (ولف، برونسویك) است كه از سال 1714 و از زمان جرج اوّل، شاه هانوور (آلمان)، سلطنت بریتانیا را بهدست گرفتند.
2. M. S. Levy, “Rabbi’s Reply to Mark Twain”, Overland Monthly, 34 (Oct. 1899):
http://www.boondocksnet.com/twaintexts/levy99.html
3. دو خاندان یهودی بوش و میرز در اواخر سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم رابطه نزدیك داشتند. پیوند ژنرال ریچار میرز كنونی با خاندان میرز فوق نیز معمایی است. آیا تصادفی است كه جرج بوش دوّم حدود یك ماه پیش از حادثه 11 سپتامبر ژنرال ریچارد میرز را بهعنوان رئیس ستاد ارتش ایالات متحده منصوب كرد؟ در همان زمان، گاردین (25 اوت 2001) انتصاب ژنرال میرز را شوم خواند و از او بهعنوان یكی از شاخصترین نمایندگان جناح نظامیگرا و جنگطلب و عضو برجسته لابی احیای پروژه جنگ ستارگان ریگان یاد كرد كه كلینتون آن را متوقف كرده بود.
4. ”What is the connection between Judaism and Freemasonry?”:
http://www.shamash.org/lists/scj-faq/HTML/faq/16-03.html
5. “History of Free Masonry in Herkimer County, NY”:
http://www.rootsweb.com/~nyherkim/history/herkmasonhistory.html
6. برجستهترین بانكدار و دسیسهگر مالی آلمانی مهاجر به ایالات متحده آمریكا در حوالی نیمه سده بیستم میلادی، یكی از اعضای خاندان سرشناس یهودی مندس است كه در حوالی سال 1837 با نام اگوست بلمونت در آمریكا مستقر شد. بلمونت فعالیت خود را در آمریكا بهعنوان نماینده رسمی بنیاد روچیلد لندن آغاز كرد و بعدها دو پسر او در پیوند با اعضای خاندان مهاجر آلمانی مورگان امپراتوری مالی عظیمی را در ایالات متحده بنیان نهادند. خاندان مندس در سده شانزدهم میلادی انحصار تجارت ادویه اروپا را بهدست داشت و در اقتصاد دنیای غرب از همان جایگاهی برخوردار بود كه خاندان روچیلد از سده نوزدهم بهدست آورد. در نیمه دوّم سده شانزدهم، از دوران سلطنت سلیم دوّم، خاندان مندس نقشی بزرگ در اقتصاد و سیاست عثمانی بهدست گرفت و در اشتعال نائره جنگهای ایران و عثمانی در این دوران مؤثر بود. برای آشنایی با این خاندان بنگرید به: عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1377-1380، جلدهای دوّم و چهارم.
7. Skull and Bones
8. Tomb
9. Brotherhood of Death
10. برای آشنایی با فرقه ایلیومیناتی بنگرید به: زرسالاران، ج 4، صص 467-468.
11. DeVita Brown, “Freemasonry And Secret Societies”:
http://www.plim.org/SkullBones.htm
12. Ron Rosenbaum, “Skull and Bones: An Elegy for Mumbo Jumbo”, Esquire Magazine, September, 1977.
13. Antony C. Sutton, America’s Secret Establishment: An Introduction to the Order of Skull and Bones, Billings, Mont.: Liberty Press, 1986.
14. Anthony C. Sutton, Two Faces of George Bush, Wiswell Ruffin House, 1988.
15. http://www.yale.edu/about/history.html
16. شهبازی، زرسالاران، ج 2، صص 199-204.
17. Henry Wilson Coil, Coil’s Masonic Encyclopedia, New York: Macoy Publishing and Masonic Supply Company, 1961, p. p. 403.
18. خاندان راسل بوستن با خاندان اشرافی راسل در بریتانیا تفاوت دارد.
19. در تاریخنگاری ایران، دهه 1870 میلادی بهعنوان آغاز كشت گسترده تریاك در ایران شناخته میشود. معهذا، مأخذ انگلیسی و آمریكایی بر قاچاق گسترده تریاك عثمانی و ایران به چین از د
هه اوّل سده نوزدهم دلالت دارد كه در انحصار تجار آمریكایی بود. در دهه 1820 “تریاك تركی” 20 تا 30 درصد كل صادرات آمریكای شمالی به چین را شامل میشد. در سال 1818 پركینزهای بوستن معادل یكصد هزار پوند استرلینگ “تریاك تركی” و 80 هزار پوند “تریاك ایرانی” را در بندر كانتون فروختند. طبق آمار كمپانی هند شرقی بریتانیا، در سالهای 1816 و 1817 آمریكاییها ده درصد تریاك وارداتی به كانتون را تأمین میكردند كه در سال 1818 به 20 درصد رسید. طبق برخی آمار، در سالهای 1817 و 1818 آمریكاییان یك سوم كل تریاك مصرفشده در چین را تأمین میكردند. پالمرستون در نطق سال 1840 خود در دفاع از عملكرد دولت خویش در جنگ با چین گفت كه پایان دادن به سیاست كشت تریاك در بنگال به معنای پایان واردات تریاك به چین نیست، بلكه سود این تجارت را از دست كمپانی هند شرقی بریتانیا خارج میكند و در اختیار سوداگران تریاك تركیه و ایران، یعنی قاچاقچیان بوستن، قرار میدهد.
(Charles C. Stelle, Americans and The China Opium Trade in The Nineteenth Century, Arno Press, 1981, pp. 30, 32, 141; David Edward Owen, British Opium Policy in China and India, Achon Books, 1968, p. 178)
20. جان مورای فوربس با میلیونها دلاری كه از طریق قاچاق تریاك اندوخت كمپانی تلفن بل را تأسیس كرد. پسر فوربس اولین رئیس كمپانی بل است و داماد او، رالف والدو امرسون، از نویسندگان معروف آمریكایی است.
21. پسر جوزف كولیج بنیانگذار كمپانی یونایتد فروت است و نوه او بهنام آرچیبالد كاری كولیج از بنیانگذاران “شورای انگلیسی- آمریكایی روابط خارجی”.
22. وارن دلانو نماینده كمپانی راسل در كانتون چین بود. او پدربزرگ فرانكلین دلانو روزولت رئیسجمهور ایالات متحده آمریكاست.
23. هانتینگتون نام خاندان نامداری در ایالات متحده آمریكاست كه پیشینه آن به نیمه اوّل سده هفدهم میرسد و ظاهراً از منطقه نورفولك انگلستان به ماساچوست مهاجرت كردند. سرشناسترین ایشان دو تن است كه هر دو ساموئل هانتینگتون نام دارند. یكی در اواخر سده هیجدهم میلادی میزیست و از امضاكنندگان اعلامیه استقلال بود و دیگری استاد دانشگاه هاروارد و طرّاح نظریه جنگ تمدنها در آستانه هزاره سوم میلادی است. كالیس هانتینگتون سرمایهدار و غول راهآهن در اواخر سده نوزدهم و شریك ادوارد هریمن و یاكوب شیف نیز به این خاندان تعلق دارد.
24. Paul Goldstein, Jeffrey Steinberg, George Bush, Skull & Bones and the New World Order, 1991:
http://www.newnetizen.com/archives/gbsandbnwo.htm
25. John Cleve Green (1800- 75)
26. Abiel Abbott Low (1811- 93)
27. Higginson
28. Weld
خانه / سایر مباحث / خانوادههای یهودی / سیمای خانوادگی جرج بوش (1)
سیمای خانوادگی جرج بوش (1)
خانوادههای یهودی ارسال دیدگاه 68 بازدید
آغاز سخن جرج بوش
زمانیکه حادثه 11 سپتامبر 2001/ 20 شهریور 1380 رخ داد، روند عادی کارهایم را متوقف کردم و بیش از دو ماه پژوهشی سنگین را برای شناخت ریشههای آن پیش بردم. در کوران این بررسی، برایم تردیدی نماند که حادثه 11 سپتامبر و تحولات پسین آن تصادفی نیست بلکه پیامد طراحی دقیق کانون سوداگر و جنگافروزی است که جرج بوش و دیک چنی و تونی بلر بهعنوان سه سخنگوی اصلی آن شناخته میشدند. این همان شبکه سوداگر آمریکایی- انگلیسی است که در گذشته نیکسون، ریگان و جرج بوش اول را در مقام رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا جای داده بود.
اندکی بعد، انعقاد قرارداد دویست میلیارد دلاری پنتاگون با کمپانی هواپیماسازی لاکهید مارتین (Lockheed Martin) بر این نظر مهر تأیید زد. این قرارداد برای ساخت جنگندههای جدید اف. 35 (F-35 Lightning II) بود که باید در دوران «جنگ با تروریسم» -بهعنوان عرصهای جدید و متفاوت با دوران جنگ سرد- بهکار گرفته شود. این قرارداد در زمان خود جنجالی بزرگ را برانگیخت و رسانههای غربی آن را “بزرگترین پیمان تسلیحاتی تاریخ ایالات متحده آمریکا” خواندند.
جنگنده اف. 35 کمپانی لاکهید مارتین
برای مقابله با این موج و موجّه جلوه دادن قرارداد فوق، جرج بوش و دونالد رامسفلد، وزیر دفاع او، مرتب تکرار میکردند که جنگ با تروریسم “جنگی جدید” و با “تاکتیکهای جدید و ناشناخته” است؛ و رامسفلد میگفت: سیستم جنگی ایالات متحده در دوران جنگ سرد و برای مقابله با ابرقدرتی چون اتحاد شوروی ساخته شده و تسلیحات کنونی، مانند جنگندههای اف. 22، برای مقابله با اهداف آن زمان طراحیشده است. اکنون که با پدیدهای “نو” و “ناشناخته” بهنام “تروریسم جهانی” مواجهیم، تسلیحات آن دوران کهنه و فاقد کارایی است و اینک به سیستم دفاعی و تسلیحات جدید متناسب با این دشمن نیاز داریم.
در همان زمان، به یُمن پوشش فراگیر غولهای رسانهای، بهویژه CNN، طبیعت بکر و کوهستانی افغانستان به بزرگترین نمایشگاه تاریخ برای تبلیغ کالاهای جدید کمپانیهای تسلیحاتی آمریکا و بریتانیا بدل شد. و جالبتر این که نه کمپانی لاکهید مارتین و نه وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون)، که قاعدتاً باید برای منافع ملّی اهمیتی خاص قائل باشد، حاضر نشدند کمپانی بوئینگ را، بهعنوان دومین کمپانی سازنده هواپیما در ایالات متحده، در این پیمان شریک کنند. بدینسان، ضربه اقتصادی مهیبی بر بوئینگ وارد شد که به اخراج سی هزار نفر نیروی متخصص شاغل در آن انجامید و بحرانی بزرگ در شهر سیاتل، مقر بوئینگ، پدید ساخت. در مقابل، اندکی بعد گروهی از کمپانیهای بزرگ تسلیحاتی بریتانیا (ویکرز آرمسترانگ، مارکونی، رولزرویس و جنرال الکتریک)، در کنار کمپانی آمریکایی نورثروپ گرومن (Northrop Grumman)، بهعنوان شریک لاکهید وارد عمل شدند!
قرارداد دویست میلیارد دلاری با لاکهید پایان کار نبود و از آن زمان کسانی مانند نورم دیکز (نماینده دمکرات از واشنگتن) و رندی کانینگهام (نماینده جمهوریخواه از کالیفرنیا)، با حمایت از دونالد رامسفلد، وزیر دفاع، تلاش برای خرید چهل فروند بمبافکن ب. 2 (B-2 Spirit) را آغاز کردند. این هواپیما بهوسیله کمپانی نورثروپ گرومن، شریک لاکهید در قرارداد ساخت جنگندههای اف. 35، ساخته میشود و قیمت هر فروند آن دو میلیارد دلار است.
بمبافکن ب. 2 کمپانی نورثروپ گرومن
بدینسان، حادثه 11 سپتامبر 2001 روندی از سوداگریهای مشکوک مالی را، به بهانه «جنگ با تروریسم»، آغاز کرد که تا به امروز ادامه یافته و بودجه نظامی ایالات متحده آمریکا برای سال 2003 را به رقم 380 میلیارد دلار (بیش از یک میلیارد دلار در روز) رسانده است. توجه کنیم که این بودجه حتی در سالهای جنگ سرد نیز توجیه کافی نداشت ولی امروزه به یُمن هیاهوی رسانههای وابسته به این شبکه سوداگر و با برافراشتن مترسکهایی چون بنلادن و القاعده و… توجیه یافته است. (1) با توجه به این تحولات نگارنده در آن زمان چنین پیشبینی کرد:
با توجه به ارقام خیرهکنندهای که پروژه “جنگ با تروریسم” فراروی مافیای نظامیگرای غرب قرار داده، جنگ در منطقه قطعاً بهسادگی و بهسرعت پایان نخواهد یافت. بیهوده نیست که مقامات دولت بوش مرتب تکرار میکنند که این جنگی طولانی است. در این جنگ طولانی، بنلادن و القاعده بهانهای بیش نیست. هدف غارت است و مهمترین منبع این غارت ثروت ملّی ثروتمندترین کشور جهان، ایالات متحده آمریکا، است. این ارقام نجومی باید هزینه شود تا، بهگفته جرج بوش، با موشک دو میلیون دلاری چادر ده دلاری منهدم گردد. (2)
اینک که فراغتی حاصل شده، نگارنده میکوشد تا حاصل پژوهش خود را درباره خاندان بوش و شبکه سوداگر فوق عرضه کند. این مقاله به پیشینه مشکو
ک خاندان بوش و برکشندگان و حامیان آن اختصاص دارد.
کالیگولای آمریکایی
در سال 1992 میلادی دو محقق آمریکایی بهنامهای وبستر تارپلی و آنتون چایتکین کتابی جنجالی منتشر کردند با عنوان زندگینامه غیررسمی جرج بوش. (3) در این کتاب، نویسندگان فوق حاصل پژوهش خود را درباره پیشینه خاندان بوش عرضه کردند و بر اساس اسناد و مدارک معتبر (4) چهره ناشناخته و شگفت این خاندان و پپوندهای دیرین و عمیق آن را با شبکهای گسترده و قدرتمند از صاحبان صنایع تسلیحاتی و شیمیایی، دسیسهگران و شیادان مالی و سوداگران مرگ آشکار نمودند.
وبستر تارپلی و آنتون چایتکین در کتاب زندگینامه غیررسمی جرج بوش او را «کالیگولای آمریکایی» نامیدند.
انگیزه نگارش کتاب در ژانویه- فوریه 1991، در جریان جنگ خلیج فارس، در نویسندگان پدید شد؛ جنگی که طی آن جرج بوش (پدر)، در همدستی با سوداگران نظامی ایالات متحده آمریکا و بریتانیا، با قساوت تمام به کشتار دستهجمعی انسانهای بیگناه در عراق مشغول بود. در این زمان، تارپلی و چایتکین از روحیه هممیهنان خود به هراس افتادند؛ مردمی که واقعیات تکاندهنده را نمیدیدند و به تبعیت از بمباران تبلیغات رسمی، با قساوت تمام از فاجعه کشتار انسانهای بیدفاع حمایت میکردند.
کتاب در پائیز 1991 به چاپ سپرده شد در فضایی که نویسندگان احساس میکردند اگر بوش بار دیگر انتخاب شود ایالات متحده آمریکا و تمامی جهان را به یک فاجعه بزرگ سوق خواهد داد. “ما چگونه میتوانستیم امید داشته باشیم که با کارتل قدرتمند بوش تنها بهوسیله یک کتاب مبارزه کنیم؟” ولی نویسندگان آرزو داشتند که این کتاب چشمِ بخشی از مردم آمریکا را به روی واقعیتهای خاندان بوش باز کند. نویسندگان اثر خود را اولین بیوگرافی واقعی جرج بوش معرفی کردند و مطالب مندرج در اتوبیوگرافی جرج بوش (1987) را سرشار از دروغ و تحریف واقعیات خواندند. زندگینامه غیررسمی جرج بوش در آستانه انتخابات ریاستجمهوری نوامبر 1992 منتشر شد.
تارپلی و چایتکین در مقدمه کتاب جرج بوش اول را «کالیگولای آمریکایی» نامیدند (کالیگولا امپراتور دیوانه و خونریز روم باستان است که خود را خدا میپنداشت) و اندیشه اصلی مندرج در کتاب را چنین بیان داشتند:
تز این کتاب بسیار ساده است: اگر در نوامبر 1992 جرج بوش برای دومین بار بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شود، این کشور و جهانیان با فاجعهای در ابعاد عظیم مواجه خواهند شد.
در انتخابات سال 1992 جرج بوش (پدر) شکست خورد، ولی هشت سال بعد این فاجعه بهگونه دیگر تحقق یافت: بهجای پدر، جرج بوش پسر در مسند ریاستجمهوری ایالات متحده آمریکا جای گرفت!
ادامه دارد…
نویسنده: عبدالله شهبازی
قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها:
1. بودجه پنتاگون در سال 1978، یعنی در آغاز دولت جیمی كارتر، از حزب دمكرات، 1/116 میلیارد دلار بود كه در پایان كار این دولت (1981) به 5/175 میلیارد دلار رسید. با سقوط دولت كارتر، افراطیترین محافل نظامیگرای ایالات متحده بهقدرت رسیدند؛ همان كانونی كه جرج بوش دوّم به آن تعلق دارد. در دوران حاكمیت این كانون، و بهویژه با اعلام پروژه جنونآمیز “جنگ ستارگان” از سوی رونالد ریگان (1983)، بودجه نظامی ایالات متحده در سال 1985 به 8/429 میلیارد دلار رسید. با انحلال رسمی اتحاد شوروی (دسامبر 1991) بهانه “خطر كمونیسم” دیگر نمیتوانست توجیهی برای این سوداگری لجامگسیخته نظامی باشد و در نتیجه بودجه نظامی آمریكا به 6/274 میلیارد دلار تقلیل یافت.
2. صدای عدالت، شنبه 19 آبان 1380، ص 14.
3. Webster Griffin Tarpley and Anton Chaitkin, George Bush: The Unauthorized Biography, Washington, DC: Executive Intelligence Review, 1992.
4. آنتون چایتكین، یكی از دو مؤلف كتاب زندگینامه غیررسمی جرج بوش، پسر یاكوب چایتكین، وكیل دعاوی نیویوركی، است كه در سالهای جنگ دوّم جهانی بهدلیل ارتباطات شبكه هریمن- بوش با آلمان هیتلری با ایشان درگیری داشت.
……
ز بیماری با دستکاری ژنتیکی، بیماری سارس بهوجود میآید. این بیماری، یک سندروم حاد تنفسی است که با تب بالا، لرز، سردرد، بیحالی و بدندرد شروع میشود. بعد از مدتی، بیمار دچار سرفههای خشک شده که میتواند پیشروی کرده و منجر به اشکالات تنفسی و کمبود اکسیژن در خون نیز بشود. علائم آزمایشگاهی آن، رادیوگرافی قفسه سینه است که نمایانگر ذاتالریه میشود و همچنین آزمایش خون، کاهش میزان پلاکت و کاهش گلبولهای سفید را نشان میدهد. [14]
کارشناسان بیماریهای عفونی روسیه میگویند، این بیماری یک سلاح بیولوژیک ساخت انسان است. این ویروس، ترکیبی از ویروس اوریون و سرخک است، که چنین ترکیبی هرگز نمیتواند در طبیعت ظاهر شود و تنها در آزمایشگاه بهدست میآید. اعتقاد بر این است که این عفونت از جنوب چین آغاز شده و بیش از صد کشته و سههزار مبتلا به آن گزارش شده است. [15]
برخی از این سلاحها نیز، طبیعی هستند؛ مثل آبله و سیاهزخم. تروریستها تمایل دارند از عوامل بیولوژیک برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند؛ چون این عوامل به سختی شناسایی شده و برای چندین ساعت تا چندین روز علائم خود را نشان نمیدهند. برخی از این عواملِ بیوتروریسم (مانند ویروس آبله) از فردی به فرد دیگر منتقل میشود و برخی مانند عامل سیاهزخم، نه.
تقسیمبندی سلاحهای بیولوژیک بر اساس هدف
استفاده از سلاحهای زیستی، میتواند «اهداف» متفاوتی داشته باشد؛ از جمله، هدف انسانی، هدف حیوانی و هدف محصولات گیاهی. حمله به انسان، طیف گستردهای دارد. ورودیهای اصلی انسان در این جنگ بسیار مهم هستند؛ مانند ورودی بویایی (ورود ریزگرد)، ورودی خوردن و آشامیدن (غذای تراریخته)، ورودی پوست (مثل سیاهزخم) و ورودی وریدی (خون). گاهی هدف، حوزه زیستمحیطی است؛ مثل گیاه (کرم ساقهخوار برنج) و حیوان (آنفولانزای مرغی) و تب برفکی گوسفند. یک سلاح زیستی میتواند منجر به کشتن یک نفر یا جمعیتی بیش از میلیونها نفر شود.
ویروس ایدز تحولیافته آزمایشگاهی ویروس ویسنا
در مواردی که هدف سلاح بیولوژیک، انسان است، ایجاد بیماریهای جدید با دستکاری ژنتیکی صورت میگیرد. برای مثال، واکسیناسیونهای گسترده میتواند با آزاد کردن گونههای آنفلوانزا با بیماریزایی و کشندگی بالا به یک سلاح زیستی تبدیلشده و باعث مرگ میلیونها نفر از مردمی شود که سیستم ایمنیشان با تزریق واکسنهای قبلی تضعیف شده است.
در مواردی که هدف سلاح بیولوژیک، حیوان باشد، مسئله متفاوت است. میتوان به این نکته اشاره کرد که جنگ بیولوژیک در دامها هدفمند است. زیرا انتشار بیماری در میان دام، میتواند عواقب زیادی داشته باشد. خطرناکترین بیماریهای حیوانی، بسیار مسری هستند و باعث بروز علائم در درصد بالایی از حیواناتی که در معرض هستند میشوند. بهعنوان مثال، میتوان به بیماری تب برفکی اشاره کرد. ویروس تب برفکی در مقادیر زیاد، در دستگاه تنفسی فوقانی حیوانات آلوده وجود دارد. [16]
یا ممکن است هدف سلاح بیولوژیک، گیاه باشد. بهطور کلی، هر عاملی که باعث تخریب اکوسیستمها، کاهش تولید محصولات گیاهی، آلوده شدن محصولات و باعث پخش و شیوع عوامل بیماریزا در گیاهان و محصولات آنها بشود، امنیت زنجیره غذایی را به خطر انداخته و نوعی اقدام بیوتروریسم کشاورزی محسوب میشود. این مسأله یکی از جدیترین و مهمترین جنگهایی است که در حال حاضر، کشور ما با آن مواجه شده. ورود آفت به کشور از طریق بذرهای آلوده، واردات بذرهای ناباور و بذرهایی که از لحاظ ژنتیکی تغییر یافته و دارا یا فاقد مادهای خاص هستند، از مواردی است که کشاورزی را بهطور جدی مورد تهدید قرار داده است.
مثالی از این دست (که بر روی گیاهان یا محصولات آنها تأثیر بگذارند) زیاد است، اما لازم است در مباحث بعدی بهطور کامل بررسی شوند. [17] [18] برای نمونه، استفاده از محصول تراریخته معضلاتی را بهوجود آورده؛ بهعنوان مثال، بیش از 88 درصد مزارع پنبه به آفت «زنگ پنبه» (Puccinia cacabata) و بیش از هفتاد درصد مزارع پنبه به آفت «کرم برگخوار» (Spodoptera littoralis) آلوده شده است. [19]
تقسیمبندی سلاحهای زیستی بر اساس ابزارهای انتقال
از سویی دیگر، سلاحهای زیستی با شیوههایی مختلف به هدف میرسند؛ که از معمولترین ابزارهای انتقال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* از طریق هوا بهوسیله ریزگردها؛ كه شیوهایِ مؤثر است. میکروبهای موجود در هوا، به شکل ذرات ریز، پراکندهاند. برای آلوده شدن، یک فرد باید با تنفس، مقدار کافی از این ذرات را وارد ریهها کند تا بیمار شود. [20]
* با استفاده از مواد منفجره (موشک، بمب و…)؛ استفاده از شیوههای انفجاری برای انتشار، به اندازه ریزگردها در هوا مؤثر نیست. به این دلیل که برخی عوامل بیولوژیک، توسط انفجار متحمل نابودی میشوند و معمولاً کمتر از پنج درصد از عوامل بیولوژیک قادر به ایجاد بیماری هستند.
خانه / یهود و علوم / یهود و تغذیه و بهداشت / بررسی ابعاد جنگ بیولوژیک
بررسی ابعاد جنگ بیولوژیک
یهود و تغذیه و بهداشت ارسال دیدگاه 186 بازدید
جنگی که روزانه جان هزاران نفر را میگیرد! جنگ بیولوژیک
در طی قرون گذشته، بسیاری از مردم (بیش از پانصدمیلیون نفر) بهعلت بیماریهای عفونی مردهاند. در بسیاری از جنگها (بهویژه در جنگجهانی دوم) این مرگها بهعلت انتشار عوامل بیماریزا یا سمّی بودهاند و اکنون این ترس وجود دارد که بسیاری از بیماریهای منجر به مرگ، توسط عوامل طبیعیِ دستکاری شده و تغییریافته، تحت عنوان سلاح بیولوژیک بهوجود بیایند. این جنگ بیولوژیک در عصر حاضر با وجود معاهدهای پیرامون سلاحهای بیولوژیک همچنان ادامه دارد. [1]
این معاهده در سال 1975 تنظیم شد. این قرارداد (که بر اساس ممنوعیت اختراع، تولید، گسترش و ذخیره سلاحهای بیولوژیک و همچنین از بین بردن آنها بوده) بهعنوان معاهده «سلاحهای بیولوژیک و سمّی» شناخته شده و نتیجه تلاشهای طولانی جامعه بینالملل برای تکمیل پروتکل 1925 ژنو بوده است. همچنین، نخستین معاهده خلع سلاح چندجانبه برای ممنوعیت یک دستهِ کلی از سلاحها تلقی میشود. [2] [3]
نخستین گزارش استفاده از سلاحهای بیولوژیک، استفاده رومیان از حیوانات مرده برای آلودهسازی ذخایر آبی دشمن بوده؛ که تأثیری دوگانه در کاهش تعداد افراد دشمن و کاهش روحیه جنگجویان داشته است. در مثالی دیگر، مغولان، با منجنیق اجساد مبتلا به طاعون را بهسوی جزیره کریمه پرتاب میکردند. برخی از مورخان بر این باورند که این رویداد، علت شیوع طاعون در اروپا در قرون وُسطا بود، که 25 میلیون کشته داد. [4]
مغولان با منجنیق اجساد مبتلا به طاعون را بهسوی دشمن پرتاب میکردند!
برای شناسایی سلاحهای بیولوژیک و دفاع در برابر آن، باید از سه زاویه به آن نگاه شود؛ یا به بیان بهتر میتوان سلاحهای بیولوژیک را با سه رویکردِ منشأ، هدف (اعم از انسانی، حیوانی و گیاهی) و ابزار دستهبندی کرد؛ یعنی یک حمله بیولوژیک با توجه به عواملی از جمله:
الف. از چه نوع عامل بیولوژیکی استفاده میشود. (منشأ)
ب. چهطور انتشار پیدا میکند. (ابزار انتقال)
ج. چهچیزی را مورد حمله قرار میدهد. (هدف)
در شکلهای مختلف ممکن است رخ دهد. [5]
حال، شاید این سؤال مطرح شود که جنگ زیستی یا بیولوژیکی چیست؟! استفاده از عوامل بیولوژیکی از قبیل باکتریها، ویروسها، قارچها و سموم حاصل از موجودات زنده برای کشتن و یا ناتوان ساختن هدف مورد نظر. [6]
عوامل بیولوژیک، میتوانند همانند سلاحهای نظامی بسیار مؤثر باشند. از همین جهت است که با شیوههای روانی، از جمله القای ترس، سردرگمی و عدم اطمینان در زندگی روزمره احساس خطر بهوجود آوردهاند. [7] استفاده از عوامل بیولوژیک، میتواند آشکار و پنهان باشد. همچنین آنها از سلاحهای متعارف دیگر بهدلیل چندین خصوصیت منحصر بهفرد، متفاوت هستند. [8] زیرا:
* از ارگانیسمهای بیماریزا ساخته شدهاند، که میتوانند تولیدمثل و تکثیر داشته و منجر به بیماری و مرگ در میزبانهای زیادی شوند.
* ساعتها یا روزها طول میکشد تا علائم و نشانههای آن، در فرد مبتلا آشکار شود.
* سلاحهای بیولوژیک برای تولید، نسبتاً ارزان هستند.
* انتشار و پخش، کلید کاربردی مؤثر در سلاحهای بیولوژیکی است. [9]
سلاحهای بیولوژیک، بر اساس منشأ میتوانند طبیعی و غیرطبیعی (ساخته دستبشر) باشند.
این عوامل بیولوژیک، معمولاً در طبیعت یافت میشوند؛ اما این امکان وجود دارد که برای افزایش توانایی در ایجاد بیماری، افزایش مقاومت به داروهای جدید و یا افزایش انتشار در محیط، آنها را تغییر و یا جهش داد. از اینرو میتوان گفت این عوامل از لحاظ «منشأ» به دو دستهی: طبیعی (موجود در طبیعت) و غیرطبیعی (ساخته دستبشر) تقسیم میشوند. [10]
برای نمونه، ایدز یکی از این بیماریهاست، که با نقص در دستگاه ایمنی ظاهر میشود و ویژگی آن، کاهش سلولهای ایمنی از نوع T به کمتر از دویست سلول در هر میکرولیتر است. [11] با توجه به مجموعه مقالات منتشره، ایدز یک ویروس خاص، تغییر و تحولیافتهی آزمایشگاهی از ویروس ویسنا (Visna) است که برای اولینبار در گوسفندان ایسلندی مشاهده شد.
در ماه آوریل سال 1984، دکتر رابرت گالو (Robert Gallo) درخواست حق ثبت اختراع خود (ویروس HIV) را در ایالاتمتحده ارائه كرد. وی، مقالهی خود در ارتباط با این ویروس را در سال 1971 منتشر كرده بود. بین سالهای 1978-1964، برنامه سرّی ویروس فدرال، 550 میلیون دلار از پول مالیات را به اختراع ایدز اختصاص داد. شواهد علمی کامل و قانعکنندهای وجود دارد که ویروس ایدز، یک طراحی دوجانبه از برنامههای ویروسی ایالاتمتحده است. [12] طبق مطالعات صورت گرفته، ویروس ایدز بهمنظور کاهش جمعیت ساخته شده است. [13]
رابرت گالو ؛ مخترع ایدز
در نمونهی دیگری ا
بهعنوان مثال، بمب خوشهای E133 از بمبهای بیولوژیک آمریکاست؛ که در خلال جنگ سرد ساخته شد. هنگامی که این بمب منفجر میشود، ذرههای معلقی از عوامل بیولوژیک را که معمولاً عامل بیماری سیاهزخم است در هوا منتشر میکند. [21]
آمریکا؛ بزرگترین تولیدکننده سلاح بیولوژیک
* از طریق تزریق به پوست؛ این روش ممکن است برای ترور ایدهآل باشد؛ اما به احتمال زیاد (بهدلیل تلفات توده) مورد استفاده قرار نمیگیرد.
* از طریق آب و غذا؛ در این مورد، میتوان به آلوده شدن آب توسط آفتکش نباتی Round up اشاره کرد؛ که محصولی از مهندسی ژنتیکی مونسانتو یهودی است. این ماده، در صورت وارد شدن در آب آشامیدنی اثرات بسیار زیانباری برجای میگذارد. بنیادهای کشاورزی افراد ثروتمندی چون بیل گیتس و راکفلر، بر روی مواد غذایی حیاتی همچون برنج، ذرت، گندم، سویا و دیگر اقلام مهم کار میکنند که این مواد غذاییِ دستکاریشده ژنتیکی بهعنوان ابزاری برای جنگهای بیولوژیک استفاده میشوند. در نمونهای دیگر، در سال 2001 شرکت بیوتکنولوژی Epicyte ذرتی را تولید کرد که کشنده اسپرم و عقیمکننده مردان است. [22]
* استفاده از پشهها بهعنوان سلاح زیستی؛ اسناد و شواهد نشان میدهد که از پشههای آلوده به مالاریا در جنگجهانی دوم به همین منظور استفاده شده است. [23]
* استفاده از تراشههای زیستی؛ مانند تراشههای ضدبارداری. این تراشهها تبعات زیادی دارند و فقط پیشگیریکننده نیستند؛ بلکه بهدلیل عوارضِ هورمون لوونوژسترول، عقیمکننده نیز هستند.
* استفاده از مهندسی ژنتیک؛ از این طریق، میتوان سلاحهای جدیدی ساخت که بسیار مؤثرتر از همتایان طبیعی خود هستند. برای مثال، سیاهزخم نامرئی ussr حاصل ورود یک ژن بیگانه به باکتری باسیلوس آنتراسیس است، که موجب تغییر ویژگیهای ایمنی آن شده و واکسنهای موجود، بر روی آن ناکارآمد هستند. [24]
سموم بیولوژیک آفتکش
مطالب فوق، تنها شرح مختصری از مجموعهی گستردهی سلاحهای بیولوژیک است. روشن است که هر یک از حوزههای این مجموعه باید بهطور دقیق و جزئی مورد بررسی قرار گیرد، تا در نهایت بتواند منجر به بالا رفتن شناخت و هوشیاری جامعه و مسئولان نسبت به تهدیدات عصر حاضر شده و در سطحی بالاتر، باعث پیشگیری و حل معضلات جامعه شود.
منابع:
[1] http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC1326439/
[2] http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/12197874
[3] http://www.pgaction.org/campaigns/bwc.html
[4] http://www.uhavax.hartford.edu/bugl/bio-war.pdf
[5] https://www.ll.mit.edu/publications/journal/pdf/vol12_no1/12_1detectbioagents.pdf
[6] https://c.aarc.org/resources/biological/history.asp
[7] http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC1121425/
[8] http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3148622/
[9] https://fas.org/irp/threat/mctl98-2/p2sec03.pdf
[10] https://en.wikipedia.org/wiki/Bioterrorism
[11] http://www.merriam-webster.com/dictionary/AIDS
[12] http://www.topinfopost.com/2013/12/27/the-man-who-created-aids-robert-gallo
[13] http://www.bibliotecapleyades.net/sociopolitica/esp_sociopol_cooper12.htm
[14] http://www.study1000.com/104744/sec_41/p_31.aspx?lang=Fa
[15] http://www.abc.net.au/news/2003-04-11/sars-could-be-biological-weapon-experts/1835010
[16] http://bioscience.oxfordjournals.org/content/52/7/577.full
[17] http://safirane57.ir/?p=3289
[18] http://www.emedicinehealth.com/biological_warfare/page3_em.htm
[19] http://www.salamatnews.com/news/176276/
[20] http://science.howstuffworks.com/biochem-war5.htm
[21] http://www.everipedia.com/E133_cluster_bomb/
[22] http://www.engdahl.oilgeopolitics.net/
[23] https://www.theguardian.com/world/2014/feb/14/nazi-scientists-mosquitoes-biological-weapon
[24] http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/
✡️ ساموئل بوش ؛ سوداگر مرگ (1)
🎯 سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت چهارم)
1️⃣ اولین چهره سرشناس خاندان بوش، فردی بهنام #ساموئل_بوش است که در اواخر سده نوزدهم و نیمه اوّل سده بیستم میلادی میزیست. درباره نسلهای قبلی خاندان بوش، بجز چند نام، اطلاعی در دست نداریم. ساموئل بوش در سال 1948 در 84 سالگی درگذشت.
2️⃣ شهرت و اقتدار خاندان بوش از زمان جنگ اوّل جهانی و دوران ریاستجمهوری #وودرو_ویلسون و با ساموئل بوش آغاز میشود. ساموئل بوش با شبکهای از #زرسالاران_والاستریت مرتبط بود که در انتخابات سال 1912 با سرمایه2گذاری بر روی ویلسون، نامزد حزب دمکرات، او را در مقام 28مین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا (1913-1921) جای دادند.
3️⃣ در پیرامون ویلسون کانون قدرتمندی از #سوداگران_یهودی و شرکای ایشان گرد آمده بودند که در آن زمان بهعنوان متنفذترین شبکه دسیسهگر مالی- سیاسی ایالات متحده شناخته میشدند. از اعضای #یهودی سرشناس این کانون باید به برنارد باروخ، هنری مورگنتو، سیمون بامبرگر، استفن وایز و لوئیس براندیس اشاره کرد.
4️⃣ #هنری_مورگنتو در انتخابات ریاستجمهوری سال 1912 ریاست کمیته مالی حزب دمکرات را بهدست داشت و پس از صعود ویلسون بهعنوان سفیر ایالات متحده آمریکا در #عثمانی منصوب شد. سالهای مأموریت مورگنتو مقارن با حوادث مرموز و دسیسهگرانهای است که به مشارکت عثمانی در جنگ اوّل جهانی و فروپاشی نهایی این دولت پهناور و اشغال #فلسطین بهوسیله #زرسالاران_یهودی انجامید. ویلسون و حلقه یاران او، از جمله مورگنتو، در این حوادث نقشی مؤثر ایفا نمودند.
5️⃣ #سیمون_بامبرگر نیز از یاران نزدیک و مشاوران ویلسون بود که پس از پیروزی ویلسون بهعنوان استاندار اوتاوا منصوب شد.
6️⃣ #استفن_وایز حاخام سرشناس و رئیس «سازمان جهانی صهیونیسم» بود که در صعود ویلسون سهمی بزرگ داشت.
7️⃣ زرسالار یهودی سرشناس دیگر #لوئیس_براندیس است که ویلسون او را در مقام قاضی کل ایالات متحده جای داد. براندیس اولین #یهودی است که در ایالات متحده آمریکا به این مقام رسید.
✍️ نویسنده: عبدالله شهبازی
📖 متن کامل مقاله بههمراه منابع:
👉 yon.ir/Samuelbush
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter