هدایت شده از @ketabkhane
. (7)
این کروبی چیزی نیست، جز گوساله طلایی بالدار، شبیه حیوانات بالداری که در تخت جمشید مییابیم. با نامهایی چون ملکم و ملکارت خوانده شده و نمونههای آن در کاوشهای باستانشناسی بهدست آمده است. این همان آیین «پرستش گوساله طلایی» میباشد که در روایات اسلامی، آن را گوساله سامری مینامند. (8)
گرچه در آثار تمدّنهای مختلف، میتوان گاو را مشاهده کرد؛ ولی آثاری که در «تخت جمشید» و دیگر باقیماندههای «هخامنشیان» یافت شده، از تبار همان گاوهاییاست که در بینالنهرین بوده و بعدها به تختجمشید منتقل شده است و این گاو مقدّس چیزی، جز همان «گوساله سامری» نیست.
براساس عهد عتیق عبرانیان بر فراز بلندیها، معابدی را برای بعلها بنا میکردهاند (9) و درون هریک از معابد، مذبحی برای سوزاندن قربانیها برمیساختهاند. (10) بقایای یکی از این معابد که در حفّاریهای «فلسطین» بهدست آمده است، محوطهای را نشان میدهد که در وسط آن، دو مذبح برای سوزاندن هدایا، چند پاره سلاح، کوزهای گلی، تصاویری برنزی و تصویر نشستۀ بعل به چشم میخورد.
آیینها
به گزارش عهد عتیق، پرستندگان در معابد بعل، در برابر تمثال او زانو زده، آن را میبوسیدند. (11) همچنین برای بعل، ظروفی احتمالاً از طلا و نقره ساخته، در معابد مینهادهاند. (12) ظاهراً علاوه بر سوزاندان بخور، میوههای نوبر و گوسفندان نوزاد در مذابح، فرزندان خود را نیز بهعنوان قربانی برای بعل میسوزانیدهاند. (13)
افروختن آتش در مکانهای مرتفع و بهویژه در شب نیز از دیگر آئینهای پرستش بعل بوده است. بعلپرستان همچنین برای جلب خشنودی بعل، بدن خود را با تیغ یا نیزه زخمی میکردند؛ چنانکه خون از زخمها جاری میشد (14)… (15)
چنان که ملاحظه میشود، سنّت پرستش «بعل»، از فردای فریب و مکر سامری، در میان بنیاسرائیل جاری شد تا امروز که موضوع ذبح و سوزاندن کالبد گوساله در معبد مجعول (هیکل)، نزد «مسیحیان صهیونیست» و «یهودیان صهیونیست»، بهعنوان بزرگترین آرمان و مقدمه در زمینهسازی دولت جهانی بنیاسرائیلی قابل شناسایی است.
جز این، در اساطیر و خدایان مصریان قدیم، «آپیس»، گاو مقدّس بود که مورد پرستش واقع میشد.
«گاو آپیس» بنابر معتقدات مصریان باستان، گاوی بوده که بدون پدر به دنیا آمده، نور ماه مادرش را باردار کرده و گاو آپیس به دنیا آمده است.
این گاو به عقیدۀ مصریان، مظهر دو خدای «پتا» و «ایزیریس» بود. به باور مصریان، او از مادّه گاوی به دنیا آمده بود که از صاعقه باردار شده و پس از زاییدن، آن گوساله نباید باردار میشد. رنگ این مادّه گاو سیاه بوده و در پیشانیاش یک لکّۀ سه گوش سفید و بر پشتش شکل یک عقاب وجود داشت. چنین گاوی را با سرور و شادمانی به پرستشگاه «ممفیس» برده و میپرستیدند. چنانچه، عمر او از 25 سال میگذشت، او را در آب مقدّس غرق نموده و جسدش را با تجلیل مومیایی کرده، در گورستان مقدّس «سراپیوم» دفن میکردند.
گاو آپیس Apis
به جز این، عموم ساکنان جهان باستان و بهویژه ساکنان بینالنهرین، با «گاو مقدّس طلایی» آشنایی داشتند. به استناد منابع توراتی:
پس از یوشع بن نون (ع) وصیّ حضرت موسی (ع)، بنیاسرائیل چنان دچار هرج و مرج شد که: طیّ آن هرکس هرآنچه در نظرش پسند میآمد، میکرد. (16)
قبایل که دچار تفرقه بودند، نمیتوانستند با یکدیگر متحد شوند. بنابراین آنان مجبور بودند به راههای مسالمتآمیز توسّل جویند و این خود به تقلید شرکآمیز از دین همسایگانشان، با آیینهای باروری شهوانی آن و اعمال و سنّتهای فوقالعاده منحط دیگر، انجامید. برخی پرستش یهوه را رها ساختند و به عبادت بعلها و آستارتههای بومی پرداختند (17)
و بیشک، راز فریفتهشدن جماعتی از «بنیاسرائیل»، پیش از آنکه معطوف به عمل «گوسالهسازی سامری» باشد، معطوف به نیّت، قلب و درجۀ ایمان آنان دربارۀ حضرت موسی (ع) و پیام آسمانی ایشان است. چنانکه در پیمان و سوگند ابلیس ملعون آمده بود:
«قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ (18) شیطان گفت: خداوندا! به عزّتت قسم! که همۀ آنان [بندگانت] را اغوا میکنم؛ مگر بندگان خالص تو را از میان آنان»
هیچیک از مخلصان در دین الهی و شریعت انبیای عظام الهی، بهدلیل داشتن قلبهای محکم و راستین، مبتلای رهزنی ابلیس و جنودش نمیشوند. خداوند میفرماید:
«وَلَقَدْ جَاءَکُمْ مُوسَىٰ بِالْبَینَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَینَاکُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَینَا وَأُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا یأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمَانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (19) و محققاً موسی (ع) حجّتهای روشنی را برای شما آورد؛ ولی شما در غ
هدایت شده از @ketabkhane
یاب او، گوساله را [معبود] گرفتید و شما ستمکار بودید و آنگاه که از شما پیمان گرفتیم و «کوه طور» را بر فرازتان بداشتیم [و گفتیم:] آنچه را به شما دادهایم، محکم بگیرید و گوش فرا دهید؛ گفتند: شنیدیم و [به دل گفتند:] نافرمانی کردیم! آری در اثر کفرشان، دل به گوساله باختند. بگو: اگر دعوی ایمان دارید، چه بد است آنچه ایمانتان شما را به آن امر میکند!»
خداوند به صراحت راز تمایل «بنیاسرائیل» به سامری را «کفر نهفته در دل» آنان اعلام میدارد و این همان آزمون آنها بود تا معلوم شود آنچه بر زبان میرانند تا چه میزان با آنچه در قلبشان میگذرد، مطابقت دارد.
خروج «بنیاسرائیل» از گسترۀ بندگان مخلص، ضرورتاً و تکویناً آنان را در معرض اغوا و رهزنی ابلیس و جنودش قرار میداد و لذا، «فتنۀ سامری»، آزمونی برای سنجش اخلاص و میزان «کفر نهفته در دل» آنها بود.
بر پایۀ برخی روایات، همۀ بنیاسرائیل به جز دو گروه از آنان، بر گوساله سجده کردند و گوسالهپرست شدند؛ آنها به دستورات هارون (ع) بر خداپرستی توجّهی نداشتند. کلّ بنیاسرائیل دوازده گروه و از هر گروهی، حدوداً پنجاه هزار نفر بودند. خداوند آن دو قوم را (که گوسالهپرست نشدند) شامل رحمت خود گردانید و آنان جدا از دیگران، به کنار کوه «قاف» و در نعمت و خشنودی زندگی میکردند.
ادامه دارد…
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله [بزودی]
پینوشتها:
(1) Baal
(2) کتاب اول پادشاهان، 18 : 14-44
(3) دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 12، صص 283-284؛ ذیل واژۀ بعل
(4) Golden Calf
(5) Judaica, vol. 7, p. 711
(6) Cherubim
(7) کتاب اول پادشاهان، 22 : 6-28 و تواریخ الأیام، 13 : 3-10
(8) زرسالاران یهودی و پارسی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1377، ج 1، صص 317-317
(9) سِفر اعداد، 32 : 41؛ کتاب ارمیا، 19 : 5
(10) کتاب تواریخ ایّام، 23 : 17؛ کتاب دوم پادشاهان، 11 : 18؛ کتاب ارمیا، 11 : 13
(11) کتاب اول پادشاهان، 19 : 18
(12) کتاب دوم پادشاهان، 23 : 4؛ کتاب داوران، 9 : 4؛ کتاب هوشع، 2 : 8
(13) کتاب ارمیا، 19 : 5 و 32 : 35
(14) کتاب اول پادشاهان، 28 : 18
(15) دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، همان
(16) سِفر داوران، باب 17، آیۀ 6
(17) ایزیدور اپستاین، یهودیت: بررسی تاریخی، ترجمۀ بهزاد سالکی، ص33
(18) سورۀ ص، آیات 82-83
(19) سورۀ بقره، آیات 92-93
منبع: کتاب «تاریخ فرهنگی قبیله لعنت»، جلد3، بنیاسرائیل و پیامبری، نوشته: اسماعیل شفیعی سروستانی،
هدایت شده از @ketabkhane
خانه / تاریخ یهود / یهود و بنیاسرائیل / انحراف بنیاسرائیل و شکلگیری اوّلین تشکیلات قبیله لعنت
انحراف بنیاسرائیل و شکلگیری اوّلین تشکیلات قبیله لعنت
یهود و بنیاسرائیل ارسال دیدگاه 677 بازدید
تاریخ فرهنگی «قبیله لعنت»؛ قسمت هفتم انحراف بنیاسرائیل
از روز نخست و پس از هبوط حضرت آدم (ع) بر زمین، ابلیس برای اغوای انسانها کمر همّت بسته و عزم خود را با سوگندی بزرگ جزم کرده بود. او خدا را به عزّتش خوانده و سوگند خورده بود که فرزندان آدم را اغواء کرده و از صراط مستقیم، دور سازد و در این مسیر، او از همهی امکانات، تواناییها و جنود پلید جنّیاش بهره جسته بود.
بهعبارت دیگر، از آن روز دو جریان، یکی رحمانی و الهی و دیگری شیطانی در گسترهی زمین بهراه افتاد و هرچه زمان گذشت، بر پیچیدگی ترفندها و حیلههای جنود شیطان افزوده شد. انبیای عظام الهی نیز که از سوی خدای رحمان، بههمراه کتاب الله، ارسال میشدند، هر روز مجهّزتر، کاملتر بر طوایف و اقوام فرو میآمدند تا آنان را از دامگه ابلیس برهانند.
شاید بتوان ادوار حضور و عمل شیاطین در میان انسانها را به دو دورهی بسیط و مرکّب تقسیم نمود. تا آنجا که از عهد حضرت موسی (ع)، ابلیس شبکهای منظّم و سازمانیافته را در میان انسانها فراهم آورد تا با کمک و هدایت جنود جنّی و بهکارگیری فنون جادویی، مجال بیشتری برای اجرای برنامهها و تاکتیکها به دست آورد و گام به گام، به نابودی ادیان و فاسد کردن انسانها نزدیک شده و سیطرهی جهانی خود را در عرصهی زمین به نمایش بگذارد.
ابلیس میدانست که مجال عمل او تا وقت معلوم است. چنانکه واسپس تقاضا از خداوند برای ماندگاری تا روز قیامت، به او گفته شده بود. ابلیس خطاب به پروردگار گفت:
«قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (1) گفت: پروردگارا مرا تا روزی که مردم برانگیخته میشوند، مهلت ده! [خدا] گفت: تو از مهلتیافتگانی؛ تا زمانی معیّن و معلوم.»
در «تفسیر عیّاشی» از امام صادق (ع) روایتی نقل شده که وهب از حضرت سؤال کرد: روزی که در آیهی شریفه آمده، چه روزی است؟ حضرت فرمودند:
«یا وهب! آیا تو گمان میکنی آن روزی است که خدا مردم را در آن مبعوث میکند؟ [خیر] ولیکن خداوند متعال او را مهلت میدهد تا روزی که قائم ما (عج)، مبعوث شود و جلوی سر او را گرفته، گردنش را میزند و آن روز، روز معلوم است.» (2)
شبکه اشرار بنیاسرائیل، اوّلین سازمان متشکّل انسانی بود که با هدایت مستقیم ابلیس و جنودش در زمین تأسیس شد تا به مدد علوم غریبه و اجنّه کافر، بهصورت سازمانیافته علیه مؤمنان وارد عمل شوند.
چنانکه پیشتر بیان شد، با خودداری بنیاسرائیل در همراهی با حضرت موسی (ع) و مبارزه با عمالقه و فتح قدس، به مدّت چهل سال، سرگردانی روزیِ مقدّرِ آنها شد. آن زمان، عمالقه در منطقهی «فلسطین» مستقر بودند.
بنیاسرائیل با تجربهی بیماری و سرگردانی و مرگ، پس از رحلت حضرت موسی (ع) از وصیّ حضرت، یعنی یوشع بن نون (ع) یاری خواستند. یوشع (ع) به میدان آمد، عصا را به آب زد، آب شکافته شد و بنیاسرائیل از آب رد شدند و قدس فتح گردید؛ (3) اما دیگربار زمینگیر شدند. به هواپرستی و عشرت روی آوردند و از ادامهی مأموریت بازماندند.
یوشع بن نون (ع) رحلت فرمود و بدعت پیامبرکُشی در میان بنیاسرائیل مرسوم شد و شهوتپرستی عادت آنان گردید؛ اما آنچه که بزرگترین ضربه را بر پیکر بنیاسرائیل وارد ساخته و آنان را تبدیل به جرثومهی فساد در مقابل انبیای الهی و آموزه های وحیانی ساخت، تفکر نژادپرستانه بود.
به واقع جهان بینی نژادپرستانه، تبدیل به نگرش کلّی شبکه اشرار بنیاسرائیل شد.
همهی عنایات و حمایتهای آسمانی، برای انجام مأموریت محوّله به بنیاسرائیل و تداوم آن نیز در گرو وفاداری به عهدها و انجام آن مأموریت بود؛ در حالیکه بنیاسرائیل، ضمن گسست عهد انبیای الهی، از انجام مأموریت نیز سر باز زده و در عوض، بر این گمان و وهم پای فشردند که برگزیدهی حضرت خداوندیاند و ملک زمینی (ارض مقدّس) حسب برتری نژادی، به آنها وعده داده شده است؛ در حالیکه هدف خداوند متعال، استقرار حاکمیت دین در گسترهی زمین و محو شرک و بتپرستی بود و بنیاسرائیل گمان بردند، برتری نژادی، باعث آن همه داد و دهش و رحمت حضرت خداوند متعال بوده است. خداوند بهصراحت در «قرآن» میفرماید از بنیاسرائیل پیمان گرفته شده بود:
«لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلاً كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنْفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَ فَرِيقًا يَقْتُلُونَ (4) ما از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم و پیامبرانی را بر ایشان فرستادیم. هرگاه که پیامبری چیزی میگفت که با خواهش دلشان موافق نبود، گروهی را تکذیب و گروهی را میکشتند.»
هدایت شده از @ketabkhane
ابلیس، جانمایهی تفکّر متعصّبانهی غیرالهی خودش را به کالبد اشرار یهود تزریق کرد: «خودبرتربینی»! همان که در صبحگاه آفرینش، در وقت مشاهدهی خلقت حضرت آدم (ع) از روی کین و حسد، از وی روی تافت و اعلام داشت:
«قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ (5) خداوند خطاب به ابلیس فرمود: چه چیز مانع تو شد که وقتی به تو فرمان دادم، سجده نکردی؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدی و او را از گِلی (خلق کردی).»
در واقع، اشرار بنیاسرائیل از سوی ابلیس، نشان شده بودند، برای شرکت در یک طرح مفصّل، ضد خدا، ضد دین، ضد انبیای الهی و سرانجام ضد انسان، تجسّمی از همهی بغض و کین و حسد ابلیس که اینک بهعنوان مادّة الفساد تفکر استکباری، در این قومِ مدّعی، ظهور مییافت.
از همینجا، تشکیل نظام استکباری بر روی زمین و به نیّت بلعیدن دنیا، در دستور کار سران بنیاسرائیل وارد شد.
انبیای بنیاسرائیل در رویارویی با اشرار بنیاسرائیل
درباره شمار پیامبران بنیاسرائیل، اقوال گوناگونی بیان شده است. رسول مکرم اسلام (ص) در پاسخ به سؤال ابوذر میفرمایند:
«ای ابوذر! آسمانهای هفتگانه نسبت به کرسی، چیزی جز حلقهای نیست که در بیابانی افتاده باشد و برتری عرش بر کرسی، مانند برتری بیابان به حلقه است.» ابوذر میگوید: گفتم: یا رسولالله، پیامبران چه تعدادند؟ فرمودند: «124 هزار نفر» گفتم: از میان آنها پیامبران مرسل چند نفرند؟ فرمودند: «آنها 313 نفرند.» گفتم: نخستین پیامبران کیست؟ فرمودند: «آدم» گفتم: آیا او از اول مرسل بود؟ فرمودند: «آری، خداوند او را با قدرت خود آفرید و روح خود را در آن دمید.»
سپس فرمودند: «ای ابوذر! 4 تن از پیامبران سریانی بودند: آدم و شیث و اخنوع که همان ادریس است -و او نخستین کسی است که با قلم نوشت- و نوح و 4 تن از پیامبران، عرب بودند. هود و صالح و شیب و پیامبر تو محمّد و نخستین پیامبران بنیاسرائیل موسی و آخرین آنها عیسی بود و 600 پیامبر از بنیاسرائیل بودند.»
گفتم: یارسولالله! خداوند چند کتاب فرستاده است؟ فرمودند: «104 کتاب. خداوند 50 صحیفه بر شیث و 30 صحیفه بر ادریس و 20 صحیفه بر ابراهیم فرستاد و نیز «تورات» و «انجیل» و «زبور» و «قرآن» را فرستاد.» گفتم: یا رسولالله، صحف ابراهیم چه بود؟ فرمودند: «همهی آنها پندهایی بود و…» (6)
علمای یهود معتقدند که پس از حضرت موسی (ع)، 47 پیامبر برای قوم بنیاسرائیل آمده و شریعت حضرت موسی (ع) را ترویج کردهاند که 17 نفر آنان دارای کتاب بودهاند. در قرآن به چند نفر از انبیای بنیاسرائیل که پس از موسی آمدهاند، اشاره شده است.
حضرت داوود (ع) که صاحب کتاب آسمانی «زبور» بود، یکی از آنهاست و نیز حضرت سلیمان (ع) که در «قرآن» شرح رسالت و سلطنت او آمده است.
انبیای اوّلیه در عهد داوران (قضات) بنیاسرائیل، در حدود دو هزار سال قبل از میلاد ظاهر شدند که آنان را در زبان عبری «نبییم» لقب داده بودند. این افراد مانند عرفای مشرقزمین، افرادی با جذبه و مؤمن بودند. پیامبران بنیاسرائیل در یک زمان، چند نفرشان با هم رسالت هدایت این قوم را بر عهده داشتند و در شهرها و قراء و قصبات مشغول دعوت بودند؛ ولی در «تورات»، نام آنهایی که دارای رساله و کتابی بوده یا بعداً پیروانشان تدوین کردهاند، [به این ترتیب] آمده است: یوشع بن نون، عاموس، هوشع، سموئیل، اشعیاء، ارمیاء، ایلیا و دانیال. در برخی کتب، تعداد انبیای بنیاسرائیل را 48 نفر نوشتهاند که 18 نفر از آنها، صاحب کتاب میباشند. دو نفر دیگر به نامهای ایشع و الیاس کتابی ندارند.
اسامی انبیایی که دارای کتاب بودهاند: موسی، شموئیل، بن القانا (که شائول یا طالوت را به پادشاهی برگزید)، عاموس، هوشع، بن بئری، میخا بن مورثین، یونس، اشعیاء بن عاموس، ناحوم بن القوشی، صیفا بن کوتی، حبقوق نبی، ارمیاء بن ملقیاء نبی، حزقیال نبی، سوال بن قتوائیل، عوبد یاتی نبی، دانیال نبی، حکی نبی، زکریا بن ارخیا و داوود نبی که دارای کتاب «مزامیر» بوده است. (7)
رویارویی انبیاء با بنیاسرائیل به درازا کشید و «تشکیلات میراثدار سامری»، موذیانه به حیات خود ادامه داد. از میان انبیای بنیاسرائیل، حضرت داوود (ع) و پس از ایشان، سلیمان نبی (ع) به درجات بالایی از سلطنت و حاکمیّت دست یافتند. با این همه، بنیاسرائیل دست از آزار حضرت سلیمان (ع) برنداشت تا به آنجا که آن حضرت را متهم به سحر و کفر کردند:
«وَ اتَّبَعُوا مَا تَتْلُوا الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَ مَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَٰكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا (8) و از افسونی که دیوها (شیاطین) به روزگار سلیمان میخواندند، پیروی کردند و سلیمان کافر نبود؛ ولی دیوها که مردم را جادوگری میآموختند، کافر بودند.»
حضرت سلیمان (ع) به حاکمیّت بینظیری دست یافت و در همین دوران،
هدایت شده از @ketabkhane
هیکل را بنا نهاد (9) با این همه، تشکیلات انحرافی شیطانی، از آنجا که مراد خود را حاصل یافته نمیدید، دست از دسیسه نکشید.
در جای جایِ آموزههای محرّف توراتی، «تلمود» (Talmud) و «کابالا» (Kabbalah)، میتوان مصادیق مادة الفساد و تفکّر استکباری (برتری نژادی و تعصب نژادی) را شناسایی کرد؛ چنان که آمده است:
گفتم که شما خدایانید و فرزندان خدای بزرگید. برخیز ای خدا! (ای فرزندانم!) و بر روی زمین داوری کن؛ زیرا تو تمام امّتهای جهان را متصرّف خواهی شد. (10)
زیرا تو برای یهوه، خدایت، قوم مقدّس هستی. یهوه خدایت تو را برگزیده است تا از جمیع قومهایی که بر روی زمینند، مخصوص برای خود او باشی. (11)
نسل تو سایر ملل را تصرّف خواهد کرد. (12)
دخترانتان را به پسران آنها بدهید و دختران آنها را به جهت پسران خود و به جهت خویشتن مگیرید. (13)
به استناد آیاتی از این دست که به فراوانی در منابع یاد شده قابل بیان است، خاستگاه اصلی اندیشه برتری نژادی و برگزیدگی قومی را در این منابع باید یافت؛ چنانکه میخوانیم:
اکنون اگر آواز مرا فیالحقیقه بشنوید و عهد مرا نگاه دارید، همانا خزانهی خاص من، از جمیع قومها خواهید بود؛ زیرا که تمامی جهان از آنِ من است و شما برای من، مملکت کهنه و امّت مقدّس خواهند بود. (14)
بنیاسرائیل در این غفلت و گمان افتاده بودند که میثاق و عهد اولیه، یکطرفه و برای خداوند الزامآور است و هیچ پیششرطی بر آن مترتّب نیست! چنانکه تا امروز، این گمان را میبرند که میتوانند یکطرفه همهی تعهّدات و عهود را زیر پا بگذارند و خداوند نیز ملزم به مراقبت از آنهاست! در حالیکه همواره همهی نعمتها و اِکرام خداوندی، مشروط به پاسداری از ایمان، وفاداری به عهود و اَعمال نیکوست و خداوند علیم و مستغنی است و هیچ عهدی با کافرنعمتان ظالم و تابع شیطان ندارد.
ادامه دارد… انحراف بنیاسرائیل
قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله
پینوشتها: انحراف بنیاسرائیل ، انحراف بنیاسرائیل
(1) سوره حجر، آیات 36-38 و سوره ص، آیات 79-81
(2) السّلمی السمرقندی، محمد بن مسعود بن عیّاشی؛ تفسیر العیّاشی، ج 2، ص 262
(3) مجمع البیان، ج 2، ص 179؛ کامل بن اثیر، ج 1، ص 202
(4) سوره مائده، آیه 70
(5) سوره اعراف، آیه 12
(6) ابنبابویه، محمد بن على؛ الخصال، ترجمه جعفری، قم، نسیم کوثر، چاپ اول، 1382، ج 2، ص 297
(7) مبلّغی آبادانی، عبدالله؛ تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات حرّ، چاپ دوم، 1376، ج 2، ص 657-658
(8) سوره بقره، آیه 102
(9) قاموس کتاب مقدس، ص 931؛ تاریخ طبری، ج 1، ص 540. شایان ذکر است، همهی انبیای عظام الهی ساخت مسجد و محراب را در دستور کار و رسالت خود داشتند و از آنچه که بهعنوان معبد و هیکل در آموزههای توراتی از آن یاد میشود، پرهیز داشتند.
(10) مزامیر، باب 82، آیات 6-8
(11) سِفر تثنیه، باب 7، آیه 6
(12) اشعیاء، باب 54، آیه 3
(13) نحمیا، باب 13، آیه 25
(14) سِفر خروج، باب 5، آیات 6-19
منبع: کتاب «تاریخ فرهنگی قبیله لعنت»، جلد۳، بنیاسرائیل و پیامبری، نوشته: اسماعیل شفیعی سروستانی،
هدایت شده از @ketabkhane
خانه / تاریخ یهود / یهود و بنیاسرائیل / رحلت حضرت موسی و شروع انحراف
رحلت حضرت موسی و شروع انحراف
یهود و بنیاسرائیل ارسال دیدگاه 1,166 بازدید
تاریخ فرهنگی «قبیله لعنت»؛ قسمت ششم انحراف
چهل سال سرگردانی در وادی تیه
اگرچه حضرت موسی (ع) با مجاهدت بسیار، بنیاسرائیل را به دروازههای «کنعان»، سرزمینی که خداوند وعدهاش را داده بود، رسانید؛ اما آنان از مجاهدت سرباز زدند و از اینرو، فتح این سرزمین برای مدتی طولانی به تعویق افتاد.
باید 40سال میگذشت تا بنیاسرائیل بتوانند به سرزمین موعودشان وارد شوند. این سالها، سالهای آوارگی در «صحرای سینا» بود.
موسی (ع) پس از مشاهده آنهمه لجاجت و نافرمانی، بنیاسرائیل را نفرین کرد و فرمود:
«قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلّا نَفْسِي وَ أَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَ بَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ (1) گفت ای پروردگار من! من تنها مالک نفس خویش و برادرم هستم، میان من و این مردم نافرمان، جدایی بینداز.»
دعا و نفرین حضرت موسی (ع) به اجابت رسید و خداوند بنی اسرائیل را گرفتار عذابی از نوع دیگر کرد:
«قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ (2) خدا گفت: ورود به آن سرزمین [مقدس] به مدت چهل سال بر ایشان حرام شد و در آن بیابان، سرگردان خواهند ماند. پس برای این نافرمانی اندوهگین مباش.»
40سال مأموریت به عقب افتاد و در این مدت، بنیاسرائیل دچار حیرانی و سرگردانی شدند که نمیتوانستند راه خروج را بیابند. موسی (ع) در میان آنها بود؛ اما نمیتوانستند از راهنمایی او سودمند شوند.
بنیاسرائیل 40سال در این منطقه، دچار بیماری و مرگ شدند. نسلی عوض شد و در همین مدت، موسی از دنیا رفت. (3)
بنیاسرائیل با همهی پیشرفتهای آموزشی و تجربی و ثبت خاطره و تاریخ، هنوز قبر پیامبرشان را نیافتهاند. چون ایشان در زمانی از دنیا رفت که اینان سرگردان بودند. (4)
حضرت موسی از فراز کوه نِبو (جایی که ادعا میشود آنجا از دنیا رفته است) سرزمین مقدس را نظاره میکند.
جانشینی حضرت موسی (ع)
بنا بر روایت «تورات»، بنیاسرائیل در پی خروج از «مصر» (۱۴۴۶ق.م) و با عبور از «دریای سرخ»، مناطقی چون «کوه طور» (سينا)، بخشهای گوناگون «صحرای سینا»، همانند بیابانهای «سین»، «فاران» و توقفگاههای متعدد آن را پشت سر گذاشتند. آنها در ادامهی مسیر خود به سوی سرزمین مقدس، به بیابانی بهنام «قادش برنیع» میرسند که نزدیکترین بخش صحرای سینا به مرزهای جنوبی «کنعان» و پس از «کوه سینا»، مشهورترین مکان در تاریخ سرگردانی آنان است. بیشترین سالهای سرگردانی 40ساله بنیاسرائیل در این منطقه سپری شده است. (5)
اینجاست که حضرت موسی (ع) دوازده نفر از سران قبایل نقبای بنیاسرائیل را برای بررسی شرایط جغرافیایی، اقتصادی، امکانات و وضعیت دفاعی سرزمین کنعان، به سمت مرزهای جنوبی آن روانه میکند (۱۴۴۳ق.م). آنان پس از چهل روز تجسّس و تفحّص بازگشته، از حاصلخیزی و جنگجویان غولپیکر و نیرومند آن سرزمین و حصارهای دفاعی بلند و مستحکم شهرها خبر میدهند. از این افراد تنها دو نفر به نامهای یوشع بن نون و کالیب ابن يَفُنَّه با اعتماد به خدا و یادآوری امداد و وعدههای الهی، بنیاسرائیل را برای فتح سرزمین موعود ترغیب میکنند؛ اما ده نفر دیگر با دیدن آن اوضاع، به هراس افتاده بودند، با سخنان خود و شکستناپذیر خواندن دشمن، بنیاسرائیل را دچار رعب و وحشت میکنند. آنان کشتهشدن مردان و اسارت زنان و فرزندان قوم را نتیجهی محتومِ رویارویی با چنین دشمنی خوانده، از فرمان خدا مبتنی بر جنگ با آنان، سر باز میزنند.
تلاش حضرت موسی (ع)، هارون (ع) و يوشع و کالیب نیز در اینباره مؤثر واقع نشده و بنیاسرائیل با ابراز ندامت از ترک مصر و با طرح ایدهی انتخاب رهبری جدید، به فکر بازگشت دوباره به مصر میافتند.
به کیفر این بیایمانی و تمرّد آشکار که بهرغم مشاهدهی معجزات و امدادهای فراوان الهی صورت میگرفت، خداوند از محرومیّت 40سالهی قوم از ورود به «سرزمین موعود» و مرگ همهی افراد 20ساله و بالاتر از آن، بهجز یوشع و کالیب در طیّ این مدت خبر میدهد.
واژهی «تیه» بهمعنای بیابانی که بنیاسرائیل در آن سرگردان شدند، در قرآن نیامده؛ بلکه تعبير «يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ» (6) به کار رفته است.
مورّخان مسلمان (7) و مفسّران شیعه (8) و سنّی (9) به تبع مفسّران نخستین، سایهافکندنِ ابر بر سر بنیاسرائیل، نزول منّ و سلوی و پیدایش چشمههای دوازدهگانه از سنگ برای آنان (10)، همچنین مرگ حضرت موسی و هارون را در بیابان یاد شده دانستهاند.
گزارش قرآن کریم دربارهی سبب سرگردانی بنیاسرائیل و مدت زمان 40سالهی آن هماهنگ با تورات است. هنگامی که آنان به مزرهای «فلسطین» رسیدند (11)، به تصریح قرآن فرمان یافتند که با ورود به سر
هدایت شده از @ketabkhane
زمین مقدس، با ساکنان آن به نبرد پرداخته، آنجا را برای سکونت خویش تصرّف کنند؛ اما آنان به بهانهی نیرومندی و تنومندی ساکنان شهر، که بهنام «عمالقه» خوانده میشدند، و بهرغم هشدار صریح حضرت موسی (ع)، فرمان الهی آن حضرت را نادیده گرفته و از ورود به شهر و جنگ با کافران، شدیداً امتناع کردند!
آنان ورود به سرزمین مقدس را به خروج قوم یاد شده مشروط کرده و از موسی (ع) خواستند تا خود با خدای خویش به جنگ آنان برود! (12) بنیاسرائیل به کیفر این گناه و نافرمانی صریح که اساس دعوت حضرت موسی (ع) را به خطر میافکند (13) و با نفرین آن حضرت، 40سال از ورود به سرزمین مقدس و سکونت در آن، محروم و به عنوان عذاب در بیابانها سرگردان شدند. (14)
بخش پایانی آیه ۲۶ سوره مائده نشان میدهد که حضرت موسی (ع) با آگاهی از محرومیّت 40سالهی قوم بنیاسرائیل، از ورود به سرزمین مقدس، از نفرین خود اندوهگین شد؛ از اینرو خداوند وی را دلداری داده، بنیاسرائیل را بهسبب فسق و نافرمانی آنان درخورِ چنین مجازاتی میداند. (15)و(16)
تورات، موضوع جانشینی حضرت یوشع (ع) را در «سِفر اعداد» گزارش میکند:
خداوند به مُشه (موسی) گفت: يهوشوع (یوشع) پسر نون! مردی را که در او روح (خداوند) وجود دارد، بردار و دستت را بر او تکیه بده. او را حضور العازار کوهِن (کاهن) و حضور جمعیّت وادار و در حضور آنها، به او سفارش کن. از شکوه خودت بر او بگذار تا اینکه تمام جمعیّت فرزندان ییسرائیل (اسرائیل) (از او) اطاعت کنند. (17)
یوشع بن نون (ع) جانشین موسی (ع) در بنیاسرائیل بود.
در این زمان، امپراتوری «مصر» تحت فرمانروایی آمونحوتپ سوم در حال زوال و فروپاشی بود و خود کنعان در حالت ناآرامی و آشوب فوقالعاده بهسر میبرد و شاهان دستنشاندهی آن، بهطور پنهانی با مهاجمان از شمال و شرق ارتباط داشتند. این برای بنیاسرائیل صحرانشین، سختکوش و مبارز تحت رهبری یوشع (18) [وصى حضرت موسی (ع)] لحظهای مناسب بود که وارد شوند و سرزمین موعودشان را به تصرف درآورند. (19)
پس از موسی (ع)، بنیاسرائیل نزد یوشع بن نون (ع) رفتند و از او یاری خواستند. گفت: باید قدس را بگیرید. همه آمادگی خویش را اعلام کردند و آمدند تا به «بحرالمیّت» رسیدند. یوشع عصای خود را به آب زد، آب شکافته شد و از آب رد شدند و قدس را به همین آسانی، فتح کردند. (20)
نبرد اریحا
با عبور از «اردن»، نزدیک بحرالميت، آنان به «کنعان» نفوذ کردند و پس از فتح «اریحا» (21) بهزودی، شمال مرکزی «فلسطین» و سپس شمال فلسطين و سرانجام جنوب فلسطین را به تصرف در آوردند… لیکن، تصرف این سرزمین بهصورت کامل انجام نگرفت. هنوز شماری شهرهای تسخیرناپذیر که گروههای قبایل را از یکدیگر جدا میساختند، در سرتاسر این سرزمین وجود داشتند که یوشع (ع) نتوانسته بود آنها را مقهور کند.
اما در مجموع، این فتوحات آن اندازه با توفیق همراه بود که یوشع را قادر ساخت به سازماندهی حیات سیاسی و دینی بنیاسرائیل بپردازد. او مناطق به تصرف درآمده را میان قبایل تقسیم کرده، به هریک از آنان براساس جمعیتشان سهمی اختصاص داد. اما این سازماندهی فدرال قبایل از آنچنان استحکامی برخوردار نبود که بتواند پس از یوشع (ع) دوام بیاورد و بعد از مرگ او، دورهای از هرج و مرج پدید آمد که طیّ آن، «هرکس آنچه در نظرش پسند میآمد، کرد.» (22)
قبایل که دچار تفرقه بودند، حتی هنگامی که با خطر دشمنی که هنوز شکست نخورده بود، روبهرو بودند، نمیتوانستند با یکدیگر متحد شوند. بنابراین، آنان مجبور بودند به راههای مسالمتآمیز توسّل جویند و این خود به تقلید شرکآمیز از دین همسایگانشان، با آیینهای باروری شهوانی آن و اعمال و سنتهای فوقالعاده منحطّ دیگر انجامید.
برخی پرستش یهوه را رها ساختند و به عبادت بعلها (23) و آستارتههای (24) بومی پرداختند که خود باروری زمین و افزایش رمهها را به آنها نسبت میدادند، برخی دیگر به عبادت یهوه و بعل پرداختند: یهوه را خدای نگهبان ملّت میدانستند؛ در حالیکه بعل بخشندهی محصول و انگور بود. شماری دیگر نیز به شیوهای تلفیقی عمل میکردند و همهی القاب، صفات و شیوههای پرستش خدایان محلی را به یهوه منتقل میساختند. (25)
به هر حال بنیاسرائیل پس از تحمّل رنجهای فراوان، با فرماندهی حضرت یوشع (ع) به «سرزمین موعود» رسید. به بیان تورات، حضرت موسی (ع) وعدهی این پیروزی را به حضرت یوشع (ع) داده بود:
موسى، یوشع را احضار کرده در حضور تمام قوم اسرائیل به او گفت: «قوی و دلیر باش؛ زیرا تو این قوم را به آن سرزمینی که خداوند به اجداد ما وعده فرموده است، رهبری میکنی تا آنجا را متصرّف شوند». (26)
پس از یوشع بن نون (ع)، که فتوحات بسیاری برای بنیاسرائیل داشت، سموئیل (ع) رهبری آنان را برعهده گرفت. (27) از رهبران دینی پس از او، میتوان به داوود بن یسی (ع)، سليمان بن داوود (ع)، سمعیای نبی (ع) و ایلیای نبی
هدایت شده از @ketabkhane
(ع) اشاره کرد. (28)و(29)
همهی مقصود خداوند متعال محقق نشد
بنیاسرائیل، پیش از آنکه موفق به انجام مأموریت بزرگی که خداوند بر دوششان نهاده بود شوند، از مسیر خارج شدند.
بعثت حضرت موسی (ع) و سایر انبیای بنیاسرائیل، بهرغم همهی مجاهدتهای آن برگزیدههای آسمانی و همهی معجزات و نعمتهای نازله از آسمان در جان بنیاسرائیل کارگر نیفتاد و جز اندکی از پیروان راستین حضرت موسی کلیمالله (ع) مابقی، مست بادهی قدرت شدند و از مسیر حقیقی به انحراف افتاده و میل به ملکداری و قدرتطلبی فزونی یافت. تفکّر موسوی جای خود را به اندیشهی یهودیانه داد.
قرآن کریم بنیاسرائیل را بهدلیل انحراف از جاده حق، پس از تجربهی بسیاری از معجزات و آیات آشکار مورد سرزنش و مذمت قرار میدهد:
«سَلْ بَنِي إسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (30) از بنیاسرائیل بپرس چقدر نشانههای روشن و روشنگر که هرکدام نعمتی بهشمار میرفت به آنان دادیم؛ ولی نشانهها را نادیده انگاشتند و نعمتهای الهی را دگرگون ساختند و دچار کیفر شدند و خدا سختکيفر است.»
این آیات الهی، شامل معجزات گوناگونی چون تبدیلشدن عصا به اژدها، شکافتهشدن دریا و غرقشدن فرعون و لشکریانش، نزول منّ و سلوى و… بود؛ اما آنان پیدرپی شرک ورزیدند، عهد شکستند و در تباهی و فساد به بتپرستی روی آوردند.
«لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إسْرَائِيلَ وَ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلاً كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ (31) ما از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم و پیامبرانی بر ایشان فرستادیم. هرگاه که پیامبری چیزی میگفت که با خواهش دلشان موافق نبود، گروهی را تکذیب و گروهی را میکشتند.»
قرآن کریم، در آیات متعدّدی متذکّر اندیشه و عمل شیطانی بنیاسرائیل شده است و ازجمله بر موضوعاتی همچون: رباخواری (نساء، ۱۶۱)، تحریف کتاب آسمانی (بقره، ۷۹)، انکار وحی (انعام، ۹۱)، پیمانشکنی (بقره، ۱۰) و… تأکید میکند.
با دلّالگی شیطان، اشرار یهود در مبارزه علیه مؤمنان و حقایق وحیانی، به سازماندهی و تشکیلات ویژهای رسیده بودند. چنانکه قبلاً نیز ذکر شد، از نظرگاه توراتی، قوم بنیاسرائیل از مرحلهی مهاجرت اول، ورود به «کنعان» (دوران شیوخ) تا مرحلهی تشکیل دولت و سلطنت (دوران ملکیم) شش دوره را پشت سر گذارد. (32)
پس از حضرت یوشع (ع)، بنیاسرائیل عصر داوران را تجربه کردند. تاریخ این دوران در «سِفر داوران» تورات ذکر شده است. پس از آخرین داور حضرت سموئیل (ع) مردم از آن حضرت درخواست کردند که پادشاهی برای آنان برگزیند. در واقع بنیاسرائیل در آن زمان، پادشاهی نداشتند. سموئیل (ع) پس از اصرار زیاد مردم، از طرف خدا جوانی را به پادشاهی آنان نصب کرد.
نخستین پادشاه بنیاسرائیل حدود ۱۰۳۰ ق.م. انتخاب شد. نام این پادشاه در عهد عتیق (کتاب اول سموئیل، باب ۹ به بعد) «شائول» و در قرآن کریم، «طالوت» است.
«وَ قَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكاً… (33) و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را برای شما به فرمانروایی برگزیده است.»
پس از انتخاب نخستین پادشاه، جنگ مهمّی میان بنیاسرائیل و فلسطینیانِ آن زمان رخ داد و پیروزی نصیب بنیاسرائیل گردید.
کشته شدن جالوت به دست داوود (ع)
مهمترین قهرمان این قوم «جُلیات» بود که در قرآن کریم، «جالوت» نامیده شده است. وی بهدست حضرت داوود (ع) کشته شد و لشکر وی گریخت. حضرت داوود (ع) جانشین طالوت شد (حدود ۱۰۱۵ ق.م.) و حضرت سلیمان (ع) بهجای پدرش داوود (ع) نشست و مهمترین و باشکوهترین دوران بنیاسرائیل را بهوجود آورد. وی عبادتگاه بسیار بزرگی در شهر اورشلیم (یعنی شهر سلامت) ساخت که بهنام «هیکل سلیمان» معروف شد. هیکل در زبان عبری، بهمعنای ساختمان بلند است. این عبادتگاه بعداً یکبار حدود ۵۸۷ ق.م. بهدست بختالنصر و بار دیگر در سال ۷۰ م. بهدست شاهزاده روسی، تیتوس (34) خراب شد.
پس از رحلت حضرت سلیمان (ع)، فرزندش «رَحُبعام» زمام امور مملکت بنیاسرائیل را در دست گرفت و چون وی به ستمکاری پرداخت، گروهی از مردم از فرمان او بیرون رفتند و تنها [سرزمین] دو سبط يهودا و بنیامین در سرزمین «یهودا» (بهنام یکی از فرزندان حضرت یعقوب) که نسبتاً کوچکترین بخش بود، برای او باقی ماند. این قسمت که شامل شهر اورشلیم (قدس) نیز میشد، اهمیت بسیاری داشت و نام یهودی از اینجا میآید. ده سبط دیگر حکومت مستقلّی بهنام اسرائیل بهرهبری فردی به نام «یَرُبعام بن نایاط» در شمال «فلسطين» تشکیل دادند. يربعام یکی از استانداران حضرت سلیمان (ع) بود.
تجزیهی کشور، مبدأ ضعف و بدبختی آنان بود. پادشاهان یهودا و اسرائیل نیز عموماً گنهکار بودند و مردم را به
هدایت شده از دوره های قرآنی کودک و نوجوان
✅ نظر علامه طباطبایی درباره رژیم #اسرائیل
🔻آنچه میخوانید نوشتاری است کوتاه به قلم مرحوم علامه طباطبایی (ره) که در آن پیرامون مساله فلسطین و ماهیت رژیم #جعلی و غاصب اسرائیل سخن گفتهاند.
📝«بخش کوچکی از #فلسطین یک بندر دریایی و پایگاه نظامی برای دول معظمه انگلیس و فرانسه و آمریکا میباشد و دولت پوشالی و دستنشاندهای به نام دولت اسرائیل در آن جا حکومت میکند و در این مدت کوتاه هر چه توانستهاند به تقویت و تجهیزش پرداختهاند و با تمام نیرو نگذاشتهاند که دول اسلامی علیه ایشان متحد شوند. (چنانکه همهی این حقایق را جریانهای چند سال اخیر آفتابی ساخت.)
🔸این فکر #غلط که «دولت یهود دولتی است مستقل و مترقّی و علیرغم احادیثی که در اسلام وارد شده و وعده داده که یهود هیچگاه کشور مستقلی نخواهد داشت رشد کرده است» اثر نفوذ سیاست هایی است که در گذشته و هم اکنون میخواهد مردم این قسمت از جهان را در جهل و نفاق و دشمنی و بدبینی به آیین مقدس اسلام نگه دارند، زیرا این فکر مربوط به روایت نیست تا بگوییم مجهول است، بلکه مربوط به قرآن کریم است و آنچه در قرآن کریم است نه به این نحو است که ذکر شده، بلکه به نحوی است که باید یکی از پیشگوییهای قرآن شمرده شود.
🔸خدای متعال پس از شمردن مظالم و جنایتهای یهود و خیانتها و ماجراجوییها و پیمانشکنیهایی که با اسلام و مسلمین کردهاند و پس از آن که مسلمانان را پند میدهد که اتفاق کلمه داشته باشند و قوانین دینی را حفظ کنند و با بیگانگان طرح دوستی نریزند و از ایشان اطاعت نکنند میفرماید: «یهود دچار غضب پروردگار شدهاند و برای همیشه در حقشان خواری و پستی نوشته شد و نخواهد توانست کار قابل توجهی علیه مسلمانان انجام دهند، مگر به واسطه سببی که به مردم و سببی که به خدا پیوند داشته باشند»[1] و در آیه دیگر این سبب مربوط به مردم و مربوط به خدا بیان شده است. میفرماید: «با یهود و نصاری طرح دوستی مریزید و سرسپرده مشوید و کسانی که از شما سرسپرده ایشان شوند از سرسپردگی خدا و جانبداری وی برکنارند و خداوند شما را از خشم خود در صورت تخلف از این امر برحذر می دارد»[2]
و نیز میفرماید:
«امروز کفار از این که استقلال دینی شما را از بین برند مأیوس شدند از این پس دیگر از ایشان مترسید و تنها از من بترسید»[3]
🔸چنان که ملاحظه میکنید، خدای متعال پیشرفت اسلام و سرکوبی #یهود را به مسلمانانی وعده میدهد که قوانین اسلام و اتفاق کلمه را حفظ کنند، نه کشورهایی که جز اسم اسلام چیزی در دست ندارند و هم چنین آیات دلالت دارند بر این که اسلام در معرض این قرار دارد که روزی با اجانب طرح دوستی بریزند و سرسپرده ایشان شوند و در این صورت معامله خدایی با ایشان معکوس خواهد شد و سلطه و غلبه را از دست خواهند داد و عزّت و سیادتشان نصیب دیگران خواهد گردید.
🔸و اما این که احادیث و اخبار ممکن است در میانشان مجعول و ساخته وجود داشته باشد، این مسئله را علمای اسلام به خوبی میدانند و در ثبوت آن نیازی به این گونه مدرکهای بیاساس نیست، بلکه مسلم است در صدر اسلام عده ای از منافقین و یهود در کسوت مسلمین در آمده و اخبار دروغی جعل و روایت میکردهاند. و از این روی علمای اسلام هر خبری را هر طور باشد اخذ نمیکنند بلکه با به کار انداختن ممیزات فنی خبر قابل وثوق را تشخیص داده، میپذیرند. در پیشبینی همین وضع (چنان که در روایات زیاد است) رسول اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «پس از من چیزهایی بسیار از من نقل خواهند کرد از آنها آنچه با قرآن مطابق است بپذیرید و آنچه مخالف است رد کنید.»[4]
پ ن:
1.خلاصه آیه 112 آل عمران و قبل از آن
2. آل عمران، آیه 12
3.مائده، آیه 3
4. بررسیهای اسلامی،ج2، ص279
_________________________
کانال اختصاصی عارف و مفسر بزرگ قرن علامه طباطبایی (ره)
@alame110
https://eitaa.com/joinchat/2523988014C59c02fdb37
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ هجوم حزب شیطان به خانواده و ارزشهای اخلاقی (١)
☠ تمدن شیطان – قسمت ششم
1⃣ موضوع #تهاجم_فرهنگی و تحمیل #سبک_زندگی_غربی، منحصر به رسانهها و هالیوود نیست، بلکه به دیگر نهادسازیهای غرب نیز سرایت کرده است.
2⃣ محور این اقدامات، هرچه بیشتر مادی و زمینی کردنِ انسان از طریق توجه به «جسم» و ویران نمودنِ «بنیان خانواده» است.
3⃣ به موازات طرح مسألهٔ «اصالت فرد یا جامعه» و حذف #خانواده از این پرسش، موضوعِ «روابط نامشروع» و #فحشا در تمام زوایای زندگی بشر نفوذ داده شد.
4⃣ #جهانگردی که تا پیش از این حرکتی تمدنسازی بود، وارد دوران «جهانگردی توده» شد که در طی آن انسانها گروه گروه بهویژه به سواحل دریاها هجوم بردند و در نهایت از خود چیزی جز آلودگی محیط زیست و فساد و فحشا باقی نگذاردند!
5⃣ شعار #چهارگانه_نامقدس (Sea, Sand, Sun & Sex) که عبارت بود از: دریا، ماسه، آفتاب و سکس، راهنمای عمل جهانگردان در این دوره بود. این الگو با جهتگیری کامل بهسمت «فحشا» به کشورهای شرقی آسیا صادر شد و در آنجا #جهانگردی_جنسی را بنیاد نهاد.
✍ دکتر محمدهادی همایون
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ هجوم حزب شیطان به خانواده و ارزشهای اخلاقی (٢)
☠ تمدن شیطان – قسمت ششم
1⃣ در عرصهٔ «مُد» نیز، #تنوعطلبیِ انسان بهخدمت گرفته شد تا ضمن بهحرکت درآوردنِ چرخهای #اقتصاد_غرب از طریق ایجاد نیاز کاذب و بالا بردن فروش، لباس و #حجاب نیز که از ابتدای زندگی بشر با وی بود، تبدیل به ابزاری برای #تحریک جنس مخالف شود.
2⃣ با راهاندازی سالنهای مد از سوی #یهودیان_صهیونیست، تمامی #هنر_مدرن در این راستا به خدمت گرفته شد. اشاره به وضعیت «پوشش زنان» در آخرالزمان در روایات، و اشاره به اینکه زنان در عین پوشیدگی برهنه هستند، نشان از اهمیت این امر دارد.
3⃣ همین گروه #یهودی با راهاندازی مسابقاتی بهنام #ملکه_زیبایی، دختران جوان را از سراسر جهان گرد آورده و آنان را چون بازیچهای در دست شیطان وادار به رقابت با یکدیگر میکنند.
4⃣ سرانجام نیز جایزهٔ زیباترین زن جهان با رویکردی #سیاسی نصیب کشوری میشود که توانسته باشد بیشترین خدمت را به #حزب_شیطان بنماید.
5⃣ ایران نیز یک بار در زمان محمدرضا شاه توانست این جایزه را نصیب خود کند. این مسابقات در ایران بهنام #دختر_شایسته برگزار میشد.
✍ دکتر محمدهادی همایون
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡ هجوم حزب شیطان به خانواده و ارزشهای اخلاقی (۴)
☠ تمدن شیطان – قسمت ششم
1⃣ در کنار این نوع مسابقات و جوایز، راهاندازی فستیوالها و جوایز دیگری نیز رواج یافت و بهعنوان ابزاری برای جهتدادن به انسانها بهکار گرفته شد. در زمینهٔ فیلم، #جایزه_اسکار، و در زمینهی علم و دانش، #جایزه_نوبل از مشهورترین این جوایزند.
2⃣ هر سال فیلمهایی که باید پُرفروش شوند، با جایزهٔ #اسکار به مخاطبان معرفی میشوند و بدین شکل با تکمیل چرخهٔ صنعت فیلم، #یهودیان، در صف فرهنگسازان جامعهٔ مدرن قرار میگیرند.
3⃣ جایزهٔ نوبل نیز همانند ملکه زیبایی با انتخابی #سیاسی هر سال دانشمندانِ یکی از کشورها را در معرض توجه جهانیان قرار میدهد.
4⃣ انتخاب سیاسی خانم #شیرین_عبادی در مراسم سال ٢٠٠٢ این جایزه، نمونهٔ خوبی برای این ادعا است.
5⃣ حضور تودهوار #یهودیان_صهیونیست در هیأتهای مدیرهٔ این جوایز نشان از اهمیت کارکرد آنها برای #حزب_شیطان دارد.
✍ دکتر محمدهادی همایون
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter