یهود و تغذیه و بهداشت
بیوتروریسم نوین
مقدمه بیوتروریسم
تعریف واژه بیوتروریسم در عصر حاضر متفاوت از تعریفی است که سیاستمداران دهههای قبل از آن داشتند. اگر به تاریخچه بیوتروریسم و اقدامات بیوتروریستی تاریخی مانند استفاده ایتالیا از عامل تب زرد در اتیوپی و بروز اپیدمی در آن کشور در سال ۱۹۶۰، استفاده شوروی سابق از باران زرد (مایکوتوکسین) علیه شورشیان محلی در سال ۱۹۷۶، انفجار مرکز تحقیقاتی شهر سوردلاسک روسیه و شیوع عامل سیاه زخم در سال ۱۹۷۹، استفاده رژیم جعلی صهیونیستی از عوامل تبزا علیه فلسطینیان در سال ۱۹۸۲، اسپری کردن گاز سارین در مترو ژاپن در سال ۱۹۹۵ و… نگاهی بیاندازیم متوجه خواهیم شد که مبنای تعریف بیوتروریسم همین استفادههای معمول از عوامل بیولوژیک و توکسینهای آنها برای از بین بردن دشمن و ایجاد جوّ روانی بوده است.
این امر (بیوتروریسم) تا سالهای قبل بوسیله شیوههای آشکار و تا حدی سنتی به وقوع میپیوسته است. اقدامات بیوتروریستی در جنگها در دهههای آخر قرن بیستم همگی برای از بین بردن نیروی انسانی و یا تضعیف آن بوده است. بر همین اساس تعریفی که از بیوتروریسم ارائه میشود نیز بر پایه همین امور قرار داده شده است. تعریف عمومی بیوتروریسم ارعاب و ترساندن مردم یک کشور با استفاده وحشیانه از عوامل بیولوژیک میباشد. اما آیا این تعریف با مصداقهای امروز بیوتروریسم نیز مطابقت دارد؟ به عبارت دیگر نقش بیوتکنولوژی و پیشرفتهای علمی در این زمینه مانند تنوع زیستی، پروژه توالییابی ژنوم انسان و سایر موجودات، مهندسی ژنتیک و دستورزی ژنها، نانوتکنولوژی، بیوانفورماتیک و… چیست و این پیشرفتها در خدمت چه کسانی قرار گرفته است؟
پاسخ به این سوالات از اسرار بیوتروریسم نوین در عصر حاضر پرده برمیدارد. اسراری که مستکبرین عالم به وقاحت هرچه تمامتر و به صورت کاملاً پنهان و دور از اذهان عمومی در حال انجام آن هستند. بر همین اساس بیوتروریسم در عصر حاضر تعریفی جدید و متفاوت خواهد داشت. این تعریف بنا به اقدامات اخیر قدرتهای مستکبر ارائه شده و سعی بر آن است تا همه ابعاد موضوع، به ویژه زوایای جدید از این اقدامات بیوتروریستی را موشکافانه مورد بررسی قرار دهد. این تعریف به ۴ بخش کلی تقسیم شده که در ذیل به اختصار توضیح داده میشود:
بخش اول: کشتن فرد یا افراد به صورت خاموش با شیوههای بیولوژیک، شیمیایی و رادیواکتیوی
هرچند نام تروریسم با استفاده از عوامل شیمیایی، میکروبی و رادیواکتیو، تروریسم نوین The New Terrorism گذارده شده است، لیکن با تعریف فوق از تروریسم، کلمه نوین چندان کلمه مناسبی نخواهد بود. به عنوان مثال استفاده از شمشیر آخته با زهر توسط ابنملجم و یا استفاده از انواع زهر توسط خلفای جور عباسی، برای ترور ائمه اطهار علیهمالسلام قدمتی به قدمت تاریخ اسلام دارد. اما با توجه به اینکه انواع عوامل شیمایی، بیولوژیکی و پرتوی در قرن گذشته سنتز، استخراج یا به طور سیستماتیک بکار رفتهاند، این عوامل را نوین مینامند. سهم این بخش در تعریف بیوتروریسم هرچند جزئی است اما تاثیرات مهم و حیاتی آن را همواره در تاریخ سیاسی جهان مشاهده مینمائیم. اینچنین اقدامات در قرن بیستم به صورت صنعتیتر و حرفهایتر پیش گرفته شده و در حال حاضر نیز بسیاری از مراکز تحقیقاتی دنیا در زیر پوششهای مختلف روی انواع شیوههای آن کار میکنند. از سال ۱۹۵۶ تابحال ۷۶ مورد ترور شخصیتها توسط رژیم صهیونیستی به طور رسمی به ثبت رسیده است که از این تعداد تنها ۳ مورد به شیوه بیوتروریسم بوده است؛
ترور ودیع حداد با خوراندن شکلات مسموم در سال ۱۹۷۸، ترور نافرجام خالد مشعل با اسپری کردن ماده فنتانیل در گوش او در اردن در سال ۱۹۹۷ که با دستگیری عوامل موساد پادزهر آن به اردن تحویل داده شد و ترور محمود المبحوح با تزریق ماده فلجکننده و خفه کردن با بالش در هتل دبی در سال ۲۰۱۰ اقدامات بیوتروریستی بوده است که به طور رسمی اسرائیل آنها را قبول کرده است. اما بسیاری از اقدامات بیوتروریستی با توجه به ماهیت عوامل بیولوژیک ناشناخته میماند.
به غیر از اسرائیل اقدمات بیوتروریستی توسط دیگر کشورهای سلطهجو صورت گرفته است؛ ترور آیتالله ربانی املشی با مواد سرطانزا توسط تیم مهدی هاشمی که در ماجرای انفجار دفتر نخستوزیری فعال بودند، ترور آیتالله سیدعبدالعزیز حکیم با قهوه مسموم به تالیوم در ضیافت شام عبدالله اردنی، ترور مجید شریف در ماجرای قتلهای زنجیرهای با آمپول پتاس توسط تیم مهرداد (صادق) عالیخانی در سال ۱۳۷۷، ترور یاسر عرفات بوسیله آلوده کردن البسه او با پلونیوم ۲۱۰ (مادهای رادیواکتیو) توسط تشکیلات خودگردان و محمد دحلان، ترور ویکتور یوشچنکو با دیوکسین توسط گروههای مخالف، ترور الکساندر لیتویننکو جاسوس روسیه در انگلیس با پلونی
وم ۲۱۰ توسط ک گ ب، ترور فیدل کاسترو به شیوههای گوناگون توسط سازمان سیا و ترور نلسون ماندلا با تالیوم توسط ماموران امنیتی آفریقای جنوبی از جمله اقداماتی است که در زمره تروریسم نوین طبقهبندی میشود.
به نظر بیوتروریسم شیوهای مناسب برای حذف شخصیتها به صورت خاموش و نرم میباشد، اما به کار بردن این شیوه برای ترور شخصیتها به دلائل مختلف از درصد کمتری در مقایسه با ترورهای خشن برخواردار است. (۱) اما نکته دیگری که لازم است به آن توجه نمود این است که در واقع هدف ترور با بیوترور یکی است. به عبارت دیگر فرقی بین ترورهایی که با بمب و اسلحه صورت میگیرد با ترورهایی که با سمهای مختلف انجام میگیرد از لحاظ هدف نیست. فقط تنها مزیت این نوع ترور این است که در برخی موارد میتوان از عاملی استفاده نمود که تدریجاً به کشته شدن فرد بیانجامد و از این بابت جوّ رسانهای و نارضایتی اذهان عمومی را در پی نخواهد داشت. مثلاً در ماجرای کشته شدن آیتالله ربانی املشی اگر اعترافات مهدی هاشمی نبود هیچگاه تروریستی بودن ماجرا فاش نمیشد و دلیل مریضی ایشان طبیعی قلمداد میشد. همچنین در ماجرای یاسر عرفات نیز چند سال بعد از فوت و آزمایشهای دقیق روی کلاه و لباسهای او مشخص شد لباسها آلوده به ماده رادیواکتیوی است.
بخش دوم: استفاده از بیوتروریسم به عنوان سلاح جنگی یا BioWeapon
سلاحهای بیولوژیک عمدتاً همان سلاحهایی هستند که در عملیاتهای نظامی مورد استفاده قرار میگیرند، تنها تفاوت در این سلاحها این است که به جای مواد منفجره از عوامل بیولوژیک استفاده میشود که با انفجار سلاح این عوامل در هوا به صورت آئروسل و در آب به صورت قطرههای ریز پخش میشوند. رعایت نکاتی مانند کنترل و تنظیم گرمای انفجار و همچنین کنترل و تنظیم موج انفجار الزامی است تا بوسیله آن عوامل بیولوژیک از بین نروند. نقطه تمایز مهم پس از انفجار این است که این سلاحها بو و رنگ خاصی نداشته و اثر آنها هم تا مدتها میتواند در محیط باقی بماند. برحسب کاربرد سلاحهای بیولوژیک، این سلاحها به دو دسته تقسیم میشوند:
دسته اول سلاحهایی هستند که در جنگ استفاده میشوند و هدف از آنها ناتوان ساختن طولانیمدت نیروی دشمن است. در این سلاحها از عوامل بیماریزای عفونی استفاده میشود که باعث بیماریهای گوناگون میشوند. (۲) دسته دوم سلاحهایی هستند که بیشتر در شورشها و اغتشاشات استفاده میشود و هدف آنها ناتوان ساختن کوتاهمدت افراد مورد نظر میباشد. این سلاحها بیشتر حاوی مواد شیمیایی هستند که به راحتی در فضا پخش شده و باعث اختلالات روانی در نیروی دشمن میشوند.
از جمله موادی که در این سلاحها به کار میرود میتوان به بیحسکنندهها، ناراحتکنندهها، فلجکنندهها، فعالکنندههای جنسی، روانگردانها، آرامکنندهها و خوابآورها اشاره کرد. (۳) بنابراین با بکاربردن این نوع سلاحهای ناتوانکننده بدون آنکه کوچکترین علامتی داشته باشد، میتوان باعث کند شدن نیروی عملیاتی دشمن شده و از ضربههای احتمالی و سرعتی دشمن کاست. همچنین در اغتشاشها یا برای دستگیری زنده افراد نیز میتوان از این سلاحها استفاده نمود.
نکتهای که لازم است تذکر داده شود این است که اگر دشمن سلاحی خاص را طراحی میکند و آنرا میسازد، قبل از آن حتماً به فکر طراحی پاد و ضد آن بوده است. به عبارت دیگر دشمن همیشه به فکر دفاع خود نیز هست چرا که امکان میدهد زمانی این سلاح به دست طرف مقابل قرار بگیرد و از آن سلاح علیه خود او استفاده کند. بنابراین همیشه قبل از طراحی سلاح ابتدا ضد آن ساخته میشود و سپس به ساخت خود سلاح اقدام مینمایند.
بخش سوم: استفاده از عوامل بیولوژیک برای تخریب
میکروارگانیسمها (موجودات زنده ذرهبینی، مانند باکتریها و قارچهای تکسلولی و…) مهمترین مصرفکنندگان و تجزیهکنندگان طبیعت میباشند و بیشتر آنها از این طریق انرژی خود را کسب میکنند. میکروارگانیسمها با توانایی آنزیمی فوقالعادهای که دارند قادر هستند بسیاری از موادی را که جزء مواد سختتجزیهپذیر هستند، تجزیه کنند. از طرف دیگر بنا به گفته دانشمندان میکروبیولوژیست تنها کمتر از یک درصد کل میکروارگانیسمهای دنیا شناخته شدهاند و ۹۹ درصد آنها هنوز ناشناخته هستند. بنابراین راه برای میکروارگانیسمهای دنیا تا قرنهای بعد باز است و آنها هستند که سرنوشت کره خاکی را رقم خواهند زد. امروزه از بسیاری از آنزیمهای میکروبی در صنایع مختلف آرایشی، بهداشتی، نساجی، آهار زنی، صنایع فولاد، نفت، هیدروکربنهای مختلف و… استفادههای صنعتی میشود.
به علاوه قابلیت سازش ژنتیکی در آنها تقریباً تجزیه و تغییر هرنوع ماده را امکانپذیر ساخته است و با دستورزیهایی که انسان انجام داده است قدرت آنها را چندین برابر میکند. مثلاً با روشهای بهسازی میکروارگانیسمها تولید پنیسیلین از قارچ پنیسیلیوم از ا
بتدای کشف تا به حال ۵۰۰۰۰ برابر شده است. افزایش تولید یا عملکرد یک موجود زنده را بهسازی آن موجود مینامند که در جهان صنعتی امروز سرمایههای کلانی روی بهسازی سوژهها در حال انجام میباشد. (۳) همانطور که گفته شد میکروارگانیسمها قادر به تجزیه طیف مختلفی از مواد میباشند که شامل مواد فلزی و غیرفلزی میشود. تجزیه برخی از آنها در مباحث امنیتی – دفاعی از اهمیت ویژهای برخوردار است. تجزیه فلزهایی همچون آهن، تیتانیوم، مس، اورانیوم و… در این بحث قرار دارند. (۴) مکانیسم اثر آنها به خاطر اختصاصی نبودن آنزیمهای آنها برای مادهای خاص طیف موادی را که تجزیه میکنند گستردهتر کرده است. آنزیمهای آنها بوسیله فرایندهای اکسیداسیون و کاهش روی فلزها اثر میکنند و به اصطلاح باعث زنگزدگی آنها میشوند. تغییر ماهیت ماده در بسیاری از موارد حائز اهمیت میباشد چرا که دیگر کارایی پیشین را از دست داده و از طرف دیگر هزینههای اضافی را تحمیل میکند.
دسته دوم میکروارگانیسمهایی هستند که روی مواد غیرفلزی اثر دارند. تجزیه موادی مانند نفت، رزین، بتن، رنگ، آسفالت و TNT و… از جمله موادی هستند که در حوزههای امنیتی میتوان از آنها بهرهبرداری نمود. (۵) تجزیه این مواد از دو جنبه میتواند اهمیت داشته باشد؛ اولاً یا به صورت عام و کلی است و باعث تحمیل هزینههای اضافی بر کشور شده، موجبات نارضایتی مردم و جامعه را از دولت سبب میشود، که همین امر یکی از تهدیدهای اقتصادی علیه کشور میباشد. مثلاً خوردگیهای لولههای بتنی، رنگهای پایه پلها و از بین رفتن آسفالتها در مدتی بسیار کمتر از موعد مقرر میتواند مصادیقی از حملات بیولوژیک در حوزه صنعتی در کشور باشد. ثانیاً میتواند به طور خاص در صنایع استراتژیک کشور مورد استفاده قرار بگیرد؛ مثلاً رزین به عنوان ضدرادار در هواپیماهای رادارگریز مورد استفاده قرار میگیرد که با تجزیه رزین توسط میکروارگانیسمها، بدون آنکه کسی متوجه باشد هواپیما از حالت رادارگریزی خارج شده و به راحتی میتوان آن را شناسایی نمود.
مصداق بارز این نمونهها در خبرهای عمومی و حتی پنهان وجود ندارد، چراکه نمونههای فوق را به راحتی نمیتوان اثبات کرد، که به دو دلیل میباشد؛ اولاً این تغییرات و تبدیلها به صورت طبیعی است و گاهی در طبیعت هم اینچنین تغییرات و تبدیلاتی انجام میشود برای همین ظن اینکه این تغییرات توسط گروه خاصی جهت داده شده است، از دید بسیاری از افراد توهم توطئه پنداشته میشود. ثانیاً این تغییرات به صورت کاملاً تدریجی و در طی زمان مثلاً یک یا دو سال انجام میپذیرد چرا كه با حافظه تاریخی ضعیف به راحتی میتوان از آن اقدامات چشمپوشی نمود و همچنین در اکثر موارد گمان مسئولان و نیروهای کشور این است که یا کارشناسی لازم انجام نشده، یا مواد اولیه مشکل داشته است و در نهایت بر اساس اعتقادات غلط موضوع را به سرنوشت و قسمت میسپارند.
این دو دلیل باعث میشود نتوان عامل یا عاملان این حملات را شناسایی نمود. اما با رویکرد امنیتی به قضیه نگاه کردن و رصد مقالههای روز دنیا در حوزههای مختلف و پروژههایی که مراکز تحقیقاتی خاص مانند نیس زیونا و… انجام میدهند میتوان به این تهدیدات بالقوه پی برد. مثلاً میکروارگانیسمی وجود دارد که با مصرف هیدورکربنهایی مانند نفت و بنزین میتواند هیدروژن تولید کند. این کشف جدید علمی در نگاه بسیاری میتواند باعث تولید گاز هیدروژن در صنعت شود، اما اگر با نگاه امنیتی به قضیه بنگریم، اهمیت قضیه چندین برابر میشود. تولید هیدروژن از تجزیه هیدروکربنها از آنجایی مهم است که بدانیم غلظت هیدروژن در ۵ درصد به شدت انفجاری است. بوسیله این میکروارگانیسم و با تجزیه بنزین یا نفت درون خودرو یا هواپیمایی به مدت چند ساعت هیدروژن تولید شده به غلظت مورد نظر میرسد و انفجار به وقوع میپیوندد. نکته مهمتر این است که انفجار درون باک بوجود آمده و هیچگونه شاهد و مدرکی مبنی بر خرابکاری و… نمیتوان پیدا کرد و انفجار بر اثر نقص فنی و… گزارش خواهد شد. (۶)
بخش چهارم: بیوتروریسم کشاورزی یا Agro Terrorism
Agro Terrorism یکی از جدیترین و مهمترین جنگهایی است که در حال حاضر کشور در معرض آن میباشد. بنا به شواهد و تحقیقات میدانی انجام گرفته در قبل از انقلاب ۲ مورد حمله آگروتروریستی در ایران صورت گرفته ولی این آمار در بعد از انقلاب ۳۲ مرتبه بوده است. البته به این عدد باید آمارهایی را که از سیستم مانیتورینگ کشور خارج است را نیز اضافه نمود. نمونههایی از این حملات در ادامه ذکر خواهد شد.
هدف اصلی بیوتروریسم کشاورزی به خطر انداختن امنیت زنجیره غذایی کشور میباشد. موضوع امنیت زنجیره غذایی بسیار گسترده است و شامل سلامت انسان، گیاهان و مزارع، احشام، طیور و… میباشد.
به طور کلی هر عاملی که باعث تخریب اکوسیستمها، کاهش تولید محصولات گیاهی و دامی، آلوده شدن محصول
ات آنها، باعث پخش و شیوع عوامل بیماریزا توسط گیاهان و احشام و محصولات آنها بشود امنیت زنجیره غذایی جامعه را به خطر انداخته و به عنوان نوعی اقدام آگروتروریستی طبقهبندی میشود. در چند سال اخیر اقدامات زیادی در این حوزه انجام شده است که به اختصار ذکر میگردد:
پروژه هارپ HAARP که به طور ویژه توسط ایالات متحده در حال برنامهریزی و انجام است یکی از مرموزترین پروژههایی است که تا به حال در دنیا انجام گرفته است. هارپ مخفف High Frequency Active Auroral Research Program است، که پژوهش در مورد لایه یونوسفر و معادن زیرزمینی با استفاده از امواج رادیویی اصلیترین کار این پروژه است. در حال حاضر بیش از ۱۸۰ برج آنتی آلومینیومی به ارتفاع ۵۰/۲۳ متر بر روی زمینی به مساحت ۲۳۰۰۰ متر مربع وجود دارد. مکانیسم آن بدین صورت است که با فرستادن امواجی با فرکانس ۱ تا ۲۰ هرتس به لایه یونوسفر، برگشت این امواج به زمین میتواند تا عمق ۳۵ کیلومتری نفوذ کنند که در برخی حوادث طبیعی تأثير دارند.
در ماجرای زلزلهی سیچوان (Sichuan) چین در سال ۲۰۰۸ سی دقیقه قبل از زلزله، واکنش گداختگی آیونوسفیر در آسمان مشاهده میشد و در پی آن زلزله هولناک ۸ ریشتری در آنجا به وقوع پیوست. شواهدی موجود است که بسیاری از سونامیها، خشکسالیها، فعال شدن آتشفشانها، سیلها، طوفانهایی نظیر طوفان کاترینا در نیواورلئان (New Orleans) و طوفان گانو عمان و زلزله هائیتی توسط این امواج انجام و در این پروژه طرحریزی شده است.
از قابلیتهای دیگر این پروژه فرستادن این امواج با فرکانس خاص روی شهرها است که از طریق آن میتوانند برخی اختلالات روانی نظیر غش و وهم را در انسانها و حیوانات القا نمایند. همچنین با فرستادن امواج با فرکانس خاص میتوانند روی گیاهان یک منطقه تاثیر بگذارند و باعث تخریب اکوسیستم آن منطقه بشوند. (۷) شاید بتوان گفت که اصلیترین خطر این پروژهها کاهش تنوع زیستی یک منطقه است. کاهش تنوع زیستی تبعات زیادی مانند کاهش تولید محصولات و انقراض گونههای با ارزش را به دنبال خواهد داشت که در حوزههای اقتصادی، پزشکی و اشتغال دارای اهمیت بسيار هستند.
جدا از فعالیتهای کشورهای بیگانه برای تخریب اکوسیستم یک منطقه و نابودی برخی گونههای با ارزش، در برخی موارد عوامل داخلی نیز این نتایج را به دنبال خواهد داشت. نگاه علمی و ارزشی به بیابان در کشور ما با نگاهی که کشورهای بزرگ دنیا دارند بسیار متفاوت است. از نظر دانشمندان زیستشناسی بسیاری از ذخیرههای ژنی دارای ارزشهای ویژه به خاطر شرایط بیابان در آنجا جمع شده است. این ذخیره ژنی در دنیا بسیار مورد توجه قرار گرفته است و همین ژنها پایه بسیاری از تحولات در جامعه آنها میباشد. اما نگاهی که تابحال به بیابان و کویر داشتهایم نگاهی عامیانه و سادهانگارانه است که در برخی موارد سبب نابودی منابع میشود.
متأسفانه اکثر مانورهای نظامی کشور در کویر انجام میگیرد، این بیتوجهی به ذخیرههای ژنی کشور سبب شده است تا اخیراً یکی از گونههای با ارزش گیاهی که در تاکسونومی جدید بسیار مورد اهمیت میباشد از بین برود. این درحالی است که کشورهای پیشرفته دنیا مانورهای خود را در خاورمیانه، آفریقا و کشورهای جهان سوم به صورت مشترک برگزار میکنند؛ تا با این کار حداقل دو هدف را پی گرفته باشند، یکی اینکه اکوسیستمهای کشور خود را مورد آسیب قرار ندهند و دوم اینکه باعث تخریب اکوسیستمهای مناطق دیگر شوند. از دید نگارنده شاید برخی از این مانورهایی که به صورت اشتراکی برگزار میگردد عامدانه طراحی شده باشند. خاورمیانه و به خصوص منطقه ایران، ترکیه، سوریه، اردن و حوالی آن یکی از داغترین نقاط از نظر تنوع زیستی در دنیا میباشد که این نقاط به Hot Spot معروف شدهاند. (مهمترین موضوع در باب تنوع زیستی که مسئولان در حال حاضر باید به آن توجه کنند گیاهان دارویی است).
تهدید دیگر مربوط به تضعیف توانایی تولید محصولات، توسط گیاهان و احشام میباشد. ورود آفت به کشور از طریق واردات بذرهای آلوده، واردات بذرهایی که نابارور هستند، واردات بذرهایی که از لحاظ ژنتیکی تغییر یافتهاند یا دارا یا فاقد مادهای خاص هستند، واردات احشام آلوده به بیماریهای خاص و… از مواردی است که تولیدات داخلی را به صورت جدی مورد تهدید قرار داده است. در ماجرایی كه یک سال بعد از خودکفایی واردات گندم اوج گرفت، موجبات نارضایتی عمومی و به ویژه کشاورزان را در پی داشت و هزینههای زیادی را بر کشور تحمیل نمود، با تحقیقاتی که صورت گرفت، مشخص شد مسبّب آن آفتی است که از کشور پاکستان وارد کشور شده و روی مزارع غرب کشور اثر میگذارد و در آن سال، قسمت عمده مزارع غرب را آلوده نمود. در مرحله بعدی مشخص شد دانشمندی پاکستانی روی این آفت کار میکرده که تحصیلات خود را در اورشلیم گذرانده بوده است.
نکته دیگر این است که بسیاری از حملات، در حین بحر
انها صورت میگیرد. در آن سال، کشور نیاز شدید به گندم داشت و این خود به معنی آسیب میباشد؛ چرا که در نیازمندی شدید از بسیاری از مسائل امنیتی چشمپوشی خواهد شد. در مورد دیگر بسیار جالب است که بدانیم دانشمندی یهودی به نام زوهاری در چند سال اخیر، روی علفهای هرز ایران کار نموده است و در حال حاضر، فهرست کامل علفهای هرز ایران را دارد. اینکه یک دانشمند یهودی روی علفهای هرز ایران کار میکند، از دید امنیتی چقدر ممکن است باعث تهدید باشد، به مسئولان امر بستگی دارد، اما ذکر این نکته کافی است که دشمن در زمینههای علمی مانند زمینههای نظامی و امنیتی با شمشیر آخته به مصاف نمیآید.
تهدید دیگر در بحث آگروتروریسم کودهای جدیدی هستند که قابلیت عوض کردن ساختار خاک را دارند و از این طریق تولیدات گیاهی را کاهش میدهند. همچنین با از بین رفتن میکروارگانیسمهای همزیست گیاهان که تولیدات گیاهان وابسته به حضور آنهاست سبب کاهش تولید در گیاهان و تخریب اکوسیستمها میشود. امروز به نام مهندسی ژنتیک و اصلاح بذر، یک سری بذرهایی به کشور وارد میشود که مادهای خاص در آن حذف یا اضافه شده است. در حال حاضر مانیتورینگ جزء به جزء محصولات وارداتی در کشور انجام نمیگیرد و همین عاملی برای نتیجهبخش بودن تهدیدات در این زمینه میباشد.
تهدید دیگر در امر واردات گوشت است. به طور کلی، گوشت منبع بسیاری از باکتریها و ویروسهاست که از طریق واردات، این میکروبها میتوانند وارد کشور شده و باعث آلودهکردن احشام و در برخی موارد مردم کشور شوند. تب کونگو، ویروس آنفلوانزای مرغی و سارس از مواردی بودند که میتوانست به اپیدمی تبدیل شده و از این طریق، بخش مهمی از نیروی انسانی، فکری و تجهیزات کشور را به آن متوجه سازد.
یکی از تهدیدات مهم در بحث آگروتروریسم، تنوع زیستی یا BioDiversity است. این رشته در حال حاضر یکی از امنیتیترین رشتههای زیستشناسی در جهان محسوب میشود و شاهد آن این است که پذیرش دانشجو در این رشته از کشورهای جهان سوم به ویژه ایران به هیچ وجه صورت نمیگیرد. این درحالی است که بیشترین بودجهها در زیستشناسی به این بخش اختصاص داده شده است. در واقع، گوناگونی درون و بین موجودات زندهی یک منطقه را تنوع زیستی آن منطقه میدانند؛ تنوع زیستی بالا، یعنی ژنهای متنوع بالا که این باعث افزایش تولید، افزایش کیفیت محصول و افزایش مقاومت در برابر آفتها میشود. این تنوع زیستی در طول زمانهای بسیار طولانی شکل گرفته است و هرگونه دستکاری انسان در آن باعث تغییر و تخریب چرخههای زیستی در موجودات یک اکوسیستم میشود که تأثیرات جبرانناپذیری به دنبال خواهد داشت. برای نمونه میتوان به شالیزارهای شمال کشور اشاره نمود که با وارد کردن سرخس آزولا توسط محقق داخلی از ژاپن، نابودی شالیزارها و تبدیل آنها به مرداب را سبب شده است. سرخس آزولا در ژاپن، باعث عدم نیازمندی برنج به کود نیترات میشود و بازده تولید را چند برابر میکند، اما در آنجا حشرهای وجود دارد که با خوردن سرخس باعث کنترل جمعیت آن میشود. عدم توانایی برای جلوگیری از رشد این سرخس در مزارع شمال و در حقیقت متفاوت بودن زیستبوم آن منطقه با منطقهی شمال و عدم توجه به تنوع زیستی هر منطقه باعث شده است كه تولید داخل به شدت تحت تأثیر قرار بگیرد.
تنوع زیستی از جنبههای مختلفی مورد اهمیت میباشد که در اینجا تنها به دو مورد بسنده میشود:
اولاً تنوع زیستی بالا باعث تولید بالاتر میشود. امروز مساله تضمین غذا و تولید یکی از مهمترین مسائلی است که در جهان وجود دارد. درآمد سالانه یکی از گیاهان دارویی چین به نام جین سینگ تقریباً نصف درآمد سالانه ایران در فروش نفت میباشد. ایران از لحاظ گیاهان دارویی یکی از داغترین نقاط از لحاظ تنوع زیستی میباشد. این تنوع زیستی بالا میتواند به تولید محصولات متنوعتر و همچنین افزایش تولیدات بیانجامد. به دست آوردن ثروت و درآمد یکی از مهمترین جنبههای علوم پایه در جهان میباشد که همیشه در صحبتهای مقام معظم رهبری نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است.
ثانیاً تنوع زیستی منبعی برای دانش بشر امروز تلقی میشود. دانش بیوتکنولوژی و کار روی ژنها در آینده با نداشتن منبع کافی از ژنوم، مانند داشتن دانش مناسب در مورد نفت است، اما ذخیرهی نفتی موجود نباشد. اخیراً قانونی به تصویب کشورهای جهان رسیده است مبنی بر اینکه: «هر کسی كه ژنوم یک موجود زنده را توالییابی نمود، مالکیت آن موجود زنده را بر عهده خواهد داشت».
این قانون باعث شده است تا کشور هند تجارت خون را به کلی قطع کند، چرا که با این تجارت و قانون مصوب شده مالکیت تمامی خونهای فروخته شده را از دست میداد. هند بزرگترین کشوری است که از راه تجارت خون سود هنگفتی را به دست میآورد. این درحالی است که به دلیل نبود قوانین مناسب در کشور ما گونههای گیاهی، جانوری و میکروبی بسیاری برای
توالییابی شدن به خارج از کشور میرود. حتی بسیاری از دانشجویان ما با همراهی اساتید برای چاپ مقاله خود در ژورنالهای خارجی اقدام به فرستادن گونههای خود به خارج از کشور میکنند.
در موضوع بیوتروریسم با پیگیری دو راهکار میتوان بسیاری از این آسیبها را خنثی و از وقوع بسیاری جلوگیری نمود. راهکار اول آموزش جامعه میباشد. این آموزش باید طوری طراحی شود که از عامترین فرد جامعه تا مقام اول کشور بسته به موقعیت و جایگاه خود از آن مطلع شده و شیوههای مقابله با آن را بشناسند. مثلاً در بحث آگروتروریسم اگر آفتی خاص مزرعهای را درگیر کرد، کشاورز آن را به اطلاع مسئولین برساند تا به طور کامل بررسی شود. این کار در اکثر کشورهای دنیا نظیر آمریکا انجام گرفته است؛ به طوریکه با چاپ کاتولوگ آفتهای هر نوع محصول و قراردادن آن در اختیار کشاورزان، از تهدیدات احتمالی پیشگیری میکنند. همچنین در بحث تنوع زیستی نیز میتوان با آموزش دادن در سطحهای مختلف، مردم را به حفظ گنجینه ملی ترغیب نمود. راهکار دوم بحث قانونگذاری است. تمامی کشورهای دنیا در بحث ورود و خروج موجود زنده و گیاهان، دارای قوانین بسیار سنگین هستند، اما متأسفانه در کشور ما تابحال قانونی مبنی بر اینکه گونههای بومی ایران و به طور کلی فلور ایران از کشور خارج نشود، به تصویب نرسیده است. همین امر سبب شده است تا کشورهای استکباری از این منفذ سوءاستفاده نمایند و بسیاری از گونههای گیاهی و میکروبی بومی ایران را از کشور خارج کنند.
تحلیل نهایی و نتیجهگیری
مطالب فوق تنها بخش کوچکی از اتفاقات بالفعل و بالقوهای است که علیه کشور انجام شده یا میتواند انجام شود. بنابراین مهمترین جنبه در موضوع بیوتروریسم تغییر دیدگاه از سنتی و عامیانه نگاه کردن به امنیتی و اطلاعاتی نگاه کردن میباشد. پیدا شدن این دید در مسئولین کشور که تهدید در چه حوزههایی و در چه سطحی میتواند وجود داشته باشد، میتواند به تصمیمات بهتر توسط ایشان بیانجامد.
با توجه به مطالب فوق میتوان نتیجه گرفت که بیوتروریسم تنها کشتن فرد و افراد توسط سمهای مختلف و عوامل بیماریزا نیست، این تنها بخشی از بیوتروریسم است که توسط عدهای به طور عامدانه پررنگ و بولد شده است تا بخشهای دیگر و اقدامات دیگری که در این بخش میتواند وجود داشته باشد، جلوهای نداشته باشد، اما همانطور که در متن نیز به آن اشاره شد، بخشهای دیگری وجود دارند که در حال حاضر بدان توجهی نمیشود؛ در حالي كه حوزههای اصلی تهدید به شمار رفته و حتی در برخی موارد در حال ضربه خوردن از حملههای آنها هستیم.
تروریسم در قرن بیست و یکم رویکردهای نوین و بسیار گوناگونی به خود گرفته است. اکثر تروریسمهای نوین به صورت مرکب هستند؛ به عبارت دیگر حداقل دو هدف برای ضربه زدن وجود دارد که یکی از آنها هدف اصلی و بقیه اهداف در راستای آن میباشند. مثلاً در بحث اپیدمی بیماری و القای ترس از اپیدمی بیماری در جامعه، هدفهایی از جمله: تشویش اذهان عمومی، درگیرکردن نیروی کشور به آن، مشغول شدن بخش مهمی از امکانات کشور برای خنثی نمودن آن و… مورد نظر دشمن میباشد. در حالیکه در پشت صحنه تمامی این اقدامات، هدفی مهمتر قرار دارد، که آن هدف بسته به شرایط کشور مهاجم و مورد هجمه تفاوت دارد.
رویکردهای نوینی که در حال حاضر دنیا با آنها درگیر است، بسیار متفاوت بوده و شامل بیوتروریسم محیط زیست، بیوتروریسم اقتصادی، بیوتروریسم پزشکی، بیوتروریسم مسائل جنسی و افزایش میل جنسی و فحشا، بیوتروریسم صنعت و بیوتروریسم امنیت زنجیرهی غذایی کشورها میباشد. این موارد میتواند بر حسب شرایط و موقعیت زمانی، نیروی انسانی و مالی کشور را درگیر خود نماید. بنابراین پرداختن به بیوتروریسم نوین اتلاف وقت نبوده است، بلکه به طور جدی میتواند به حوزههای اقتصاد، سیاست، صنعت، بهداشت و فرهنگ کشور کمک نماید و توانمندی کشور را در این حوزهها چند برابر و آسیبها را خنثی نماید.
منابع:
۱) http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_Israeli_assassinations
۲) http://en.wikipedia.org/wiki/Biological_warfare
۳) http://www.bioneer.dk/kundebehov/Ingrediences_Microorganisms/microbial_strain_optimization
۴) Reasons why ‘Leptospirillum ’-like species rather than Thiobacillus ferrooxidans are the dominant iron-oxidizing bacteria in many commercial processes for the biooxidation of
pyrite and related ores 1999
Pitting corrosion of titanium by a freshwater strain of sulphate reducing bacteria T.S. Rao a,*, Aruna Jyothi Kora a, B. Anupkumar a, S.V. Narasimhan a, R. Feser 2004
۵) Comparison of the fuel oil biodegradation potential of hydrocarbon-assimilating icroorganisms isolated from a temperate agricultural soil The Science of the Total Environment 227 _1999. 2372
بررسی ابعاد جنگ بیولوژیک
جنگی که روزانه جان هزاران نفر را میگیرد! جنگ بیولوژیک
در طی قرون گذشته، بسیاری از مردم (بیش از پانصدمیلیون نفر) بهعلت بیماریهای عفونی مردهاند. در بسیاری از جنگها (بهویژه در جنگجهانی دوم) این مرگها بهعلت انتشار عوامل بیماریزا یا سمّی بودهاند و اکنون این ترس وجود دارد که بسیاری از بیماریهای منجر به مرگ، توسط عوامل طبیعیِ دستکاری شده و تغییریافته، تحت عنوان سلاح بیولوژیک بهوجود بیایند. این جنگ بیولوژیک در عصر حاضر با وجود معاهدهای پیرامون سلاحهای بیولوژیک همچنان ادامه دارد. [1]
این معاهده در سال 1975 تنظیم شد. این قرارداد (که بر اساس ممنوعیت اختراع، تولید، گسترش و ذخیره سلاحهای بیولوژیک و همچنین از بین بردن آنها بوده) بهعنوان معاهده «سلاحهای بیولوژیک و سمّی» شناخته شده و نتیجه تلاشهای طولانی جامعه بینالملل برای تکمیل پروتکل 1925 ژنو بوده است. همچنین، نخستین معاهده خلع سلاح چندجانبه برای ممنوعیت یک دستهِ کلی از سلاحها تلقی میشود. [2] [3]
نخستین گزارش استفاده از سلاحهای بیولوژیک، استفاده رومیان از حیوانات مرده برای آلودهسازی ذخایر آبی دشمن بوده؛ که تأثیری دوگانه در کاهش تعداد افراد دشمن و کاهش روحیه جنگجویان داشته است. در مثالی دیگر، مغولان، با منجنیق اجساد مبتلا به طاعون را بهسوی جزیره کریمه پرتاب میکردند. برخی از مورخان بر این باورند که این رویداد، علت شیوع طاعون در اروپا در قرون وُسطا بود، که 25 میلیون کشته داد. [4]
مغولان با منجنیق اجساد مبتلا به طاعون را بهسوی دشمن پرتاب میکردند!
برای شناسایی سلاحهای بیولوژیک و دفاع در برابر آن، باید از سه زاویه به آن نگاه شود؛ یا به بیان بهتر میتوان سلاحهای بیولوژیک را با سه رویکردِ منشأ، هدف (اعم از انسانی، حیوانی و گیاهی) و ابزار دستهبندی کرد؛ یعنی یک حمله بیولوژیک با توجه به عواملی از جمله:
الف. از چه نوع عامل بیولوژیکی استفاده میشود. (منشأ)
ب. چهطور انتشار پیدا میکند. (ابزار انتقال)
ج. چهچیزی را مورد حمله قرار میدهد. (هدف)
در شکلهای مختلف ممکن است رخ دهد. [5]
حال، شاید این سؤال مطرح شود که جنگ زیستی یا بیولوژیکی چیست؟! استفاده از عوامل بیولوژیکی از قبیل باکتریها، ویروسها، قارچها و سموم حاصل از موجودات زنده برای کشتن و یا ناتوان ساختن هدف مورد نظر. [6]
عوامل بیولوژیک، میتوانند همانند سلاحهای نظامی بسیار مؤثر باشند. از همین جهت است که با شیوههای روانی، از جمله القای ترس، سردرگمی و عدم اطمینان در زندگی روزمره احساس خطر بهوجود آوردهاند. [7] استفاده از عوامل بیولوژیک، میتواند آشکار و پنهان باشد. همچنین آنها از سلاحهای متعارف دیگر بهدلیل چندین خصوصیت منحصر بهفرد، متفاوت هستند. [8] زیرا:
* از ارگانیسمهای بیماریزا ساخته شدهاند، که میتوانند تولیدمثل و تکثیر داشته و منجر به بیماری و مرگ در میزبانهای زیادی شوند.
* ساعتها یا روزها طول میکشد تا علائم و نشانههای آن، در فرد مبتلا آشکار شود.
* سلاحهای بیولوژیک برای تولید، نسبتاً ارزان هستند.
* انتشار و پخش، کلید کاربردی مؤثر در سلاحهای بیولوژیکی است. [9]
سلاحهای بیولوژیک، بر اساس منشأ میتوانند طبیعی و غیرطبیعی (ساخته دستبشر) باشند.
این عوامل بیولوژیک، معمولاً در طبیعت یافت میشوند؛ اما این امکان وجود دارد که برای افزایش توانایی در ایجاد بیماری، افزایش مقاومت به داروهای جدید و یا افزایش انتشار در محیط، آنها را تغییر و یا جهش داد. از اینرو میتوان گفت این عوامل از لحاظ «منشأ» به دو دستهی: طبیعی (موجود در طبیعت) و غیرطبیعی (ساخته دستبشر) تقسیم میشوند. [10]
برای نمونه، ایدز یکی از این بیماریهاست، که با نقص در دستگاه ایمنی ظاهر میشود و ویژگی آن، کاهش سلولهای ایمنی از نوع T به کمتر از دویست سلول در هر میکرولیتر است. [11] با توجه به مجموعه مقالات منتشره، ایدز یک ویروس خاص، تغییر و تحولیافتهی آزمایشگاهی از ویروس ویسنا (Visna) است که برای اولینبار در گوسفندان ایسلندی مشاهده شد.
در ماه آوریل سال 1984، دکتر رابرت گالو (Robert Gallo) درخواست حق ثبت اختراع خود (ویروس HIV) را در ایالاتمتحده ارائه كرد. وی، مقالهی خود در ارتباط با این ویروس را در سال 1971 منتشر كرده بود. بین سالهای 1978-1964، برنامه سرّی ویروس فدرال، 550 میلیون دلار از پول مالیات را به اختراع ایدز اختصاص داد. شواهد علمی کامل و قانعکنندهای وجود دارد که ویروس ایدز، یک طراحی دوجانبه از برنامههای ویروسی ایالاتمتحده است. [12] طبق مطالعات صورت گرفته، ویروس ایدز بهمنظور کاهش جمعیت ساخته شده است. [13]
رابرت گالو ؛ مخترع ایدز
در نمونهی دیگری از بی
ماری با دستکاری ژنتیکی، بیماری سارس بهوجود میآید. این بیماری، یک سندروم حاد تنفسی است که با تب بالا، لرز، سردرد، بیحالی و بدندرد شروع میشود. بعد از مدتی، بیمار دچار سرفههای خشک شده که میتواند پیشروی کرده و منجر به اشکالات تنفسی و کمبود اکسیژن در خون نیز بشود. علائم آزمایشگاهی آن، رادیوگرافی قفسه سینه است که نمایانگر ذاتالریه میشود و همچنین آزمایش خون، کاهش میزان پلاکت و کاهش گلبولهای سفید را نشان میدهد. [14]
کارشناسان بیماریهای عفونی روسیه میگویند، این بیماری یک سلاح بیولوژیک ساخت انسان است. این ویروس، ترکیبی از ویروس اوریون و سرخک است، که چنین ترکیبی هرگز نمیتواند در طبیعت ظاهر شود و تنها در آزمایشگاه بهدست میآید. اعتقاد بر این است که این عفونت از جنوب چین آغاز شده و بیش از صد کشته و سههزار مبتلا به آن گزارش شده است. [15]
برخی از این سلاحها نیز، طبیعی هستند؛ مثل آبله و سیاهزخم. تروریستها تمایل دارند از عوامل بیولوژیک برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند؛ چون این عوامل به سختی شناسایی شده و برای چندین ساعت تا چندین روز علائم خود را نشان نمیدهند. برخی از این عواملِ بیوتروریسم (مانند ویروس آبله) از فردی به فرد دیگر منتقل میشود و برخی مانند عامل سیاهزخم، نه.
تقسیمبندی سلاحهای بیولوژیک بر اساس هدف
استفاده از سلاحهای زیستی، میتواند «اهداف» متفاوتی داشته باشد؛ از جمله، هدف انسانی، هدف حیوانی و هدف محصولات گیاهی. حمله به انسان، طیف گستردهای دارد. ورودیهای اصلی انسان در این جنگ بسیار مهم هستند؛ مانند ورودی بویایی (ورود ریزگرد)، ورودی خوردن و آشامیدن (غذای تراریخته)، ورودی پوست (مثل سیاهزخم) و ورودی وریدی (خون). گاهی هدف، حوزه زیستمحیطی است؛ مثل گیاه (کرم ساقهخوار برنج) و حیوان (آنفولانزای مرغی) و تب برفکی گوسفند. یک سلاح زیستی میتواند منجر به کشتن یک نفر یا جمعیتی بیش از میلیونها نفر شود.
ویروس ایدز تحولیافته آزمایشگاهی ویروس ویسنا
در مواردی که هدف سلاح بیولوژیک، انسان است، ایجاد بیماریهای جدید با دستکاری ژنتیکی صورت میگیرد. برای مثال، واکسیناسیونهای گسترده میتواند با آزاد کردن گونههای آنفلوانزا با بیماریزایی و کشندگی بالا به یک سلاح زیستی تبدیلشده و باعث مرگ میلیونها نفر از مردمی شود که سیستم ایمنیشان با تزریق واکسنهای قبلی تضعیف شده است.
در مواردی که هدف سلاح بیولوژیک، حیوان باشد، مسئله متفاوت است. میتوان به این نکته اشاره کرد که جنگ بیولوژیک در دامها هدفمند است. زیرا انتشار بیماری در میان دام، میتواند عواقب زیادی داشته باشد. خطرناکترین بیماریهای حیوانی، بسیار مسری هستند و باعث بروز علائم در درصد بالایی از حیواناتی که در معرض هستند میشوند. بهعنوان مثال، میتوان به بیماری تب برفکی اشاره کرد. ویروس تب برفکی در مقادیر زیاد، در دستگاه تنفسی فوقانی حیوانات آلوده وجود دارد. [16]
یا ممکن است هدف سلاح بیولوژیک، گیاه باشد. بهطور کلی، هر عاملی که باعث تخریب اکوسیستمها، کاهش تولید محصولات گیاهی، آلوده شدن محصولات و باعث پخش و شیوع عوامل بیماریزا در گیاهان و محصولات آنها بشود، امنیت زنجیره غذایی را به خطر انداخته و نوعی اقدام بیوتروریسم کشاورزی محسوب میشود. این مسأله یکی از جدیترین و مهمترین جنگهایی است که در حال حاضر، کشور ما با آن مواجه شده. ورود آفت به کشور از طریق بذرهای آلوده، واردات بذرهای ناباور و بذرهایی که از لحاظ ژنتیکی تغییر یافته و دارا یا فاقد مادهای خاص هستند، از مواردی است که کشاورزی را بهطور جدی مورد تهدید قرار داده است.
مثالی از این دست (که بر روی گیاهان یا محصولات آنها تأثیر بگذارند) زیاد است، اما لازم است در مباحث بعدی بهطور کامل بررسی شوند. [17] [18] برای نمونه، استفاده از محصول تراریخته معضلاتی را بهوجود آورده؛ بهعنوان مثال، بیش از 88 درصد مزارع پنبه به آفت «زنگ پنبه» (Puccinia cacabata) و بیش از هفتاد درصد مزارع پنبه به آفت «کرم برگخوار» (Spodoptera littoralis) آلوده شده است. [19]
تقسیمبندی سلاحهای زیستی بر اساس ابزارهای انتقال
از سویی دیگر، سلاحهای زیستی با شیوههایی مختلف به هدف میرسند؛ که از معمولترین ابزارهای انتقال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* از طریق هوا بهوسیله ریزگردها؛ كه شیوهایِ مؤثر است. میکروبهای موجود در هوا، به شکل ذرات ریز، پراکندهاند. برای آلوده شدن، یک فرد باید با تنفس، مقدار کافی از این ذرات را وارد ریهها کند تا بیمار شود. [20]
* با استفاده از مواد منفجره (موشک، بمب و…)؛ استفاده از شیوههای انفجاری برای انتشار، به اندازه ریزگردها در هوا مؤثر نیست. به این دلیل که برخی عوامل بیولوژیک، توسط انفجار متحمل نابودی میشوند و معمولاً کمتر از پنج درصد از عوامل بیولوژیک قادر به ایجاد بیماری هستند. به
عنوان مثال، بمب خوشهای E133 از بمبهای بیولوژیک آمریکاست؛ که در خلال جنگ سرد ساخته شد. هنگامی که این بمب منفجر میشود، ذرههای معلقی از عوامل بیولوژیک را که معمولاً عامل بیماری سیاهزخم است در هوا منتشر میکند. [21]
آمریکا؛ بزرگترین تولیدکننده سلاح بیولوژیک
* از طریق تزریق به پوست؛ این روش ممکن است برای ترور ایدهآل باشد؛ اما به احتمال زیاد (بهدلیل تلفات توده) مورد استفاده قرار نمیگیرد.
* از طریق آب و غذا؛ در این مورد، میتوان به آلوده شدن آب توسط آفتکش نباتی Round up اشاره کرد؛ که محصولی از مهندسی ژنتیکی مونسانتو یهودی است. این ماده، در صورت وارد شدن در آب آشامیدنی اثرات بسیار زیانباری برجای میگذارد. بنیادهای کشاورزی افراد ثروتمندی چون بیل گیتس و راکفلر، بر روی مواد غذایی حیاتی همچون برنج، ذرت، گندم، سویا و دیگر اقلام مهم کار میکنند که این مواد غذاییِ دستکاریشده ژنتیکی بهعنوان ابزاری برای جنگهای بیولوژیک استفاده میشوند. در نمونهای دیگر، در سال 2001 شرکت بیوتکنولوژی Epicyte ذرتی را تولید کرد که کشنده اسپرم و عقیمکننده مردان است. [22]
* استفاده از پشهها بهعنوان سلاح زیستی؛ اسناد و شواهد نشان میدهد که از پشههای آلوده به مالاریا در جنگجهانی دوم به همین منظور استفاده شده است. [23]
* استفاده از تراشههای زیستی؛ مانند تراشههای ضدبارداری. این تراشهها تبعات زیادی دارند و فقط پیشگیریکننده نیستند؛ بلکه بهدلیل عوارضِ هورمون لوونوژسترول، عقیمکننده نیز هستند.
* استفاده از مهندسی ژنتیک؛ از این طریق، میتوان سلاحهای جدیدی ساخت که بسیار مؤثرتر از همتایان طبیعی خود هستند. برای مثال، سیاهزخم نامرئی ussr حاصل ورود یک ژن بیگانه به باکتری باسیلوس آنتراسیس است، که موجب تغییر ویژگیهای ایمنی آن شده و واکسنهای موجود، بر روی آن ناکارآمد هستند. [24]
سموم بیولوژیک آفتکش
مطالب فوق، تنها شرح مختصری از مجموعهی گستردهی سلاحهای بیولوژیک است. روشن است که هر یک از حوزههای این مجموعه باید بهطور دقیق و جزئی مورد بررسی قرار گیرد، تا در نهایت بتواند منجر به بالا رفتن شناخت و هوشیاری جامعه و مسئولان نسبت به تهدیدات عصر حاضر شده و در سطحی بالاتر، باعث پیشگیری و حل معضلات جامعه شود.
منابع:
[1] http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC1326439/
[2] http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pubmed/12197874
[3] http://www.pgaction.org/campaigns/bwc.html
[4] http://www.uhavax.hartford.edu/bugl/bio-war.pdf
[5] https://www.ll.mit.edu/publications/journal/pdf/vol12_no1/12_1detectbioagents.pdf
[6] https://c.aarc.org/resources/biological/history.asp
[7] http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC1121425/
[8] http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC3148622/
[9] https://fas.org/irp/threat/mctl98-2/p2sec03.pdf
[10] https://en.wikipedia.org/wiki/Bioterrorism
[11] http://www.merriam-webster.com/dictionary/AIDS
[12] http://www.topinfopost.com/2013/12/27/the-man-who-created-aids-robert-gallo
[13] http://www.bibliotecapleyades.net/sociopolitica/esp_sociopol_cooper12.htm
[14] http://www.study1000.com/104744/sec_41/p_31.aspx?lang=Fa
[15] http://www.abc.net.au/news/2003-04-11/sars-could-be-biological-weapon-experts/1835010
[16] http://bioscience.oxfordjournals.org/content/52/7/577.full
[17] http://safirane57.ir/?p=3289
[18] http://www.emedicinehealth.com/biological_warfare/page3_em.htm
[19] http://www.salamatnews.com/news/176276/
[20] http://science.howstuffworks.com/biochem-war5.htm
[21] http://www.everipedia.com/E133_cluster_bomb/
[22] http://www.engdahl.oilgeopolitics.net/
[23] https://www.theguardian.com/world/2014/feb/14/nazi-scientists-mosquitoes-biological-weapon
[24] http://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC1326447
ساموئل هانتینگتون ؛ قبله اصلاحطلبان
شخصیتهای یهودی ارسال دیدگاه 209 بازدید
در آستانهی وقوع سلسله کودتاهای مخملی اروپای شرقی یک اتفاق مهم افتاد. روز سوم سپتامبر 1987 وقتی ساموئل هانتینگتون در مقام رئیس هشتادوسومین نشست سالانهی آکادمی علوم سیاسی آمریکا از واشنگتن. دی.سی. به شیکاگو رفت تا به صورتبندی مأموریتهای «سیاستمداران اصلاحطلب» بپردازد، گفت نظام جمهوری اسلامی ایران «یک شرّ بدتر از نظامهای استالین و هیتلر» است که «هر وسیله و هر میزان خشونتی در راه سرنگونی آن مشروع است.» (1)
پیشنهاد استراتژیست پنتاگون برای براندازی جمهوری اسلامی، گسترش «علم سیاست دموکراتیک» بود؛ تئوریای که خیلی سریع مبنای کنشهای سیاسی اصلاحطلبان ایرانی را ساخت و بهعنوان تز مرجعِ «گذار به دموکراسی» در دانشگاه تهران تدریس شد. (2)
ساموئل هانتینگتون و شیمون پرز
ساموئل هانتینگتون، جوزف نای، جین شارپ و فرانسیس فوکویاما چهرههای نامدار حلقهای هستند که آنان را «فلاسفه پنتاگونی» مینامیم. هر 4 نفر، فارغالتحصیل دانشگاه هارواد و از پژوهشگران ارشد بنیادهای راکفلر، فورد و کارنگی بهشمار میرفتند. هر 4 نفر، از استراتژیستهای وزارت دفاع آمریکا بودند. هر 4 نفر، برخلاف نسل فیلسوفان یهودی و روشنفکران لیبرال نهتنها به افشای هویّت جاسوسی خود حساسیّت نشان نمیدادند، بلکه با اشتیاق برای دستیابی به مناصب امنیتی میکوشیدند و هستهی راهبری و نظریهپردازی کودتای مخملی را میساختند.
برای نمونه، ساموئل هانتینگتون در پنتاگون کرسی دائم مطالعات استراتژیک دفاعی را داشت. (3) جین شارپ در تربیت تیمهای عملیاتی سیا ایفای نقش کرد. (4) جوزف نای در دولت بیل کلینتون به معاونت امنیتی وزارت دفاع آمریکا رسید (5) و فرانسیس فوکویاما تا بالاترین ردههای پژوهشگاه تحقیقاتی دفاعی پنتاگون ترقی کرد. (6) هر 4 نفر تئوریهای سیاسیای را صورتبندی کردند که به مبانی استراتژیک آمریکا در قرن 21 بدل گشت. هانتینگتون نظریه علم سیاست و اصلاحات سیاسی و کتاب «موج سوم دموکراسی» ارائه داد. (7) جوزف نای برای نخستین بار از تئوری قدرت نرم در مقام دینامیزم درونی جنگهای نرم آمریکا سخن گفت. (8) شارپ، استراتژی مبارزه مدنی را برای «گذار از دیکتاتوری به دموکراسی» منتشر ساخت (9) و فوکویاما رساله پایان تاریخ را در ژورنال نشنال اینترست چاپ کرد. (10)
ساموئل هانتینگتون، رهبر ایدئولوژیکِ فلاسفه پنتاگونی، سالها صاحب مسئولیتهای رسمی امنیتی بود. زندگی آکادمیک او در دهه 1950 تنها پیرامون نظریهپردازی نظامی متمرکز گشت، (11) اما از سال 1965 برای تدوین الگوی «توسعه لیبرالیستی» و «گذارهای دموکراتیک» در پروژه مشترک مرکز امور بینالمللی دانشگاه هاروارد با بنیادهای فورد، کارنگی و راکفلر مشارکت کرد (12) و پس از 3 سال، کتاب سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی را به چاپ رساند. (13) سال 1977، همراه دوست قدیمیاش زبیگنیو برژینسکی به شورای امنیت ملی پیوست و در دوره بحران امنیتی آمریکا به هنگام پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جیمی کارتر او را به عنوان «هماهنگکننده امنیتی کاخ سفید» برگزید. (14)
وقتی ویلیام کیسی، رئیس آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا در 14 ژانویه 1983 فرمان سِرّی راهکارهای امنیت ملی شماره 77 را به امضاء رونالد ریگان رساند، (15) هانتینگتون پژوهشهای خود را پیرامون گذارهای دموکراتیک در کشورهای جهان متمرکز ساخت و یک سال بعد، رسالهی «آیا کشورهای بیشتری دموکراتیک میشوند؟» را در ژورنال علوم سیاسی منتشر کرد. (16) این رساله، هستهی اصلی تئوری موج سوم دموکراسی بهشمار میرود که در ایران به «کتاب مقدس براندازان» مشهور است. سال 1986، همان زمان که او بر کرسی ریاست انجمن علوم سیاسی آمریکا تکیه زد، وزارت دفاع و وزارت خارجه ایالات متحده بهدنبال دانشمندی میگشتند تا پُست «استراتژیست امور دفاعی» را به او بسپارند. (17)
صاحب این منصب، برپایهی سنتی قدیمی، نقش «عقل منفصل امنیتی» را برای هر دو وزارتخانه بازی میکرد. در نظر آنان، گزینهای بهتر از ساموئل هانتینگتون وجود نداشت؛ کسی که در 30 سالگیاش با نگارش کتاب سرباز و دولت (1957) صاحب پرنفوذترین تئوری در حیطهی روابط نظامی آمریکا بهشمار میرفت (18) و در 50 سالگیاش بهعنوان پایهگذار و سردبیر مجله فارین پالیسی، یکی از ده متفکر کلیدی بلوک غرب لقب گرفت. با قبول پُست «استراتژیست امور دفاعی» و در آستانه 60 سالگی به حلقهی مرکزی پروژهای راه یافت که آن را «دستور کار امنیتی دائم آمریکا» میدانند: «کودتای مخملی».
هانتینگتون در مقام رئیس هشتادوسومین نشست سالانهی انجمن علوم سیاسی آمریکا با ارائه نظریهی علم سیاست و اصلاحات سیاسی گفت که نمیتوان کسی را «عالِم سیاست» نامید، مگر ابتدا «علم دموکراتیک سیاست» و آرم
انشهر آمریکایی را پذیرفته باشد. (19) چون این علم از سال 1945 «به کاملترین وجه در ایالات متحده نشو و نما یافته و این کشور، نخستین و کاملترین دموکراسی در جهان متجدد است.» (20) سپس با ستایش از لخوالسا، رهبر جنبش همبستگی لهستان، به ضرورت «تربیت سیاستمداران اصلاحطلب توسط دانشگاههای آمریکایی» پرداخت؛ سیاستمدارانی «عملگرا» که با ایجاد نهادهای دموکراتیکِ باثبات، «آهسته و پیوسته» در فکر سرنگونی رژیمهای ضدآمریکایی در کشورشان هستند. (21)
او با تحلیل آرایش سیاسی جهان، جمهوری اسلامی ایران را «شَرّی بدتر از نظامهای هیتلر و استالین» دانست و از ایجاد «ارتش رستگاری دموکراتیزاسیون» برای فروپاشی چنین رژیمهایی سخن گفت. (22) نظریهی علم سیاست و اصلاحات سیاسی بهعنوان بیانیهی هدف آکادمی پذیرفته شد تا تکلیفِ «رسالت حرفهای علم سیاست» را در عرصهی جهانی مشخص کند و نیز برپایهی روایت هانتینگتون به تمایز 2 مفهوم «خیر» و «شرّ» بپردازد:
عالمان علم سیاست میخواهند «عملی خیر» انجام دهند. آنها میخواهند دانش مربوط به زندگی سیاسی را گسترش دهند. لیکن همچنین آرزومندند تا دانش را برای «اصلاحات سیاسی» به کار برند؛ یعنی به توسعه و ترویج «دموکراتیزاسیون» میل دارند. از نظر تاریخی، «علم سیاسی» و «دموکراسی» گرایش داشتهاند که تواماً و به همراه هم توسعه یابند. (23)
کتاب «برخورد تمدنها و بازسازی نظم جهانی» نوشته «ساموئل هانتینگتون»
آکادمی علوم سیاسی آمریکا در واقع علم را به 2 بخش «خیر» و «شرّ» تقسیم میکند و به «خودی» و «غیرخودی»سازی در حوزه دانش دست میزند؛ مرزکشیای که در حوزهی فلسفه نیز کاملاً آشکار است. سِر کارل پوپر و ریچارد رورتی نیز در مقام بزرگترین فلاسفهی معاصر غرب، فلسفه را شامل 2 بخش «مسائل استبدادی فلسفی» و «موضوعات دموکراتیک فلسفی» میدانستند، و هر دو میگفتند: سوال از ماهیتِ دموکراسی لیبرال از نوع «سؤالات اقتدارگرا» است و ما وظیفهای برای پاسخ دادن به چنین پرسشهایی نداریم! (24)
همین گرایش به خودی و غیرخودیسازی علم و فلسفه، طبعاً کار را به جایی رساند که هانتینگتون هم گفت: «عمل خیر سیاسی» یعنی: «اصلاحات آمریکایی» برای تحقّق دموکراتیزاسیون!!:
پیدایش «علم سیاست» بخشی از جنبش گسترده اصلاحات ترقیخواه در زندگی سیاسی و فکری ایالات متحده در اواخر سدهی نوزدهم بود. این ارتباط تاریخی خاص بین «علم سیاست» و «اصلاحات سیاسی» مبتنی بر یک اساس منطقی است… ما تنها یک «علم سیاست دموکراتیک» داریم که نخست و به کاملترین وجه در آمریکا رشد یافته است، چرا که ایالات متحده نخستین و کاملترین «دموکراسی» در جهان متجدد است. به همان حد که دموکراسی یک «نظام جهانشمول» حکومت است، این علم هم یک «علم جهانشمول» است. (25)
بنابراین «اصلاحات سیاسیِ دموکراتیک» یا «دموکراتیزاسیون آمریکایی» هدف استراتژیکِ علوم انسانی سکولار است. فلسفهی سیاسی معاصر برپایهی تحقق ایدئولوژی «لیبرال سرمایهداری» صورتبندی شده است و هیچ فرجام و غایت دیگری برای آن متصور نیست. اگر فلسفهای با این هدف همخوان باشد، «خیر» است و مبارک؛ و اگر راهی دیگر برود «شرّ» است و نامیمون. آکادمی علوم سیاسی آمریکا راهبرد مبارزه با فلسفهها و نظامهای سیاسی معارض با دموکراسی را چنین ترسیم میکند:
باید آن نظام سیاسی را «اسوهی شرارت» و بدترین نظام ممکن توصیف کرد و بنابراین، از هرگونه تماس و همکاری با آن باید اجتناب ورزید. در نتیجه، باید به کلی «محو» و «نابود» شوند. این یک استراتژی ساده و موثر است. تمرکز بر یک «شرّ» که شرارتش را نمیتوان انکار کرد انزجاری اخلاقی ایجاد میکند. بسیج سیاسی (علیه آن را) تسهیل میکند. هدفی روشن، ساده و متحدکننده به دست میدهد؛ در عین حال از پرداختن به این موضوع تفرقهافکنانه پرهیز میکند که چه چیزی باید جایگزین آن شرّ شود. اگر نظام سیاسی موجود، بدترین نظام ممکن باشد، آنگاه عملاً هر وسیلهای و هر میزان خشونت، در راه سرنگونی آن مشروع است. (26)
بیانیهی هدف آکادمی علوم سیاسی آمریکا سپس به رژیمهایی که «اسوه شرارت» هستند میپردازند و نظام جمهوری اسلامی ایران را «یک شرّ بدتر از نظامهای استالین و هیتلر» میخواند (27) که «هر وسیله و هر میزان خشونتی در راه سرنگونی آن مشروع است.» (28) اما پیشنهاد عالمان سیاسی آمریکا برای سرنگونی این نظام، پیشبرد «اصلاحات سیاسی دموکراتیک» در کنار «تحریمهای گسترده» برای «فروپاشی ایدئولوژیک» رژیم و فلج کردن سیستم عصبی دولت تا رسیدن به موقعیت وقوع انقلاب مخملی است، نه یک حملهی نظامی خونین؛ پس باید به سمت گسترش «علم سیاست دموکراتیک» در ایران رفت:
«علم سیاست» برای رژیمهای اقتدارگرا [ضد آمریکایی] بسیار «خطرناک» است، چون «دانشجویان» این رشته که در آمریکا تحصیل میکنند، به نیرویی جدّی برای تحقق فرآیند «دموکراتیزاسیون» تبدیل خواهند شد. پیدایش دموکراسی به
توسعه علم سیاست کمک میکند و توسعه علم سیاست هم در پیدایش و باثباتسازی دموکراسی مشارکت میکند. عالمان علم سیاست صلاحیت این را دارند که راههایی را برای کشورهایی که هنوز دموکراسی در آنها محقق نشده، ارائه دهند. (29)
آکادمی همچنین نقش بنیادهای آمریکایی مانند بنیاد فورد را برای تاسیس دپارتمانهای علوم سیاسی در دانشگاههای کشورهای جهان سوم میستاید و نقش آنان را رکنی از فرآیند فروپاشی ایدئولوژیک کشورهای دیگر میداند. (30) وانگهی، تاسیس یک «ارتش رستگاری» را برای براندازی کشورهای ضدآمریکایی پیشنهاد میدهد:
«ارتش رستگاری دموکراتیزاسیون» که «با مهندسی سیاسی به نجات جهان کمک میکند» و شعاری دارد: «جهان را نجات بده، آهسته و پیوسته.» (31)
همان تئوریای که آن را «جنگ نرم» مینامیم و طبق تلقی آکادمی علوم سیاسی آمریکا بنیادیترین درس سیاست در عصر حاضر است:
بنیادیترین «درس سیاست» این است که هیچ میانبری برای «رستگاری سیاسی» وجود ندارد. اگر میباید جهان را نجات داد و نهادهای دموکراتیک در آن ایجاد شوند، باید از مجرای «اصلاحات تدریجی و فزاینده» توسط مردان و زنان واقعنگر، میانهرو و با حالت «آهسته و پیوسته» صورت پذیرد. این پیامِ تاملبرانگیز، اما امیدبخشِ «رشتهی علوم سیاسی» است. (32)
پینوشتها:
1. Huntington, Samuel P. “One Soul at a Time: Political Science and Political Reform”, The American Political Science Review, Vol. 82, No. 1. Mar. 1988.
2. هانتینگتون، ساموئل، و دیگران. گذار به دموکراسی (ملاحظات نظری و مفهومی). ترجمه محمدعلی کدیور. تهران: گام نو، 1386.
3. «مرور اندیشهی ساموئل هانتینگتون» در: نظریه برخورد تمدنها؛ هانتینگتون و منتقدانش. ترجمه مجتبی امیری. تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1386، ص 19.
4. Mcyssan. Thierry. “The Albert Einstein Institution: non-violence according to the CIA”. 4 January 2005. Voltaire Network.
5. Wikipedia contributors. Joseph Nye, Wikipedia. The Tree Encyclopedia. accessed January 1, 2010:
http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Joseph Nye&oldid=334961407
6. A) Francis Fukuyama Board of Trustees in RAND Corporation. Ref; RAND Corporation Board of Trustees. The RAND Corporation: http://www.rand.org/about/organization/randtrustees.html
B)Wroe, Nicholas. “History’s pallbearer”. The Guardian. 10 May 2002.
7. Samuel P. Huntington. One Soul at a Time: Political Science and Political Reform. The American Political Science Review: Vol. 82, No. I. Mar, 1988.
8. Joseph S. Nye. Power and interdependence. Co-authored with Robert 0. Keohane. 2nd ed. Glenview, IL: Scott, Foresman. 1989. JXI395 Keo Central Library Main Shelves.
9. Sharp, Gene. Social Power and Political Freedom. Sargent (Porter).Publisher,U.S. June 1980.
10. The End of History and the Last Man. In Wikipedia, The Free Encyclopedia. Retrieved 17:20, november 22, 2011
11. Huntington, Samuel P. (2009, December 18). In Wikipedia, The Fret Encyclopedia. Retrieved 16:39, December 19, 2009.
12. Huntington, Samuel P. Political Order in Changing Societies. Yale University Press, 1968. Pp 10-11.
13. Ibid.
14. Huntington, Samuel P. In Wikipedia, The Free Encyclopedia.
15. Management of Public Diplomacy Relative to National Security. NSC- NSDD-77. FAS: The Federation of American Scientists: http://www.fas.org/irp/offdocs/nsdd/nsdd-077.htm
16. Huntington, Samuel P. “Will More Countries Become Democratic?” Political Science Quarterly. Vol. 99, No. 2, Summer, 1984.
17. «مرور اندیشهی ساموئل هانتینگتون» در: نظریه برخورد تمدنها؛ هانتینگتون و منتقدانش. ترجمه مجتبی امیری. تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1386، ص 19.
18. Huntington, Samuel P. The Soldier and state. Cambridge: Harvard University Press, 1957.
19. Huntington, Samuel P. “One Soul at a Time: Pilitical Science and Political Reform”, The American Pilitical Science Review, Vol. 82, No. 1. Mar, 1988, P 34.
20. Ibid, p 31.
21. Ibid.
22. Huntington, Samuel P. “One Soul at a Time: Pilitical Science and Political Reform”, The American Pilitical Science Review, Vol. 82, No. 1. Mar, 1988.
23. Ibid
24. برای مطالعه بیشتر، نک:
الف) پوپر، کارل. سرچشمههای دانایی و نادانی. ترجمه عباس باقری. تهران: نشر نی، 1387، صص 75 – 73.
ب) رورتی، ریچارد. اولویت دموکراسی بر فلسفه. ترجمه خشایار دیهیمی. چاپ دوم. تهران: انتشارات طرح نو، 1385، صص 45 و 56.
25. “One Soul at a Time: Political Science