eitaa logo
کانون اندیشه و قلم دانشگاه کوثر 📝🌱
214 دنبال‌کننده
862 عکس
92 ویدیو
13 فایل
🆔️ارتباط با ادمین @Mohadese138222🆔️
مشاهده در ایتا
دانلود
شايد شما الان در برهه سختی از زندگيتان قرار گرفته باشيد، اما اجازه دهيد شما را به چالش بكشم. از كلمات نه برای توصيف موقعيتتان، بلكه برای تغيير آن استفاده كنيد. از اين كتاب به عنوان راهنمايی روزانه در جهت اعلام پيروزيتان استفاده كنيد. سلامتی را اعلام كنيد. خوبی را اعلام كنيد، فراوانی را اعلام كنيد. با آنچه می گوييد به سرنوشت خود جان می بخشيد... 📕 <┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅> کانون اندیشه و قلم دانشگاه کوثر https://eitaa.com/andishe0ghalam
🪶خود آگاهی: 🪷اولین کسی را که باید بشناسم خودم هستم(تمایل، خودآگاهی). 🪷اولین کسی را که باید به وی راه یابم خودم هستم(خودیابی، فروتنی و خویشتن پذیری). 🪷اولین کسی که باعث مشکلات برای من می شود، خودم هستم(صداقت با خود). 🪷اولین کسی که باید تغییر و عوض شود، خودم هستم(تمایل). 🪷اولین کسی که می تواند تغییر کند، خودم هستم(پذیرش، مسیولیت پذیری). 🪷اولین کسی را که باید هدایت و راهنمایی کنم، خودم هستم(روشن بینی، بیداری ). <┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅> کانون اندیشه و قلم دانشگاه کوثر https://eitaa.com/andishe0ghalam
موضوع: نقاب انسان‌ها را می‌دیدم یا شاید هم ،نقاب هایی که در حال راه رفتن، خندیدن، غذا خوردن و البته گاهی هم در حال بحث و جدل بودند. انسان‌ها؟! نه معذرت می‌خواهم، نقاب‌ها، آری. نقاب‌هایی که به شکل انسان بودند یا انسان‌هایی که به شکل نقاب بودند... به راستی کدامشان درست است!؟ قدم می‌زدم،فکر می‌کردم، برای اینکه بتوانیم بفهمیم پشت آن نقاب‌ها چه واقعیتی وجود دارد باید چه بهایی بپردازیم؟ فکر کردم ای کاش بهای سنگینی نباشد، بهایی مثل پشیمانی و افسوس، بهایی جبران ناپذیر... :تینا_موحدان <┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅> کانون اندیشه و قلم دانشگاه کوثر https://eitaa.com/andishe0ghalam
به صبح نوبرانه ام طلوع یک جوانه ای برای شعر آفتاب ، تو بهترین بهانه‌ای شکوفه‌های ‌صبح را توعطر یاس وشبنمی طراوتی، ترنمی ، غزل غزل ترانه‌ای <┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅> کانون اندیشه و قلم دانشگاه کوثر https://eitaa.com/andishe0ghalam
بهار من کجایی؟ کجا عطر خود را پراکنده‌ای؟ کجا گام برمی‌داری و در کدام آسمان سرت را بلند می‌کنی تا دلت را بگشایی؟ آه ای گل نخستین بهار من کجا رفته‌ای ؟ آیا هرگز به سوی من باز می‌گردی؟ و آیا نفس‌های بی‌قرار ما بار دیگر تا آسمان بالا خواهد رفت؟ آه ای بهار بهار من بگو آخر کجایی ؟ <┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅> کانون اندیشه و قلم دانشگاه کوثر https://eitaa.com/andishe0ghalam
همیشه فکر می‌کنم چرا آدم‌ها گاهی در جواب دوستت دارم دیگری، سکوت می‌کنند. شاید چون یکی از دو طرف نمیداند از زندگی، از آدم زندگی‌اش و از یک رابطه چه می‌خواهد. شاید هیچکدام نمی‌دانیم. امروز که به عقب برمی‌گردم میبینم باید بیشتر اشتباهات را خودم به گردن بگیرم. باید خیلی زودتر از اینها می‌فهمیدم که هر کدام ما تنها تصوری از دوست داشتن داریم، نه چیزی بیشتر. شاید چون نیاموخته‌ایم که حتی دوست داشتن و ابراز آن نیازمند صبر و تحمل و زمان مناسب است... هنوز هم معتقدم دوست داشتن و دوست ماندن مهارتی‌ست که باید آموختش. 📕 ✍🏽 <┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅> کانون اندیشه و قلم دانشگاه کوثر https://eitaa.com/andishe0ghalam
۱۵ مرداد، سال‌روز درگذشت پدر کاریکلماتور ایران، پرویز شاپور 🌹یادش گرامی! <┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅> کانون اندیشه و قلم دانشگاه کوثر https://eitaa.com/andishe0ghalam
17.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق اولم خداست... سالگرد شهادت سرلشکر خلبان عباس بابایی🖤 <┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅> کانون اندیشه و قلم دانشگاه کوثر https://eitaa.com/andishe0ghalam
امشب که با تو انس به ویران گرفته‌ام ویرانه را به جای گلستان گرفته‌ام امشب شب مبارک قدر است و من تو را بر روی دست خویش چو قرآن گرفته‌ام پاداش تشنه‌کامی و اجر گرسنگی گل بوسه‌ای‌ست کز لب عطشان گرفته‌ام از بس که پا برهنه به صحرا دویده‌ام یک باغ گل ز خار مغیلان گرفته‌ام... بر داغ‌دیده شاخۀ گل هدیه می‌برند من جای گل، سرِ تو به دامان گرفته‌ام... <┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅> کانون اندیشه و قلم دانشگاه کوثر https://eitaa.com/andishe0ghalam
عمه جانم نیمه شب آهنگ هجران میکنم چون پدر را کنج این ویرانه مهمان میکنم با صدای نالهٔ جانسوز خود در این میان خواب این درباریان را من پریشان میکنم اشـک می ریزم بـه یاد قـتـلگـاه کربــلا همره خود کاروان را بس شتابان میکنم روضه میخانم برای اکـبـر گـلگـون بـدن اهل این ویرانه را با ناله همخوان میکنم این خرابه میشود میدان جـنـگم با یزید هم رباب و هم سکینه شیرمیدان میکنم جنگ نرمی بر علیه ظالمان بـر پـا کنم اشک های بی امانم نـذرجانان میکنم اقـتدا بر اصـغـر شش ماههٔ خونین گـلو جان خود را بر امام خویش قربان میکنم بس که زیبا حاج علی انسانی ما میسرود در ادامه بیتی از آن را نمایان می کنم کُنج ویران با سپاه اشک و آه خویشتن کاخ ظلم خصم را با خاک یکسان میکنم یادم آمد آیـه های اَلّذیٖ یَدعُ الیـَتـیـم مَخلص این شعر راختم به قرآن میکنم <┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅> کانون اندیشه و قلم دانشگاه کوثر https://eitaa.com/andishe0ghalam
اصلا رقیه نه، مثلا دختر خودت؛ یک شب میان کوچه بماند، چه میشود!؟ اصلا بدون کفش، توی بیابان، پیاده نه ! در راه خانه تشنه بماند، چه میشود!؟ دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش، نه! تنها به زور گوشواره بگیرد، چه میشود!؟ گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه ! یک شعله پیرهنش را بگیرد، چه میشود!؟ در بین شهر، توی شلوغی، همیشه، نه ! یک شب که نیستی، بهانه بگیرد، چه میشود!؟ اصلا پدر ،عمو و برادر نه، جوجه ای… تشنه مقابل چشمش بمیرد، چه میشود! دست گناهکار مرا روز رستخیز یک دختر سه ساله بگیرد چه میشود ◾️ پنجم صفر، سالروز شهادت جانسوز دردانه امام حسین علیه السلام حضرت رقیه سلام الله علیها تسلیت و تعزیت باد <┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅> کانون اندیشه و قلم دانشگاه کوثر https://eitaa.com/andishe0ghalam