eitaa logo
اندیشه فاحص [الحقیرمسلم علمی]
241 دنبال‌کننده
623 عکس
117 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹اجرکم عندالله
هوالمقصود ✅👈جملاتی که شهید دکتر بهشتی(رحمه الله) برای بعضی های تاریخ انقلاب فرمود و چقدر قرین امروز ماست که عده‌ای در جواب نامه ای، فریاد «وا اسلاما» سر می‌دهند... 👇👇👇👇
🌹اجرکم عندالله
با سلام ✅👈جوابیه مدافعانه از 👈گفتگوی آیت الله میرباقری.حفظه الله. با نشریه « سوره » شماره 8⃣4⃣ و 9⃣4⃣ با عنوان ✅👈«بررسی جایگاه فلسفه اسلامی در انقلاب اسلامی» 🌹 با تشکر [ ویرایش مجدد آبان ۱۳۹۷ ] [📚 اندیشه فاحص] 👈 تلگرام: ✅ @andisheh_fahes 👈 ایتا : ✅ https://eitaa.com/andisheh_fahes 👈 سروش: ✅ https://sapp.ir/andisheh_fahes
هوالمقصود با سلام و عرض ادب محضر دوستِ فاضل ، منتقد عزیز ؛ ♻️ بحمدالله والمنه توفیق داشتم نقدِ حضرت عالی به مصاحبه استاد فرزانه ، دانشمند والا و جلیل المقام حضرت آیت الله میرباقری (حفظه الله) را مطالعه نمایم و در مقام شاگردی به دفاع از بیانات استاد معظم ، نکاتی را جهت تنویر افکار به محضر شما دوستِ ناقد عرضه نموده تا شاید التفات به وظیفه شاگردی ، لیاقت تلمذ را محفوظ دارد . انشاءالله ♻️ نقطه آغازین بحث شما دوستِ ارجمند ، از جمله عمیق و رفیعِ استاد فرزانه ؛ که بیان داشتند : « در جبهه باطل چون فیلسوفان جای انبیاء را گرفته اند ... » با این تفسیر که آیا کسانی مانند ابن سینا، خواجه نصیر،ابن میثم بحرانی، علامه حلی، میرداماد، ملاصدرا، فیض کاشانی،لاهیجی، نراقیین، خوانساریین، سبزواری،رفیعی قزوینی، علامه طباطبایی، مطهری، امام خمینی و... که مهمترین مدافع اسلام و پاسدار تشیع بوده اند در مقابل انبیاء بوده اند ؟ شروع نمودید . ♻️در اینجا چند نکته را پیرامون بسط موضوع خدمت شما دوست عزیز ارائه می کنم تا شاید سوءتفاهم پیش آمده مرتفع گردد : 1⃣اول) استاد فرزانه در تعبیر عمیق خویش فرمودند در « جبهه ی باطل » فلاسفه جای انبیاء را گرفته اند ، اما شما دوست عزیز به جای آنکه فرمایشات خویش را از جبهه باطل تعریف نمایید ، مصداق هایی را استعمال نمودید که نه تنها شاهد مثال جبهه باطل نبوده ، بلکه تمام شخصیت هایی را که نام برده اید در جبهه دین تعریف می شوند که قطع یقین جبهه دین را جبهه باطل نمی دانید . اگر در نص میزان ؛ قرآن حکیم قائل به آرایش دو جبهه باشیم که عبارتند از جبهه آرایی باطل در مقابل جبهه حق ( به استناد آیات ؛ سوره مبارکه انفال آیه 8 ، سوره مبارکه بقره آیه 42 ، سوره مبارکه آل عمران آیه 71 ، سوره مبارکه اسراء آیه 81 ، سوره مبارکه کهف آیه 56 ، سوره مبارکه انبیاء آیه 18 ، سوره مبارکه لقمان آیه 30 ، سوره مبارکه سبإ آیه 49 ) باید ابتدا تعریف و تفسیر واحدی را از دو جبهه فوق الذکر عرضه کنیم . جبهه حق یا جبهه دین مهمترین بخش مغفول این مباحثه و انتقاد است که به اجمال چند جمله ای را به آن اختصاص می دهیم . در تعریف دین بفرموده حضرت علامه مصباح (روحی له الفداه) دین وسیله ی کمال ، معرفت و سعادت انسان است و به یک تعبیر راه نجات انسان از معرکه ی ابتلائات . اما ذیل دین می توان به شئون ثلاثه ای اشاره داشت که عمده ی دعوای دو جبهه حق و باطل بوده است . دین دارای شأنیت علم ، اخلاق و هنر در زی انسانی می باشد که 👈علم ؛ براهین ، استدلالات و محکمات عقیده ی انسان را شامل می شود . 👈شأن دوم اخلاق که فضلیت عملی و سلوک ملکوتی وی بشمار می رود . 👈و شأن سوم هنر که بقول سید شهیدان اهل قلم تجلی شیدایی حق است . حال اگر بپذیریم که تشأن دین در مقام وسیله نجات دارای ابعاد علم ، اخلاق و هنر می باشد باید انسانی کامل این رسالت را عهده دار شود که در ادبیات دین به این انسان کامل « نبی » گفته می شود . رسول و حجت حق برای نزول دین شخصیتی جامع الاطراف و مانع الاغیار است که در حد اعلای این شئون ثلاثه قرار دارد . خالی از لطف نیست که مجدد تأکید کنم ؛ در ادبیات دین ، علم ذیل دین تعریف شده و دین اعم از علم است ، لذا در رأس دین نبی قرار می گیرد . ♻️ و قسم دوم بحث ؛ اما در جبهه ی مقابل ( جبهه باطل یا طاغوت ) علم به موازات دین و بلکه فوق دین می باشد . بدین معنا که علم کیل و میزان همه شئون انسانی‌ست و هر آنچه در مقام علمی قابل اثبات بود ، پذیرفته می شود ( آن هم در نزاع نسبیّت ) و صد البته اگر در مقام علم اثبات نشد مطرود است، حتی اگر توسط عیسای مسیح (علیه السلام) بیان گردد . شاهد مثال بحث فوق ، می تواند اثبات وحی در مقام نبوتِ انبیای الهی باشد که در این مصاحبه نیز بدان اشاره شده است ، در مکاتب ماتریالیستی ( مادی گرا ) به راحتی این ثقل مستدل دینی رد می شود ، به چه دلیل ؟! تنها بدین خاطر که قابل تجربه همه گیر نبوده و نیست . علی ایّ حال اگر علم در ساحت دین قرار بگیرد چه چیزی رخ می دهد ؟ جواب مسئله پرواضح است ؛ علمایِ علم ، جای انبیاء را خواهند گرفت . با نگاهی اجمالی در فلسفه علم شاهد هستیم که در تفکر غربی فلاسفه جای انبیاء راهبری می کنند . شما خود قضاوت کنید ؛ آیا استراتژی های جبهه باطل از تورات یا انجیل ( با توجه به این که با هر سلیقه ای تحریف شده است ) اخذ می شود یا از کتاب جمهور افلاطون ؟! آیا انجیل مبنای نظام تربیتی و آموزشی جبهه باطل است یا کتاب تعلیم و تربیت کانت ؟! آیا انجیل مبنای استراتژی استعماری جبهه باطل است یا کتاب های استعمار منشانه شخصیتی چون الوین تافلر ؟! آیا در جبهه باطل العیاذبالله عیسای مسیح و موسای کلیم (علیهم السلام) موضوعیت دارند یا ارسطو ، سقراط ، کانت ، هگل و امثالهم .... 👈👈👈👈👈ادامه دارد...
👈👈👈👈👈ادامه از صفحه قبل ♻️ دقت ما در این نکته باید متمرکز باشد که فضای مصاحبه حضرت استاد در تبیین جبهه حق نبوده ، بلکه تشریح مبانی عقلانیت در جبهه باطل می باشد . این نقطه ی افتراق و انحرافِ نقدِ شما دوست گرامی می باشد . ما در فلسفه غرب اذعان داریم که فلاسفه ؛ حکم رانی دین را ابتدا با تأویل مفاهیم و به مرور با انزوا و امروز با حذف دین بر انسان غربی و ماتریالیست گُرده دار شده اند . فلسفه غرب از بحث ابتدایی آرخه ( به معنای ماده ) نطفه‌ی کذایی خویش را منعقد نموده و با بسط ماتریالیسم و در ادامه با اومانیسم و امروز لیبرالیزم اخلاقی ( اباحی گری به هر قیمت ) موجودیت شیطانی خویش را دنبال می کند . حال باید مُدقانه به بحث نگریست ؛ آیا در جبهه اسلام ، فلاسفه اسلامی مانند فیلسوفان جبهه باطل به تأویل و انحراف دین پرداخته اند یا در خدمت دین بوده و با تمام حیثیات علمی و عملی به ادای وظیفه خویش پرداخته اند ؟ آری ؛ همان گونه که شما دوست عزیز معترف بودید در جبهه اسلام علمای فلسفه خادم دین بودند . ♻️ لذا باز برمی گردیم به بحث ابتدایی که علم در تفکر اسلامی ذیل دین است بنابراین ابزاری مانند منطق ، فلسفه ، تفسیر ، اصول و دیگر علوم خود را خادم دین می دانند ، اما در جبهه باطل این ابزار تمام همّ خویش را برای تقابل با دین به کار می گیرند چرا که هدف سلطه ی علم بر دین است . شما دوستِ عزیز ببینید در جبهه دین چند هزار استدلال ، کتاب و فیلسوف برای اثبات مفاهیمی دینی هزینه شده اند ، بعنوان مثال در موضوع اثبات وحدانیت خدای باری تعالی چند هزار فیلسوف و متکلم عمر خویش را هزینه ی تبیین این مفهوم نموده اند ، در حالیکه در جبهه باطل چند هزار فیلسوف خود را هزینه اومانیزم کرده اند تا اثبات کنند ، خدایی با انسان است و « انسان خدایی » همان گمشده ی اصیل انسان می باشد ( عبارتی که جان لاک مؤسس مکتب اومانیزم حدود چهار قرن پیش مطرح نمود ) . مگر در فلسفه ی جبهه باطل ، خدا العیاذبالله نمرده است . ( تعبیر نیچه فیلسوف منحرف و منحط غربی ) ♻️ استاد معظم جناب آقای میرباقری (حفظه الله) با در نظر داشتن این مقدمات ، بیان فرمودند که در جبهه باطل چون فیلسوفان جای انبیاء را گرفته اند ، عقلانیت بنیادین را فلاسفه تولید کرده اند . اما دومین فرازی که در این مختصر بدان می پردازم که شما دوست گرامی بر آن نقد زده اید ، عبارت گویای استعمال ولایت فقیه به جای ولایت حکیم است که خود بحثی مُطوّل بوده ، اما به اختصار عریضه زیر را تقدیم می کنم . امروز اگر در حوزه کسی ، یک علم را « صورتِ دین » بداند ، بلاشک همه علم مکرم فقه را صورت دین می دانند ؛ چرا که بسط همه ی احکام در جامعه اسلامی ، فقه می باشد نه علم دیگر ، زیرا علم بر حیات و زیّ اسلامی مسلمان است و این فقیه هست که می تواند پرچم دار چنین حرکتی باشد . ♻️ شما دوست عزیز می باید عنایت داشته باشید که ولایت در مدار دین و حکومت دینی ، مشمول ابزاریست که فلسفه ، اصول و علوم دیگر جزیی از آن می باشد که تحت سیطره ی علم فقه موضوعیت می یابد ، آن هم فقهی که منشأ آن معصوم (علیهم السلام) باشد که هم عقل محض بوده و هم عین واقع . نگارنده ی حقیر با مختصر تخصصی در فلسفه‌ی ی حوزوی و دانشگاهی ، اعتراف می کنم که فلسفه چه در مکتب مشاء ، چه در مکتب اشراق و چه در فلسفه صدرا با هر منزلتی ، نمی تواند عقل محض یا مطابق با واقع باشد . در خوب بودن این علوم بحثی نداریم ، بحث در مجاری حق بودن آن است . یک بار جریانی واسطه ی فیض است که این مقام اعظم است ولی یک بار ظرف متأثرِ فیض ( تحت تأثیر الطاف و فیوضات الهی ) . ♻️ بحث استاد معظم اینست که انبیاء به دلیل عقل محض بودن و یا به تعبیری عین واقع بودن ( در پیشگاه حق ) مجاری و واسطه ی فیض و نزول دین بر جوامع می‌باشند ، در حالیکه علمای فلسفه ، کلام و ... متأثر فیض می باشند . در اینجا فرق بین خورشید که چشمه نور است و چراغ که کورسویی از نور ، بدین معنا که انبیاءی الهی ، معلم و خورشید حیات طیبه ی انسان می باشند و علمای دین چراغی برای سیر انسانی انسان که بحق معترفیم ، شاگردان خلف این جریان الهی هستند . علمای دین و فلاسفه ، مُستحلل و مُستغرق در تعالیم دین می باشند ، نه مدعی جریانی که بر دین حمل گردند . ولایت فقیه ابتدا به ساکن یعنی ولایت فقه ، ولایت احکام و ولایت اسلام که حد و حصرِ دین در آن مشهود است . ♻️ ولایت بر حیات انسانی که زیّ ملکوتی انسان را تضمین می کند و بدیهی که علم فقه مدعی چنین جریانیست که حضرت علامه مصباح یزدی (روحی له الفداه) تعبیر زیبا و نغیز « نظام ولایی » را بر آن مترتب دانستند . 👈👈👈👈👈ادامه دارد...
👈👈👈👈👈ادامه از صفحه قبل... ♻️ در پایان ذکر این نکته را در مقام برادری بر شما دوست عزیز لازم می دانم که عرض کنم ؛ نگاه نقادانه باید متکفل سه ویژگی مهم در خود باشد : ابتدا باید ادیبانه بیان شود ، بدین معنا که اگر کسی نقدی بر خویش دید ، احساس عزت نماید ، زیرا ناقد با رعایت تمام شئون اخلاقی ، مؤدبانه طرح نقد نموده و او از حجاب ادب ، نقد خویش را می بیند . حقیر در درس علامه مصباح یزدی (روحی له الفداه) شاهد بودم که ایشان پس از اتمام درس راه خویش را به سمت استاد میرباقری کج نموده و با تواضع مثال زدنی به استقبال و مصافحه ایشان آمدند ، این در حالیست که بقول شما دوست عزیز مشرب فکری و علمی هر دو شخصیت معظم در جایگاه علمی با هم اختلافاتی دارد . ♻️ برادرانه عرض می کنم ، علت العلل نگارش این عریضه تنها نوع خطابی است که متأسفانه درنقد شما دوست عزیز نسبت به مصاحبه جناب استاد میرباقری (حفظه الله) دیدم ، بارها ایشان و حتی مؤسسه ایشان را با الفاظی سخیف و دون مرتبه مورد عتاب قرار دادید که نه تنها شأن علمی ایشان بلکه حقیر با مطالعه نقد شما دوست عزیز معتقدم شأن اخلاقی نیز مورد خدشه قرار گرفته است . کمی تأمل کنید ، نقد شما باید ادیبانه ، عالمانه و منصفانه باشد . در پایان از حوصله و توجه شما نهایت سپاس را دارم ، باشد که انشاءالله در معیّت صاحب الامر به اشتغال در سِلک و بازار علم و ادب ، طریق کمال را بپیماییم . غفرالله لنا و لکم ♻️ چون نامی از شما ندیدم حقیر نیز با عنوان " سرباز سیدعلی " امضاء می کنم مورخ 9دی1390مصادف با 5 صفر1433 قم المقدسه/مدرسه معصومیه سلام الله 🌹 با تشکر [ ویرایش مجدد آبان ۱۳۹۷ ] [📚 اندیشه فاحص] 👈 تلگرام: ✅ @andisheh_fahes 👈 ایتا : ✅ https://eitaa.com/andisheh_fahes 👈 سروش: ✅ https://sapp.ir/andisheh_fahes
🌹اللهم عجل لولیک الفرج
سلام ✅نشست محضر دکتر حسن عباسی زیدعزه. [ ۲۷ آبان ۱۳۹۷ . تهران . اندیشکده یقین] 🔸هیئت شهدای مدافع حرم استان گیلان 🔸موسسه اعتلاءاندیشه 🔸مرکز تحقیقات راهبردی فاحص
🌹اجرکم عندالله