eitaa logo
.🍁. اندیشه
40 دنبال‌کننده
95 عکس
29 ویدیو
7 فایل
مومن به قدرت کلمات 🍂 پناهنده به بلاد قلم🍂 شاید روزی نویسنده... . 💌 . #رمان #رمان_مجازی به قلم فاء.اندیشه ارتباط با ادمین 👇🏼 @ftmandisheh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از «طلبه اصولطلب»
🔺میزدنش میگفتن توهین کن به مقدساتت.. نکرد؛ شهیدش کردن. بزودی خون این پسر مظلوم؛ ریشه های نداشتتونو از جا میکنه.. طلبه شهید: @talabeh_osoultalab
نمی‌دونم چرا این بیت حافظ میاد تو ذهنم ولی بیت این روزهام اینه:
طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق، لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟ حافظ 🌸🍃 @andisheh_ir1
مادر کجا بودی که چشمان تو تار است؟ مادر کجا بودی که زخمت بی‌شمار است؟ پیشانی تو، ماهِ پیشانی‌بلندم آیینه‌ای از شش‌جهت در انکسار است مقتل مگر دارد خیابان‌های این شهر؟ در این حوالی شمر در گشت و گذار است؟ مادر بمیرد پیرهن بر تن نداری مادر بمیرد پهلوان من شکار است انگشترت مثل خودت در هم شکسته مانده نگینی که مرا سنگ مزار است.. با خود نگفتند آرزو داری، جوانی؟ در خانه مادر داری و چشم انتظار است؟ جان می‌دهی اما نمی‌میری تو هرگز جان می‌دهی و مرگ از تو در فرار است تو می‌روی ای آرمان من، ولی باز با رفتن تو آرمانت برقرار است از کربلای تو هزاران لاله خیزد یاد تو تکرار شکوهِ این تبار است این زخم پهلوی تو خواهد کشت ما را این روضه از روز دوشنبه برقرار است 😭 ┏✿○•━━━━━┓ 🌺 @Atereparvaz ┗━━━━━✿•○┛
۱:۲۰
🙂💔
بی اختیار نوایی می‌شنوم از لبخند معصومانه و نگاه عمیقش: «سر خم می سلامت شکند اگر سبویی...» 🌸🍃 فاء.اندیشه @andisheh_ir1
📃 ۱ فرقی نداشت وسط حل‌کردن کدام معادله‌ی چندمجهولی باشد، صدای اذان را که می‌شنید، دفتر و کتاب‌هایش را همان‌جا رها می‌کرد و می‌رفت پای سجاده‌اش. از همان روزهای بچگی که توی مسجد حدیث پیامبر درباره وضو گرفتن را شنیده بود، به خودش قول داده بود همیشه با وضو باشد. پیامبر گفته بود:«اگر می‌توانی شب و روز با وضو باش، چرا که اگر در حال طهارت از دنیا بروی، شهید خواهی بود» به خاطر همین ریزه‌کاری‌های رفتاری‌اش هم بود که از همان سنین نوجوانی، وقتی به نماز می‌ایستاد، پدر و مادرش به او اقتدا می‌کردند. ۲ دکترایش را که در شاخه مکاترونیک مهندسی مکانیک از دانشگاه اوکلند گرفت، به ایران برگشت. رفقایش خیلی اصرار کردند که حداقل مدرکت را بگیر و بعد برو ایران، اما زیربار نرفت. بهشان گفته بود:«مدرکم را بگیرید و برایم بفرستید» به ایران که برگشت، خیلی زود مشغول به کار در نیروگاه‌ها شد. حجم کارهایش آن‌قدر زیاد بود که در طول هفته فقط سه روز به خانه می‌آمد. باقی روزها را در شهرهای مختلف مشغول مأموریت بود. با این همه هیچکس توی فامیل خبر نداشت که مدیرعامل یکی از بزرگترین شرکتهای ایران شده. دوست نداشت او را با این چیزها بشناسند. ۳ متولد قم بود و از همان سال‌های کودکی طعم شیرین خستگی‌درکردن در «حرم» را چشیده بود. هر وقت می‌آمد قم، اول به حرم حضرت معصومه سرمی‌زد. مشهد که بود حتما به پابوسی امام رضا هم می‌رفت. حتی وسط آن همه شلوغی، چند وقتی را هم خادم افتخاری حرم امام رضا شده بود. آخرین باری که رفته بود کربلا، وقتی از حرم برگشته بود، به شوخی به برادرخانمش، حامد، گفته بود:«خب کربلایمان را هم آمدیم. دیگر وقت شهادت است!» توی چشم‌هایش برقی بود که انگار بالاخره به چیزی که این همه وقت می‌خواسته رسیده. ۴ رساله‌ی دکترایش در دانشگاه کانتربری نیوزلند را به امام مهدی (عج) تقدیم کرده بود. بعد از تقدیم، توی اولین خط‌های پایان‌نامه‌اش نوشته بود:«قبل از هرچیز باید این را بگویم که بدون راهنمایی‌های امام زمان هرگز نمی‌توانستم این پروژه را به پایان ببرم» در خط‌های بعدی قبل از تشکر از استادهایش، از امام زمان تشکر کرده که او را در به ثمررساندن این پروژه یاری کرده. ۵ دکتر سید فریدالدین معصومی در ۴ آبان ماه ۱۴۰۱ در حمله تـ.روریسـ.تی به حرم شـ..اه.چـ..راغ به شهادت رسید.
امام صادق علیه‌السلام فرمودند: هرکس درشب جمعه سوره جمعه رابخواند؛کفاره گناهان مابین دوجمعه خواهدبود.