✳️ نوحه سرایی بر اموات و شهداء و امام حسین (ع) در حدیث و فقه
🎙استاد هادی سروش محلاتی
✂️ برش هایی از متن:
💡 به گزارش «روابط عمومی سایت اندیشه ما» به نقل ازجماراتن،حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش محلاتی، طی یاداشت مساله گریه ونوحه سرایی را از منظر فقه وحدیث واکاوی نموده است که در ادامه متن کامل آن را مطالعه فرماید:
♦️ در این نوشتار گریه و نوحه سرایی بر اموات و شهداء و امام حسین (ع) در حدیث و فقه مورد کاوش قرار گرفته، و به مبنای فکری فقیهان شیعه از سیدمرتضی تا صاحب جواهر و امام خمینی اشاره شده و با توجه به اعترافات علمی پیشینیان از علماء اهل سنت به سخنان علماء معاصر اهل سنت پاسخ ارائه شده است.
🔸 به نام خدا
🔻 مطلب اول؛ اقسام گریه در قرآن
🔹 برای ورود به بحث تیمما و تبرکا عرضه شود که در قرآن چهار نوع گریه و اشک داریم؛
۱) اشک شوق:
گروهى از مسیحیان با شنیدن آیات قرآن اشک میریختند:
«ترى اعینهم تفیض من الدمْع ممّا عرفوا من الحقّ»(مائده /۸۳)
۲) اشک سوزش دل ، حزن و حسرت:
مسلمانان عاشق همین که از رسول اکرم(ص) میشنیدند که امکانات براى جبهه رفتن نیست گریه میکردند:
«تفیض من الدمع حزناً الا یجدوا ما ینفقون»(توبه /۹۲)
۳) اشک خوف:
همینکه آیات الهى براى اولیا تلاوت میشد، گریه کنان به سجده میافتادند، «خرّوا سُجدا و بُکیّاً»(مریم /۵۸)،
«و یخِرّون للأذقان یبکون و یزیدهم خشوعاً»(اسراء/۱۰۹)
۴) اشک قلابى و ساختگى:
همین آیه که برادران یوسف گریه کنان نزد یعقوب آمدند که گرگ یوسف را درید : «وَ جَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ» (یوسف /۱۶)
جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/nohe-saraii-bar-amvat-va-shohada-va-fiqh/
#اموات
#حدیث
#امام_حسین
#شهدا
#فقه
#هادی_سروش
🌐 تهیه شده توسط تیم اندیشه ما
🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻:
ایتا:
https://eitaa.com/andishemaa
تلگرام:
https://t.me/andishemaa
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/andishemaa
❇️ برای ورود به منطق فهم حدیث، نیازمند اصول فهم جدیدی هستیم/ افراط و تفریط در برخورد با حدیث
🎙 استاد سید محمدکاظم طباطبایی
✂️ برش هایی از متن:
🔸 به گزارش «اندیشه ما» استاد دانشگاه قرآن و حدیث، ضمن برشمردن برخی آفات سیطره روایات فقهی بر سایر روایات، گفت: ما منکر تأثیر اصول فقه بر فهم برخی حوزههای دیگر نیستیم ولی اصول عقاید هیچ ربطی به فقه ندارد یعنی ۲۰ درصد اصول در منطق فهم مؤثر است ولی همان ۲۰ درصد هم اثر ناقص دارد؛ بنابراین اگر بخواهیم وارد منطق فهم حدیث شویم، نیازمند اصول فهم جدیدی هستیم. بحث بر سر وجوب نماز نیست بلکه نماز انسانساز صرفا با رعایت احکام شرعی محقق نمیشود.
🔸 به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدکاظم طباطبایی، استاد دانشگاه قرآن و حدیث و رئیس پژوهشکده حدیث پژوهشگاه قرآن و حدیث، چندی قبل در نشست علمی «اعتبارسنجی احادیث با نگاهی به تاریخ حدیث» گفت: هویت ما حوزویان به معرفت دینی پیوند خورده است و اگر ارتباط ما با این معرفت قطع شود، از افراد جامعه عقبتر خواهیم بود، زیرا آنها ممکن است فن و کار و تخصصی بلد باشند، ولی ما خیر؛ بنابراین همه هویت ما این است که جامعه ما را به منزله حامل و عامل به معرفت دینی میشناسد.
🔸 وی با اشاره به اینکه قرآن و سنت ارکان معرفت دینی است، اظهار کرد: اگر از عقل هم استفاده میکنیم برای فهم دقیقتر و بهتر از دین کارآیی دارد؛ یعنی عقل به عنوان منبع معرفت گزارههای صحیح زیادی دارد، ولی این گزارهها ربطی به دین اسلام ندارد و عقلا خودشان هم کنار آن بنشینند میتوانند به آن برسند؛ بنابراین عقل، معرفت دینی درست نمیکند. اجماع و سیره متشرعه و… هم اگر به کتاب و سنت برگشت داشته باشد معرفت دینی است در غیر این صورت معرفت دینی نیست.
🔸 طباطبایی بیان کرد: مرحوم صاحب عروه گفته است که توقف در کوچههای بنبست کراهت دارد؛ مرحوم حکیم حاشیه بر آن زده مگر اینکه سیره متشرعه باشد، بنابراین معرفت دینی باید از قرآن و سنت باشد. حدود و ثغور قرآن مشخص است ولی با سنت چگونه مرتبط میشویم؟ تنها راه، حدیث و روایات است زیرا سیره متشرعه و حتی اجماع در کلیاتی قابل استفاده است؛ بنابراین بیش از ۹۹/۹ درصد سنت از طریق حدیث قابل دستیابی است.
🔻 افراط و تفریط در برخورد با حدیث
🔸 رئیس پژوهشکده علوم حدیث پژوهشگاه قرآن و حدیث اضافه کرد: اثبات اینهمانی حدیث و سنت در اینجا مطرح میشود و به تبع آن افراط و تفریطهایی را شاهد هستیم؛ یعنی یکسری افراد با استناد به برخی روایات نادرست و دارای اشکال، همه سنت را زیر سؤال میبرند که مخصوصاً در دوره اخیر زیاد شده است مثلاً فردی ۱۰ روایت از کافی را ذکر کرده و میگوید در آن شبهه داریم و با عقل سازگار نیست… و همه کافی را زیر سؤال میبرند. البته برخی حدیث را به جای سنت مینشانند و هر روایتی را که به معصومین(ع) نسبت داده شده مقدس و معتبر دانسته و از آن تبعیت میکنند.
طباطبایی بیان کرد: به نظر میرسد هر دو ایراد دارد؛ سنت جزیی جداناپذیر از دین است و از طرف دیگر هم اگر قرار باشد به هر روایتی اعتماد کنیم مطمئناً چیزهایی که در دین نبوده وارد دین خواهد شد؛ البته سنت و معرفت دینی صرفاً منحصر به فقه نیست، احادیث فقهی جزء کوچکی از دین هستند که مهماند. در وسائل الشیعه ۳۵ هزار روایت داریم که بیش از ۲۰ هزار روایت آن فقهی است، ولی آموزههای اعتقادی، تفسیری، اخلاقی، اجتماعی، تاریخی، سیاسی و فرهنگی و تربیتی بیش از روایات فقهی است.
🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/fahm-jadid/
#افراط_تفریط
#حدیث
#سید_محمد_کاظم_طباطبایی
🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻:
ایتا:
https://eitaa.com/andishemaa
تلگرام:
https://t.me/andishemaa
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/andishemaa
❇️ بیاعتباری حدیث منتسب به امام صادق(ع)
🎙 استاد سید اسماعیل طباطبایی
✂️ برش هایی از متن:
🔸 با چنين رواياتی نمیتوان ادعا كرد که امام صادق(ع) انتساب خود به اين شخص و قبيله را سبب شرافت و جلالت خانوادگی خود تلقی و به آن افتخار میکرد.
🔸 حجتالاسلام والمسلمین سیداسماعیل طباطبایی:«اندیشه ما» به نقل از ایکنا حجتالاسلام والمسلمین سیداسماعیل طباطبایی پژوهشگر بنیاد بینالمللی امامت، در یادداشتی که به مناسبت شهادت امام صادق(ع) این گونه نوشته است:
🔸 اخیراً یکی از شبکههای معاند خطاب به مخاطبانش میگفت: ای شیعیان، این آخوندها همیشه به شما دروغ میگویند! چطور امکان دارد اهل بیت با خلفا اختلاف داشته باشند، در حالی که امام صادق به پیوند خویشاوندیاش با ابوبکر افتخار میکرد و میفرمود: «من از ابوبکر دو بار متولد شدم».
🔸 اهل سنت برای حُسن روابط میان اهل بیت و خلفا به احادیثی استناد میکنند، از جمله حدیث منسوب به امام صادق(ع) که فرمودند: «انّ ابابکر ولدنی مرتین؛ من از ابوبکر دو بار متولد شدم». آنان بر اساس حدیث مذکور مدعی هستند که مادر امام صادق(ع) هم از طرف پدر و هم از طرف مادر، نسبش به خلیفه اول میرسد، زیرا مادر امام صادق(ع) «ام فروه» دختر قاسم و قاسم پسر محمد و محمد پسر ابوبکر بود. همچنین مادر ام فروه اسماء دختر عبدالرحمن و عبدالرحمن نیز پسر ابوبکر بود. بنابراین از دو جهت امام با ابوبکر نسبت خویشاوندی داشت.
🔻 بیاعتباری حدیث منتسب به امام صادق(ع)
🔸 برای روشن شدن حقیقت، نکاتی را نسبت به سند و دلالت روایت برایت بیان میکنم؛
1️⃣ اول: بیاعتباری حدیث
🔻 یکی از شرائط اصلی در پذیرش روایت، اعتبار سند آن است، در حالی که این روایت دو اشکال سندی دارد:
الف) مرسل بودن حدیث: حافظ عبد العزيز بن اخضر جنابذی که روایت مورد بحث، از او نقل شده متوفاي ۶۱۱ بوده (حنبلی، شذرات الذهب، ج۵ ص۴۶) و امام صادق(ع) در سال ۱۴۸ هجری به شهادت رسيده است. چگونه به صورت مستقیم این سخن را به امام نسبت میدهد در حالی که بين او و امام ۴۶۳ سال فاصله وجود دارد. از این رو در دستهبندی روایات جزء روایات مرسل قرار میگیرد و روایت مرسل از جهت اعتبار، ارزشی برای پذیرش ندارد.(الفحل، محاضرات في علوم الحديث،ج۱ص۲۲)
ب) ضعف راویان: روايت مورد بحث بر طبق قواعد رجالی اهل سنت بیاعتبار شناخته شده است.
🔻 لازم به ذکر است که برای این روايت در منابع اهل سنت سه سند نقل شده است:
🔸 یکی را مزّی در تهذیب الکمال (مزّي، تهذيب الكمال، ج۵ ص۸۱ و ۸۲) و دوم ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق (ابن عساكر، تاريخ مدينة دمشق ج ۴۴ ص ۴۵۳ و ۴۵۴) و سوم ذهبی در سیر اعلام النبلاء(ذهبي، سير أعلام النبلاء ج ۶ ص ۲۵۹) آوردهاند ولی از آنجایی که مهمترين سندی كه برای اين روايت میتوان يافت، سند مزّی در تهذيبالكمال است از این رو به جهت اختصار فقط به بررسی این سند اشاره میشود .....
🔺 جهت مطالعه کامل این مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/bi-etebari-hadis-montasab-be-emam-sadegh/
#حدیث
#امام_صادق
🖇 مارا در شبکه های اجتماعی همراهی کنید 🙏🏻:
ایتا:
https://eitaa.com/andishemaa
تلگرام:
https://t.me/andishemaa
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/andishemaa