🔸آخرین برنامه مصیر در مورد زندگی آیت الله سیدمنیرالدین حسینی
🔹با حضور حجتالاسلام علی محمدی و دکتر عباس جهانبخش
🔸موضوع: مدیریت تحولات اجتماعی
برنامه مصیر در تلوبیون:
🎥 telewebion.com/program/62280
☑️ https://eitaa.com/moniroddin
هدایت شده از 🔅 سید منیرالدّین حسینےِ الهاشمے
💥 کسی که میگوید حضرت اباعبدلله(ع) به کوفه رفت تا حکومت اسلامی تشکیل دهد، معنای «تکاملگراییِ تاریخی» را نمیفهمد.
عاشورا ترکیب «ستیز» و «عاطفه» بود، برای هدایت تاریخ بشر.
✔️ استاد مرحوم سید منیرالدّین حسینیِ هاشمی (بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی قم):
«اينكه میگويند حضرت اباعبدالله(ع) آمده بود حكومت اسلامی تشکیل بدهد (کتاب «شهيد جاويد» اين را میگفت)، بهخاطرِ این است که معنای «تكاملگرايی تاريخی» را نمیفهمند. تكاملگرايی تاريخي، خيلی عظيمتر از تكاملگرايی اجتماعی است. ⬅️ تكاملگرايی تاريخی، باقی میماند بدون اينكه شخص باشد و در همه جريانات تكاملی، موضوع رشد و تكامل قرار میگيرد؛ لذا گرايش كه الان به حضرت اباعبدالله(ع) در سراسر جهان وجود دارد، قطعاً در سده اول وجود نداشته است.
⬅️ کسی میتواند به زبان تاريخ صحبت كند كه «ستيز» و «عاطفه» را بتواند به عالیترين شكل تاريخیاش تركيب كند. در قضيه عاشورا و جريانات بعدش، كاملاً اين امر، واضح است؛ يك ذره آثار ذلّت در اُسرا ديده نمیشود؛
⬅️ نه يك ذره هم پايشان را از مقاومت در برابر دشمن پايين میگذارند، و نه يكديگر را توصيه میكنند به اينكه ابراز عاطفه نكنيد! در ابراز عاطفه كردن هم خيلی شديد هستند! اين با هيچ نظام جنگی كه بخواهد در وهله، ساختار بسازد، نمیسازد.
اين را در جاهای مختلف مشاهده میكنيد. اينکه در جنگ، عمروعاص خودش را لخت میكند، حضرت او را رها میكنند، اين دقيقاً معنای انسانگرايی است. معنايش اين است كه او ابراز ذلت میكند و من به آدمی كه ابراز ذلت میكند، ابراز قدرت نمیكنم! آيين ما اين است كه فراری از جنگ را تعقيب نكنيد؛ هر چند يقين داشته باشيد او همين كه توانست فرار كند، دوباره نامردی و نامردمی خودش را به شديدترين وجه ابراز میكند. اين دقيقاً يعنی باز كردن مشت عمروعاص. يعنی آيين عمروعاص را شكسته؛ نه شخصش را. آيين خودمحوری را در برابر آيين ارزشمحوری شكسته. ⬅️ اصلاً شمشير علیبنابیطالب(ع) و حضرت اباعبدالله(ع) میزند برای اينكه ارزش، بر تاريخ مسلط بشود؛ نه اینکه مثل انقلابهای اجتماعی، ساختاری، در [آن] وهله، ايجاد بشود». ۷۹/۱۲/۶
☑️ @moniroddin
♦️ چند دیدگاه درباره مرحوم علامه سيد منيرالدين حسينی الهاشمی
📜 مرحوم آيتالله حسين راستی کاشانی:
«...عالم عامل، مجاهد فی سبيلالله، متفکر عالیقدر، #نوانديش_اصيل اسلامی، #علامه، از خدمتگذاران اسلام و مسلمين و از مروجين مذهب حقه جعفری و از مدافعين ولايت اهل بيت عصمت و طهارت...
متفکری دائم در انديشه و تأمل و پرهيزکاری باتقوا و خالص و سرداری رشيد برای اسلام. تيری در قلب بدانديشان و منحرفين و خاری در چشم روشنفکرنمايان و معاندين و منافقين.
پاسداری شايسته و سربازی لايق در رزم عقيدتی و فکری در برابر تهاجم فرهنگی.
حقا که ايشان #يکی_از_نوابغ حوزه های علميه و انديشه اسلامی بودند.
شناخت او از خطوط انحرافی دقيق و عميق بود و از همين جهت مورد بغض دشمنان مذهب حقه و اسلام بود».
(در پیام تسلیت رحلت؛ منبع: کتاب یادی از استاد، انشارات فجر ولایت، ۱۳۸۰)
📜 مرحوم آیتالله محمدتقي مصباح یزدی:
«...قبل از هر چیز فرصت را غنیمت میشمرم و ارادت خودم را به مرحوم سید منیرالدین حسینی(ره) که شاید از چهل سال تجاوز کند اظهار کنم و برای روح پرفتوح ایشان عاجزانه و متضرعانه درخواست تعالی و تقرب بیشتر کنم. #از_افراد_بسیار_ممتاز در جهات متعددی بودند که نظیرشان کم پیدا میشود. ما سالها افتخار همسایگی ایشان و رفت و آمد خانوادگی را در قم و در کوچه نوربخش داشتیم. درگذشت ایشان و محرومیت حوزه از آن اخلاق، صفا، معرفت و سایر ویژگیهایشان ضایعهای بود. خدا انشاءالله درجات ایشان را عالی کند و به شما عزیزان هم توفیق بدهد که بتوانید اهداف ایشان را که اهداف انبیاء و اولیاء خداست بهنحو احسن دنبال کنید...».
(در دیدار با عدهای از اعضای فرهنگستان علوم اسلامی در سال ۱۳۹۰؛ منبع: کتاب مجموعه مصاحبههای همایش تحول در علوم انسانی، انتشارات کتاب فردا)
📜 مرحوم آيتالله محيیالدين حائری شيرازی:
«مرحوم سید منیرالدین حسینی #مرعوب حرفهای ديگران #نمیشد. اين از خصوصيات او بود. او يک متفکر بود و کسی که انسان را گاهی آتش میزد.
اگر جاهلها کسی را نشناسند مسئلهای نيست؛ وقتی دلها آتش میگيرد که علما شاگرد خودشان را نشناسند، بزرگان، تربيتشدهٔ خودشان را نشناسند».
(منبع: کتاب یادی از استاد، انشارات فجر ولایت، ۱۳۸۰)
📜 آیتالله سید محمدمهدی ميرباقری:
«علامه سید منیرالدّین حسینیِ هاشمی، #فیلسوفِ_انقلابِ اسلامی است.
بنده معتقدم تفکر ایشان در آینده، محور و محلِ مراجعهٔ جریانِ روشنفکریِ اصیل دینی خواهد شد؛ یعنی اگر حرکت #روشنفکریِ_دینی، مسیر صحیح خود را طی کند، به همین نقطه خواهد رسید.»
(منبع: کتاب اندیشه تمدن نوین اسلامی، انتشارات تمدن نوین)
📜 دکتر رضا داوری اردکانی (استاد فلسفه):
«سی سال قبل در جلسهای که برای آقای علامه طباطبایی در فیضیه برگزار شده بود، در جلسۀ قبل از انعقاد مجلس بزرگداشت، آقا سید منیرالدین حرفهای خیلی خوبی زدند، آنقدر که به دل من نشست. آن زمان نه من ایشان را میشناختم و نه ایشان من را میشناختند، ولی نوعی ارتباط قلبی و یک همفکری و همدلی بین من و ایشان ایجاد شده بود. آن روز ایشان با شور و اعتقاد صحبت کردند، ولی حرفهایشان مورد توجه قرار نگرفت. من از دیدن اینکه این سید بزرگوار در مجلسی که برای آقای طباطبایی(ره) برگزار شده است، دارد راجعبه #علم و #عالَم_اسلامی حرفهای جدی میزند که موردتوجه قرار نمیگیرد، تعجب کردم.» (در گفتوگو با اعضای فرهنگستان علوم اسلامی، ۱۳۹۱)
📜 دکتر سعید زاهد زاهدانی (استاد جامعهشناسی):
«فعالیتها در دو رشته ارتباطات و جامعهشناسی را رو به پیشرفت میبینم. ما برای تولید علوم انسانی اسلامی باید متکی به فلسفه اسلامی باشیم و در بین فلاسفه، #ملاصدرا و #سید_منیرالدین_حسینی تأثیر بیشتری بر جامعهشناسان امروزی داشتند و بر مبنای این دو نوع فلسفه، تولیدات علوم انسانی اسلامی [میتواند انجام بگیرد].» hvasl.ir/content/32337
📜 دکتر مسعود درخشان (استاد اقتصاد):
سید منیرالدین حسینی، به معنی واقعی کلمه، یک #متفکر_اقتصاد بود. رویکرد ایشان در اقتصاد با رویکردهای دیگران کاملاً متفاوت بود. ایشان استقلال فکری داشت و نظاممند فکر میکرد. وزارت علوم باید همان سالها به منیرالدین حسینی یک #کرسی_تدریس_فلسفه در بهترین دانشگاههای ایران میداد تا محققان را به پژوهش و تفکر بکشاند؛ همچنانکه در دنیا به نوابغ و فیلسوفان کرسی تدریس میدهند و به آنها بسیار احترام میگذارند. امروز باید بر روی اندیشههای منیرالدین حسینی کاوشهای فکری صورت گیرد. (در برنامۀ مصیر، شبکه چهار سیما، ۹۹/۳/۱۸)
☑️ @moniroddin
🔰 تطوّرِ فکریِ استاد سید منیرالدین حسینی از زبان خودشان
(بیوگرافیِ کوتاه بهمناسبت بیستمین سالگرد رحلت مرحوم علامه سید منیرالدین حسینیِ الهاشمی)
۱. بستر تربیت
➖ در خانوادۀ یک روحانیِ مقتدر (آیتالله العظمی سید نورالدین حسینی الهاشمی) متولد شدم.
➖ پدرم دارای حزب بود به نام حزب برادران.
➖ پدرم نفوذ زیادی در حزب داشت و فرضاً در عرض دو ساعت میتوانست شهر را به تعطیلی بکشاند.
➖ مرامنامه و اساسنامۀ حزب برادران موجود است که اساس را حاکمیت مذهب بر حکومت میدانست.
➖ پدرم میگفت چگونه میتوان دستگاهی در برابرِ دستگاه پهلوی درست کرد تا بتوان دین را یاری کرد؟
➖ پدرم وکیل به مجلسِ وقت میفرستاد و قدرت تغییر استاندار را داشت.
➖ رسم پدرم تحقیر اُمرا و خوانین و استاندار و فرماندار شاه بود.
➖ ناصرخان، خسروخان، قوامیها و حکمتیها با ذلت خدمت پدرم میرسیدند، نه با عزت.
➖ خود شاه در زمان مصدق به شیراز آمد و سوگندِ قرآن خورد که اگر مرا کمک کنید من وفادار به قانون اساسی خواهم بود. پدرم با او بهمانند یک کودک رفتار میکرد.
➖ اینها زمینههای پرورشیام بود که در آن زمان ایجاد شده بود.
➖ حالات روحیِ پدرم در ما اعتقاد راسخ به وجود آورده بود.
➖ مرجع تقلیدِ مقتدرِ حزب، در روز عاشورا با احدی حرف نمیزد.
➖ پدرم لعن و صلوات را در روز عاشورا با تأنّی میخواند و تا ظهر طول میداد.
➖ پدرم دائماً و لاینقطع، همراهِ هر لعن و صلواتی، قطرات اشکش جاری بود.
➖ پدرم گِل به عمامه میزد و روی منبر میرفت و به حضرت رسولالله (صلی الله علیه و آله و سلم) سلام میداد، مثل کسی که بهصورتِ حضوری تسلیتِ شهادت فرزندش را به صاحبش میگوید. و مانند مادرِ بچهمُرده شیون میکرد.
➖ من حالت پدرم را از هیچ مرجع دیگری ندیدم.
۲. دغدغۀ صنعت
➖ اولین جرقهای که در سن ده_یازده سالگی به ذهنم زد این بود که گفتم مخترع شوم تا کمک کنم که مسلمانان، محتاج نباشند.
➖ بعد از فوت پدرم، مشغول دبیرستان و طلبگی بودم و با وسایل الکترونیک و برقی، بازی میکردم و در باطن بهدنبال اختراع و اکتشاف بودم.
➖ در تجارب شخصیام هشت اختراع داشتم، بدون اینکه به ثبت برسانم.
➖ در سال ۱۳۴۶ به نجف رفتم.
۳. مسئلۀ حکومت
➖ در سال ۱۳۴۹، امامخمینی(قدسسره) بحث حکومت اسلامی را مطرح کردند. با طرح حکومت اسلامی من شدیداً به فکر فرو رفتم.
➖ یادم هست سه بار از امام پرسیدند که روحانیت برای ایجاد حکومت اسلامی چهکار باید بکند؟ امام روی منبر اعلام کردند که اسلام را بشناسید و به جهانیان معرفی کنید، چرا که متاع شما را دنیا طالب است.
➖ مطالب فوق شدیداً روی من اثر گذاشت و یک ماه سخت مرا به فکر برد. با شنیدن این عبارات، تا یک ماه هیچ درسی را نمیفهمیدم. همیشه به فکر این بودم که آقا میگوید: اسلام را بشناسید و به دنیا معرفی کنید و متاع شما را مردم دنیا طالب هستند.
➖ متوجه شدم که ادارۀ جامعه امر آخَری است و ذهن ما از صنعت، عوض شد [و عبور کرد].
۴. تأسیس فرهنگستان
➖ بعد از حضورم در مجلس خبرگان قانون اساسی، ضرورت پیاده کردنِ مصوباتْ ضرورتِ احتیاجِ به ابزار و معادلات کاربردی را تمام کرد و برای درستشدنش فرهنگستان را تاسیس کردیم.
➖ فرهنگستان را مبتنی بر اعتقاد راسخ به برتری دین بر غیردین بنیانگذاری کردم.
➖ اولین بحث اقتصاد را در مدرسه سید آغاز کردم.
➖ کار فرهنگستان هیچگونه اقتباس از شرق و غرب نبوده است.
➖ شیوه مباحثه فرهنگستان مباحثه عمیق بوده است و مباحثه غیر از مباحثه عرفی بود.
➖ هرگز دین در برابر تخصیصِ «قدرت، اطلاع، ثروت» ساکت نیست.
➖ اگر کنترل عینیت، قاعدهمند نشود نمیتوان در برابر کفار ایستاد.
➖ اگر رهبری تکامل تاریخ به دست مستکبرین باشد ناچار به عقبنشینی هستیم.
➖ در فرهنگستان توانستیم فلسفۀ روش، که یک فلسفۀ عمل است نه فلسفۀ کتابخانهای، پیریزی کنیم.
➖ عمل حکومتی حکم میخواهد، معادلۀ کارشناسی میخواهد، نحوۀ اجرا هم میخواهد.
➖ مبانی [مطرحشده] سه سطح دارد: سطح اول: حکمشناسی؛ سطح دوم: موضوعشناسی؛ سطح سوم: برنامهریزی. در هر سه، ضرورت، روش و شاخص مطرح شد.
➖ تحول باید بهصورت آرام در سطح علم اصول استنباط احکام حکومتی صورت بگیرد.
🖇 منبع: گزینشی از محتوایِ یکی از جلساتِ معرفی فرهنگستان از زبان استاد، ۱۳۷۴/۹/۲
☑️ @moniroddin
📺 لینک برنامۀ مستند «نائبالامام»
(روایتی متفاوت و جذاب از فعالیتهای اجتماعی و سیاسیِ آیتالله العظمی سید نورالدین حسینی الهاشمی، آخرین اسطورۀ مشروطۀ مشروعه)
◽️ کارگردان: محمدعلی یزدانی
◽️ تهیه شده در: سازمان هنری رسانهای اوج
◽️ مدتزمان: ۱۰۸ دقیقه
▶️ http://www.telewebion.com/episode/۲۵۶۴۸۵۶
🔆 #جنگ_اُحُد همیشه هست و هميشه #سنگردارانی هستند که نَفْس به آنها میگويد: دستتان خالی مانده و ديگران #غنائم را بردهاند!
💠 علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی:
«من يک جمله کوتاه عرض کنم: خيال نکنيد فقط کسانی که در جنگ احد سنگردار بودند، احساس کردند که انگار اينها دستشان خالي ماند و سنگر را رها کردند. هميشه جنگ احد هست و هميشه هم نفس انسان میگويد: دستت خالی ماند و ديگران بردند!
نکند که ما در وقتي که تکليف برایمان آمده، اشتغال به خودمان داشته باشيم. از خدا بخواهيم که هَمّ ما مشکلات اسلام باشد، نه مشکلات خودمان. از خداي متعال در ايام معلومات بخواهيم که ما مشغول به خودمان و شئون خودمان نشويم، بخواهيم که دنبال بهانه نگرديم. در مناجاتهايمان، نسبت به موضعمان در نظام ولايت طلب مغفرت کنيم.»
☑️ @moniroddin
حب جاه 28-Oct-2021 19-26-52.pdf
7.83M
📜 یکی از درسهای اخلاق علامه سید منیرالدین حسینی شیرازی (ره) در فرهنگستان علوم اسلامی
(در حاشیۀ یکی از جلسات علمی)
◀️ خطرات «حُبّ جاه» و «عُجبِ به موضوع» برای پژوهشگران
☑️ @moniroddin
🔲 سه گفتار از «استاد سید محمدمهدی میرباقری» درباره شخصیت و اندیشۀ «علامه سید منیرالدین حسینی الهاشمی»
📜 جلسه اول برنامه مصیر/ طرح کلی اندیشه استاد سید منیرالدین حسینی برای تولید علم دینی
https://b2n.ir/z59348
📜 جلسه دوم برنامه مصیر/ علامه حسینی و افزایش ظرفیت تفقه دینی؛ ارکان اندیشه و تحولات علمی ایشان
https://b2n.ir/y78501
📜 سالگرد رحلت علامه حسینی و نظریه اجتماعی ایشان در مدل تشکیل جامعه ایمان و کفر
https://b2n.ir/s34009
☑️ @moniroddin
📢 طرح فکریِ «آیتالله مصباح یزدی» و «استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی» باید همافزا شوند.
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
◀️ آن دو شخصیتی که پا به عرصه «انقلاب فرهنگی» گذاشتند و این پروژه را تا آخر عمرشان بهصورت جدی دنبال کردند، یکی مرحوم «آیتالله مصباح یزدی» و دیگری مرحوم «استاد سید منیرالدین حسینی شیرازی» بودند. غیر از این دو اندیشمند، کس دیگری را که به این صحنه ورود کرده باشد و استوار تا آخر ایستاده باشد و کار را جلو برده باشد، من نمیشناسم.
این دو بزرگوار حقیقتاً عمر خودشان و امکانات خودشان و آبروی اجتماعی خودشان و هر چه داشتند را برای پیشبرد کار وسط آوردند.
◀️ این دو شخصیت، دو شکل کار را دنبال میکردند که هر دو برای پیشبرد انقلاب اسلامی لازم بود؛ حضرت استاد مصباح یک مسیری را جلو بردند و یکدسته علوم انسانی را موضوع دقت قرار دادند و نرمافزارهایی تولید کردند و طرحهایی مثل طرح ولایت را طراحی کردند که یکی از طرحهای مؤثر اجتماعی ایشان بود. استاد حسینی هم یک نرمافزار اساسی برای گسترش عقلانیت دینی در جامعه، برای اینکه تمام عقلانیت اجتماعی بر محور دین و فرهنگ دین رشد کند، تهیه کردند.
◀️ این دو کار میتواند با هم همافزا باشد و به همدیگر در ادامه راه کمک کند. البته این کار احتیاج به یک بصیرت و هوشیاری دارد.
◀️ البته اکنون در مرحلهای قرار داریم که باید نیروهای آتش به اختیار بیایند و این دو طرح را دریافت کنند و بسط بدهند. این مرحله، مرحلهای نیست که بشود این دو طرح را با ده نفر یا کمتر و بیشتر و یا با تأسیس یک مرکز، جلو برد. (اسفند ۱۴۰۰)
☑️ @AndisheMonir
🔆 سید منیرالدین حسینی الهاشمی: حضرت امام خمینی در جریان «حملۀ خونین عوامل رژیم شاه به مدرسۀ فیضیه»، به من فرمودند که: این ما بودیم که پیروز شدیم و این واقعه، به نفع اسلام تمام شد!
◀️ استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی:
«خبردار شدیم که امام دقایقی است از سخنرانی شدیداللحن علیه دستگاه حاکمه فارغ شدهاند. به آقای شیخ حسن صانعی گفتم: میخواهم با آقا ملاقات کنم. آقای صانعی گفت: امام تازه از سخنرانی فارغ شدهاند و خستهاند. گفتم: بفرمایید سید منیرالدین اینجاست و میخواهد شما را ببیند. آقای صانعی نزد امام رفت و بازگشت و گفت: بفرمایید. بنده وارد اندرونی منزل شدم و خدمت امام رسیدم. پدرِ عیال، که خدا رحمتش کند، همراه من بود و در حضور امام به دو مطلب اشاره کرد. نخست این که گفت: بنده با لرها از زمان مرحوم آقاسید نورالدین رابطه دارم. هرگاه که احساس خطر کرده، نیاز به اسلحه پیدا میکردیم، از این طریق عمل میکرد. در حال حاضر هم، این گروه بهشدت به شما ارادت دارند. اگر اجازه بدهید بنده میتوانم با عشایر و تفنگچیهای آنان تماس بگیرم تا علیه دستگاه حاکمه حرکتهای حرکت ایذایی انجام دهند!
حضرت امام اجازۀ این کار را ندادند.
بعد از آن، پدرخانمِ ما به حضرت امام گفت: فلانی (منظورش من بودم و به من اشاره کرد)، دیشب تا صبح خواب نداشت و مدام گریه میکرد. بنده در آن مقطع حدوداً شانزده-هفده سال سن داشتم. امام به من نگاه کردند و با قاطعیت گفتند: برای چه ناراحتی؟! سکوت کردم. امام سؤالشان را تکرار کردند و این تکرار به بار سوم هم کشید. گفتم: اینها به مدرسه فیضیه ریختهاند و همهچیز را بههم زدهاند!
در مقابلِ حضرت امام، میز تحریر کوچکی بود که کنار آن، میز کوچک دیگری قرار داشت. روی میز چند کتاب قرار گرفته بود، از جمله قرآنی که بالاتر از همه بود. امام با انگشت به قرآن اشاره کردند و گفتند: آیا معتقدی که این کتاب را خدا نازل کرده است؟ گفتم: بله! گفتند: هیچ تردیدی نداری؟ گفتم: خیر! گفتند: "ما به این کتاب عمل کردیم؛ چه پیروز شویم و چه شکست بخوریم، در هر حال پیروزیم و معنای اِحدَیالحُسنَیَین همین است!" قسمت آخر را امام با لحن بسیار عجیبی به زبان آوردهاند، لحنی بسیار نافذ که در عمق روح من اثر کرد. بعد افزودند: ما دیروز پیروز شدیم! اگر میخواستیم دیروز صدهزار مُبلّغ به سراسر کشور بفرستیم تا ماهیت شاه را برای مردم روشن کنند، و برای این منظور، صد میلیون خرج میکردیم، نمیتوانستیم ماهیت شاه را برای مردم روشن کنیم. اما شاه به دست خودش، هویت پلید خود را در یک محدودۀ وسیع به نمایش گذاشت و این امر به نفع اسلام تمام شد.
من وقتی وارد منزل امام شدم، مانند جوجۀ پروبالشکستهای بودم که در فصل سرما در آب یخ قرارش داده باشند! در بدو امر وقتی به تنهاییِ حضرت امام فکر کردم و به یاد مراجع تقلیدی افتادم که قبل از حضرت امام به بیوت ایشان مراجعه کرده و با در بسته مواجه شده بودیم، تأثّر و تحسّر تمام وجودم را فراگرفته بود. احساس میکردم که دستگاه جور در متفرق کردنِ مراجع از گرد حضرت امام به پیروزی دست یافته است؛ ولی وقتی حضرت امام با بیان نافذشان، آن چند کلمه را با من در میان گذاشتند، بهطور کلی تغییر روحیه دادم و وقتی از منزل امام خارج شدم، مانند افسری پیروز بودم؛ دست حضرت امام را بوسیدم و خارج شدم».
(منبع: خاطرات سید منیرالدین حسینی شیرازی، قم، مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
☑️ @AndisheMonir
🔆 استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی:
«يكعده از مقدسينِ كماطلاع را انسان میديد كه اگر فرزندشان به سينما میرفت و به فِسق آلوده میشد، پدر، خيلی ناراحت بود، ولی اگر میرفت روانشناسی غربی میخواند و به كفر و ترديد آلوده میشد، افتخار میكرد كه: آقازادهام در روانشناسی دارد دكترا میگيرد!
افرادی، نمیتوانند درک کنند كه مفاسد عالم از كجاست؛ ریشۀ هجوم را نمیتوانند بفهمند.» (۱۳۶۶)
☑️ @AndisheMonir