eitaa logo
اندیشناک | محمدی‌نیا
470 دنبال‌کننده
469 عکس
153 ویدیو
25 فایل
درباره ما: سه محور اصلی در کانال اندیشناک: 1. سایبرپژوهی بنیادین 2. دشمن‌آگاهی 3. اقتصادسیاسی ایران خیلی پست نمی‌ذاریم، شلوغش کنیم. ارتباط با ادمین: محمد محمدی‌نیا عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه (گروه غرب‌شناسی) @mohamadinia
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 فراخوان مقالات «نخستین کنفرانس ملی فضای سایبر» برای دریافت اطلاعیه‌های این رویداد، در کانال کنفرانس عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/3452829881Cbd0fc42858 🌐 http://cysp.ut.ac.ir 🆔 @cysp_conf
صرف نظر از تحلیل‌های نظری، خیلی خودمونی بخوام بگم: کار و شغل برای پیشرفت دانش و فن در کشور ما خیلی اساسیه. حرف بدیهی به نظر میاد اما در اداره کشور درست بهش توجه نمی‌کنیم. از منظر کار و شغل به سیاست‌گذاری علوم و تحقیقات نگاه کردن، داستان متفاوتی رقم می‌زنه. یکی از حرکت‌های دانشجویی خوب در ترویج و تبلیغ این موضوع، مجموعه «کار نکن» هست. رادیو کار نکن در کست‌باکس: https://castbox.fm/channel/id1464834?country=us در شنوتو: https://shenoto.com/channel/karnakon?lang=fa اینستا: https://www.instagram.com/karnakon.podcast/ خودم اولین اپیزودی که شنیدم،گفتگو با محمدرضا شعبانعلی بود. اندیشناک👇 https://eitaa.com/Andishnaak
◾️9 ذی الحجه، سالگرد رحلت استاد فرج نژاد به قمری گرامی باد. در همچین شبی، استاد فرج نژاد به همراه همسر و سه فرزند خود در یک تصادف جان‌باختند. 🆔 eitaa.com/farajnezhad110 🆔 aparat.com/Faraj_Nejad 🆔 t.me/Faraj_Nejad
🌟اولین سالگرد درگذشت استاد محمدحسین فرج‌نژاد ✨افتتاحیه مدرسه رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد 🔸با سخنرانی استاد حسن عباسی 🔹و اکران مستند «سرو بی‌قرار» ◾️به همراه تقدیر از استاد برتر دشمن‌شناسی استاد شمس‌الدین رحمانی ⏰جمعه 24 تیرماه ساعت 16:30 📆قم، بلوار امین، سالن همایش مدرسه معصومیه 🆔 eitaa.com/farajnezhad110 🆔 aparat.com/Faraj_Nejad 🆔 t.me/Faraj_Nejad
فلسفۀ رسانه .pdf
8.79M
📜 گفتاری از آیت‌الله میرباقری با عنوان: «فلسفۀ رسانه و نسبت دین و رسانۀ مدرن (PDF) ⚡️ فناوری‌ها پیکرۀ منفصلِ اراده‌های اجتماعی هستند که: کاملاً ایدئولوژیک احساس می‌کنند، ایدئولوژیک فکر می‌کنند و ایدئولوژیک عمل می‌کنند. یعنی شما روح ایدئولوژی مدرنیته را در فناوری‌اش می‌بینید. ☑️ @mirbaqeri_ir
مستند سرو بی قرار (منظومه فکری استاد فرج نژاد) پخش: جمعه، 31 تیرماه، ساعت 22:15 شبکه قرآن کاری از موسسه شناخت 🆔 eitaa.com/farajnezhad110 🆔 aparat.com/Faraj_Nejad 🆔 t.me/Faraj_Nejad
هدایت شده از مدرسه انقلاب ۱
📌 مرد میدان مبارزه با صهیونیسم 🔹 استاد فرج نژاد، مردی بود که تمام وجودش مملو از عشق به خدا و نفرت از دشمنان خدا بویژه صهیونیسم بود. نفس کشیدن، کار علمی، کار فرهنگی، کار رسانه ای و حتی تربیت فرزندش بر مدار این حب و بغض بود. 💠 چه زیبا مصداقی بود بر «هل الدین الا الحب و البغض». حب و بغض ما بر چه مداری است؟ نکند معیارمان مدرک و دنیا باشد.ارزان فروش نباشیم، مبارزه می خواهد. 🆔 @darseenghelab
بخش اول هوالشاهد *تفاوتی از جنس حکمت* (به بهانه پر کشیدن مظلومانه برادرم؛ محمد حسین فرج‌نژاد) 🚩🚩🚩 ۱ آرام و قرار نداشت، حتی در نشست و برخاست‌های عادی. وقتی جوشش او را می‌دیدی ناخودآگاه به جوش می‌آمدی. فکر می‌کردم تفاوت و خاص‌بودن «حسین» از کجا نشأت می‌گرفت؟ با همه متفاوت بود و شاید بتوان گفت: منحصر به فرد. این برای هر انسانی جذاب است که با شخصیتی متفاوت و غیرتکراری مواجه شود. شاید برای کسانی که شناختی از او ندارند ابتدا کمی اغراق‌آمیز باشد اما به این حدیث معروف که دل دادم انگار متوجه رمز شخصیت «حسین» شدم. قال رسول الله(ص): «اذا مات‌العالم الفقیه، ثلم فی‌الاسلام ثلمة لایسدها شیء»؛ بارها روی منابر در مراسم بزرگداشت علما شنیده‌ایم یا روی اعلامیه فوت علمای بزرگ دیده‌ایم که پیامبر عزیزمان می‌فرمایند: «وقتی عالمی فقیه فوت کند، در اسلام رخنه و حفره‌ای ایجاد می‌شود که هیچ‌چیزی نمی‌تواند جای آن را پر کند.» حقیقتاً احساس کردم رفتن «حسین» حفره‌ای ایجاد کرده که قابل جبران نیست و این حدیث احساسم را جرأت داد و تازه به مصداق حقیقی «عالِم»بودنش هم مطمئن شدم. نه اینکه در نظرم عالم نبود، نه. عالم فقیه با تعریف شخصیت اول عالم خلقت؛ پیامبر اسلام(ص)، خیلی نگاهم را به «حسین عزیزمان» بزرگ‌تر کرد. ۲ معمولاً آدم‌ها وقتی از کنارمان دور می‌شوند، کوچکتر می‌شوند؛ اما حسین لحظه‌به‌لحظه از صبح عید قربان، بزرگ و بزرگتر شد و ظاهر این مسئله یعنی خرق عادت یا اتفاقی خلاف سیر طبیعت! دقیق‌تر که بشوی متوجه می‌شوی اتفاقاً او با رفتن‌ش به همه نزدیک‌تر شد. این را می‌شد در سه مراسم تشییع در قم، یزد و زادگاهش ابرکوه به وضوح دید. همه آدم‌های بهت‌زده و عزادار، عجیب معرفتی به او پیدا کرده بودند و «حسین» برای‌شان جدی‌تر شده بود. صرفاً یک استاد یا معلم و رفیق قابل احترام نبود. انگار یک «پیامبر مبشر و منذر»ی بود که حرف‌هایش راه سعادت را نشان می‌داد و باید ذهنت را مرور می‌کردی آخرین نکته‌ای که به تو گفته بود چه بود! و این یعنی «حسین» به آرزویش رسیده بود: بیدارکردن انسان‌ها، متوجه‌کردن به حقایق عالم خلقت. پس می‌شود در رفتن‌ش باز هم تأمل کرد و به برخی تحلیل‌های ظاهری از نحوه قربانی‌شدنش دچار حاشیه نشد. ۳ تفاوتی که در نگاه، حرف‌ها و فکرش وجود داشت ناشی از تفاوت نگاه او به عالم و حقایق خلقت بود. تفاوتی نشأت‌گرفته از چیزی که فقط می‌توانم منحصراً «حکمت» بنامم. اولاً: منشاء این حکمت خداست؛ «یؤتی‌الحکمة من یشاء.. (خدا) دانش و حکمت را به هرکس بخواهد (و شایسته بداند) می‌دهد...» ثانیاً: «حکمت» را بی‌خود و بی‌جهت به آدم‌ها نمی‌دهد. جمله کسانی که به اشارات قرآنی به غیر از پیامبران(ع) و اولیای برگزیده الهی، مستحق دریافت «حکمت»اند، «صاحبان عقل و اندیشه» و «زاهدان و پارسایان»اند که در وصف آخرین دسته یعنی «زاهدان و پارسایان» در روایت آمده است: «هرکس دل از دنیا برگیرد، خداوند چشمه‌‏هاى حکمت را در قلبش جاى می‌دهد.»(۲) «حسین»، هم صاحب عقل و اندیشه بود و هم زاهد و پارسا. پس خیلی نباید اذهان را متوجه داشته‌ها و نداشته‌های مادی‌ش کرد و دچار حاشیه شد. هرچند بحمدالله خانواده بزرگوار او و همسر عزیزش استطاعت نسبی مادی داشتند اما او هرچه داشت و نداشت با مال و جان و خانواده جهاد می‌کرد. از همان اندک شهریه‌ی طلبگی در دوران مجردی‌ش کتاب تهیه می‌کرد تا بچه‌ها را با کتاب‌ انس دهد تا اینکه در همین سال‌های اخیر منزل‌ش پاتوق بسیاری از کارها بود و امکانات مختصر زندگی‌اش وسیله. ۴ دو عنصری که شخصیت او را خیلی پیش‌برنده می‌کرد و او را مستحق «حکمت»: اول «مجاهدت» بود و دوم «اخلاص». بسیاری از خاطراتی که این روزها از او نقل می‌شود حول این دو عنایت ممتاز الهی بر وی بود. به‌شدت دنبال کارهای سخت و پرمشقت بود. کارهایی که دشمن داشت و خیلی‌ها تن به آن نمی‌دادند؛ او مجدانه دنبال می‌کرد. آن‌هم گمنام و بدون توقع. دو خصیصه‌ای که در هر شخصیتی گرد آمد آثار و تبعات کار او را مؤثر حقیقی کرد و او را از سایرین ممتاز و متمایز. ۵ همه‌ی آدم‌ها برایش جدی بودند. حتی نوجوان‌هایی که با شیطنت‌ و بازیگوشی در کلاس‌های غرب‌شناسی دستش می‌انداختند. می‌فهمید ولی با سعه‌صدر و با نهایت شفقت و دلسوزی می‌گفت: «هرچند منظور شما چیز دیگری بود اما بدان پاسخت این می‌شود.» بچه می‌رفت توی فکر و بعدها همین آدم می‌شد مشتری پروپا قرص بحث‌های او. بدون تکبر، همه را جدی می‌گرفت. انگارنه‌انگار تحصیلات بالای حوزوی و دانشگاهی داشت و هم‌بحث با بسیاری از اساتید بنام بود و تئوریسین در برخی اندیشکده‌ها. برای‌ش کوچک و بزرگ، جوان و پیر فرقی نداشت. برای همه با نهایت جدیت وقت می‌گذاشت و به تفکرشان می‌انداخت.