eitaa logo
آنِ منی کُجا روے؟!
3هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
24 فایل
•﷽• (مَنبَــ؏اِسٺُوࢪےهاےِاِمام‌ِزمانے؏َــج) . https://daigo.ir/secret/8229676142. @TranguilityS
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️صفر تا صد دریافت گذرنامہ برای زیارت کربلا 🔹زائرانی که قصد سفر به عتبات عالیات دارند اما گذرنامه‌هایشان منقضی شده یا اینکه اصلا گذرنامه ندارند می‌توانند از دو طریق گذرنامه‌های خود را تهیه کنند. 🔹افرادی که گذرنامه بین‌المللی دارند و گذرنامه آنها بیشتر از ۶ ماه تاریخ انقضا دارد، مشکلی برای رفتن به عتبات ندارند. 🔹اما افرادی که اعتبار گذرنامه‌هایشان از ۶ ماه کمتر است حتما باید درخواست برای صدور گذرنامه جدید بدهند چراکه امسال برخلاف سال‌های گذشته، برچسب اعتباری بر روی گذرنامه‌های منقضی چسبانده نمی‌شوند. @anemanikojaravi
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم ‌به اعدام در زندان رجایی شهر، خاطره جالبی د بیان می کند: 🔸حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار می‌شود، ‌شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه را به قتل می‌رساند و متواری می‌شود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود. 🔸حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول می‌انجامد؛ شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به‌ قول‌ معروف پوست‌ انداخته و اصلاح‌ شده بود. آن‌قدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها قلبا دوستش داشتند. 🔸پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری‌ بودند، برای اجرای حکم می‌آیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه‌چینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف‌نظر کنند. همسر مقتول گفت: " من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچک‌ترین برادرمان واگذار شده است. به‌هرحال برادر کوچک‌تر هم زیر بار نرفت و گفت :"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمی‌گذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی کوچک بودم و این سال‌ها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم." 🔸به‌هرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آن‌ها روبه‌رو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا به‌شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم." 🔸وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آن‌ها گفت که اگر از قصاص صرف‌نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند. به‌ هرحال شاگرد قاتل، پای چوبه دار ایستاد همه‌چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه‌ دارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید. 🔸 شاگرد قاتل، گفت: "۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقی‌مانده و تا تاسوعا، ۱۸ روز. می‌خواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید. *من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (علیه السلام)، شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (علیه السلام) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم.* 🔸 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یک‌دفعه دیدم *پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با ابوالفضل (علیه السلام) درنمی‌افتم*؛ من قصاص نمی‌کنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچ‌کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد. 🔸 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم. *خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس (علیه السلام) ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند.* یا قمر بنی هاشم اسم شما هم قاتل رو از مرگ نجات میده. مگه میشه به ما بیچاره ها نگاه نکنی. یا باب الحوائج! امشب به درگاه الهی وساطت کن و فرج مولایمان را ضمانت کن. @anemanikojaravi
شب و روز تاسوعا که میشود همه به یاد قمربنی هاشم حضرت ابالفضل سلام الله علیه میفتند. همه میگویند عباس، ادب داشت و باب الحوائج بود. همه حاجات خود را به در خانه عباس سلام الله علیه می‌برند. اما بیائیم کمی فکر کنیم. آیا حضرت عباس فقط برای حاجات گرفتن است؟ آیا نباید از ایشان درس دیگری بگیریم؟ مثلا درس یاری امام زمان عجل الله فرجه؟ درس وفاداری به امام زمان؟ درس فدا کردن خودمان در راه امام زمان؟ حضرت عباس برای امامش، همه داروندارش را داد. زیبایی، جوانی، عُمر و... تمام سرمایه اش را برای امام ش داد. و حالا ما آمده ایم از ایشان، حاجاتمان را بگیریم. اشکالی ندارد همه حاجاتمان را با ایشان در میان بگذاریم. اما فرق است بین فدا کردن و گرفتن ما از حضرت عباس حاجت میخواهیم اما ایشان همه دارایی ش را فدای امامش کرد. ما هم باید فکر کنیم چه چیزی از زندگی مان را در راه اماممان دادیم؟ عُمرمان؟ ثروتمان؟ فرزندانمان؟ از کدام دارایی مان در راه امام زمانمان استفاده کردیم؟ @anemanikojaravi
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا