eitaa logo
انجمن ادبی مَطلَع
825 دنبال‌کننده
579 عکس
174 ویدیو
10 فایل
﷽ 💠محفل ادبی مطلع | تاسیس ۱۴۰۰ 🔷 نشر اشعار ولایی 🔷 اعلان مراسمات هفتگی 🔷 رسانه شعر مشهد https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کنگرهٔ آفتاب
🔆 نشست به امید دیدار | مشهد ۱۳۹۹ • استاد حسینی رکن آبادی https://aparat.com/v/fgyqg68 • دکتر مبارز https://aparat.com/v/oax1m49 • سید ابوالفضل مبارز https://aparat.com/v/ruu54we • بخش دوم اشعار مبارز https://aparat.com/v/ujl072d • نوید اسماعیل زاده https://aparat.com/v/vsn191b • بخش دوم اشعار نوید اسماعیل زاده https://aparat.com/v/pif39tm • عباس صادقی https://aparat.com/v/wqbv8y3 • سیدجواد میرصفی https://aparat.com/v/paar8by ‌‌┅═✧کنگره شعر آفتاب | عضویت ✧═┅
هدایت شده از کنگرهٔ آفتاب
🔆 نشست به امید دیدار | مشهد ۱۳۹۹ • حجه الاسلام مهدی پور https://aparat.com/v/oczuf57 • بخش دوم سخنرانی حجه الاسلام مهدی پور https://aparat.com/v/ffp0516 • روضه جواد حیدری https://aparat.com/v/xuc14mv • محسن صرامی https://aparat.com/v/vwm0ws2 • احمدجواد نوآبادی https://aparat.com/v/vefu1x2 • مصطفی جلیلیان مصلحی https://aparat.com/v/hwo1uzw ‌‌┅═✧کنگره شعر آفتاب | عضویت ✧═┅
هدایت شده از علی مقدم
asdf989sd7f98sd7f987sdf987.mp3
2.85M
غزلی زیبا از در مورد خوانده شده بعد از جلسه مثنوی خوانی ۲۱ صفر ۱۴۴۵ @sheikh_ali_moghaddam @khadempoet
هدایت شده از علی مقدم
یارقیه مددی چنان از غم دوری افسرده بودم که از داغِ تو سخت پژمرده بودم سپر گر نمیکرد عمه خودش را همان عصر روز دهم مُرده بودم فقط خون دل بود و اشک دو دیده غذایی اگر هم که من خورده بودم گرسنه نخفتم شبی در اسارت که هر شب پدرجان، کتک خورده بودم حسابش ز دستم برون گشته آخر که من اینقدَر زخم نشمرده بودم حلالم کن امشب اگر شکوه کردم دلم تنگِ تو بود، آزرده بودم ۲ محرم ۱۴۴۶ ۱۸ تیر ۱۴۰۳ @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از پیشانی‌نوشت
بداهه‌ای تقدیم به فاطمه‌ی رقیه سلام‌الله علیها: چگونه شرح باید داد وصف الحالِ آن پا را که داغ آبله سوزاند قلب سنگ خارا را اسارت واژهٔ خردی‌ست وقتی پیش این دنیا گرفته دست های تو به بازی خاک صحرا را مگر خورشید را بر روی نی دیدی که بعد ازآن نمی‌خواهد ببیند چشمهایت صبح فردا را؟ نسیم از سوی طشت لاله‌گون آمد به‌سوی تو؟ که همچون گل گشودی باز آغوش تمنا را؟ همیشه جای تو بوده‌ در آغوش حسین اما گرفتی در بغل آخر سر خونین بابا‌ را درون خانه‌ی خود از خرابه روضه‌ می‌خوانیم که یادت می‌‌کند آباد این ویرانه‌ی مارا https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
هدایت شده از yosefpoor.ir
گریه کن گریه، که احیای همه احکام است التیام جگر سوخته‌ی اسلام است گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است لب دلسوخته ها را همه شب دوخته اند گریه کن، گریه زبان همه ی ایتام است آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین گریه‌ی زینب، در حال عبور از شام است ای که باران به دعای تو می آمد...حالا سنگ می بارد و هر سنگدلی بر بام است نیستی تا که ببینی دم دروازه شام دل بی تاب رباب تو چه ناآرام است چوب میزد به دهانت پسر مرجانه چوب در دستی و در دست دگر یک جام است دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند چه بگویم...همه روضه همان الشام است مسعود یوسف پور التماس دعا https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از دنج تنهایی
تقدیم به حضرت عبدالله ابن حسن(ع) برده است بنده سوی مولا هر زمان دست شد واسطه بین زمین و آسمان دست جز از در این آستان خیری ندیده وا کرده هر کس رو به دست این و آن دست در سجده و بر خاک افتادن زبان : سر وقت قنوت و ربنا گفتن زبان : دست در پهنه تاریخ اگر کنکاش باشد دارد برای ما هزاران داستان دست خیبر برای خود دژ مستحکمی بود تا آن زمان که زد به در یک پهلوان دست اسلام را پیروز میدان کرد حیدر حق زد برای قدرت این بازوان دست جانها به قربان مرام آن که از لطف در اوج قدرت می‌گرفت از ناتوان دست با دست پر برگشته مسکینی که حتی یکبار برده بر در این آستان دست با قصد بیعت سوی او آمد که آن روز انداخت بر دستان مولا ریسمان دست یک روز در جنگ احد آقای عالم تهدید را از جانب مولاش رانده است یک روز حیدر در دفاع از پیامبر امروز عبدالله پای کار مانده است تا گفت پیر کل‌ عالم ینصرونی در بیعتش بالا گرفت این نوجوان دست راه گلو را داشت طی میکرد خنجر سد کرد راه حمله اش را ناگهان دست مانند ابراهیم شد در آزمونش چون سربلند آمد برون از امتحان دست آمد به مهمانی آغوش عمویش هدیه چه آورده برای میزبان؟دست زینب دو دستی بر سرش میزد در آنجا میرفت وقتی سمت چوب خیزران دست . . هر قدر کمتر در غم او زد به سینه روز قیامت بیشتر بیند زیان دست @denj_tanhaii
هدایت شده از علی مقدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشنوید از برادر عزیزم‌ بدون این که بگوید خبر به خیمه رسید حسین بود ،شکسته کمر به خیمه رسید حسین بود و دو دستش به سمت پهلو رفت خبر صریح تر از میخِ در به خیمه رسید عمو شهید شد و آب را به خیمه رساند به جای مشک دو تا چشم تر به خیمه رسید عمو شهید شد و ما همه شکسته شدیم و این شکسته شدن بیشتر به خیمه رسید کنار دست علمدار یک نفر خندید گذشت و دست همان یک نفر به خیمه رسید @khadempoet
هدایت شده از سعیده کرمانی
آن قوم که خواستند پر پر بشوی بر دست پدر شهیدِ بی سر بشوی ای کودک شیرخواره می‌ترسیدند از اینکه تو هم علیِ اکبر بشوی 🕊@kaftarchahiemamreza🕊
هدایت شده از سعیده کرمانی
.ع می‌خواستم که خیمه به سامان شود نشد غم لحظه ای اگر شده پنهان شود نشد گفتم در این دقایق آخر اگر شده روی پر اضطراب توخندان شود نشد روی لب علی که خودش چشمه‌ی بقاست یک جرعه آب هم شده مهمان شود نشد با دیدنش به رحم بیاید دلی مگر از سنگ‌ها جدا دل انسان شود نشد هرکس که در میان جماعت مردد است شوقش به بازگشت دو چندان شود نشد جز تیر حرمله که سر از پا نمی‌شناخت یک تن دگر بگو که پریشان شود ...نشد شرمنده ام رباب که آغوش زخمی‌ام می‌خواستم براش نگهبان شود نشد تا پشت خیمه‌ها برسم خواستم کمی دستم عمود این سر بی جان شود نشد از اشک خود مضایقه کردی که ذره ای دفن علی برای من آسان شود؟ نشد 🕊️@kaftarchahiemamreza🕊️
هدایت شده از ✅ محسن ناصحی
زمان نشستن ، زمان دعا نیست به سجاده ماندن برادر روا نیست چه طوفانی از قدس برخاست ، آیا بَعَثنا علیکم عباداً لنا نیست ؟! کجا مانده پای تو ای اربعینی ! مگر آخر راه تو کربلا نیست ؟ غم کودکان به خون خفته آیا برای تو ای روضه خوان آشنا نیست؟ محرّم گلو پاره می کردی از غم گلوی تو را قدر یک آه جا نیست؟ فلسطین بمیرد ، شرف سربریده است که جز غیرت امروز بر نیزه ها نیست حسینی که من می شناسم ، برادر ! همین جاست امروز ، در بوریا نیست اگر مرد میدان حرفی ، بماند که مرز عمل عرصه ی ادّعا نیست به أین الحسینی که از دل نخواندیم عزیزی می آید که محتاج ما نیست
هدایت شده از دنج تنهایی
به خاک پای پسر ارشد ارباب همانگونه که در سیما ، پیمبر بودنش پیداست میان کارزار جنگ ، حیدر بودنش پیداست کسی که خون مولا در رگش جاریست،معلوم است که در جولان شمشیرش ، دلاور بودنش پیداست "علی ابن حسین ابن علی ابن ابیطالب" در این اصل و نسب، از عالمی سَر بودنش پیداست پدر دریای نور و مادرش دریای احساس است در این پیوند ارزشمند ، گوهر بودنش پیداست پدر مانند خورشید و عمو ماه بنی هاشم میان آسمان قوم ، اختر بودنش پیداست چنان با شور می‌گوید اذانش را که در معنا زمانِ گفتنِ الله،اکبر بودنش پیداست @denj_tanhaii
هدایت شده از علی مقدم
💠زبان‌ حال در شعر آیینی با توجه به اهمیت بحث زبان حال در مرثیه و شعرآیینی، لینک مطالب مربوط به که قبلا در کانال اشتراک گذاشته شده بود را به مخاطبین تقدیم میکنیم ۱.اهمیت بحث زبان‌حال در شعر آیینی ۲. تعریف و ضوابط زبان حال ۳.بررسی چند نمونه(شعری از وصال) ۴.ادامه بررسی چند نمونه ۵.نمونه ای دیگر(ردیف های ناردیف) @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از ۵۳۴۰۱
| شورِ فرات | . . بر سرِ نِی آمده‌ست، ماه به لیل‌البرات جامه‌دَران از حجاز، تشنه‌ی شورِ فرات ماه به خیزابِ خون، همنفسِ خیزران زخمه‌ی خونینِ اوست، بر جگرِ کائنات باز به دستانِ شمر، برقِ امان‌نامه است غیرتِ عباسی است، یکسره شرطِ نجات نِعم حُسینی اَمیر، نِعم حُسینی اَمیر از شکرستانِ کیست، این همه شهد و نبات؟ " اسلم ترکی" هنوز، گرمِ سر افشانی‌ است از نفَسش شعله‌ای‌ست، پرده‌ی کُرد و بیات گفت از این عرصه "جون"، جان ببَرد مُرده است سوخته‌ام تا مگر، پَر بزنم پیشِ پات شارحِ اوصافِ او، نیست به جز مصطفی مانده مَلَک تا دهد، شرحِ کدامین صفات قافله‌ی سر به نِی، آمده‌اید از کجا؟ ای شبِ گیسویتان، شرحِ دعایِ سمات خوانده به منبر سَنان، خطبه‌ی فقه‌الجهاد مانده به منبر شُریح، دست به شرح‌الصلات حرمله‌ها در پِی‌اند، دست به تیر و کمان زنده همین کُشتگان، جمله جهان در ممات جز که از این جاده نیست، راه به عین‌الیقین خاکِ شهیدانِ اوست، معنیِ عین‌الحیات . . . . 📍آدرس کانال « دل نخواهی » در پیامرسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
هدایت شده از پیشانی‌نوشت
بسم رب الحسین خلیل خواست که در راه حق جوان بدهد بنا نبود کسی جز تو امتحان بدهد نبی شبیه عبایی تورا به دوش گرفت که تارو پود کسا را به ما نشان بدهد کسی که قدر تو را چون حبیب فهمیده رواست پای غمت لحظه لحظه جان بدهد ندیده بود به چشمش زمین، ز خلق کسی که خون کودک خود را به آسمان بدهد نماز از تو بجا مانده و سزاوارست اگر به نام تو هر ماذنه اذان بدهد کجاست غیر حسینیه مکتب درسی که پای روضهء تو عشق یادمان بدهد https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
هدایت شده از سعیده کرمانی
مدیح گفتنت از هر دهان بزرگ‌تر است و نامت از همه‌ی آسمان بزرگ‌تر است پیاله‌ایم و به دریا نمی‌رسد این درک که شرح حال تو از هر زبان بزرگتر است مساحتی‌ست  کران تا کران شش گوشه بهشت ما اگر از دیگران بزرگتر است تو سینه سینه رسیدی به قلبمان یعنی حدود سروری ات از زمان بزرگ تر است چه ابتلای عزیزیست عاشقت بودن چه شور عشق تو از شوق جان بزرگ‌تر است نماز و نیت ما بوده بر خدای حسین خدای توست که در هر اذان بزرگتر است هزار مرتبه الله اکبر از اینکه علی اصغر تو از جهان بزرگ‌تر است تو کهکشانی و شش ماهه ات به ما فهماند که راه شیری این کهکشان بزرگتر است نمانده تاب جدایی ، حرم ببر مارا غم فراق تو از قلبمان بزرگ تر است برای هرکه چشیده ست چای موکب را همیشه تشنگی از استکان بزرگ‌تر است اگر که شعر به پایان رسید لکنت ماست وگرنه مدح تو از هر بیان بزرگتر است ببخش لکنت مارا عزیز آل عبا همیشه بخشش این خاندان بزرگتر است 🕊@kaftarchahiemamreza🕊
هدایت شده از میراث
هوالشّاهد . . . تمام دشت روایت از آب می کردند به هر شراره دلی را کباب می کردند شبیه ماهی افتاده در کناره ی رود رقیّه های حرم آب آب می کردند به پیشواز حسین ابرهای خونباری قبای سرخ تن آفتاب می کردند عصا و سنگ و سه شعبه... خدا قبول کند! به هر طریق که می شد، ثواب می کردند سه ساعت است که گودال...لااقل ای کاش برای کشتن مولا شتاب می کردند! سر و هرآنچه که شد از تنش به غارت رفت چقدر روی تن او حساب می کردند! غروب روز دهم اسب ها امامی را برای گندم ری آسیاب می کردند تو را اگرچه سر صبر کشته اند، امّا به وقت غارت خیمه شتاب می کردند و هرکه گفته... دروغ است! من که می دانم مخدّرات به هر رو حجاب می کردند ولی بمیر مسلمان که مست ها با دست به آیه های نجابت عتاب می کردند شبی به خاک نشستند آسمانی ها که اقتدا به غم بوتراب می کردند . . مرداد ۱۴۰۲ شمسی مصادف با محرم ۱۴۴۵ هجری قمری، امامزاده یحیی بن حسن المجتبی _عليه السلام_ همدان . نقش از نقّاش گرانقدر روزگار ما . @hasankhosravivaghar
هدایت شده از پیشانی‌نوشت
جز آن جناب که کرد انقلاب بر نیزه نخوانده هیچ پیمبر کتاب بر نیزه نوشته اند مقاتل به نیزه رفت و نرفت امان ز چشم و چراغ رباب بر نیزه چقدر چهرهء این مرد آشناست ببین نبی‌ست یا که علی بی‌نقاب برنیزه تنی شبیه گلی روی خاک افتاده سری گرفته شمیم گلاب بر نیزه ز روی اوست که خورشید شام نور گرفت طلوع کرده چنان آفتاب بر نیزه بگو که خاک بریزد به سر زمین و زمان که شد سر پسر بوتراب بر نیزه https://eitaa.com/joinchat/959971746Cec7af54c26
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
📌 • سیدعلی موسوی گرمارودی درباره‌ نی‌نامه قیصر امین پور می‌گوید: «... این شعر حتی یک کلمه اضافه ندارد و با صدای بلند می‌گویم: پهلو به پهلوی برجسته‌ترین شعرهای آیینی فارسی از آغاز تا امروز می‌زند.» • برای من اوج اثر آنجاست که مرحوم امین پور در وصف حضرت زینب سلام الله علیها قلم زده‌ست: دلش، دریای صدها کهکشان صبــــــر غمش، طوفــــانِ صـــدها آسمـــــان ابـر دو چشم از گریه همچون ابر، خسته ز دســت صبـــر زینب، صبـــر خستــــه! ...زبانـــش ذوالفقـــــار صیقلـــی بـــــود صـــدا، آئینــــۀ صــــــوت علــــــــی بـــود! چه گوشـــی می‌کنــــــد باور شنیـــدن؟ خروشـــی این‌چنیــــن مردانـــــه از زن به این پرســـش نخواهد داد پاســـــخ مگــــــر اندیشـــــــــۀ اهـــــل تناســـــــــــخ حلـــــــــول روح او در جســـــــم زینــــب علـــیِ دیگــــــری بــــا اســــــــــم زینـــــب! ‌‌┅═✧ مدرس هشت | کارگاه شعر ✧═┅
هدایت شده از علی مقدم
دریغ و درد که نشناختیم شان عزا را خدا به خیر کند بی سواد بودن ما را کجا گریزم از این دسته ای که مرثیه خوانش قسم به لاکِ زنی می دهد ولی خدا را! کدام راه بپویم؟ چه گویم و چه نگویم؟ عوام کشتۀ الفت، خواص اسیرِ مدارا بدا به ریش سفیدان قوم، کودکِ کویی به پردۀ طرب انگیز اگر که خوانده رثا را قبول خاطر خون خدا کجا و کسانی که خود هرآینه کم کرده اند روی غنا را قدیم، روضۀ ارباب...بگذریم برادر خدا قبول کند این صدا و «زیر صدا» را https://eitaa.com/yosefpoor_ir
هدایت شده از علی مقدم
صلّی الله علیک یا اباعبدالله طاهر ز تو شد طهور حتی ظاهر شده از تو نور حتی آیینه جلوه ی خدایی ظاهر ز تو شد ظهور حتی تو جلوه نور کبریایی آن نور که دیده کور حتی اِحیا و اِماته، بنده ی توست مقهورِ تو نفخِ صور حتی از برکت لطفت ای سلیمان بی بهره نبوده مور حتی از شوق وصال جان سپارم گر بوسه دهی ز دور حتی یک لحظه جدایی از غم تو در دل نکند خطور حتی داغی است بزرگ روضه ی تو غمگینِ تو شد سرور حتی تنها نه که آیه های قرآن گریان تو شد زبور حتی از غصه ی آن تنور و آن سر بی تاب دلِ صبور حتی نوری به تنور داده ای که حیران شده کوه طور حتی از آنچه گذشت بر سرِ تو وا مانده لب تنور حتی @sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
کتاب خاکستر.pdf
4.53M
• کتابچۀ خواندنی «کتاب خاکستر» • بازنشر روایتی از «محمد موسـی» شاعر فلسطینی از وضعیت شعــر و شاعری در بمباران‌های غـــزه...] [ درک موقعیــــت شاعـــران غــــزّه و کتابفـــــروشی‌هــــــــای سـوختــــــــــــــــه و بمبـــــــــاران مکــــــرّر، برای اهالـــــــی قلم الزامـــی‌ و بسیــار مهم اســـــــت. محمد موسی کسی‌ست که انجمـــنِ شاعران غزه را تاسیــــس کرده و این روایتی شاعرانه از یک جنـــگ اسـت. سهمی در نشر آن داشتــه باشیــم ] 👈 کپی تنها با ذکـــر منبع 👉 ‌‌┅═✧ مدرس ۸ | موسسه رواج ✧═┅
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
🔥 هدیه ویژه مدرس هشت • به مناسبت انتشار کتاب «ابتدا به ساکن» اثر مسعود یوسف پور، که طی روزهای آتی منتشر می‌شود، دوره‌های مدرس هشت با ۵۰٪ تخفیف ارائه می‌شوند. ( تمام کارگاه‌ها جز پک جامع، 110,000) کارگاه صفر شاعری ( مقدماتی ): https://eitaa.com/madras8/703 کارگاه مترو معیار ( حرفه ای ): https://eitaa.com/madras8/696 کارگاه جریان ( سبک و تصنیف ): https://eitaa.com/madras8/724 کارگاه شمشیر پادشاه (شعر عرب) : https://eitaa.com/madras8/908 🔻 هزینه شرکت در کارگاه جامع (دوازده دوره) با تخفیف ویژه: 429,000 [مهلت استفاده: تا زمان انتشار کتاب] 👈 پشتیبانی: @Admine8 ‌‌┅═✧ مدرس هشت | کارگاه شعر ✧═┅
هدایت شده از سعیده کرمانی
هر واژه‌ای در سینه‌ی انجیل می‌سوخت تورات در دست بنی قابیل می‌سوخت تصویب شد با رای شیطان حق و ناحق آه بشر در سینه‌ی هابیل می‌سوخت آه از یهودا ، آه از چشمان یعقوب از غصه‌ی یوسف دل راحیل می‌سوخت از سامری سرشار شد ارض مقدس موسی به یاد ماجرای نیل می‌سوخت آه از زمانی که قبیله هاجرانه از داغ ابراهیم و اسماعیل می‌سوخت مشت تفنگ نقره در خشمی مقدس با یاد مردان شهید ایل می‌سوخت ای کاش ما با چشم‌های خود ببینیم وقتی خبر می‌آید «اسراییل می‌سوخت» 🕊@kaftarchahiemamreza🕊
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
بکُش! بکُش! که قرار است زنده‌تر باشیم! که در نهایت شب، مژدهٔ سحر باشیم سری به نیزه بزن باز، عصر عاشوراست از آسمان و زمین لازم است سر باشیم شبیه پرچم سرخی که می‌وزد با شور نوید فتح به هنگامهٔ خطر باشیم زمان آن شده از ذوالفقار دم بزنیم زمان آن شده شمشیر شعله‌ور باشیم شبیه صاعقه نازل شویم بر سر کفر به محو کردن طاغوت، مفتخر باشیم مباد سورهٔ انسان نخوانده جان بدهیم مباد از غم تاریخ بی‌خبر باشیم بزن! بکش! که بنا شد سوار مرکب خون هزار سال بتازیم و در سفر باشیم از آن کسی که برای حبیب نامه نوشت برای سوته‌دلان پیک نامه‌بر باشیم اشارتی به اذان‌های منتشر در باد بشارتی به کران‌های تازه‌تر باشیم جوانه می‌زند از خاک ما نهال قیام چه باک اگر همگی زخمی تبر باشیم؟ @fatemeh_arefnejad