eitaa logo
انجمن ادبی پردیس علامه طباطبایی ارومیه
145 دنبال‌کننده
155 عکس
10 ویدیو
7 فایل
برقراری ارتباط با ادمین: @shilan_mohammadi
مشاهده در ایتا
دانلود
✨در مجلسى از ژولیده نیشابوری پرسیدند، میتوانی فی البداهه شعری بگویی که ده تا کلمه "دل" در آن باشد و هرکدام معانی مختلفی داشته باشند؟ 🔸ژولیده، رباعی زیر را در همان مجلس سرود: ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺩﻝ ﺍﺯ ﮐﻔﻢ ﺩﺯﺩﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻫﺮﭼﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ، ﺳﻨﮕﺪﻝ ﻧﺸﻨﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺍﯼ ﺩﻟﺮﺑﺎ، ﺩﻟﺒﺮ ﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﺩﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ؟ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺩﻝ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ... ┏━━━━━━━━━━━ @anjomanadabiallameh ┗━━━━━━━━━━━
صُبح است در می زند کَسی، بیدار شو! زندگی پشتِ دَر است...🌱 @anjomanadabiallameh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جهان؛ بی‌عشق چیزی نیست، جز تکرارِ یک تکرار ...🌤 @anjomanadabiallameh
به تنهایی گرفتارند مشتی بی‌پناه اینجا؛ مسافرخانه ی رنج است یا تبعیدگاه اینجا؟!... @anjomanadabiallameh
🦋﷽🦋 🔸موسسه نگرش برتر با همکاری دبیرخانه اجرایی همایش‌های دانشگاه هرمزگان و موسسه ی پژوهشی آنامیس نگار برگزار می کند: 🔹دوره تخصصی؛ روش تدریس و مدیریت دوم ابتدایی 👤با حضور سرکار خانم محقق ▪️مدرس دوره اول ابتدایی ▪️داور مسابقات و پویش های کشوری و استانی ▪️عضو شورای مرکزی انجمن دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان کشور 📘سرفصل ها: 🔹️آموزش اصولی فصل به فصل کتب دوم ابتدایی 🔹️روش تدریس دروس پایه ی دوم 🔹️چگونگی انتقال مطالب به دانش آموزان 🔹️مدیریت کلاس و ارتباط موثر با دانش آموزان 🔹️تمرکز روی کتاب های ریاضی، فارسی و علوم دوم ابتدایی 🧑‍🎓مخاطبین: دانشجو معلمان، فرهنگیان و علاقه مندان به سرفصل های ارائه شده در سراسر کشور 🕰مدت دوره: ۴ جلسه ⏳️زمان برگزاری دوره: پس از ثبت نام و تشکیل گروه با مدرس، اطلاع رسانی می گردد. ✅️جهت ثبت نام به لینک زیر مراجعه نمایید: https://survey.porsline.ir/s/poRO1WSp 📥شما می توانید جهت کسب اطلاعات بیشتر در کانال زیر عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/1967391154C54635f0118 ••✦•┈┈┈••❅✾❅••┈┈┈•✦•• 🆔(اطلاع رسانی کارگاه، ضمن خدمت، همایش، مسابقات، جشنواره ها و ...) 🔸https://eitaa.com/esf_anjoman 🔹https://t.me/+99Cgbb7inScyZTc0 🔸http://rubika.ir/esf_anjoman
دین راهگشا بود و تو گمگشته‌ی دینی تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی آهو نگران است، بزن تیر خطا را صیاد دل از کف شده تا کی به کمینی؟! این قدر میندیش به دریا شدن ای رود هرجا بروی باز گرفتار زمینی... مهتاب به خورشید نظر کرد و درخشید هر وقت شدی آینه، کافیست ببینی ای عقل بپرهیز و مگو عشق چنان است ای عشق کجایی که ببینند چنینی هم هیزم سنگین سریِ دوزخیانی هم باغِ سبک سایه‌ی فردوسِ برینی ای عشق چه در شرح تو جز عشق بگوییم در ساده‌ترین شکلی و پیچیده‌ترینی... @anjomanadabiallameh
خواهی که نیاری به سوی خویش زیان را از گفتن ناخوب نگه دار زبان را... /۱۲شهریور،زادروز قبادیانی @anjomanadabiallameh
ناگهان در کوچه دیدم بی وفای خویش را باز گم کردم ز شادی دست و پای خویش را با شتاب ابر های نیمه شب می‌رفت و بود پاک چون مه شسته روی دلربای خویش را چون گلی مهتاب گون در گلبنی از آبنوس روشنی می‌داد مشکین جامه های خویش را گرم صحبت بود با آن خواهر کوچکترش تا بپوشد خنده های نابجای خویش را می‌درخشید از میان تیرگی ها گردنش چون تکان می‌داد زلف مشک سای خویش را گفته بودم " بعد ازین باید فراموشش کنم" دیدمش وز یاد بردم گفته های خویش را دیدم و آمد به یادم دردمندی های دل گرچه غافل بود آن مه مبتلای خویش را این چه ذوق و اضطراب ست؟ این چه مشکل حالتی ست؟ با زبان شکوه پرسیدم خدای خویش را تا به من نزدیک شد، گفتم "سلام ای آشنا" گفتم اما هیچ نشنیدم صدای خویش را کاش بشناسد مرا آن بی وفا دختر "امید" آه اگر بیگانه باشد آشنای خویش را... @anjomanadabiallameh
با آمدن سعدی، دید فارسی‌زبانان نسبت به عشق‌ورزی تغییر کرد؛ یعنی ایرانی آموخت که چگونه درباره‌ی عشق بیندیشد و بر گِرد وجود زیبایی طواف کند. تاریخ اندیشه‌ی این کشور هیچ معلم عشقی بهتر از سعدی نداشته است، و شاید بشود جرأت کرد و گفت که در تاریخ مهر در سراسر جهان، گوینده‌ی دیگری نیست که به ظرافت سعدی رابطه‌ی عاشقانه‌ی انسان با انسان را سروده باشد؛ هیچ کس نیامده که به استادی او گرمای تن را با لطافت روح این‌گونه پیوند داده باشد. سعدی هر چه را می‌دید و می‌شنید و می‌خواند، فشرده می‌کرد، جوهرش را می‌گرفت، مانند بادام که روغنش را بگیرند و در چند قطره می‌افشاند. این است حاصل کار سعدی. (دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن) @anjomanadabiallameh
🌱سرمشق مهربانی 🔻جمع آوری کمک های نقدی جهت تهیه بسته های لوازم التحریر برای دانش آموزان نیازمند 🔸️شما عزیزان میتوانید کمک های خود را به شماره کارت بنام گروه جهادی فاطمیون واریز نمایید. 🔹️لطفا در نشر پوستر ما را یاری نمایید. لازم به ذکر است تمامی مستندات تهیه و پخش نیز منتشر خواهد شد. 🔰 جمعیت دانشجویی امام حسن علیه السلام استان آذربایجان غربی و گروه جهادی دانشگاه فرهنگیان 🆔️ @emam_hasan_wa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ظهر تابستان است سایه ها می دانند كه چه تابستانی است سایه هایی بی لک گوشه ای روشن و پاک كودكان احساس! جای بازی اینجاست زندگی خالی نیست مهربانی هست سیب هست ایمان هست... تا شقايق هست زندگی بايد كرد ... @anjomanadabiallameh
نه دل آزرده نه دلتنگ ، نه دل‌سوخته‌ام یعنی از عمرِ گران هیچ نیندوخته‌ام پاسخ ساده‌ی من سخت‌تر از پرسش توست عشق درسی‌است که من نیز نیاموخته‌ام روسیاهِ محک عشق شدن نزدیک است سکه‌ی قلب، زیانی‌است که نفروخته‌ام برکه‌ای گفت به خود،ماه به من خیره شده‌است ماه خندید که من چشم به خود دوخته‌ام شده‌ام ابر که با گریه فرو بنشانم آتش صاعقه‌ای را که خود افروخته‌ام... @anjomanadabiallameh
🌻🌈 رفته بودم سر حوض تا ببینم شاید ، عکس تنهایی خود را در آب ، آب در حوض نبود . ماهیان می گفتند: "هیچ تقصیر درختان نیست." ظهر دم کرده‌ی تابستان بود ، پسر روشنِ آب ، لب پاشویه نشست و عقابِ خورشید ، آمد او را به هوا برد که برد؛ به درک راه نبردیم به اکسیژن آب... برق از پولک ما رفت که رفت... ولی آن نور دُرشت ، عکس آن میخکِ قرمز در آب که اگر باد می آمد دل او ، پشت چین های تغافل می زد، چشم ما بود. روزنی بود به اقرار بهشت... تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ، همت کن و بگو ماهی ها ، حوضشان بی آب است، باد می رفت به سر وقت چنار، من به سر وقت خدا می رفتم... @anjomanadabiallameh
ندانم کان مهِ نامهربان یادم کند یا نه؟! فریب‌انگیزِ من با وعده‌ای شادم کند یا نه؟! خرابم، آنچنان کز باده هم تسکین نمی‌یابم لبِ گرمی شود پیدا که آبادم کند یا نه؟! صبا از من پیامی دِه به آن صیّادِ سنگین‌دل که تا گل در چمن باقی‌ست، آزادم کند یا نه؟! من از یادِ عزیزان یک نفس غافل نی‌اَم امّا نمی‌دانم که بعد از این کسی یادم کند یا نه؟! رهی! از ناله‌ام خون می‌چکد امّا نمی‌دانم که آن بیدادگر گوشی به فریادم کند یا نه؟!   @anjomanadabiallameh
بی همگان به سر شود،بی تو به سر نمی شود داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود... دیده‌ی عقل مست تو،چرخه‌ی چرخ پست تو گوش طرب به دست تو،بی تو به سر نمی شود... @anjomanadabiallameh
هیچ اندیشه‌ ای زشت نیست ؛ اندیشه‌ ای که اجبار شود زشت می‌ شود.. هیچ فردی زشت نیست ؛ فردی که زیبا نیندیشد زشت می‌ شود... انسان‌ ها همه با محبت‌ اند ؛ انسانی که اراده‌ اش را تحمیل می‌ کند ، ظالم است... انسان‌ ها همه عاشقند ؛ انسانی که نیاموخته عشق بورزد ، بی‌تفاوت است... انسان‌ ها همه شادند ؛ انسانی که نیاموخته شادی را لمس کند ، افسرده و غمگین است... @anjomanadabiallameh
گفتی احساس به یغما برده داری، می‌خرم باغبانی و گل پژمرده داری، می‌خرم گفتی از ترس فلک، یک عالم، احساس نجیب گوشه‌ی پیراهنت افسرده داری؛ می‌خرم گفتی انگار از نبرد خویش با دل می‌رسی نوجوان کشته‌ای بر گُرده داری؛ می‌خرم گفتی از بی‌عاشقی در تیربارانِ غزل یک بغل مصراع پیکان خورده داری؛ می‌خرم جای فریاد و سرور کودکانه در دلت گفته بودی عندلیب مرده داری؛ می‌خرم گفتی از آن عمر سرتاسر زمستان، یادگار بی‌نهایت شعر سرماخورده داری؛ می‌خرم عمر کوتاه من و تو در حد اندازه نیست هر چه اندوه و غم نشمرده داری؛ می‌خرم @anjomanadabiallameh
در این سرای بی‌کسی، کسی به دَر نمی‌زند به دشت پُر ملالِ ما پرنده پَر نمی‌زند یکی ز شب گرفتگان چراغ برنمی‌کُند کسی به کوچه‌سار شب، درِ سحر نمی‌زند نشسته‌ام در انتظارِ این غبارِ بی‌سوار دریغ کز شبی چنین، سپیده سر نمی‌زند دل خراب من دگر خراب‌تر نمی‌شود که خنجر غمت از این خراب‌تر نمی‌زند گذرگهی است پُر ستم،که اندرو به‌ غیر غم یکی صلای آشنا به رهگذر نمی‌زند چه چشم پاسخ است از این دریچه‌های بسته‌ات؟ برو که هیچ‌کس ندا به گوش کَر نمی‌زند نه سایه دارم و نه بَر، بیفکنندم و سزاست اگرنه، بر درختِ تَر کسی تبر نمی‌زند @anjomanadabiallameh
در بندر آبی چشمانت بر صخره های پراکنده می دوم چون کودکی عطر دریا را به درون می کشم و خسته بازمی‌گردم چون پرنده ای... در بندر آبی چشمانت سنگ ها آواز شبانه می خوانند... در کتاب بسته ی چشمانت چه کسی هزار شعر پنهان کرده است؟!... ای کاش، ای کاش دریانوردی بودم ای کاش قایقی داشتم؛ تا هر شامگاه در بندر آبی چشمانت بادبان برافرازم... @anjomanadabiallameh
فلک به موی سپید و تن تکیده مرا خواست که دوک و پنبه برازد به زالِ پشت خمیده... ، ۲۷شهریور؛ درگذشت @anjomanadabiallameh
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی کاهش جان تو من دارم و من می دانم که تو از دوریِ خورشید چه ها می بینی تو هم ای بادیه پیمایِ محبت چون من سر راحت ننهادی به سر بالینی هر شب از حسرت ماهی، من و یک دامن اشک تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی همه در چشمه‌ی مهتاب، غم از دل شویند امشب ای مَه تو هم از طالع من غمگینی من مگر طالع خود در تو توانم دیدن که توام آینه‌ی بختِ غبار آگینی باغبان خار ندامت به جگر می شکند برو ای گل، که سزاوار همان گلچینی نی محزون مگر از تربت فرهاد دمید که کند شِکوه ز هجران لب شیرینی تو چنین خانه کن و دلشکن ای باد خزان گر خود انصاف کنی مستحق نفرینی کی بر این کلبه‌ی طوفان زده سر خواهی زد؟! ای پرستو که پیام آور فروردینی شهریارا اگر آئین محبت باشد جاودان زی که به دنیای بهشت آئینی... @anjomanadabiallameh