صندوق پر از طلا در دبی برای نیازمندان!!!😵‍💫 📌 شنبه تا چهارشنبه 🕗 ساعت ۱۹:۴۵ 📺 شبکه دو سیما 🔴 پاورقی | @pavaraghi_tv2

مِن مِن نکن نمیتونی بخونیش! 🤣 🤣https://eitaa.com/anjomaneravian

نام اثر: بیا باهم راه می‌آییم 🤣🤣 https://eitaa.com/anjomaneravian

بچه بودم به بابام گفتم پول بده ترقه بخرم گفت فکر کن اینارو که می‌ترکه تو زدی.😐 هنوزم تو فکرم 🤣 🤣 https://eitaa.com/anjomaneravian

کانال (انجمن راویان دفاع مقدس کاشان) ما هم از این کانالها 👆 الگو میگیره👌✌️💐 https://eitaa.com/rahianenoor_news/25398

یاد باد آن روزگاران یاد باد 😥 این هم کاغذی بود که نامه توش مینوشتیم و هم پاکت نامه بود.😂 چه روزای خوبی بود یادش بخیر 😔 https://eitaa.com/rahianenoor_news/25398

💠11 اسفند سالگرد شهادت سردار شهيد خليل قسمت كننده جانشين فرمانده گردان امام محمد باقر سردار شهيد خليل قسمت كننده در فرازي از وصيت نامه خودش مي گويد، اين انقلاب مقدمه اي است براي ظهور حضرت مهدي(عج) که جهان را پر از عدل و داد کند و دشمن سعي مي کند با يک انگيزه و پشتوانه مذهبي به رهبري انقلاب ضربه بزند، پشتيبان ولايت فقيه باشيد و تنها به امام عزيزمان ختم نمي شود و شما در هرزمان بايد ولي فقيه جامع شرايط را انتخاب کنيد. شهيد جاويد سزدار شهيد خليل قسمت کننده، جانشين گردان امام محمد باقر(ع) در لشکر 14 امام حسين (ع) در 11 اسفند ماه سال 62 در عمليات خيبر در محور طلائيه به شهادت رسيد و در رديف ده گلزار شهداي دارالسلام به خاك سپرده شد. ✨#مناسبت_بهشت 💡شادی روح شهدا صلوات https://eitaa.com/anjomaneravian

۴۰سال پیش ۱۳۶۲/۱۲/۱۱ ساعت ۲ بامدادتوفیق پیدا کردم در کنار دوست عزیزم احسان افشاری درعملیات خیبر منطقه طلائیه مجروح شوم شهیدحاج آقا کهرنگی فرمانده واحد و علی آقا اربابی معاون واحدزرهی لشکرامام حسین ع بودن(زرهی PMP) دستور حمله صادر شدداد،یگان ما بانفربرها بطرف خط دشمن حرکت کردن وقتی به میدان مین رسیدیم چون امکان تردد آمبولانس ها نبود تامجروحان خط شکن رو به عقب برسونند به واحد ما محول شد تا رزمندگان در جاده طلاییه که یا روی مین رفته بودن یا بوسیله تیر و خمپاره گلوله توپ مجروح شدند رو با نفربر به عقب بیریم ، دفعه اول رفتیم و مجروحین با نفربر های پی ام پی به اورژانس صحرایی انتقال دادیم از اطرافمان گلوله های تانکها و توپ و خمپاره می‌گذشت.اگر یکی از آنها به نفربر میخورد حداقل ۳۰ تا ۴۰ مجروح تکه تکه میشدن که الحمدالله دفعه اول بخیر گذشت.سری دوم دوباره تو میدون مین مشغول جمع کردن مجروحین بودیم که یکدفعه با صدای مهیب چشمان و بدنم غرق در آتش و دود بوی شدید باروت شد در چشم به هم زدنی به هوا رفتم و روی زمین افتادم پهلویم بشدت درد گرفت شروع کردم ذکر یازهر یازهرا گفتن بعد از چند دقیقه درد به پاهایم رسید بخصوص پای راستم در عالم خودم بودم وناله میکردم که یهو دیدم احسان(شهید افشاری) عزیز صدا می‌کنه ممد محمد کجایی بیا تا برویم پی ام پی پر شده من با صدای احسان بخودم اومدم . گفتم احسان..احسان جان من اینجام مجروح شدم .

شهید احسان افشاری بهترین و نزدیکترین دوست دوران جبهه ام .که خاطرشو براتون تعریف خواهم کرد. انشاءالله

ادامه خواهد داشت

✅ تجربه گر برنامه زندگی پس از زندگی؛ و روایت تجربه اش درمورد بی حجابی در منطقه جنگی کانال کمیل https://eitaa.com/anjomaneravian