فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ شهیدانه🌹
♦️ شهیدی که قرار بود از جبهه اخراج شود!
﴿حسین من آمده بودم حُر بشوم﴾
من را دارند از لشکرت بیرون میکنند...
#شهید_ماشاالهی🌷
@anjomaneravian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 #پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله):
هر كس دخترم فاطمه را دوست داشته باشد، او در بهشت با من خواهد بود و هر كس او را دشمن بدارد ، در آتش است.
🌸 من أحَبَّ فاطِمَةَ ابنَتي فَهُوَ فِي الجَنَّةِ مَعي ، و مَن أبغَضَها فَهُوَ فِي النّارِ
📖 ارشادالقلوب صفحه 294
🎁 هدیه به والاترین مادر عالم، آبروی دو عالم حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) ۱۴مرتبه صلوات
@anjomaneravian
-----------------بسمه تعالی ----------------
[ *از بوبیان تا بصره* ]
- *ناگفتههایی از عملیات بیتالمقدس هفت*
- *راوی و نویسنده: عبدالخالق فرهادیپور*
- *قسمت چهارم
*"نجات نیروها از محاصره"*
مقداری به همین صورت و زیر آتش مستقیم دشمن تغییر موضع دادیم که ناگهان دو اتفاق ناخوشایند برایمان رقم خورد ، اول اینکه یکی از نیروهایی که در نزدیکی ما و با فاصله در حال عقب روی و تغییر موضع بود در فاصله بین موضع قبلی و بعدی در آن دشت شوره زار مورد اصابت گلوله قرار گرفت و تیر مستقیم به پایش و فکر کنم زانویش خورد و افتاد ،
نگاه کردم دیدم تعداد زیادی عراقی ها با سرعت دارند بطرفش می آیند و تیراندازی میکنند که با فریاد به او گفتم سریع بطرف ما بیا تا عراقی ها نرسیدند و هرچه فریاد زدم فایده نداشت چون ظاهرا گلوله به زانویش خورده بود و برای حرکت مشکل داشت و با ناراحتی و نگرانی او را نظاره میکردیم که عراقی ها به بالای سرش رسیدند و او را با خود بردند ، چه صحنه دردآور و جانسوزی بودو از اینکه کاری از دستمان برنمی آمد در مقابل سیل نیروهای دشمن بسیار ناراحت و شرمنده شدم ، (این رزمنده عزیز آقای محمود شهلایی نام داشت و از بچههای گردان کمیل و اهل نی ریز بود) ...
اتفاق ناخوشایند بعدی این بود که ماهم در حال تغییر موضع بودیم و در یک لحظه که از شدت تیراندازی خودمان را در گودالی انداختیم متاسفانه رزمنده دلاور سید کاظم ابطحی که ایشان هم اهل نی ریز و از گروهان یک گردان ثارالله بود و نزدیک من حرکت میکرد تیر مستقیم به بازو و کمرش اصابت کرد و غرق بخون شد ، تصور کنید دشمن قدار از همه طرف دنبال ما هستند ، همه جا را به گلوله بستند و آنهم چه گلوله بارانی و در این شرایط کاملا یکطرفه و ناجوانمردانه ، فقط عزیزانی که در طول دفاع مقدس در چنین وضعیتی قرار گرفته و سیبل هدف شده اند کاملا درک میکنند ،از طرفی تشنگی بسیار شدید و بی آبی ، از طرفی خورشید و آفتاب سوزان و داغی هوا و شرجی شدید و بدتر از همه خونریزی این رزمنده مظلوم سید کاظم ابطحی در آن گودال که نگاهش میکردم هر لحظه خونریزی او بیشتر میشد و چه گودال قتلگاهی در آن عاشورای شلمچه برایمان برپا شده بود!!! ،
اما عجیب تر اینکه این برادر عزیز مجروح بسیار روحیه و ایمان و جسوری فوقالعاده ای داشت و انگار نه انگار در این وضعیت قرار دارد و حالش وخیم است، و یا اینکه هر لحظه دشمن سیلی خورده از عملیات بیتالمقدس هفت بالای سرمان میرسد !!!
با نگاهی مردانه به من گفت عبدالخالق من یک نارنجک همراهم هست عراقی ها که نزدیک تر آمدند آنرا پرتاب میکنیم!! و فکر کنم نارنجک را پرتاب کرد و...
خیلی افتخار کردم به روحیه جنگجویی و دلاورانه این عزیز مجروح و بیش از پیش برایم ثابت شد که دلایل ایستادگی و مقاومت کم نظیر نیروهای دلاورمان با کمترین امکانات و تجهیزات و در آن شرایط سخت و جهنمی در مقابل دشمن کاملا مجهز با اینهمه ادعا و با لشکرهای زرهی و مکانیزه و.. چیست و چگونه ناباورانه چنین دشمن مجهزی را با سلاح ایمان منهدم و زمینگیر کردند و ...
به او گفتم سید کاظم یک لشکر عراقی در تعقیب ما هستند و آماده باش از اینجا بلند شویم و بطرف عقب برویم و من در حال دویدن به عقب دستم را به زیر کتف تو میزنم و کمک میکنم راحت تر و سریع تر حرکت کنی و...
کمکش کردم و از چاله بیرون آمدیم و دستم را زیر کتف سید کاظم مجروح گذاشتم و اورا در حرکت به عقب کمک کردم و همینطور به عقب آمدیم و موضع عوض میکردیم که حالا دیگر هلیکوپتر های جنگی دشمن نیز به کمک آنها آمدند و از بالا هم گزارش وضعیت میکردند و هم چند موشک به سمت ما شلیک کردند که در موضعی قرار گرفته بودیم و موشکها به اطرافمان خورد ،هر نفس که سید کاظم مجروح میکشید خون بیشتری از بدن او خارج میشد و بیشتر نگران ضعف جسمی و خونریزی و از پای درآمدن او میشدم ،
در این لحظات تنها چیزی که فکرم را مشغول خود کرده بود و آرزو میکردم این بود که ایکاش هوا تاریک میشد و شب هنگام بود که قطعا و به هر سختی بود اما خارج از دید دشمن و در شرایط جوی بهتر و هوایی قابل تحمل به عقب میرفتیم اما نگاهی به خیل عراقی ها که از پشت سر و از مجاور و حتی با هلیکوپتر در تعقیبمان بودند و همچنین وضعیت رزمنده مجروح و همراهم مرا به خود آورد و گفتم سید کاظم دیگر راهی نمانده و کمی تحمل کن تا انشاالله به دژ مرزی شلمچه و به نیروهای خودی برسیم ،
حرکت را با هر سختی بود ادامه دادیم تا که ناگهان دژ مرزی را از دور دیدیم و خوشحال شدیم و امید و روحیه و انگیزه مان بیشتر شد و چون تا اینجا که آمده بودیم خبری از عمده قوایی که به عقب فرستاده بودیم نبود،احساس کردم که بچهها انشاالله و به لطف خداوند از محاصره خارج شده و نجات پیدا کرده اند...به هرحال دژرا به سید کاظم نشان دادم و گفتم
آنهم دژ شلمچه که پشت آن هم نیروهای خودی هستند و ..
محکمتر و سریع تر حرکت کردیم و
تا نزدیکی های دژ بلند بالا و مرزی شلمچه رسیدیم ، دیدیم که کانال بزرگی به موازات دژ در جلویمان و قبل از بلندای دژ شلمچه وجود دارد که از بس تیراندازی زیاد بود وقتی به کانال رسیدیم بی محابا به داخل کانال رفتیم و دیگر توجه به این موضوع نکردیم که آیا داخل کانال مین و موانع و... وجود دارد یا خیر ؟ اما با کمال تعجب این قسمت کانال حدود چند متر خالی از موانع بود اما کمی آنطرف تر پر از سیم خاردار و موانع خورشیدی و... بود
کمی که گذشت نگاهی دوباره به سید کاظم انداختم که بسیار مظلومانه اما مردانه و شجاعانه و با ایمان و روحیه بود هرچند بدنش غرق خون بود و رنگش از شدت خونریزی و گرمای سوزان و تشنگی شدید رو به زردی رفته بود و پیش خودم گفتم حقیقتا هر کس در شلمچه و مخصوصا در این عملیات با این شرایط طاقت فرسا شرکت کرده و جنگیده قطعا اگر هم در کربلا و عاشورا ی اباعبدالله الحسین علیه السلام در آن زمان بودند حسین ابن علی ع را تنها نمی گذاشتند و بی جهت نیست که امام ره غالب ملت ایران را از امت حجاز در زمان رسول الله ص ، و مردم عراق و کوفه در زمان اباعبدالله الحسین علیه السلام بهتر و وفادارتر میدانستند و... خلاصه
آفتاب بشدت مارا در این کانال خشک و سوزان زجر میداد و با اوضاع و احوال خونریزی سیدکاظم ماندن جایز نبود و باید هر طوری بود خود را به آنسوی دژ میرساندیم و فقط در این فکر بودم که آیا نیروهای خودی پشت دژ منتظر مان هستند و اصلا آنسوی دژ چه خبر است؟ و....
*ادامه دارد ..
🌸 حضرت فاطمه (عليها السّلام) فرمودند :
💠 الْبِشْرُ فى وَجْهِ الْمُؤْمِنِ يُوجِبُ لِصاحِبِهِ الْجَنَّةَ وَالْبِشْرُ فى وَجْهِ الْمُعانِدِ الْمُعادى يَقى صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ.
خوشرويى با مؤمن ، موجب دستيابى به بهشت مى شود و خوشرويى نسبت به غير مؤمن انسان را از عذاب آتش حفظ مى كند.
@anjomaneravian
15.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢قابل توجه کسانی که هر چه به دستشان می رسد فوروارد می کنند.
@anjomaneravian
20.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوربین مخفی
مادری را میخواهد به خانه سالمندان ببرد.. واکنش رانندگان تاکسی بسیار قابل توجه است
@anjomaneravian
10.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌پاسخ غیرتمندانه و دقیق حجتالاسلام کاشانی به شبهه مجری #وهابی شبکه ماهوارهای
🔰در #ایام_فاطمیه #چالش راه انداخته که اگه کسی یک #حدیث_صحیح از منابع سنی یا شیعه بیاره که #فاطمه_زهرا (سلاماللهعلیها) شهید شده، جایزه میدیم.
🔰حجتالاسلام #حامد_کاشانی در ۶ دقیقه و بهصورت کاملاً فنی، پاسخ این سخن ضعیف و بیپایه رو میده.
🔰اگه جزو مبلغان، معلمان یا مربیانید و با نوجوانها و جوانها سر و کار دارید، این ۶ دقیقه رو با دقت گوش کنید تا اگه لازم شد بتونید تو ارتباطهای تبلیغی و تربیتیتون ازش استفاده کنید.
#تربیت_سیاسی
#شبهه
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
@anjomaneravian
🌺شهید مهدی زین الدین: هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آنها شما را نزد اباعبدالله یاد میکنند!
در هر شب جمعه یادشان کنیم، حتی با یک صلوات!
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🍃
@anjomaneravian
#حسین_جـان
ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام
با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد...
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
#شب_جمعه
@anjomaneravian