بسمه تعالی )

- از فرش تا عرش -
عملیات کربلای هشت و یاد و خاطره ای از شهیدان قاسم زارع و اکبر شیروانی
راوی و نویسنده : «« عبدالخالق فرهادی پور
قسمت ششم*
"شب سوم (کربلای شلمچه)"
به هر حال و هر طور بود خودمان را به اهواز رساندیم و مانده بودیم که چه اتفاقی در شرف وقوع است؟
و قرار است کجا عملیات شود ؟
با مشورت هم به این نتیجه رسیدیم به پادگان امام و مقر لشگر المهدی عج برویم تا تکلیف مشخص شود،
بطرف پادگان امام رفتیم و پس از ورود به پادگان چون گردان ثارالله در منطقه شمریه مستقر بود به سمت مقر گردان فجر رفتیم که ببینیم چه خبر است؟
به محض رسیدن به مقر گردان فجر و ساختمان بچه های کازرون ناگهان کلی از بچه ها سراسیمه بطرف ما آمدند و پس از احوال پرسی و مصافحه، مهدی سلیمانی عزیز و آن فرمانده دلاور و مشتی و دوست داشتنی که خیلی دوستش داشتیم مرا در آغوش گرفت و شروع کرد
به التماس و گفت عبدالخالق دستم به دامانت و ادامه داد که امشب عملیات هست در شلمچه و گردان ثارالله خط شکن است و قسم و التماس که بیا با فرماندهی گردان فجر صحبت کن و کاری کن که من در این عملیات با شما باشم،
گفتم گردان شما مأموریتش چیست؟
گفت پشتیبانی و عبور از گردانهای خط شکن، گفتم مهدی جان بالاخره در عملیات هستید و مهم نیست اول یا دوم و....
خلاصه گفتم این وضعیت که پیش آمده گره بزرگی ست که براحتی باز نمیشود و اینطور که آدرس منطقه عملیاتی دادی خیلی راضی نیستم بیایی و گردان فجر هم که خودش احتمالا بعد از ما وارد عمل شود وچون منطقه سخت و پیچیده و پیشروی در این منطقه در ادامه عملیات کربلای پنج دشوار و وجب به وجب است قطعا گردان به وجود امثال شما فرماندهان با تجربه نیاز داردو...
واقعا انتظار شهادت در چهره مهدی سلیمانی موج میزد، هر طور بود و بزور از مهدی سلیمانی و بچه های گردان فجر خداحافظی کردیم و با همان وانت شخصی اکبر بطرف مقر و اردوگاه گردان در منطقه پادگان حمید و شمریه رفتیم و بماند با چه مصیبتی و با نشان دادن کارت و برگه تردد و فوت و فن های مختلف موفق شدیم با وانت از دژبانی های در مسیر عبور کنیم و خود را به مقر گردان رساندیم، دیدیم کسی جز چند نفر نگهبان و تدارکاتی نیست و انگار همه برای عملیات به خط شلمچه منتقل شده اند و فقط بوسیله بیسیم مخابرات ارتباط برقرار بود،
به فرماندهی گردان اطلاع داده شد که بچه ها رسیده اند و آنها هم پیام دادند که ماشین دنبالتان می آید برای انتقال به خط عملیاتی ..
وسایلمان را از وانت اکبر شیروانی پیاده کردیم و به چادر تدارکات انتقال دادیم و آمدیم جایی زیر درختان مشخص کردیم و وانت را آنجا پارک و با شاخه های نخل آنرا استتار کردیم و منتظر ماشین برای انتقال به خط در چادر تدارکات استراحت کردیم و نماز و...
بالاخره ماشین تویوتا آمد برای انتقال ما به خط شلمچه که متأسفانه الان یادم نمی آید که چه کسانی دنبال ما آمدند، شاید فرماندهان گردان و یا حاج ابراهیم علی نژاد و ... خاطرشان مانده باشد،
به هر حال حرکت کردیم و رفتیم و بعداز ظهر رسیدیم به خط شلمچه و محل استقرار گردان برای عملیات،
یادم هست وقتی رسیدیم صدای انفجارات مختلف خمپاره ها و تیربارهای دشمن بصورت پراکنده که تقریبا در همان نزدیکی اصابت میکرد یه جورایی به ما خوش آمدگویی میکردند، وقتی از ماشین پیاده شدیم بچه ها متوجه شدن و تعدادی از آنها به استقبال آمدند و چه شور و حالی برای عملیات داشتند ، هنوز چهره عزیزانی مثل شهید پولادی، محمد پرویزی، حاج حسن ملک زاده و احد باستان، شهیدان سیار و قانعی و بچه های گردان در آن بعدازظهر و
لحظه ورودمان از یادم نرفته ، مخصوصا حسن ملک زاده که خیلی چهره اش عبوس کرده بود و با صدای بلند گفت ای وای من تا الان خودم را رئیس و فرمانده و سردار و ... میدانستم، چرا آمدید و این حال را ازم گرفتید...
کلی با شوخی و خنده با بچه ها روبوسی کردیم و سریع رفتیم برای توجیه مأموریت و...
پس از دیدار با فرماندهان گردان و محور که آقایان قنبری ، نوذری، حاج عبدالحسین طبیبی یکی ازمسئول محورها و برادرش ابوالحسن طبیبی و جلال نوبهار و .... توجیه مأموریت با نقشه و کالک عملیات و صحبت هایی که در خصوص عملیات و مشکلات احتمالی رد و بدل شد ، سپس ما که دقیقه نود به عملیات رسیده بودیم، فورا با فرماندهان دسته ها و پیک و...برای بررسی و هماهنگی میدانی عملیات جلسه ای برقرار و یادم هست تأکید کردم که این عملیات برای ترمیم و تکمیل و تثبیت عملیات کربلای پنج است و دشمن محکم ایستاده و استوار است و تقریبا این عملیات یه جورایی مثل کربلای 4 می ماند البته بدون رودخانه و از ظاهر خط و محور عملیاتی لشگر و گردان ما و اجرای آتش بی وقفه دشمن و حساسیت او و همچنین نزدیکی به خط دشمن و ...کار سختی در پیش داریم، بصورت جداگانه هم آقای سیار عزیز که فرمانده دست اول بود را توجیه و تاکید بر سرعت عمل برای عبور
از معبر باتوجه به فاصله کم با دشمن و برتری آتش عراقیها کردم و....
قاسم زارع هم صحبت هایی با بچه ها کردو اکبر شیروانی که هم پرسنلی ما بود و هم پیک بود به کارهاو مسئولیت های خود پرداختند ،
کم کم غروب شد و به نیروهایمان در سنگرها سر زدیم و رفتیم برای ادای نماز و استراحت در سنگر تا زمان عملیات فرا برسد در این فاصله چندبار با قاسم زارع و اکبر شیروانی و بچه ها با حیرت و تعجب از اتفاقات این دو سه روز صحبت کردیم که مثلا پریشب شیراز بودیم دیشب کازرون و امشب در خط مقدم در شلمچه و مهیا برای عملیات.!!!! واقعا باورش سخت بود،
بخاطر خستگی راه مقداری در سنگر استراحت کردیم، مجددا روی خاکریز آمدیم و نگاهی به اوضاع حاکم بر خط کردیم که دشمن انگار اصلا قصد کوتاه آمدن نداشت و متاسفانه وضعیت نشان میداد که قویا هوشیار و آماده و حساس هستند،
زمان به سرعت میگذشت تا اینکه انتظار به پایان رسید و تقریبا نزدیک حرکت برای عملیات شدیم که آتش سنگینی مخصوصا از طرف دشمن و در واکنش به آتش خودی و حرکات یگان مجاور در محور همجوار روی خط باریدن گرفت ، به ما اعلام شد که حرکت کنید و به سمت معبر بروید،
با دسته یک حرکت کردیم و از خاکریز عبور کردیم و نگاهی معنادار به قاسم زارع و اکبرشیروانی انداختم و حیران از اتفاقات دو شب گذشته و قرار گرفتن در موقعیت فعلی امشب و زیر آتش!!! که ناگهان صدای آتش دشمن و تماس بیسیم فرمانده گردان مرا بخود آورد:
خالق خالق رحیم ،،، بگوشم ،، موقعیت؟ رحیم رحیم خالق ،،، ما نزدیک موقعیت هستیم و..(اشاره به نفربر سوخته بین ما و دشمن و نزدیک معبر ) و رفتیم تا به نفر بر سوخته
پشت معبر رسیدیم،
با توجه به هوشیاری و بیداری دشمن متاسفانه این عملیات که مکمل عملیات کربلای ۵ و در محور شلمچه به کانال ماهی انجام میشد نوید عملیاتی سخت و قرار گرفتن نیروهای عمل کننده مخصوصا خط شکن مثل گردان ثارالله در مسلخ خونین می داد و به خاطر اهمیت فوقالعاده منطقه برای دشمن که در دفاع مقدسمان ،استراتژی نظامی را فتح بصره توسط فرماندهان رده بالا اعلام کرده بودند، و تقریبا تمامی عملیاتهای جنوب برای رسیدن به اهداف این استراتژی و تصرف بصره بود، دشمن در این مناطق حساس و کلیدی موانع متعدد و متنوعی ایجاد کرده بود، که پیشروی و انهدام دشمن را خیلی سخت میکرد و گاهی عملیاتها را برای نیروهای اسلام با عدم موفقیت روبرو میکرد و دشمن برای جلوگیری از نفوذ بیشتر ایران، تمامی امکانات و سلاح ها و تجهیزات زمینی و هوایی و یگان های قوی و بعثی و خبره و زرهی و توپخانه و ادوات خود را با ایجاد مهندسی نظامی پیچیده زمین عملیات و ایجاد موانع های غیرقابل عبور به کار گرفته بود و پیشروی در این منطقه واقعا به صورت وجب به وجب بود ،،،
هرچه به معبر نزدیکتر میشدیم حجم آتش بیشتر و دشمن هوشیارتر میشد ، بچه ها را برای عبور با سرعت از معبر سریع آماده کردیم ،، خالق خالق رحیم ،،، رحیم خالق بگوشم ،،، موقعیت؟ رحیم جان پای کار آماده هستیم،،،
تماس بعدی اعلام کرد : خالق رحیم،، بگوشم ،، یا صاحب الزمان (ع) یا صاحب الزمان (ع) یا صا و... که با اعلام رمز عملیات به سرعت وارد معبر شدیم که بوسیله نوار سفید رنگ مشخص شده بود و معلوم بود بخاطر فاصله نزدیک با دشمن و اشراف دشمن و حجم آتشهای مداوم نتوانسته بودند معبر را عریض تر باز کنند و راه عبور باریک بود و هر لحظه ممکن بود بچه ها با مین برخوردکنند ،، به هر حال با سرعت هرچه تمام تر از معبر با موفقیت عبور کردیم و آقای سیار فرمانده دسته خط شکن هم که با دست مجروح آمده بود با نیروهایش پشت سرم و شجاعانه آمدند ، حجم آتش دشمن با شروع عملیات جهنمی بپا کرده بود و تیر بار های دشمن هم مستقیما روی معابر عملیاتی شلیک میکردند و این معضل و مشکلی بزرگ بود برای همه گردانهای خط شکن ،چون معمولا نیروهای خط شکن حتی الامکان در سکوت و رعایت اصل غافلگیری تا سر حد امکان به دشمن نزدیک و پس از دستور شروع عملیات باید با سرعت عبور و در مواضع دشمن نفوذکنند و بلا فاصله که نفوذ کردند نیروها به چپ و راست مواضع دشمن رخنه و حمله و سپس در عمق مواضع دشمن نفوذ انجام میدهند و با استفاده از موفقیت حاصله رخنه را در خطوط دوم و سوم و عمیق تر دشمن توسعه میدهند و بارها در عملیاتهای مختلف و در یگانهای مختلف تجربه کرده بودیم و...
اما این عملیات فرق میکرد و دشمن به شدت هوشیار و آماده بود و منطقه بسیار حیاتی و حساس و متاسفانه نیاز مبرم به اجرای عملیات کربلای هشت برای تثبیت و ترمیم عملیات کربلای پنج در مناطق متزلزل بود و مخصوصا
رده های اجرایی چاره ای جز اجرای دستور عملیات ندارند مثل کربلا ۴ و سایر عملیاتهای مختلف،
بگذریم ، خلاصه رسیدیم به انتهای معبر و آتش دشمن همچنان شدیدتر میشد ، با این حال رفتیم بطرف دشمن که ناگهان آقای سیار به مانعی برخورد کرد و نتوانست حرکت را ادامه دهد و دیدیم که سیم خاردار های حلقوی
و بلند بالا در جلومان قد علم کرده که نمیشود از آنها عبور کرد!!!
بچه ها که شروع به تیراندازی و شلیک آرپی جی برای خاموش کردن تیر بار های دشمن میکردند هم زیر رگبار قرار گرفتند و دشمن که در چند قدمی و موقعیتی بالا تر از ما قرار داشت اقدام به پرتاب نارنجک و شلیک بی امان به روی معبر کرد و ،، هر چه با آقای سیار و بچه ها سیم خاردار ها را تکان دادیم و بررسی کردیم که شاید راهی برای عبور باشد فایده نداشت و یکی از وحشتناک ترین صحنه های جنگ بوجود آمد برای ما و مشکلات را دوچندان کرد و....
برخورد رگبارهای مسلسل دشمن به سیم خاردار ها دقیقا وضعیتی مشابه جرقه های آتش ذغال سنگ بهنگام دمیدن با فن و باد شدید ترسیم میکرد و به فرماندهی گردان هم منعکس کردیم که انتهای معبر متاسفانه بسته است و موانع غیرقابل عبور سد راه است و نمیدانم چرا تخریب آنها را باز نکرده یا نتوانسته باز کند ؟!!! و نیاز به اژدر و انفجارات هست و مانع غیر قابل عبور در مقابلمان قرار دارد و ،،،،
ادامه دارد
خوشا آنان ڪہ #زینب یارشان شد
صداقت در عمل گفتارشان شد..
بہ عباس اقتدا ڪردند و رفتند
علمدار #حسین ســــردارشان شد
#شهید مدافع حرم _حاج مهدی طهماسبی
#شبتون_شهدایی
🕊🕊
30.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃هر وقت کارد به استخون رسید
🍃هر کاری کردی گره وا نشد ...
🎤حجت الاسلام #علوی_تهرانی
🎤 #محمدحسین_پویانفر
⏯ #نماهنگ
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
@anjomaneravian
🌸🍃بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم🍃🌸
سلامتی آقا امام زمان عج و سلامتی رهبر عزیزم سید علی خامنه ای و شفای بیماران و دفع بلا از مسلمین بخصوص شیعیان علی بن ابیطالب صلوات
🥀🍃اَلّلهُــمَّ صَـلِّ عَلـىٰ
مُحَمَّــ♡ـد وَ آل مُحَـ♡ــمَّد
وَ عَجِّــلْ فَرَجَهُـــم🍃🥀
🗓امروز جمعه صد مرتبه اللهم صل علی محمد و آل محمد
☀️۲۷ فروردین ۱۴۰۰
🌙۳ رمضان ۱۴۴۲
🎄۱۶ آوریل ۲۰۲۱
صبح جمعه دلاوران عزیزم انجمن راویان دفاع مقدس بخیر و ختم به شهادت انشاالله 🌷
@anjomaneravian
🌷⛅️《دعای عصر غیبت》⛅️🌷
✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود
#خطر_واقعی_هلاکت_درآخرالزمان
#دعای_عصر_غیبت
زراره مي گويد به #امام_صادق عليه السلام عرض کردم قربانت گردم، اگر من زمان غيبت ولي عصر را درک کردم چه عملي انجام دهم؟
حضرت فرمودند مداومت کن بر اين دعا
🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ،
🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ،
🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ،
🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ،
🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم
🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ .
📚 اصول کافي،ج1،ص337
💎 دعای غریق 💎
♡دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان♡
🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅
🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺
🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅
《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🌷انجمن راویان دفاع مقدس کاشان👇🇮🇷
@anjomaneravian
﷽
💐 ماه رمضان: ماه تشکر از خداوند متعال برای نعمت هدایت و نزول قرآن کریم💐
🌹 شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
🌷ماه رمضان، كه در آن براى راهنمايى مردم و بيان راه روشن هدايت و جدا ساختن حق از باطل، قرآن نازل شده است.
🌷پس هر كس كه اين ماه را دريابد، بايد كه در آن روزه بدارد. و هر كس كه بيمار يا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهاى ديگر.
🌷 خدا آسانی و راحت شما را می خواهد نه دشواری و مشقت شما را. و [قضای روزه] برای این است که شما روزه هایی را [که به خاطر عذر شرعی افطار کرده اید] کامل کنید.
🌷و خدا را بدان سبب كه راهنماييتان كرده است به بزرگى ياد كنيد و سپاس گوييد.
(بقره ۱۸۵)
🌻به نیت قربه الی الله و تشکر از خداوند متعال برای نعمت هدایت و نزول قرآن کریم روزه میگیریم.
🌻 به نعمت هدایت بیشتر بیاندیشیم
@anjomaneravian
#حدیث 🌸🍃
🌺حضرت محمد صلی الله علیه و آله:
(رمضان) ماهی است كه ابتدايش رحمت است و ميانه اش مغفرت و پايانش اجابت(دعا) و آزادى از آتش جهنم
📚 الكافی جلد4 صفحه67
@anjomaneravian