eitaa logo
خاطرات نوش‌آباد (انوشزاد)
412 دنبال‌کننده
212 عکس
41 ویدیو
5 فایل
اینجا شعبه دوم خاطرات نوش‌آباد است. هزار خاطره هم در تلگرام است. ارداتمند شما سید محمد علوی
مشاهده در ایتا
دانلود
نیاکان ما شهریور را ماه احترام به فلزات می‌دانستند. نه فقط آب و هوا و زمین و طبیعت و ... گرامی داشته می‌شد که حتی فلز را در جایی قرار نمی‌دادند که زنگ بزند ! چنین حساسیت و چنین فرهنگ بالایی برای حاکمیت خود هم تدبیر اندیشه بود. همین ماه شهریور ، ماه شهریاریِ خوب است. هم در اسطوره ها و هم در تاریخ پربار خود ایرانیان هم حاکم خوب داشتند و هم حاکم بد. در فرهنگ اساطیری ایران شاه آرمانی از فرّه و حمایت مردم و پهلوانان برخوردار است. چنان که پادشاهان خوبی مثل فریدون و کیخسرو از فرّ و شکوه برخوردارند. البته که " اسطوره " تاریخ نیست. اگر چه تاریخ هم گاه مبتنی بر حقایق ‌و واقعیت های عینی و ملموس است و گاه با شک و تردید. ولی اسطوره ها در شکل ‌ و قالب داستان روایت شده و سینه به سینه جلو آمده تا خود را به رنسانس اروپا و عصر خرد گرایی رسانده و کم کم مورد واکاوی تاریخی ، جامعه شناختی و ادبیات و روانشناسی قرار گرفته است ‌... اسطوره داستانی است نمادین و سمبلیک که گاه باید راز و رمزهای درونش را واکاوی کرد تا به ساحت های فرا زمینی و فرامتنی آن دست یافت. اسطوره آینه است. آینه پیشا تاریخی که الهام بخش فلسفه، اندیشه های دینی ، معماری و هنرهای تجسمی و ..‌. واقع می‌شده است. در یک کلام می‌توان گفت بشر فرزند اسطوره است‌. رویا بستر اصلی شکل گیری اسطوره ها بوده است تا جایی که امروز همین رویا در آمیزش با اسطوره ها شکل نوین و مدرنی پیدا کرده است. از پیکاسو در غرب گرفته تا تابلوهای استاد فرشچیان در ایران ‌... نمونه ادبی تبدیل اسطوره در قالب تاریخ همین ابیات فردوسی است. که رستم یلی بود در سیستان منش کرده‌ام رستم داستان اسطوره نیازمند رمزگشایی است. همان فردوسی ما را دعوت کرده که این رمزها را بگشاییم:  تو این را دروغ و فسانه مدان بیکسان روش در زمانه مدان ازو هر چه اندر خورد با خرد وگر بر ره رمز و معنی برد 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇           @akhbarenooshabad               نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
چهارم شهریور امسال( ۱۴۰۳ شمسی) مقارن با اربعین حسینی شد.. شهریور در گاه شمار ایرانیان یعنی شهریاری .... نمادی از حاکم و انتخاب حکمران شایسته ... و اربعین چهلمین روز از رخداد یک حماسه شکوهمند و شگفت است... یادبودی از عصمت اعصار که پاس داشته می‌شود.... این اتفاق هم در ارتباط با حاکمی است که در جواب بیعتِ ظالمانه " نه " شنید.... چه کسی جرات می‌کرد در یک جامعه پر از خوف و وحشت به یک حاکمِ مطلق نه بگوید و راه دیگری انتخاب کند.... خلاف آب شنا کردن کار هر کسی نیست.... فقط یک اسطوره یا قهرمان یا پیشوا می‌تواند باشد که جریان بزرگی را رقم می‌زند. حسین (ع) با این کار بزرگ، این اندیشه را به وجود آورد که هر کسی نمی‌تواند حاکم بر مردم باشد. مخصوصا حاکمی که به زور از کسی طرفداری و بیعت می‌طلبد. حاکمی که هر لحظه در پی مخالف خود می‌گردد تا او را حذف یا طرد کند. حسین(ع) جریان بزرگی در تاریخ است تا یادآور شود که می‌توان سر سپرده زور و بی‌عدالتی نبود و آزاده زیست. 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇           @akhbarenooshabad            🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
قدیم‌ها فقط یک بار به مغازه اوسا جعفر رفته بودم. امروز که برای خرید رفتم من را شناخت ! چقدر سخنور و خوش سخن است این مرد. سخن به گذشته‌ها رفت و یاد پدر کرد و خاطره‌ای از تلاش‌ها و رنج‌های گذشته گفت که شنیدنی است. شب جمعه‌است. با یادی از رفته‌ها و درگذشتگان این خاطره را می‌خوانیم.
خاطرات کویر (۳۶۷) راوی: اوسا جعفر جعفری چه بسا که فرزندان کویر در بیان خاطرات کویری خود بغضی در گلو دارند. گاه این غم سنگین به دلیل شکوه از دست رفته صحرا و باد و آفتاب و کاریز و گرما و سرمای کویر است ، گاه یاد‌آوری سختی‌ها و محرومیت‌ها پدرم مقّنی بود. قنات رمز زندگی در کویر بود. مهندسی زیر زمین با ابزار های ساده ولی فکر ‌ و همت و غیرت ‌و قناعت ... آب رونده باید همیشه سرعت و جهش می‌داشت. آب به همراه خاک حاصل‌خیز همراه با زحمتی که رعیت به خود می‌داد ، زندگی را زیر آفتاب بی‌انتهای کویر خلق می‌کرد. در قدیم یک قنات معمولا سالی دوبار تمیز می‌شد که به زبان محلی (کجوری) گفته می‌شد. برای قنات سه چهار قّنا می‌آوردند که کار لایروبی زودتر تمام شود. حسین باقرنژاد و اوسا رحمت سروری از زبده‌ها و با تجربه‌های  قنایی زمان ما بودند. به هر مقنی سهمی می‌دادند. مثلا از چاه اول تا چاه صدم برای یک نفر ... از چاه صدم تا دویست برای دیگری ... و به این ترتیب مسیر‌های قنات تمیز می‌شد و آب روان‌تر می‌شد. استاد کارها معمولا چرخ چاه و وسایل لازم را داشتند. گاهی هم از دیگران امانت می‌گرفتند. قناها تا یک هفته نان و قند و چای با خود می‌بردند و در کویر می‌ماندند.... اوستادها که ماهرتر بودند، مدیریت می‌کردند و پای کار می‌ایستادند. اواخر دهه سی بود که پدرم به همراه کارگرها در مزرعه خیم قنایی می‌کرد. یک روز که از چاه بالا می‌آید، پرگار چاه ریزش می‌کند و کلِ پرگار فرو می‌ریزد و پدر در چاه سقوط می‌کند. او را به سختی از چاه قنات بیرون می‌آورند. ولی از دنیا رفته بود. من  در هفت هشت سالگی شاهد خاکسپاری بودم در حالی که چندین خواهر و برادر بودیم. مردم آن روز دست تنگ بودند. مجالس ترحیم ساده بود. حتی بلندگویی نبود. حسین صفدری بلندگویی داشت که برای این مجلس استفاده شد. آن روز مراسم خوبی برای پدر گرفتند. یک روحانی به نام شفیعی در مجلسش سخن گفت. مردم از یتیم خیلی احترام می‌گرفتند. مقنی‌ها هم صاحب احترام زیادی بودند. شغلی که دیگر در این منطقه وجود ندارد. 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇                    https://eitaa.com/anooshzad    نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
|مهـــــران میــــرزائی| 🔗eitaa.com/mehran_mirzaei_ir 👨‍👩‍👧‍👦روانشناس و مشاور کودک و نوجوان (اختلالات یادگیری و مشکلات رفتاری) ✅️تدریس در مرکز مشاوره بصیرت، مدارس دولتی و موسسات کاشان ما را دنبال کنید.👇 🔗eitaa.com/mehran_mirzaei_ir 🔗T.me/mehran_mirzaei_ir 🔗Instagram.com/mehran_mirzaei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وزن آدم‌ها بر اساس علمشان و کتاب هایشان و فکرشان و نیکویی ها سنجیده می‌شود. یک زمانی دانشگاه تهران، اساتید بزرگی داشته مثل👇 استاد بدیع‌الزمان فروزان‌فر (۱۲۸۳- ۱۳۴۹) در بشرویه خراسان دیده به جهان گشود. وی از جمله اساتید نامدار ادبیات و تاریخ ادبیات فارسی به شمار می‌رفت و دانش گسترده‌اش در علوم مختلف سبب شد تا از وی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین چهره‌های تاریخ معاصر ایران در حوزه ادبیات کهن یاد شود. بدیع الزمان  شاگرد دهخدا بود و  علامه دهخدا درسال ۱۳۱۴ مدرک دکترای وی را امضا و او را به سمت استادی دانشگاه تهران منصوب کرد. او را به حق باید بنیانگذار نهضت تحقیق در متون کلاسیک ادبیات فارسی و تصحیح آنها به شمار آورد. تصحیح کلیات شمس تبریزی از کارهای برجسته فروزانفر به‌شمار می‌آید. فروزانفر به مدت‌ ۳۰ سال‌ در دانشگاه تهران و در رشته‌های مختلف‌ ‌از جمله ادبیات‌ فارسی‌، تاریخ‌، تصوف‌ اسلامى‌، عرفان‌ و ادبیات‌ عرب‌ تدریس‌ کرد. وی همچنین دو دوره‌ به‌ نمایندگی مجلس شورای ملی‌ انتخاب‌ شد. عمدهٔ‌ مطالعات‌ استاد فروزانفر دربارهٔ مولانا جلال‌الدین بلخی و عطار نیشابوری بود. وی ۱۶ اردیبهشت  ۱۳۴۹ در حالی دارفانی را وداع گفت که شرحش بر مثنوی مولوی را تا اواخر دفتر اول نوشته بود. پس از وی دکتر جعفر شهیدی این شرح را ادامه داد، اگرچه برخی از اهل ادب معتقدند، شرح دکتر شهیدی به کمال و دقت شرح استاد فروزانفر نیست. وی از چهره‌های بزرگ پژوهش ادبیات فارسی و استاد گروهی از بزرگان ادبیات معاصر بوده‌است از جمله: دکتر عبدالحسین زرین کوب، دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، دکتر ذبیح الله صفا، دکتر سید محمد دبیرسیاقی، دکتر محمد جعفر محجوب، دکتر سیمین دانشور، دکتر جلیل تجلیل، دکتر محمدامین ریاحی، دکتر محمد علی اسلامی ندوشن، دکتر حسینعلی هروی و دکتر سید جعفر شهیدی. از آثار به جا مانده از استاد فروزانفر  می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد: •«دیوان شمس تبریزى » ۲جلد •«شرح مثنوی شریف» ۳ جلد •مأخذ قصص و تمثیلات مثنوی •احادیث مثنوی •فیه ما فیه  مولوی •احوال و تحلیل آثار عطار •«سخن‌ و سخنوران»‌ ۲جلد •منتخبات‌ ادبیات‌ فارسی •رساله‌ در احوال‌ مولانا •تاریخ ادبیات ایران •فرهنگ عربی به فارسی •قدیمى‌ترین اطلاع از زندگی خیام •مناقب اوحدالدین کرمانی •مجموعهٔ اشعار
خاطرات نوش آباد (۲۸۸) نوش آباد، شهر رازهای سَر به مُهر 🔹نوش‌آباد شهری شگفت ، سرشار از زندگی‌های اسرار آمیز همراه و هم‌ذات با تعارض‌ها و تضادها... با حیاتی از جنس آفتاب و مهتاب با موسیقی باد بر بستر آب و قنات و زلالی 🔹 مغاک خاک این دیارِ دیر پا که معروف به شهرزیر زمینی است پر از پیچ و خم‌های تونل‌ها و  راه‌های هنوز نامکشوف که  معلوم نیست این راه‌ها و  کانال‌ها  در عمق زمین به کجا منتهی می‌شود. عمق ناپیدای شهر پر از اتاق‌های دستکند است... هیچ آجر و مصالحی در آن به کار نرفته است... عنصر خرد و تدبیر در همراهی با وهم و خیال، زیر زمین شهر ما را پر از داستان‌های شنیدنی کرده است.... 🔹 در  گوشه‌ گوشه‌هایی از این شهر هر از گاهی قبرهای مرموز آشکار می‌شود....   گویا مردم شهر در بین این قبور مقدس زندگی می‌کنند. قبوری که گاه در اعماق زمین است. گویی مرگ و زندگی در این شهر با یک حال و هوای زنده آمیخته شده است. زیارتگاه‌های متعدد در همه جای نوش‌آباد پراکنده است. 🔹 مرد ما نیز آئین‌های درگذشتگان را با جلوه ‌ جلال خاص خود برگزار می‌کنند. چند ماه از  سال کوچه‌های این شهر با پرده‌های سیاه پوشیده می‌شود. ... در دوران اخیر آئین‌های سوگ بسیار گسترش یافته است.... جنّ‌های سیاه و آتشین در یک روز سال ظاهر می‌شوند.... در یک عصرگاه هفته، قبرستان شهر شلوغ ترین روز خود را می‌گذراند.... یک دورهمی بزرگ در کنار درگذشتگان. 🔸اینجا نوش‌آباد است. نامش از شادی  و آبادانی و خُرمی می‌آید.  در حالی که کمتر آئین شادی در این شهر وجود دارد.... پس چگونه است که نامش از شادی می آید؟ 🔸 برای پیدا کردن ردپای شادی باز هم باید به زیر زمین رفت. ۴۰ چشمه قنات درختان و باغ های شهر و مزارع اطراف را طراوت می‌داده است. شاید کمتر شهری تا این حد دل  زمین را کند و کاو کرده باشند ... آب در تمام شهر حتی از بالا و پایین گردش می‌کرده است. آبراهه‌ها خانه‌ها را از زیر زمین به هم متصل می‌کرده است. بعضی جوی‌ها هم از روی زمین بوده است. بزرگترین سیستم آبرسانی و مقسّم‌های پیچ در پیچ در زیر زمین اینجاست. 🔸 مردم این شهر در ۱۴۰۰ سال پیش در اوج ناامنی زندگی و حیات را در دل زمین ایجاد کرده‌اند. ده‌ها تله و تونل و گریزگاه مردم را از تهاجم بیگانه حفظ می‌کرده و امید به زندگی را افزایش می‌داده است. بزرگترین بُرج این شهر نامی از عشق را با خود دارد. 🔸 حجم خاکبرداری بزرگترین چالش است. از این خاک قلعه‌ای باشکوه با ۹ برج دیده بانی ساخته شده و قطر دیوارها به ۷ متر می‌رسد. 🔸 در دل آئین‌های سوگ ، علامت‌ها و پارچه‌های طوغ‌ها و عَلَم ها و  کُتل‌ها به طرز مرموزی رنگین است. دسته‌های موسیقی با اشعاری آهنگین سوگ و حماسه را در هم آمیخته است. در هشتم محرم جن‌ها و پریان و فرشته‌ها یک هم‌افزایی بزرگ از رنگ و نقش و موسیقی را به وجود می‌آورند. 🔸 در دل حرارت و گرما، مردم این شهر سابات‌هایی را ساخته‌اند که خنکای طبیعی را به ارمغان آورده است. سنگاب های موجود در آن، کام رهگذران تشنه را سیراب می‌کرده.... زنجیرهای آویخته در یکی از این سابات‌ها ضمن اعلام محدوده مقدسِ ناهیدی، مفهوم عدالت را در نظر می‌آورده است. 🔸 زیارت چاه در عمق ۳۰ متری زمین جایگاه مردان غیبی است. اینجا یادگاه است. جایی که پیش از ورود اسلام شما را به فرشته آب ها (آناهیتا) وصل می‌کند. 🔸 در زیارتگاه خاتون عروسک‌های دوخته شده سرنخ دیگری به آناهیتا و آیین‌های برکت بخشی و فرزندآوری است. 🔸 به همان اندازه که این مردم ضرورتا به ژرفای زمین می ‌رفته‌اند،  فراز را هم فراموش نکرده‌اند. مناره ۱۴ متری در کنار زیارت چاه فراز و فرود فکر این مردم را نشان می‌دهد.  ۱۵ متر به  فراز ، ۳۰ متر در ژرفا ... 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇                     https://eitaa.com/anooshzad    نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
خاطرات کویر
خاطرات کویر (۳۶۸) راوی: ابراهیم آسیابانی نام  خانوادگی ما "آسیابانی" است. نامی خوش بو و خاطره آفرین! آسیاب یکی از اسطوره های حیات بشری است. گویا گردش چرخ فلک و زمین و آسمان هم باید با گردش چرخ آسیاب هماهنگ می‌شده است. آسیاب و آسیابانی و تهیه آرد با خود یک فرهنگ بکر و اصیل داشته است در سراسر جهان... هر کجا که آب و آبشار و بادهای توفنده در جریان بوده است، حتما آسیاب هم در سر راهش تعبیه می شده است. به ما طحانی هم گفته می شود که شکل عربی آسیابانی است. پدرمن اوسا میرزا آسیابانی بود. به این دلیل که در فیض‌آباد در آسیاب مشغول بود. خیلی از مردم به خاطر دارند که فیض‌آباد کویر دو آسیاب داشت. یکی نزدیک قلعه یکی هم بالای مزرعه قوامه زنگ، نزدیک فیض‌آباد... حاج حسین و پدرم در این آسیاب ها سالیان بسیار کار کردند. ما هم به اتفاق برادرم تقی، کمک کار ایشان بودیم. حاج اسماعیل عمیایی هم به همراه خانواده بود. گاهی محل زندگی در برج کنار آسیاب بود. ما تا چهار پنج سال بعد از خشک شدن قنات ها هم همانجا بودیم. قنات که خشکید مصیبتی شد. ناچار گندم‌ها به آسیاب راوند می‌رفت. گندم رعیت را با چه مشقتی بار می‌کردیم و خرد می کردیم و شامگاه به نوش‌آباد می‌رسیدیم. جوی آب و درخت بزرگی کنار آسیاب بود که سایه سارش محل استراحت رعیت و آسیابان‌ها بود. نام فیض آباد با نام ارباب علی کدیشی گره خورده است. ایشان هم به همراه خانواده همانجا زندگی می‌کردند. گاه با همان تراکتورش به آسیاب می‌آمد. از خاطرات دیگر آسیاب آب تنی بود. استخری کنار آسیاب نبود. برای آب تنی داخل قیف آسیاب پایین می‌جَستند که برای خود دنیایی بود. هر کسی جرات نمی‌کرد داخل قیف بپرد.... برای آن که بتوانند به عمق قیف بروند، پا را جفت می‌کردند. و وقتی می‌خواستند بالا بیایند پا را باز می‌کردند. نان پختن در کنار آسیاب از خاطرات خوش آنجاست. پدر نان هم می‌پخت. کنار آسیاب تنور بود. برای پخت نان مادر و خواهرم از نوش‌آباد به آن جا می‌آمدند. پخت نان دو روز طول می‌کشید. چه نان‌هایی ... یادم هست یک روز که تنور روشن شد از سوراخ های دیوار کناری چندین مار بیرون خزیدند... ( به این دلیل که آتش تنور دیوار را گرم کرده بود.) یکی از باورهای آن زمان این بود که اگر باید ماری کشته شود حتما با ذکر نام " علی " همراه باشد: مار می‌کشم به اذن علی همه آن روزهای پرخاطره گذشت. هنوز هم گاهی پس از ۵۰ سال به اون نقاط می‌روم.... یادگاه آب و نسیم و درخت است.... 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇                    https://eitaa.com/anooshzad    نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
نصب المان "نوش آباد" در ورودی شهر ┄┅┅❅💠❅┅┅┄