eitaa logo
خاطرات نوش‌آباد (انوشزاد)
407 دنبال‌کننده
198 عکس
38 ویدیو
5 فایل
اینجا شعبه دوم خاطرات نوش‌آباد است. هزار خاطره هم در تلگرام است. ارداتمند شما سید محمد علوی
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🍁🍀🍁🍀 ۲۱ نوامبر 🤚 روز_جهانی_سلام است. هدف این روز کنار گذاشتن اختلافات با هر عقیده و باور است. روزی که با گفتن یک درود و سلام می‌تواند ارتباطی دوستانه رقم بخورد. زیباترین واژه که بر زبان می آید کلمه ی زیبای سلام است و نشان ادب. یادمه مادرم تعریف می‌کرد شاگردی داشتم که هر روز می آمد قالی بافی یاد بگیره وقتی می‌خواست  برود منزل  به او تاکید می‌کردم وقتی رسیدی خانه سلام کن ... مادرم می‌گفت سلام و صلح را از بچگی باید یاد گرفت. ای کاش رهبران دنیا به جای جنگ به دوستی ملت‌ها فکر می‌کردند و محبوب مردم می‌شدند و در تاریخ نامشان به نیکی یاد می‌شد و بدین ترتیب ریشه نفرت و کینه نابود می‌شد  و تنور جنگ خاموش می‌شد. این روزها که مزین بنام سلام است آرزو می‌کنیم مردم دنیا  ارتباطی سالم و عالی با یکدیگر داشته باشند و دوستی و مهربانی بیشتر شود... فاطمه آتشکار 🍀🍁🍀🍁🍀
خاطرات نوش‌آباد سلاما و قولا... 👇 راوی: احسان ایمان دوست برای ۲۱ نوامبر روز جهانی سلام ... ✍️ نظام تربیتی سنتی ما فضای بسته و همراه با تعصب و خانواده سالاری بود که گاه همراه ترس و دغدغه بود و چه بسا باعث کندی رشد شخصیتی ما می‌شد. ولی ظرایف و لطافتی هم در همین سامانه سنتی بود که جبران کننده کاستی های تربیتی می‌شد. نسل ما محصول همین سیستم بود. خدا همه رفتگان خاک را رحمت کند ... میدان توی ده ، قبلا بازار محله بود و رونق و رواجی داشت. اولین دکان  سمت چپِ این بازار از سیدمیرزا مستوری بود.... من بچه بودم آقام سیگار اشنو ( ویژه )  می‌کشید. همیشه می‌گفت: بدو دکونِ سیدمیرزا سیگار برام بگیر و بیا... یه روز که برای خرید رفتم ، سید سوال کرد: گوساله هم تو خونه تون دارید؟ با تعحب جواب دادم نه ! باز سوال می‌کرد و منم جواب می‌دادم نه! چندبار تکرار کرد و منم جواب میدادم نه! تا سیگار  را بهِم داد و خواستم بروم؛ بهم گفت: پسر به" آقات" بگو ( ما سید نبودیم ، ولی همیشه به پدرمون می‌گفتیم آقا) به آقات بگو گوساله را بگیر ببندش ... تعجب کرده بودم تا رسیدم  خونه جریان را برای آقام تعریف کردم... آقام شروع کرد خندیدن  گفت سلامش نکردی ؟ جواب دادم نه ! با خنده گفت: خب آقا ، سلامش نکرده‌ای ...گفته یعنی تو گوساله‌ای! اون ماجرا البته برای من به صورت خاطره مونده . ولی امروز اگر کسی با این لحن و ادبیات با بچه‌ها صحبت کنه، جنگ و دعوا میشه.. ولی اون روز من خوشحال شدم و همیشه هرجا می‌رفتم اول سلام می‌کردم، و این ادب را مدیون اون سیدمیرزا خدا بیامرز هستم و همیشه تا زنده بود دعاش می‌کردم ... وقتی هم فوت شد و یادش می‌افتم میگم خدا بیامرزدش که این سلام کردن را یاد ما داد.... ببخشید! سعی کردم واقعیت را خودمونی بنویسم  تا  شیرین باشه 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇                     https://eitaa.com/anooshzad    نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
خاطرات نوش‌آباد راوی: احمد خوش‌حساب امروز نوش‌آباد به جایی رسیده که گلاب دارد. بعضی از این گلاب‌ها معروف هم شده همه ما گلاب شیخ مرتضی وکیلی، محمدحسین کاشی و علی‌آقای صدری ... را دوست داریم. چون می‌دانیم گلاب خوبی است و ازخیلی برندهای معروف بهتر است. خداسلامتی بدهد به مهندس شقایقی شهردار دهه ۸۰ نوش‌آباد من دوسالی مدرسه شهید هاشمی‌ نژاد افتخار داشتم در خدمت بچه‌های همشهری خودم باشم. در زمان مدیریت آقا احسان هاشمی‌نژاد انسان خوب و پاک یک روز به بچه‌ها گفتم شما اگر شهردار نوش‌آبادبودید، چه می‌کردید؟ بچه‌ها در انشای خود ایده‌های مختلفی نوشته بودند. از درست کردن پارک و زمین ورزش تا آسفالت کوچه‌ها و ... یک روز مدخل شهر منتظر ماشین ایستاده بودم. هوابارانی و سرد بود. یک پژوی سبزرنگ جلوی پایم ترمز کرد. مردی باشخصیت بود. معلوم بود نوش‌آبادی نبود. هرچند شقایقی می‌گفت ما در زمان‌های دور در قلعه شمس اباد زندگی کرده‌ایم. صحبت از موضوع انشا شد. به شدت استقبال کرد و خیلی خوشحال شد. من انشای بچه‌ها را جهت مطالعه به ایشان دادم. شماره موبایل من را گرفت و چقدر تشکر کرد. فردا گوشیم زنگ خورد. آقای شقایقی من را به شهرداری دعوت کرد. خدا روح مهدی عابدزاده  را شاد کند، منشی بود. گفت شهردار منتظر شماست. موقع گفتگو گفت این انشاها تکانم داد. خط مشی و راهکار به من داد. مردی آبادگر بود و به توسعه شهر علاقمند بود. گفت می‌خواهم برای معلمان بزرگداشت بگیرم. گفتم به نظرم اول از همه از بازنشسته‌ها تقدیر کن. از نوراله خان امینی، نوراله مرقده و بعد از پیشکسوتان دیگری مانند استاد محمود حلوایی حاج جهان تحقیقی حاج حسین معنوی مقدم حاج عباس‌آقا وحاج اکبر اقاحسینی حاج دخیل بهنام حاج حسن خوش‌حساب ماشاالله مقصودی و ... مهندس دویست سیصد هدیه گرفت. موظف شدم که این هدایا را  به معلمان برسانم. مراسم در سالن دانشگاه کاشان بود. زنده‌یاد مکارم نژاد هم صحبت کردند. وقتی مرحوم نورالله خان امینی رضوان اله علیه روی جایگاه آمدند مهندس شقایقی با تواضع فراوان دست ایشان را به عنوان اولین معلم نوش‌آباد که چند نسل را باسواد کردند، بوسید. بگذریم که فتنه‌ای برای آقای شقایقی درست کردند. در حالی که شادروان امینی جامعه‌ای را به سمت روشنایی برده بود. کاری که ما کردیم کمترین جبران‌ برای علم و ادب و فرهنگ و هنر این دیار بود. وقتی مرحوم امینی از جایگاه پایین آمد از شوق اشک می‌ریخت و دعایی در حق مادر ما کرد... خدا سلامتی به آقای شقایقی بدهد. برایم تعریف می‌کرد وقتی شهردار نیاسر بودم شب‌ها ساعت یک به بعد می‌آمدم عوارضی کاشان به کارمندان عوارضی ۵۰ تومن، ۱۰۰ تومن پول می‌دادم و می‌گفتم به مسافرانی که سراغ قمصر را می‌گیرند، به آنها آدرس نیاسر را بدهید تا برای این شهر تبلیغ نیاسر بشود ! چون می‌خواهیم آن جا را از غربت درآوریم. و همین کار را هم کرد. او در معروف کردن شهرهایی که بود موفق بود. شهر ما را هم معروف و مهمان‌پذیر کرد. و چقدر تعجب‌انگیز است جریانی که شهر زیر زمینی را به روی مهمان می‌بندد. آن هم در ایامی که فرهنگ شهر می‌تواند منتقل شود. همو می‌فرمود گل نوش‌آباد در نوروز می‌آید. می‌خواهم نوش‌آباد را قطب گلاب کنم. او در برابر فکرهای کوچک چنین فکر بزرگی داشت. ای رهروی که خیر به مردم رسانده‌ای آسوده باش که بار تو بر دوش سایل است 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇 https://eitaa.com/anooshzad 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
"همه متفاوت، همه خویشاوند" این جمله‌ای است که برادران امیدوار پس از ۱۰ سال سفر به دور جهان بر سپر موتور خود نوشتند. و من سعی کردم در دو جلسه ۹۰ دقیقه‌ای این سفر ده ساله را در دهه ۳۰ با نشان دادن ۲۵۰ اسلاید برای ۲۵۰ نفر از اهالی کتاب کاشان و آران و بیدگل تشریح کنم. نیمی از آن در فرهنگسرای مهر کاشان و نیمی دیگر در سالن کتابخانه نوش‌آباد سفر به دور جهان به پنج قاره به راه های کمتر رفته شده به قبایل بدوی و وحشی به قطب های سرد و یخ به بیابان‌های گرم و وسیع به کوه‌های بلند به دشت‌های فراخ
حفظ محیط زیست، تزریق روح تازه و با نشاط به زندگیست. زمین برای بقای خود به دست‌ها و اندیشه ها و اراده‌های راسخ ما نیاز دارد. جایزه محیط زیستی دکتر رادمنش راهکاری است برای تقدیر از انجمن‌های محیط زیستی و کسانی که در حفاظت از محیط زیست تلاش می‌کنند. در هشتمین دوره از بین ۹۰ انجمن و فرد فعال ۹ انجمن و ۱۵ فرد فعال برجسته شدند. از نوش‌آباد همیار طبیعت و همدم قله‌ها جناب سید تقی عمارتی انتخاب شدند.      این انتخاب شایسته که نشانی از همت و اراده جناب عمارتی است، بسیار قابل تحسین  است. چرا که الگویی است از گرامی‌داشت طبیعت و زیست بوم که می‌تواند سرمشق مردم و جوانان قرار گیرد. برای این مرد سربلند آرزوی سعادت و موفقیت بیشتری داریم. جناب امیر فرزین هم زحمت کشیدند و این نشست را همراهی کردند. درودتان باد
54.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صحبت های استاد احمد خوشحساب مدرس و خوشنویس در نشست هم اندیشی هنرمندان در شورای شهر کاشان
ششم بهمن ۱۳۴۸ مدرسه محتشم نوش‌آباد از راست: سید اکبر حسینی، حسین قطبی، غلامحسین کاوه، فخرالدین طلوعی، سید حسین رسول زاده، نشسته از چپ: دخیل بهنام، اصغر غفور، ؟ ، علی مصلح، خیراندیش 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد (علوی) کانالی برای تاریخ و خاطرات نوش آباد👇           @akhbarenooshabad            🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
خاطرات مدارس فرهنگ (۷۰) راوی: سید حسین رسول زاده دوستی گرامی، جناب علوی از نوش‌آباد از من خواسته خاطراتی که زمان معلمی در دهه ۴۰ در اینجا داشتم، بگویم. ابتدا لازم است بگویم من و دوست بسیار عزیزم جناب آقای داود حق‌شناس اهل نطنز هستیم. آن روزها وسعت نطنز بیشتر از نوش‌آباد بود و بسیار سرسبز و خرّم اما از نظر جمعیت و امکانات نوش‌آباد جلوتر بود. من با دوستم از زمان دبیرستان و سربازی با هم بودیم و از طریق آموزش و پرورش کاشان به روستای علی‌آباد و نصرآباد رفتیم. سال بعد از راهنمای آن زمان که آقای علیان بود، خواستیم ما را به جایی نزدیک‌تر بفرستد.  آنها هم قبول کردند و ابلاغ ما را برای نوش‌آباد نوشتند. جایی که هم به کاشان نزدیک‌تر بود و هم آبادتر و بزرگتر و دارای امکانات بیشتر و بهتر. به یاد دارم تمام مردم نوش‌آباد کار می‌کردند و شغل عمده آنان کشاورزی و قالی‌بافی بود. اهالی با سعی و تلاش چه قالی‌های بزرگی می‌بافتند. درود بر نوش آباد درود بر شهر انوشیروان و مردم دوست داشتنی و خون گرم آن دیار در سال ۱۳۴۶ من و آقای حق شناس منزلی را از آقای چاپی اجاره کردیم و مدتی در آن به راحتی زندگی می‌کردیم. بعضی شب‌ها با همکاران دور هم جمع می‌شدیم و تا پاسی از شب به گفت و شنود می‌گذشت. یک سال بعد دوستم به نطنز منتقل شد و من خانواده‌ام را به نوش‌آباد آوردم و چون مردم آنجا در کمال احترام با ما برخورد می‌کردند، دلتنگی نمی‌کردیم. هنوز آب لوله کشی نبود. به خاطر خشک شدن قنات‌ها در اکثر منازل چاه آب حفر شده بودند. شاید از بخت ما بود که در همان سال لوله‌کشی آب به پایان رسید و خوشبختانه مردم از این نعمت برخوردار شدند. در سال بعد به مدارس اعلام کردند که پس از کلاس ششم دوره جدیدی به نام راهنمایی ایجاد خواهد شد. از ما خواستند که در امتحانات شرکت کنیم و پس از گذراندن دوره آموزش ضمن خدمت خود را برای تدریس در دوره راهنمایی آماده کنیم که چنین شد. من به کاشان منتقل شدم. در یکی از روزها که از خواب بلند شدیم دیدیم همه جا تاریک بود و درهای اتاق باز نمی‌شد ! با اینکه چند ساعت از طلوع خورشید گذشته بود هوا تاریک بود ! متوجه شدیم آنچنان همه جا را خاک و ماسه گرفته بود که مدت‌ها برای رفت و روب، کار لازم داشت. دانش آموزان ما را صدا می‌زدند و می‌گفتند بیایید بیرون به زحمت بیرون آمدیم. گفتند نترسید اینجا هر چند وقت یکبار طوفان می‌آید ولی هیچ صدایی ندارد و پس از مدتی شن‌ها به زمین می‌نشیند.   به اطراف روستا رفتیم. در بعضی جاها تا نزدیک سقف خانه‌ها زیر ماسه رفته بود و این وضعیت تا چند روز که هوا صاف شد و ماسه‌ها به زمین نشست ادامه داشت. ما چندان کار مفیدی برای اهالی انجام ندادیم ولی دلخوش هستیم که آنچه در توان داشتیم برای باسواد شدن و تحصیل بچه‌ها انجام دادیم و کوتاهی نکردیم و شاید به همین دلیل گاهی می‌شنویم که بعضی از دانش‌آموزان آن دوره به پست‌های مهم کشوری دست یافته‌اند که بی‌شک نتیجه تلاش و کوشش و خردمندی خود آنان است و ما هم به آنان افتخار می‌کنیم. ما همیشه به دانش آموزان تاکید می‌کردیم در تحصیل علم و دانش تا جوان هستید، فعالیت نمایید تا به مراتب عالی علم دست یابید. 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد (علوی) کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇           @akhbarenooshabad            🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
خاطرات مدارس فرهنگ (۷۱) راوی: داود حق شناس درود فراوان بر مردمان خونگرم و مهربان نوش‌آباد اینجانب داوود حق شناس به همراه سرور گرامی و استاد بزرگوارم سید حسین رسول‌زاده در سال ۴۷ در مدرسه محتشم نوش‌آباد تدریس می‌کردیم. آن روزها مدرسه در دو شیفت صبح و عصر دایر بود. در یکی از روزهای زمستان چون نور کلاس‌ها کم بود مجبور بودیم از روشنایی لامپ استفاده کنیم. لامپ کلاس دوست ما روشن نمی‌شد. همکارم که هیکلی بود، روی میز رفت تا لامپ را ببیند. یکی از شاگردان با صدای بلند گفت آقا شما روی میز نروید. چون شما خرسید و میز می‌شکند ! دانش‌آموز دیگری هم این حرف را تایید کرد. من که شاهد این صحنه بودم ناراحتی همکارم را دیدم. با آقای رسول‌زاده  به بیرون کلاس رفتیم در حالی که هر دو خنده‌امان گرفته بود. در دفتر مدرسه موضوع را با آقای دخیل بهنام مدیر وقت در میان گذاشتیم. ایشان هم خندید و گفت بچه‌ها قصد توهین به شما را نداشتند در اینجا به کسی که چاق است می‌گویند خرس است و شما اصلاً ناراحت نباشید. اکنون که حدود ۵۵ سال از این موضوع گذشته حتما ادبیات و گفتمان بچه‌ها عوض شده ولی ما هر وقت یاد این صحنه می‌افتیم به آن دوران شیرین و خوش می‌رویم. عصرها معلمان در حیاط پشتی مدرسه به والیبال می‌پرداختند. تیم بازنده باید عصرانه می‌داد. به همین دلیل همه در تلاش بودند تا برنده شوند. گاه بازی به جر زنی کشیده می‌شد. در تمام مدت بازی آنقدر خنده و شادی زیاد بود که در پایان همگی با خوشحالی از همدیگر خداحافظی می‌کردند. من حدود ۵ سال پیش به نوش آباد آمدم و از شهر زیرزمینی دیدن کردم. بسیار برایم جالب بود. من در دیاری تدریس کردم که مردمانش باهوش و خلاق بودند و در مقابل هجوم دشمن تدبیر و حکمت داشتند و جان و مال و زندگی را حفظ می‌کردند. از خداوند سلامتی و شادکامی و موفقیت را برای همه مردم خوب نوش آباد خواهانم. 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇           @akhbarenooshabad            🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
بزرگترهای گروه خبرنامه انوش‌آباد در تلگرام؛ عمو تقی عمارتی امیر آقای فرزین استاد احمد خوش حساب دخیل دشتبان‌زاده محمد صدقی نژاد اوسا عباس چاپی دکتر حسینی مکارم دکتر صدری استاد حلوایی امیر آقا عمارتی عقیل خان عمارتی عقیل جلیلی سرهنگ پادویی تقی خجوی حاج علی میرابی احمد سهامی برادران غایبی برادران رنجبر و سایر عزیزانی که در دهه ۴۰ دانش آموز بودید.... ، براتون زیرخاکی آوردم تقدیم به شما از طرف آقای سید حسین رسول زاده که شرح خاطره‌اش دیشب آمد. ایشان خیلی سلام رساندند و گفتند خلاصه اگر بدی دیدید من پیرمرد را حلال کنید.👇
اسامی از راست به چپ آقایان حق شناس، عمارتی، حسینی، کاوه ، مصلح ، قطبی، رسول زاده، حسینی 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇                    https://eitaa.com/anooshzad    نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
اسامی از راست به چپ آقایان رسول زاده، مصلح، نفر سوم را فراموش کردم، حق شناس، خاقانی از قم، قطبی، بهنام و سیروس پسر آقای بهنام (نفرات اول و دوم و سوم دانش‌آموز هستند، شناسایی کنید) 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇                      https://eitaa.com/anooshzad    نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
از راست: آقایان حاج حسین خوش حساب سید حسین رسول زاده و ماشااله مقصودی سال گذشته در دیدار با یکدیگر بازم شما قدیمی‌ها درودتان باد معرفت و محبتی به یاد ماندنی پس از نیم قرن 🌸🍀🌸🍀 کانال خاطرات نوش‌آباد👇 https://eitaa.com/anooshzad در ایتا @akhbarenooshabad در تلگرام
27.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیام جناب سید حسین رسول زاده از اهالی نطنز معلم دهه چهل در نوش‌آباد
🌸🌸 مغز آدمی، مثل گیاه است‌، گاهی آفت می‌گیرد. مغز، مثل آهن گاهی ممکن است زنگار بگیرد. مغز ، مثل آینه ممکن است غبار بگیرد و از شفافیت بیفتد. مغز ، مثل سنگ گاهی سفت و سخت می‌شود و تولید و عقب افتادگی می‌کند... آدم‌ها گاهی خودشیفته می‌شوند  و فقط حرف خود را حق می‌دانند. داعش، خشک مغز است و خشونت تولید می‌کند. طالبان، بی‌انعطاف و متعصب و متصلب... هر کس ممکن است روزی درجاتی از داعش و طالبان در درونش به وجود آید. و چیزی نیست که سرجای خود ساکن بماند و ساری نشود... واگیر دارد. مُسری است. اپیدمی می‌شود... ممالکی که  قانون دارند وآزادی  فکر و اندیشه در آن نهادینه شده خیالشان از این جهت راحت است. ولی متاسفانه جوامع بسته ، جوامع جهان سومی و حتی جوامع دینی بیشتر در معرض این آفت و بیماری هستند. همه گله و شکایت‌های امام علی (ع) را در این موارد خوانده‌ایم. جنگ‌های صفین و نهروان اوج هجمه تحجر بر ایشان است. تحجر آفتی است که هر چیز را  ممکن است مبتلا کند، زنگار بیاورد، رسوب کند، خشک کند، سرد کند ... بر  آیین‌ هم می‌تواند غبار تحجر بنشیند. برای مردم آیینی رسم و رسوم و آداب و ظاهر  مهم است. اتفاقا تحجر جوری است که به ظواهر اهمیت می‌دهد و ممکن است یک حقیقت را از حقانیت خالی کند و فقط ظاهری از آن باقی بماند. ریشه قشری‌گری از همین نقطه است که حقیقتی را از درون خالی و پوک می‌کند. تحجر سرعت هم دارد. ممکن است تصاعدی بالا رود و مسری گردد. در هر شهر و کشور می‌توان مقدار و اندازه تحجر را بررسی کرد. بیشترین جای جهان که تحجر و تعصب وجود دارد، همین خاورمیانه است. خاورمیانه انبار باروت است. به دین خاصی هم بستگی ندارد ... با این توصیفات گاهی باید نشست و مقدار تعصب و تحجر و خشک مغزی را اندازه گرفت. هر از چندی باید میزان تحجر را بررسی کرد. آن که خود را همیشه حق می‌پندارد و گاه جای خدا می‌نشیند و دیگران را هیچ حساب می‌کند و برای تفکر آدم‌ها حکم صادر می‌کند، دچارش شده آن که خود را بهشتی و دیگران را جهنمی می‌داند، دچارش شده آن که خود را برتر و دیگران را حقیر می‌بیند، واگرفته بیاییم در سطوح دیگر... کشوری که آموزش و پرورش خود را در اولویت نمی‌گذارد و به آموزش انسانی و عنصر تفکر معتقد نیست، دچارش شده قومی که به زن نگاه حقیرانه دارد، دچارش شده کشورهایی که میراث فرهنگی را  اولویت نمی‌دانند و ناچیز می‌شمارند، دچارش شدند. (همه کشورهای پیشرفته آموزش و میراث اولویتشان است. میراث یک کشور خود یک دانشگاه است.) کسانی که هویت ملی خود را انکار می‌کنند و حکمت ایرانی را به حساب نمی‌آورند، دچارش شده‌اند. بیاییم به شهر خودمان ... هر نوع افراط و تفریط از مزاج نامتعادل و سرد و خشک بر می‌خیزد. آنان که اهل شیطنت و چوب لای چرخ گذاشتن برای دیگرانند، دچارش هستند. هر نوع بدخواهی و کینه و بساط در آوردن برای دیگران از نوعی تحجر و خشک مغزی بر می‌خیزد. هر نوع زیر آب زنی و فروبستگی از طینت سرد و خشک بر می‌خیزد. حتی آن که دلش می‌خواهد شهر زیر زمینی را بسته ببیند، دچارش شده و در پایان درود باد و مژده باد بر آنان که اهل صلح و محبت و آبادانی و دلگشایی و نشاط و خیرخواهی هستند. 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇                      https://eitaa.com/anooshzad    نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
چه کسانی از شهر زیر زمینی و گردشگری نفع می‌برند؟ یک بار که گذارم به علی‌آباد (روستای همجوار) افتاده بود، مغازه‌داری خطاب به هم‌ولایتی خود  با خوشحالی ابراز می کرد ما هم در منطقه گردشگری زندگی می‌کنیم. این کاسب کار فهمیده بود گردشگری یعنی چه. در ادامه گفت: ما هم از وجود شهر زیر زمینی  و اماکن تاریخی نوش آباد سود می‌بریم. ماشین‌هایی که از اینجا عبور می‌کنند، توقف و خریدی که از ما می‌کنند... پمپ بنزینی که وجود دارد، طبعا سود ده است. با مشاهده این گفت و گوی صمیمی به این فکر کردم که در شهر ما چه کسانی از صنعت گردشگری سود می‌برند. به نظر من در مرحله اول شهرداری است که بهره‌بردار است و سود آن به خود شهر و مردم بر می‌گردد. اوقاف هر سال مبلغ مشخصی بابت اجاره آب انبارها می‌گیرد... کسبه محله و خیابان ذی‌نفع هستند. شیرینی فروش و گلاب فروش‌ و نانوا و عطاری و میوه فروشی و مکانیک‌ها و کارواش‌ و اقامتگاه‌ها و سوئیت‌ها و همه مغازه های شهر و ... حتی مساجد و زیارتگاه‌ها سود می‌برند. گردشگران زیادی در این مکان‌ها حضور پیدا می‌کنند و صدقه و کمک می‌کنند... در مراحل بعدی خود شهر برای عمران و شهر سازی  سود می‌برد... اگر گردشگری نبود کی این همه کوچه سنگفرش و بدنه‌سازی می‌شد؟ کجا و کی این همه اثر تاریخی استحکام سازی و مرمت می‌شد؟ اصلا همین که گردشگر غریبه در شهر به تماشا می‌ایستد و با نگاه تیزبین خود به ارزیابی می‌نشیند، ماموران شهرداری چند برابر احساس وظیفه می‌کنند و به نظافت شهر مشغول می‌شوند. حتی مردم عادی هم داعیه‌دار تمیزی  و بهداشت شهر می‌شوند تا آبرو داری کنند و مدنیت شهر بالاتر برود... مبالغه نخواهد بود اگر گفته شود در شهر گردشگر پذیر، مردم از مرکب و   خودروی خود نیز برای شادی و نشاط دادن با کوچه و خیابان بهانه پیدا می‌کنند تا نو و نوار به نظر برسد ... اگر شهر ما هنوز هم بافت ابتدایی و روستایی می‌داشت،  نظافت چندان مطرح نبود. نوش‌آباد از جمله‌ شهرهایی است که ۴۰ راهنمای گردشگری دارد که به طور مرتب جمال و جلال میراث و یادگارهای کهن ملی را برای تازه واردین تبیین می‌نمایند و مهمان‌ نوازی می‌کنند و می‌آموزند که جان و زندگی مقدس است و برای حفظ آن باید تدبیر کرد. هر چند با آن همه زحمت، توقع و چشمداشت مادی  ندارند. آن چه باعث این همه تلاش و کوشش است، همانا علاقه و عشق به توسعه و رونق زادگاه خود است. اما سود معنوی گردشگری چیست؟ آیین‌های بومی که ریشه ملی و مذهبی هم دارند، بخشی از هویت فرهنگی شهرماست که در معرض دید مهمانان قرار می‌گیرد. همه ما تاثیر این دیده شدن‌ها را می‌دانیم. و در نهایت این که باید گفت گردشگری، با خود مهربانی و لبخند و صلح و گرمی می‌آورد. همین که مردمان ناشناخته  از دیگر جاها چند صباحی مهمان ما باشند و  با همه سلام و علیکی کنند و با کرامت مهمان نوازی و روی خوش و خاطره خوب از شهر بروند، یک کار معنوی و انسانی است... حتی دولتی‌ها مهمان خود را به اینجا می‌آورند. کمتر کسی است که دوست و فامیل خود را برای دیدن بخشی از تمدن به شهر زیر زمینی نیاورده باشد. ُدُگم ترین آدم ها هم دیگر نمی‌توانند یک اثر ملی و تاریخی و آموزشی را برای همیشه تعطیل کنند... ما رتبه برتر کشورها در آثار تاریخی و میراث و تمدن جهان هستیم. هر کشور دیگری می‌بود، بهترین استفاده را می‌برد و میراث خود را اولویت قرار می‌داد. دریغ.. 🍁🍁🍁 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇 در تلگرام           @akhbarenooshabad            در ایتا https://eitaa.com/anooshzad    نویسنده:  سید محمد علوی 🍁🍁🍁
🌟🌟🌟🌟 ۱۰ شگفتی شهر زیر زمینی: 🍀حجم خاک برداری فوق‌العاده است. آن قدر زیاد که حدس زده می‌شود با آن برج و بارو و قلعه درست کرده‌اند. 🍀این که یک دانه خشت ندارد، آجر ندارد، ملات ندارد... تماما دستکند است. 🍀دل زمین را به انواع مختلف شکل داده‌اند. یعنی از هیچی همه چی خلاقیت کرده‌اند. 🍀این که زیر شهر پر از تونل و اتاق و امکانات زندگی است. 🍀هیچ کدام از ورودی‌های این شهر در دید نبوده و پیدا نبوده. 🍀 ورودی ها به جای آن که از بالا به پایین باشد، از پایین به بالاست. در طبقه دوم هیچ جایی مستقیما به بالا راه ندارد. 🍀در زیر زمین هوا نیست. آن زمان برق و کولر نبوده. چگونه هوا را زیر زمین جریان دادند؟ سیستم هوارسانی یک شاهکار است. 🍀فقط فکر دفاع پشت اين همه کندن نبوده زندگی در چشم ایرانی ارزشمند بوده ایرانی نخواسته زندگی را به آسانی ببازد. 🍀 اینجا جایی نبوده که فقط پنهان شوند. هم دفاعی است هم نظامی و هم فرهنگی 🍀فرهنگ ایران مبارزاتی و دفاع منش است. مبارزه با تاریکی (یلدا) مبارزه با هجوم دشمن مبارزه با دیکتاتوری ریگ و خشکی (حماسه قنات) 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇 در تلگرام           @akhbarenooshabad      در ایتا👇 https://eitaa.com/anooshzad    نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
از تختگاه تا نهانگاه ✍️ در آستانه جشن شب یلدا و بارش دیشب عطر کاهگل بر کوچه‌های قدیمی شهر شوق آفرین است. مشام در نوازش است. این بوی خوش مرا به هزاره‌ها می‌برد. بویی خوش از ایران باستان رایحه‌ای از تختگاه نوش‌آباد تا نهانگاه مرموز این کهن یادگار کویر اینکه  شهر ما نوش‌آباد نسب به جاده‌های شب و ستاره و تاریخ و افق‌های آبی می‌برد اینکه  کاروان‌هایش از دشت‌ها به آبشخور آهوان سرمست می‌رسید، اینکه منزلگاهی مغتنم در معبر  هزاران منزلگاه و جاده‌های مشهور بوده، اینکه آن همه رونق و رواج بر سر راه‌، قلعه و قنات و دشت‌ و مزرعه داشته، اینکه نامش از انوشا و شادی بر می‌آید... این که یکی از اکاسره ( پادشاه)  ساسانیان بنیانش را به یادگار گذاشته، اینکه قنات‌هایش نشان از برکت و فراوانی بوده، این که انوشیروان در این شهر اقامتی داشته و یا حکمی داده و یا دیهی بنا نهاده ، بماند. .... هنوز نام تختگاه بین مردم نوش‌آباد بر سر زبان‌هاست و قلب تپنده شهر است و مکانی معین در مرکز شهر را  داراست... از این قرارگاه تا آن نهانگاه مرموز که" اویی" یا  شهر زیر زمینی می‌خوانندش، تا حفظ جان به ارمغان بیاورد و شمیم و عطر زندگی را به مشام برساند، همگی  نسب به شکوه ایران باستان و شادی‌هایش می‌برد. اگر ما مردم آگاه نسبت به تاریخ و فرهنگ خود می‌بودیم لااقل اسم چند مغازه و فروشگاه و برند ما "تختگاه" می‌بود. اگر ما مردم آگاهی می‌بودیم از بی‌مهری به برند شهر و بستن آن نالان می‌بودیم. 🌷🌷 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇           @akhbarenooshabad               نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
از تختگاه تا نهانگاه نوش‌آباد در آستانه شب یلدا و بارش دیشب عطر کاهگل بر کوچه‌های قدیمی شهر شوق آفرین است. مشام در نوازش است. این بوی خوش مرا به هزاره‌ها می‌برد. بویی خوش از ایران باستان رایحه‌ای از تختگاه نوش‌آباد تا نهانگاه مرموز این کهن یادگار کویر اینکه  شهر ما نوش‌آباد نسب به جاده‌های شب و ستاره و تاریخ و افق‌های آبی می‌برد، اینکه  کاروان‌هایش از دشت‌ها به آبشخور آهوان سرمست می‌رسید، اینکه منزلگاهی مغتنم در معبر  هزاران منزلگاه و جاده‌های مشهور بوده، اینکه آن همه رونق و رواج بر سر راه‌ و قلعه و قنات و دشت‌ و مزرعه داشته، اینکه نامش از انوشا و شادی بر می‌آید، این که یکی از اکاسره (پادشاه) ساسانیان بنیانش را به یادگار گذاشته، اینکه قنات‌هایش نشان از برکت و فراوانی بوده، این که انوشیروان در این شهر اقامتی داشته و یا حکمی داده و یا دیهی بنا نهاده، بماند. ... هنوز نام تختگاه بین مردم نوش‌آباد بر سر زبان‌هاست و قلب تپنده شهر است و مکانی معین در مرکز شهر را  داراست. از این قرارگاه تا آن نهانگاه مرموز که" اویی" یا  شهر زیر زمینی می‌خوانندش، تا حفظ جان به ارمغان بیاورد و شمیم و عطر زندگی را به مشام برساند، همگی  نسب به شکوه ایران باستان و شادی‌هایش می‌برد. اگر ما مردم آگاه نسبت به تاریخ و فرهنگ خود می‌بودیم لااقل اسم چند مغازه و فروشگاه و برند ما "تختگاه" می‌بود. اگر ما مردم آگاهی می‌بودیم از بی‌مهری به برند شهر و بستن آن نالان می‌بودیم. 🌷🌷 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇           @akhbarenooshabad               نویسنده:  سید محمد علوی
روز حمل و نقل گرامی سال ۱۳۵۴ گاراژ مولوی تهران راننده: عباس قدیری از چپ: ولی حامدی، عبداله خوش‌حساب، دخیل مسافری، احمد خوش حساب، فضل‌اله تونتابی، 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇           @akhbarenooshabad               🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
کتاب آقای خان توسط دوست ارجمند مجید رفیعی منتشر شد. این کتاب شرح زندگی نصراله‌خان نیک فرجام معلم و کدخدای دیار استرک است. برای من که علاقه‌مند حال و هوای گذشته هستم و دستی هم در نوشتن سرگذشت سرزمین و نیاکان دارم، خواندن شرح حال این کهن دیار لذت بخش است. خاصه این که ما بر سر چهارراه کهنه و نو و قدیم و جدید به دنیا آمدیم. از زندگی ساده مردمان کویر و دامنه تا پیچ و خم حوادث دنیایی است که باید کشف کرد و به قلم آورد تا داستان ورود ما به دنیای جدید دانسته شود. لذا بایسته است در مستندسازی تاریخ شفاهی دقت شود. «آقای خان» فرصتی است تا به بهانه زندگی‌نامه، تاریخ بخشی از منطقه روایت شود. سبک زندگی، آیین و رسوم، ساختار اجتماعی و خیلی چیزهای بسیار ساده‌ای که در حافظه تاریخی خیلی از ما و پدران ما ثبت است ولی کم‌تر روی کاغذ آمده کتاب آقای خان به کوشش دوست گرامی مجید رفیعی قدمی در این راه است. و دو سالی زمان برد تا متولد شد. به جناب رفیعی تبریک می‌گویم. عصر امروز ساعت ۱۸ در خانه کاج کاشان در مورد این کتاب سخن خواهم گفت. اگر قرار صحبت در مورد یلدا در انجمن کویر سبز کاشان مجال دهد.
ملت ما به بهانه این شب ، خیز بلند فرهنگی برداشته آیینی تاریخی بهانه‌ای شده برای دورهمی‌های باشکوه‌تر خانوادگی. خاطره‌‌ای جمعی و تاریخی و دلنشین برای یادآوری گذشته افتخارآمیز خود آیینی برای یادکرد روشنایی‌ها و شادی‌های ایران باستان روزگار بر موفق مراد نیست. همه از کمبود انرژی و آذوقه و گرانی و تورم و آلودگی هوا و معادلات تلخ منطقه و بر باد رفتن منابع و فقیر‌تر شدن مردم آگاهیم... یلدا ، گلی است در شکاف این زخم‌ها و نابسامانی‌های روزگار آغاز  زایشِ خورشید و مهر و میترا است و باید بسوی اندیشه و دانایی و مهر و مهربانی و سربلندی حرکت کرد. امیدواریم اصحاب قدرت و سیاست هم بتوانند جلو جنگ و تحریم و فجایع در راه را بگیرند و در هر حال فصل تازه‌ای برای مملکت آغاز شود. ❀࿐❁❤️❁࿐❀ کانال انوشزاد (علوی)👇 https://eitaa.com/anooshzad در ایتا در تلگرام @akhbarenooshabad
زنان موثر و زنان زندگی‌آفرین در نوش‌آباد ✍️ در سال ۱۳۴۲ برای اولین بار در ایران زنی از طرف وزارت کشور به عنوان کدخدا تعیین شد. وی خانم گلنار یبلوئی نام داشت و ۳۵ ساله بود که کدخدای دهکدۀ «خمسلو» از روستاهای فریدن در استان اصفهان شد. حکم کدخدایی گلنار از طرف آقای شریعتی اهری فرماندار فریدن صادر گردید. خمسلو از روستاهای بزرگ و پرجمعیت فریدن بود. برنامۀ کار این خانم چنین بود: ۱ – ایجاد صلح و صفا بین اهالی و رفع هرگونه اختلاف ۲ – بالا بردن سطح کشت و ازدیاد محصولات کشاورزی ۳ – حفظ نظم محل و بالا بردن سطح فکر بانوان و راهنمایی آنان در امور خانه‌داری و امور اجتماعی ۴ – اجرای قانون و دستورات دولتی با رعایت عدالت و مساوات ۵ – وصول کامل سهمیۀ ۵ درصد عمران از مالکین و کوشش در راه پیشرفت امور فرهنگی در آن روزگار این مردها بودند که بیشتر اظهار وجود داشتند. این که یک زن چنین تدبیر و مدیریتی داشته است، نشان چیست؟ ✍️ از آن زمان تا امروز ۶۰ سال می‌گذرد. نقش اجتماعی زن نه تنها در سطح جهان و ایران ما که حتی در روستاهای ما نقشی پویا و تاثیر گذار در همه عرصه ها بوده است. جوامع خفته بیدار شده ، افق‌های تازه فرا راه بشر گشوده شده و زن با جرات و جسارت تمام توانمندی‌های خودش را عیان ساخته است. در حال حاضر خانم شادی فضلی فرماندار شهر کوهپایه و خانم سمیرا حسنی فرماندار رودبار است. تردید نیست که نوش آباد هم در رهگذر زمان زنان برومند و توانمند زیادی به خود دیده است که در عرصه‌های معلمی و پزشکی و مهندسی و آفرینش هنر و ادبیات و حتی نوشتن توانسته‌اند همپای مردها بدرخشند. ولی این که در این روزگار چرا زنان شهر ما در مصدر امور قرار نمی‌گیرند، جای تامل و بررسی دارد. بودند در دهه‌های پیشین، زنانی که عناصر پویا و اجتماعی بودند و سخنشان نافذ بود. زنان قَدَر، ننه خوبه‌ها، خانم آغاها، قابله‌ها، داسی‌ها، حمومی‌ها و مربیانی مثل ملا سکینه از این نمونه‌اند. در کاشان زنان موثری چون ژاله ضرابی و پری زنگنه و ... می‌بینیم. اما در حال حاضر کمتر خبری از زنان موثر در شهر ما وجود دارد. ماهیچ زنی را کاندید شورای شهر نمی‌بینیم. کمتر زن روشنفکر موثری را در روابط اجتماعی می‌شناسم. آن گروهی هم که فعالیتی دارند در جاهایی قرار گرفته‌اند که چندان موثر نیستند. نوش آباد در این زمینه باید تکانی به خود بدهد. روز زن مبارک 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇           @akhbarenooshabad               نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
آقای دکتر باستانی پاریزی درود بر شما ۱۰ ساله اینجا در این کانال برات زاد روز می‌گیرم. ۵۴ سال پیش تشریف آوردی نوش‌آباد هیچ کس تو را نشناخت اما اسم همه قنات‌های ما را در کتابت آوردی تا همه ما را بشناسند. و حماسه قنات ما را دریابند. شاید به همین دلیل بود که کیانوش عیاری در سال ۶۲ اولین فیلمش را در مورد قنات در شهر ما ساخت. ما ملتی هستیم که صبح از خواب بیدار می‌شویم و یه حجم دروغ و دورویی می‌بینیم و چاره ای نداریم جز اینکه درد این دروغ  را با خود داشته باشیم. ولی همین ملت اگر اسم شما را ببیند نفسی می کشد ، جانی می‌گیرد ، احساس غرور می‌کند، عطر لطیف آدم بودن را به درون سینه اش می‌فرستد و خلاصه خودش را داخل آدم حساب می‌کند. آدم وقتی خودش را روبروی باستانی پاریزی می‌بیند ، خود به خود احساس بزرگی می‌کند. احساس وزن و اعتبار . تو ۷۰ کتاب نوشتی و ۷ بار اسم نوش‌آباد را در کتاب‌هایت آوردی و به ما شان و شعور بخشیدی. روحت در سرای نور و شادی 🌷🍃☘🌸☘🍃🌷 🌸🍃🌼🍃 🌼کانال انوشزاد کانالی برای تاریخ و میراث و خاطرات نوش آباد👇           @akhbarenooshabad               نویسنده:  سید محمد علوی 🌹🍃☘🍎☘🍃🌹
دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی (۳ دی ۱۳۰۴ پاریز – ۵ فروردین ۱۳۹۳ تهران) تاریخ‌دان، نویسنده، پژوهشگر، شاعر، موسیقی‌پژوه، استاد دانشگاه تهران بود. وی دارای نشان درجه یکم دانش است.