eitaa logo
کانال انصار المهدی(عج)
115 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
48 فایل
🌹 کانال انصار المهدی(عج) 🌹 جهت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Jk20888 💚 اللهم عجل لولیک الفرج 💚
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 سخنان حجة‌الاسلام والمسلمین‌حاج‌ شیخ‌ احمد‌ ناصری «حفظه‌الله» ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 اینکه ما انتظار داریم اتفاقی بیفتد که نماز و زیارتمان، متفاوت شود، فقط به گفتن تنها نیست بلکه به استمرار در خواستن است. 🔹 اگر شخصی بخواهد در ورزشی قهرمان شود، روزانه ده- دوازده ساعت، وقت می‌گذارد و ورزش و تمرین‌های مختلفی می‌کند. علاقه دارد که قهرمان شود. 🔹 آدم خودش اذیّت می‌شود وقتی از خود می‌پرسد که ما برای امام زمانمان «صلوات‌الله‌علیه» چه‌کار کردیم؟ ما با امام زمانمان «صلوات‌الله‌علیه» چه‌کار کردیم؟ ما برای امام زمانمان «صلوات‌الله‌علیه» چه‌کار کردیم که مثلاً..؟ 🔹 بعضی‌ از اشخاص را، حضرت «صلوات‌الله‌علیه» به دنبالشان می‌فرستند. مثل آسید‌کریم‌کفّاش که هفته‌ای یک‌بار حضرت «صلوات‌الله‌علیه» به دیدن ایشان می‌رفتند. یک‌بار حضرت «صلوات‌الله‌علیه» به ایشان فرمودند: آسید‌کریم اگر یک هفته ما را نبینی چه می‌شود؟ گفت: «آقا! من می‌میرم. » ✳️ مداومت در خواندن زیارت آل‌یاسین این حال را برای انسان به‌وجود می‌آورد. این عشقه حقیقی است. بله، همه‌ی ما شیعیان، محبت به امام‌زمان«صلوات‌الله‌علیه» داریم، ولی این محبّت، مرتبه دارد. زیارت آل‌یاسین محبّت را زیاد می‌کند. کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇 @ansar_almahdi5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ غیرت یزید نسبت به ناموسش از برخی عزادار نماهای علیه السلام بیشتره... کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇 @ansar_almahdi5
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🎙حجت الاسلام عالی برای امام زمانت وقت بزار... 👌کوتاه و شنیدنی کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇 @ansar_almahdi5
6.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 استوری 🎤 کربلایی‌حسن‌عطایی کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇 @ansar_almahdi5
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی Gomnam313.ir .pdf
4.69M
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی pdf صلوات ابولحسن ضراب اصفهانی سيد ابن طاووس ميفرمايد: اگر از هر عملي در عصر جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني غافل نشو چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را بر آن آگاه كرده است. 🌹 التماس دعایی فرج 🌹 کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇 @ansar_almahdi5
و در هیاهوی‌ِ دنیایی‌ پر از جمعیت‌؛ سلام‌ بر او‌ که‌ جایش‌ همیشه‌ خالیست! سلام علی آل یاسین
┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 🔹 قال الامام الصادق «صلوات‌الله‌علیه»: إِنَّهُ [حسین] سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ ✍️ او [امام حسین «صلوات‌الله‌علیه»] سرور شهداء است از اوّلين و آخرين در دنيا و آخرت ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄ 📚 «كامل الزيارات، ص:۶۷» کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇 @ansar_almahdi5
کربلایی شدنم دست شماست آقاجان! پاس و ویزا و گذر، بازی بین المللی است...💔🥀 کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇 @ansar_almahdi5
11.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ماجرای حاج شیخ محمدتقی بافقی یکی از عاشقان امام زمان(عج) 👤حجت الاسلام عالی کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇 @ansar_almahdi5
خدا عاشق کسانی ست که به او توکل می‌کنند.
🌸 امیرالمؤمنین امام علی (علیه‌السلام) : أشَدُّ النّاسِ نَدامَةً و أكثَرُهُم مَلامَةً: العَجِلُ النَّزِقُ الّذي لا يُدرِكُهُ عَقلُهُ إلاّ بَعدَ فَوتِ أمرِهِ سخت‌ترين پشيمانى و بيشترين سرزنش دامنگير كسى میشود كه شتابكار و بى‌فكر است و وقتى كار از كار گذشت، تازه به سر عقل مى‌آيد. 📚 غررالحكم، حدیث ۳۳۰۸ ‌ کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇 @ansar_almahdi5
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم (قسمت اول) ✅ آقاى حاج ميرزا محمد على گلستانه اصفهانى (ره) فرمودند: عموى من، آقا سيد محمد على (ره) براى من نقل كردند: ▫️ در زمـان مـا در اصـفهان شخصى به نام جعفر كه شغلش نعلبندى بود، بعضى حرفها را مى زد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود، مـثـل آن كه مى‌گفت: 🔸 با طى الارض به كربلا رفته ام. ▫️ يا مى‌گفت: 🔸 مردم را به صورتهاى مختلف ديده‌ام. ▫️ و يا 🔸 خدمت حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه) رسيده ام. ▫️ او هم به خاطر حرفهاى مردم، آن صحبتها را ترك نمود. تـا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مى رفتم. در بين راه ديدم جعفر نعلبند هم به آن طرف مى رود. نزديك او رفتم و گفتم: 🔹 ميل دارى در راه با هم باشيم؟ ▫️گفت: 🔸 اشكالى ندارد، با هم گفتگو مى كنيم و خستگى راه را هم نمى فهميم. ▫️ قدرى با هم گفتگو كرديم، تا آن كه پرسيدم: 🔹 اين صحبتهايى كه مردم از تو نقل مى كنند، چيست؟ آيا صحت دارد يا نه؟ ▫️ گفت: 🔸 آقا از اين مطلب بگذريد. ▫️ اصرار كردم و گفتم: 🔹 من كه بى غرضم، مانعى ندارد بگويى. ▫️ گـفـت: 🔸 آقـا، مـن بيست و پنج بار، از پول كسب خود، به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها، براى زيارتى عرفه مى‌رفتم. در سفر بيست و پنجم بين راه، شخصى يزدى با من رفيق شد. چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد، تا به منزلى كه ترسناك بود، رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت، قافله را دو روز در كاروانسرا نگه داشتند، تا آن كه قافله‌هاى ديگر برسند و جمعيت زيادتر شود. از طرفى حال زائر يزدى هم خيلى سخت شد و مشرف به موت گرديد. روز سوم كه قافله خواست حركت كند، من راجع به او متحير ماندم كه چطور او را با اين حال تنها بـگذارم و نزد خداى تعالى مسئول شوم؟ از طرفى چطور اين جا بمانم و از زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن، جديت داشته ام، محروم شوم؟ بالاخره بعد از فكر بسيار، بنايم بر رفتن شد، لذا هنگام حركت قافله، پيش او رفتم و گفتم: 🔹 من مى‌روم و دعا مى‌كنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد. ▪️اين مطلب را كه شنيد، اشكش سرازير شد و گفت: 🔸 من يک ساعت ديگر مى‌ميرم، صبر كن، وقتى از دنـيا رفتم، خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد، فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طورى كه راحت باشد، به كربلا برسان. ▪️ وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم. قافله رفت و مدت زمانى كه گذشت، آن زائر يزدى از دنيا رفت. من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم. وقتى از كاروانسرا بيرون آمدم، ديدم از قافله هيچ اثرى نيست، جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مى شد. تـا يک فـرسخ راه رفتم، اما جنازه را هر طور بر الاغ مى‌بستم، همين كه مقدارى راه مى‌رفتم، مى‌افتاد و هيچ قرار نمى‌گرفت. با همه اينها به خاطر تنهايى، ترس بر من غلبه كرد. بالاخره ديدم، نمى‌توانم او را ببرم، حالم خيلى پريشان شد. همان جا ايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم: 🔹 آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم، نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بياورم، توانايى ندارم. ▪️ نـاگهان ديدم، چهار نفر سوار پيدا شدند و آن سوارى كه بزرگ آنها بود، فرمود: 🔶 جعفر با زائر ما چه مى كنى؟ ▪️ عرض كردم: 🔷 آقا چه كنم، در كار او مانده ام! ▪️ آن سه نفر ديگر پياده شدند. يك نفر آنها نيزه اى در دست داشت كه آن را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو برد، آب جوشش كرد و گودال پر شد. آن ميت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. مـن هم براه افتادم. ناگاه ديدم، از قافله اى كه پيش از ما حركت كرده بود، گذشتم و جلو افتادم. كـمـى گـذشت، ديدم به قافله اى كه پيش از آن قافله حركت كرده بود، رسيدم. و بعد هم طولى نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيده ام. در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتى است! ميت را بردم و در وادى ايمن دفن كردم. قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد. هر كدام از اهل قافله مى پرسيد: 🔹 تو كى و چگونه آمدى! ▪️ من قضيه را براى بعضى به اجمال و براى بعضى مشروحا مى گفتم و آنها هم تعجب مى كردند. تا آن كه روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم، ولى با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى بينم، از قبيل: 🐺 گرگ، 🐖 خوك، 🐒 ميمون و غيره و جمعى را هم به صورت انسان مى ديدم! (ادامه دارد ...) 🏷 عجل الله تعالی فرجه کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇 @ansar_almahdi5