صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی Gomnam313.ir .pdf
4.69M
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی pdf
صلوات ابولحسن ضراب اصفهانی
سيد ابن طاووس ميفرمايد:
اگر از هر عملي در عصر جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني
غافل نشو چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را بر آن آگاه كرده است.
🌹 التماس دعایی فرج 🌹
کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇
@ansar_almahdi5
#سلام_صبحگاهی
و در هیاهویِ دنیایی پر از جمعیت؛
سلام بر او که جایش همیشه خالیست!
سلام علی آل یاسین
#اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج
#حدیثروز ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄
🔹 قال الامام الصادق «صلواتاللهعلیه»:
إِنَّهُ [حسین] سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ
✍️ او [امام حسین «صلواتاللهعلیه»] سرور شهداء است از اوّلين و آخرين در دنيا و آخرت ┄┅═══••✾❀✾❀✾••═══┅┄
📚 «كامل الزيارات، ص:۶۷»
کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇
@ansar_almahdi5
کربلایی شدنم دست شماست آقاجان!
پاس و ویزا و گذر، بازی بین المللی است...💔🥀
کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇
@ansar_almahdi5
11.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥ماجرای حاج شیخ محمدتقی بافقی یکی از عاشقان امام زمان(عج)
👤حجت الاسلام عالی
کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇
@ansar_almahdi5
🌸 امیرالمؤمنین امام علی (علیهالسلام) :
أشَدُّ النّاسِ نَدامَةً و أكثَرُهُم مَلامَةً: العَجِلُ
النَّزِقُ الّذي لا يُدرِكُهُ عَقلُهُ إلاّ بَعدَ فَوتِ أمرِهِ
سختترين پشيمانى و بيشترين سرزنش دامنگير كسى میشود كه شتابكار و بىفكر است و وقتى كار از كار گذشت، تازه به سر عقل مىآيد.
📚 غررالحكم، حدیث ۳۳۰۸
کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇
@ansar_almahdi5
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم
(قسمت اول)
✅ آقاى حاج ميرزا محمد على گلستانه اصفهانى (ره) فرمودند:
عموى من، آقا سيد محمد على (ره) براى من نقل كردند:
▫️ در زمـان مـا در اصـفهان شخصى به نام جعفر كه شغلش نعلبندى بود، بعضى حرفها را مى زد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود، مـثـل آن كه مىگفت:
🔸 با طى الارض به كربلا رفته ام.
▫️ يا مىگفت:
🔸 مردم را به صورتهاى مختلف ديدهام.
▫️ و يا
🔸 خدمت حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه) رسيده ام.
▫️ او هم به خاطر حرفهاى مردم، آن صحبتها را ترك نمود.
تـا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مى رفتم.
در بين راه ديدم جعفر نعلبند هم به آن طرف مى رود.
نزديك او رفتم و گفتم:
🔹 ميل دارى در راه با هم باشيم؟
▫️گفت:
🔸 اشكالى ندارد، با هم گفتگو مى كنيم و خستگى راه را هم نمى فهميم.
▫️ قدرى با هم گفتگو كرديم، تا آن كه پرسيدم:
🔹 اين صحبتهايى كه مردم از تو نقل مى كنند، چيست؟ آيا صحت دارد يا نه؟
▫️ گفت:
🔸 آقا از اين مطلب بگذريد.
▫️ اصرار كردم و گفتم:
🔹 من كه بى غرضم، مانعى ندارد بگويى.
▫️ گـفـت:
🔸 آقـا، مـن بيست و پنج بار، از پول كسب خود، به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها، براى زيارتى عرفه مىرفتم.
در سفر بيست و پنجم بين راه، شخصى يزدى با من رفيق شد.
چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد، تا به منزلى كه ترسناك بود، رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت، قافله را دو روز در كاروانسرا نگه داشتند، تا آن كه قافلههاى ديگر برسند و جمعيت زيادتر شود.
از طرفى حال زائر يزدى هم خيلى سخت شد و مشرف به موت گرديد.
روز سوم كه قافله خواست حركت كند، من راجع به او متحير ماندم كه چطور او را با اين حال تنها بـگذارم و نزد خداى تعالى مسئول شوم؟ از طرفى چطور اين جا بمانم و از زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن، جديت داشته ام، محروم شوم؟ بالاخره بعد از فكر بسيار، بنايم بر رفتن شد، لذا هنگام حركت قافله، پيش او رفتم و گفتم:
🔹 من مىروم و دعا مىكنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد.
▪️اين مطلب را كه شنيد، اشكش سرازير شد و گفت:
🔸 من يک ساعت ديگر مىميرم، صبر كن، وقتى از دنـيا رفتم، خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد، فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طورى كه راحت باشد، به كربلا برسان.
▪️ وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم.
قافله رفت و مدت زمانى كه گذشت، آن زائر يزدى از دنيا رفت.
من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم.
وقتى از كاروانسرا بيرون آمدم، ديدم از قافله هيچ اثرى نيست، جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مى شد.
تـا يک فـرسخ راه رفتم، اما جنازه را هر طور بر الاغ مىبستم، همين كه مقدارى راه مىرفتم، مىافتاد و هيچ قرار نمىگرفت.
با همه اينها به خاطر تنهايى، ترس بر من غلبه كرد.
بالاخره ديدم، نمىتوانم او را ببرم، حالم خيلى پريشان شد.
همان جا ايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم:
🔹 آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم، نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بياورم، توانايى ندارم.
▪️ نـاگهان ديدم، چهار نفر سوار پيدا شدند و آن سوارى كه بزرگ آنها بود، فرمود:
🔶 جعفر با زائر ما چه مى كنى؟
▪️ عرض كردم:
🔷 آقا چه كنم، در كار او مانده ام!
▪️ آن سه نفر ديگر پياده شدند.
يك نفر آنها نيزه اى در دست داشت كه آن را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو برد، آب جوشش كرد و گودال پر شد.
آن ميت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. مـن هم براه افتادم. ناگاه ديدم، از قافله اى كه پيش از ما حركت كرده بود، گذشتم و جلو افتادم.
كـمـى گـذشت، ديدم به قافله اى كه پيش از آن قافله حركت كرده بود، رسيدم. و بعد هم طولى نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيده ام.
در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتى است! ميت را بردم و در وادى ايمن دفن كردم.
قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد.
هر كدام از اهل قافله مى پرسيد:
🔹 تو كى و چگونه آمدى!
▪️ من قضيه را براى بعضى به اجمال و براى بعضى مشروحا مى گفتم و آنها هم تعجب مى كردند.
تا آن كه روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم، ولى با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى بينم، از قبيل: 🐺 گرگ، 🐖 خوك، 🐒 ميمون و غيره
و جمعى را هم به صورت انسان مى ديدم!
(ادامه دارد ...)
🏷 #تشرفات
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه
#کربلا
کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇
@ansar_almahdi5
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم
🔘 قسمت دوم (آخر)
▪️... از شـدت وحشت برگشتم و مجددا قبل از ظهر مشرف شدم.
باز مردم را به همان حالت مىديدم.
برگشتم و بعد از ظهر رفتم، ولى مردم را همان طور مشاهده كردم! روز بعد كـه رفتم، ديدم همه به صورت انسان مىباشند.
تا آن كه بعد از اين سفر، چند سفر ديگر مـشرف شدم، باز روز عرفه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى ديدم و در غير آن روز، به همان صورت انسان مىديدم.
به همين جهت، تصميم گرفتم كه ديگر براى زيارتى عرفه مشرف نشوم.
چون اين وقايع را براى مردم نقل مى كردم، بدگويى مى كردند و مىگفتند:
🔹 براى يك سفر زيارت، چه ادعاهايى مىكند.
▪️ لذا من، نقل اين قضايا را به كلى ترك كردم، تا آن كه شبى با خانواده ام مشغول غذا خوردن بوديم.🍳🍚
صـداى در بـلند شد، وقتى در را باز كردم، ديدم شخصى مى فرمايد:
🔸 حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه) تو را خواسته اند.
▪️ بـه هـمـراه ايشان رفتم، تا به مسجد جمعه رسيدم.
ديدم آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه) در محلى كه منبر بسيار بلندى در آن بود، بالاى منبر تشريف دارند و آن جا هم مملو از جمعيت است.
آنها عمامه داشتند و لباسشان مثل لباس شوشترى ها بود.
به فكر افتادم كه در بين اين جمعيت، چطور مى توانم خدمت ايشان برسم، اما حضرت به من توجه فرمودند و صدا زدند:
🔶 جعفر بيا.
▪️ من رفتم و تا مقابل منبر رسيدم.
فرمودند:
🔶 چرا براى مردم آنچه را كه در راه كربلا ديده اى نقل نمى كنى؟
▪️ عرض كردم:
🔷 آقا من نقل مىكردم، از بس مردم بدگويى كردند، ديگر ترک نمودم.
▪️ حضرت فرمودند:
🔶 تو كارى به حرف مردم نداشته باش، آنچه را كه ديده اى نقل كن تا مردم بفهمند ما چه نظر مرحمت و لطفى با زائر جدمان حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) داريم.
⬅ «برکات حضرت ولی عصر (عج)» اثر سید جواد معلم
#تشرفات
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه
#کربلا
کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇
@ansar_almahdi5
Haj Mehdi Rasooli - Ghatre Ghatre.mp3
6.39M
قطره قطره رودیم و بیقراریم
دریا دریا تا حرم رهسپاریم
🎙 رسولی
#محرم #اربعین
حضرت #امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇
@ansar_almahdi5
🍀حضرت امام محمّد باقر عليه السّلام فرمودند:
لَو يَعلَمُ النّاسُ ما في زِيارَةِ قَبرِ الحُسَينِ مِنَ الفَضلِ لَماتُوا شَوقا.
اگر مردم مىدانستند در زيارت مزار امام حسين عليه السلام چه فضيلتى است از شوق آن مىمردند.
📜بحار الانوار، جلد ۹۸، صفحهی ۱۸
#محرم
#معارف_حسینی
حضرت #امام_حسین علیه السلام
•┈┈••✾••┈┈•
کانال انصارالمهدی(عج)👇👇👇
@ansar_almahdi5