.
خونه های بی شیله پیله و با صفا👌
رابطه ها واقعی بود
از ته دل بود
با خوشحالی هم خوشحال بودن
در غم هم پشتیبان
🌿به همین سادگی یه چای خوردن کنار هم🌿
محمدحسین انصاری|عضو شوید👇🏻
@ansari_m_h
.
احترام به پدر و مادر رو،من
از پدر و مادرم یاد گرفتم🤌
وقتی میدیدم:
🍃با احترام دست پدر و مادرشونو می بوسیدند
🍃موقع مریضی مثل پروانه دورشون میگشتند
🍃مادرم همیشه نیم ساعت زودتر برای بدرقه و صبحانه پدرم بیدار میشد
🍃پدرم کمک حال مادرم توی کارای خونه بود
🍃با احترام باهم حرف میزدند و حتی قهراشونم من نمیفهمیدم
محمدحسین انصاری|عضو شوید👇🏻
@ansari_m_h
.
عشقاشون ،عشششششققققق بود🌷
یادمه بابام بخاطر کار سنگینی که توی کارخونه ماکارونی داشت ،دیسک کمر گرفت.(بعضی خاطرات درناکه 🥺)
کار به عمل کشید
بعد از عمل بابام حدود پونزده روز نمیتونست از جاش تکون بخوره😢
ولی پشتش به زنی گرم بود که مثل شمع میسوخت و مثل پروانه دور بابام میگشت
.
نه غر زد😒
نه اخم کرد🤨
نه خسته شد😌
انگار خدا یه توان مضاعف بهش داده بود
خدایی سخته چندین روز بار یه خونواده چند نفره رو دوشت باشه و دم از سختی هایش نزنی
همین جا میخوام دورشون بگردم و بهشون بگم عاشقانه میپرستمشون❤️❤️
محمدحسین انصاری|عضو شوید👇🏻
@ansari_m_h
4.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
توی خونه مادر شوهر ....😱
🌿ثواب نشرش با شما 🌿
#دکترعزیزی
محمدحسین انصاری|عضو شوید👇🏻
@ansari_m_h
.
السلام علیک یا مهدی عج❤️
محمدحسین انصاری|عضو شوید👇🏻
@ansari_m_h
16.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان مشتی عموهای بعد از مرگ🥺
#به_وقت_حسین_ع😭
🍃ثواب انتشارش باشما🍃
محمدحسین انصاری|عضو شوید👇🏻
@ansari_m_h
.
صدا کردناشون درس بود👏
یادم نمیاد پدرم ، مادرم رو با بی ادبی یا خدایی نکرده با توهین خطاب قرار بده❌
👈همیشه با کلمات زیبا و محبت آمیز صداشون میکردند.
البته رفتارا متقابل بود؛
یادمه مادرم هر جا میخواست پدرمو توی جمع صدا کنه حتما با پیشوند آقا صداشون میکردن
#خاطرات_من✍🏻
محمدحسین انصاری|عضو شوید👇🏻
@ansari_m_h
9.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
سه تا نسخه برای افسردگی😱
حتما ببینید👆
🌿ثواب نشرش با شما 🌿
محمدحسین انصاری|عضو شوید👇🏻
@ansari_m_h